شهدای ایران shohadayeiran.com

این سخنرانی در سال 1387 در جمع پیشكسوتان توپخانه و موشكی سپاه انجام شده است كه متن آن را می خوانید.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش شهدای ایران، این محفل بسیار لذت بخشی است. حداقل برای من بسیار شیرین و لذت بخش بوده؛ دیدن دوستان و یاران قدیمی و استادان خودم، من چند نكته را در محضر شما به صورت تیتر وار عرض می كنم كه می خواهم در آخر یك نتیجه گیری داشته باشم.

در بخش خمپاره در سپاه قوی ترین كار توسط شهید شفیع زاده انجام شد و این بزرگوار خدمات بسیار ارزنده ای را در گسترش این سلاح در سپاه داشتند، خمپاره ای كه خدمت عزیزان عرض می كنم شاید خیلی چیز ساده ای به نظر بیاید ولی در زمان جنگ ارزشش از موشك شهاب 3 فعلی هم بیشتر بوده و گلوله اش هم مهم تر و با اهمیت تر بوده است و بعداً ما وارد كار های بزرگ تر و حجیم تر شدیم در صورتی كه توپخانه در سپاه در تیپ امام حسین (ع) را دوست بزرگوار دیگری راه اندازی كرده است و در واقع پیشكسوت توپخانه در سپاه در آن زمان تیپ امام حسین (ع) بود. در حقیقت برادر ما شهید قاضی و میر صفیان بچه های بزرگ اول توپخانه سپاه این افراد بوده اند.

15 فروردین 62 بود در پایگاه گلف اهواز، آقا رحیم بنده را خواستند و ابلاغ راه اندازی توپخانه در سپاه را به من دادند. من هم بلافاصله به سمت شوش راهی شدم و خودم را به سردار فضلی رساندم و از او درخواست كردم كه شهید شفیع زاده را در اختیار ما بگذارد كه در امور كار های توپخانه ما را یاری بدهند تا توپخانه سپاه را راه اندازی كنیم كه این حركت، حركت بزرگی بود و تنها كسی می توانست این كار را انجام دهد شهید شفیع زاده بود.

در آن زمان تیپ امام حسین (ع) پیشتاز بود و مدیریت بسیار قوی ای داشت كه توسط شهید خرازی اداره می شد. این مجموعه ای به هم پیوسته، منسجم و قدرتمند بود و وحدت این بچه ها همیشه برای ما مثال زدنی بود و هیچ كسی نمی توانست میان آنها نفوذ كند.

در آن زمان توپ های غنیمتی ما 156 قبضه بود كه همه آنها در دشت عباس و چنانه به غنیمت گرفته شده بود. ما برادران ارتشی را برای آموزش این توپ ها دعوت كردیم كه یك تیم از توپخانه ارتش برای ما اعزام شد و وقتی كه توپ ها را دیدند به ما گفتند كه این توپ ها روسی هستند و آموزشی كه ما دیده ایم توپ های آمریكایی بوده است و كاربرد این توپ ها را نمی دانیم. ما می خواستیم در عملیات بیت المقدس از این توپ ها استفاده كنیم ولی ما هیچ آموزشی ندیده بودیم. توپ های زیاد با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما كارآمد نبودند كه یكی از برادران به دلیل تخصصی كه داشتند توپ ها را راه اندازی كردند و مركز تعمیر و نگهداری توپخانه راه اندازی شد و توپ ها راهی عملیات شدند. دومین نفری كه به یاری ما شتافتند شهید ناهیدی بودند كه آموزش های لازم را خیلی با حوصله و صبر برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل های فلزی، دوربین های پاكدو و تجهیزات نشانه روی به ما دادند.

و سومین ركن ما دوستی بودند كه مسئول عملیات بودند. این عزیز ضمن اینكه مأموریت های ذاتی توپخانه و 4 مأموریت اصلی توپخانه را به ما آموزش دادند، آداب صحبت با ارتشی ها را نیز به ما آموختند.

من به نیكی و بزرگی یاد می كنم از شهید صیاد شیرازی، در آن زمان برتری در جبهه ها مطلقاً با تیپ های 9 گانه سپاه بود و كسانی كه می جنگیدند بچه های تیپ های سپاه بودند كه بعداً این تیپ ها به لشكر تبدیل شدند.

برتری ارتش در دو بخش بود یكی در بخش های هوایی و هوانیروز و یكی توپخانه، ارتش حاضر نبود تحت هیچ شرایطی این برتری را از دست بدهد و وارد شدن ما به عرصه برتری ارتش خط ممنوعه ای بود كه در آن زمان، شهید صیاد شیرازی با همت و مردانگی و افق بلندی كه داشتند این سد را شكستند و ما از كانال شهید صیاد شیرازی وارد عرصه توپخانه شدیم و به دستور شهید صیاد شیرازی وارد ارتش شدیم و اولین دوره عالی توپخانه را آموزش دیدیم و با مفاهیم توپخانه آشنا شدیم.

خاطره ای هم از شهید صیاد شیرازی خدمت عزیزان بگویم. ایشان شاگرد اول دوره آموزشی افسران اعزامی كشورهای خارجی به آمریكا در رسته توپخانه بودند. چندین كشور بودند كه افسران خود را برای آموزش به آمریكا می فرستادند از ایران هم شهید صیاد شیرازی اعزام شده بودند كه در بین افسران كلیه كشور ها ایشان شاگرد اول شدند.

ایشان وقتی كه به جلسه امتحان رفتند و امتحان برگزار شد و نتیجه ها آمد و به نمره خودشان اعتراض داشتند چون نمره (A) نگرفته بودند شاگر اول نمی شدند و یكی از شاگرد های كشور های دیگر شاگرد اول می شد. مسئول آموزش گفتند دوباره امتحان می گیریم و شما با امتحان موفق حرف خودت را می توانی ثابت كنی. وقتی كه وارد اتاق مسئول آموزش شدند سؤال ها را برای من نوشتند و از اتاق بیرون رفتند و من شروع كردم به پاسخ دادن سؤالات و در همان هنگام دیدم كه كتابی كه از روی آن سؤال طرح شده بود روی همان میز است در همین حین كه وسوسه شدم برای باز كردن كتاب و نوشتن جواب ها پیش خودم فكر كردم كه حتماً به من اطمینان كرده است كه كتاب را اینجا گذاشته؛ با خودم جنگیدم و گفتم هیچ چیزی بهتر از پاكی و صداقت نیست و سؤالاتم را نوشتم تا تمام شد و در همین هنگام بود كه دیدم از پشت پرده بیرون آمد و من را نگاه كرد و گفت شاگرد اول واقعی تو هستی و می خواستم امتحانت كنم من یاد گرفتم كه صداقت از آن مسلمان هاست و به شما افتخار می كنم.

در آن زمان ما چهار آتشبار داشتیم كه تمام آموزش ها با همین چهار آتشبار بود و كلیه بچه های اعزامی با همین چهار آتشبار آموزش می دیدند. آنها اولین كاتیوشای ایرانی را به طور كامل با هشت دستگاه تولید قطعات كاتیوشا ساختند و آن زمان آمده بودند مركز تحقیقات فنی ما در موقعیت امیر المؤمنین و اجازه تولید این كاتیوشا را گرفتند و یك سال بعد خط تولید كاتیوشا را در كشور راه اندازی كردند و در رژه سال بعد شركت دادند.

بیان این خاطرات باید درسی باشد برای ادامه كار ما، نقاط ضعف و قدرت شناسایی شود و بر مبنای آن حركت آینده شكل گیرد. یكی از دوستان جمله زیبایی گفتند، تمام قدرت ما منابع نیروی انسانی ماست.

شهید ناهیدی كجا آموزش دیده بود؟

ایشان از نبوغ و استعداد ذاتی خودش استفاده می كرد. شهید شفیع زاده كجا آموزش دیده بود كه خودش به تنهایی یك لشكر بود ما شا ءالله از این انرژی!

شهید غازی كه اصلاً ما مسخ ایشان بودیم در اخلاق، در قدرت فرماندهی، در اخلاق محمدی، در آن سجایا با كرامت های بالای انسانی یك گنج مخفیه بود ایشان، دری بودند كه در روی زمین می درخشیدند و زمین برایشان خیلی كوچك بود.

ما در جنگ با شهید غازی تا لحظات آخر با هم بودیم كه ما بی لیاقت بودیم در واقع برگشت داده شدیم.

در توپخانه ما برد خوبی نداشتیم به این دلیل كه عراق عقبه طولانی و توپخانه لایه به لایه داشت: در عملیات ضد آتشبار برد ما به آنها نمی رسید. ما با شهید یزدانی توپ ها را در خط اول مستقر می كردیم كه بتوانیم 50گلوله شلیك كنیم و به عقب برگردیم. آقا رحیم مأموریت پیدا كرده بود برای پل طلائیه جدید كه گره عملیات خیبر بود و ما طی برآوردی كه داشتیم عراق 1250000 گلوله توپ ظرف 6 روز در مجنون جنوبی یا شمالی شلیك كرده بود، یعنی وجب به وجب زمین را بدون اغراق شخم زده بودند.

آقارحیم گفت افسری از نهاجا سه فروند راكت را طراحی كرده بود با تویوتا كه این هم موشك استراتژیك جمهوری اسلامی محسوب می شد و آقای هاشمی آمده بودند آنجا و هر شب هم تأكید می كرد و هر شب عملیات می شد و نیرو ها نمی توانستند وارد مجنون جنوبی شوند و با زدن پل جدید طلائیه باید عقبه آنها را قطع كنیم تا نیرو هایی كه در منطقه طلائیه هستند از جنوب جفیر به منطقه نشئه وارد شدند. ما رفتیم تا ببینیم آخرین وضعیت چیست و خط ما كجاست، كجا می توانیم راكت ها را مستقر كنیم چون برد آنها سه كیلومتر بود و باید به خط اول می رفتیم به دلیل اینكه تا طلائیه چند كیلومتر بود و در آنجا بود كه من دیدم شهید غازی لباس سپاه را به تن داشت و مو هایش را كوتاه كرده بود جوری كه انگار دعوت به مهمانی شده بود.

و نتیجه ای كه از صحبت هایم می خواهم بگیریم:

افتخار كردن به گلوله و لوله توپ در حال حاضر مثل فخر فروختن عرب ها به زیادی قبور می ماند! امروز اگر ما در مقابل آمریكا و در منطقه حرفی برای گفتن داریم، دشمن ما یك دشمن قوی است به نام آمریكا، آمریكایی ها هم سیل نیرو های نظامی را روانه ایران نمی كنند.

امروز یك شلیك، یك هدف و یك انهدام تأثیر گذار است. اگر می توانید، در عرصه نبرد هستید، اگر نمی توانید بروید تجهیز شوید و فكر اساسی بكنید و هر روزی كه شروع كنید دیر نیست.

مثالی برای شما می زنم. بچه های شما رفتند و یگان موشكی جمهوری اسلامی را راه انداختند. سیستم موشكی كه به شكل مستشاری اداره می شود دراختیار چند ابرقدرت بیشتر نیست.

امروز پیام ما به شما این است كه شما خیلی بزرگ هستید و استعداد های درخشان دارید. شهید ناهیدی های خیلی زیادی هستند، شفیع زاده هستند، شهید غازی ها هستند باید قدر شناس باشید و این استعداد ها را در جهت سازماندهی استفاده كنید كه كمر آمریكایی ها را بشكنیم، اگر خدا بخواهد می شود. ما باید در صحنه نبرد آنچه در تصور آمریكایی ها هست، چیز دیگری از آب در بیاییم یعنی در دكترین آمریكایی ها معادله شما صدق نكند. ما باید در كار خود انقلاب كنیم و این انقلاب را باید با شروع كردن از آنچه دوستان شما در پدافند انجام دادند، ببینید و سمینار تخصصی بگذارید. توپخانه نوین متناظر با جنگ آمریكایی چیست؟ تعریف كنید و بعد وزارت دفاع را داخل بحث كنید ما در موشكی وزارت دفاع را كشاندیم به آنچه خواسته ماست نه اینكه بنشینیم و ببینیم آنها چه می خواهند.

در عملیات فتح المبین خمپاره ما با گلوله هایی كه بردش 6400 متر بوده و عراقی ها آمده بودند در 5/7 كیلومتری روی ارتفاعات میشداغ و ارتفاعات شمال فكه و ما دیدیم كه برد ما به آنها نمی رسد. خمپاره را می بردیم از خط اول عراق رد می شدیم. می رفتیم بین خط اول و دوم عراق این افتخار و خلاقیت ماست. باید از این بچه ها در قسمت نرم افزاری و از وزارت دفاع در قسمت سخت افزاری استفاده كرد و توپخانه را به جایی رساند كه اگر افراد وارد صحنه شوند دشمن فقط فكر عقب نشینی و از هم پاشیدگی خود را بكند با توكل به خدا. خدا ان شاء الله به زحمات و بازوهایتان بركت بدهد.

منبع: ویژه نامه بزرگداشت شهید تهرانی مقدم

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار