این روزها که همهجا و در هر محفلی صحبت از پنجه کشیدن رژیم ایالات متحده به چهره «برجام» است، این سخن هم مدام بر زبان رییس دولت و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای جاری میشود: «اگر آمریکا برجام را کنار بگذارد، منزوی میشود و ما کار را با اروپاییها دنبال خواهیم کرد» البته این نکته از هفتهها و ماههای اخیر هم، کم و بیش ورد زبان دستاندرکاران برجام بوده؛ هرچند انگار واقعیت بیرونی چیز دیگری است.
شهدای ایران:این روزها که همهجا و در هر محفلی صحبت از پنجه کشیدن رژیم ایالات متحده به چهره «برجام» است، این سخن هم مدام بر زبان رییس دولت و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای جاری میشود: «اگر آمریکا برجام را کنار بگذارد، منزوی میشود و ما کار را با اروپاییها دنبال خواهیم کرد» البته این نکته از هفتهها و ماههای اخیر هم، کم و بیش ورد زبان دستاندرکاران برجام بوده؛ هرچند انگار واقعیت بیرونی چیز دیگری است.
به گزارش صبح نو این حرف در حالی مدام این روزها از سوی دولتیها تکرار میشود که از همان سال 92 و آغاز بهکار دولت یازدهم و حتی پیش از آن و در خلال مناظرههای انتخاباتی، «مذاکره با کدخدا» برای حل اساسی پرونده هستهای، شاهبیت سخنان حجتالاسلام حسن روحانی بود و همین رویکرد هم باعث شد تا از شهریور 92 و در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، تا همین چندی قبل که روی کار آمدن رییسجمهور جدید آمریکا، خیلی از محاسبات «خوشبینانه» را بههم ریخت، سهم قابلتوجهی از مذاکرات و نشست و برخواستها به وزیر امور خارجه سابق آمریکا جان کری داده شود؛ به گونهای که انگار موگرینی و دیگر طرفهای مذاکرهکننده اروپایی، کارمندان وزارت خارجه آمریکا بودهاند!
اما از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ رییسجمهور ماجراجو و «شمشیر از رو بسته» آمریکا، گویا دستاندرکاران دیپلماسی دولت، ایده قبلیشان را فراموش کردهاند و امید دارند که اگر برجام قربانی خودکامگی آمریکا هم بشود، میتوانند همراه با اروپاییها منافع خود را از این توافق پر سر و صدا تأمین کنند؛ البته بماند که باراک اوباما رییسجمهور «مؤدب و باهوش» سابق آمریکا هم،
کم از خجالت برجام درنیامد و از فردای آغاز اجرای برجام در 27 دی ماه 1394 - تا زمان بودنش، از راههای مختلف توافق هستهای را نقض کرد؛ از جمله امضای قانون موسوم به «ویزا»، تمدید 10 ساله قانون «آیسا» و تحریمهای ریز و درشت به بهانه برنامه موشکی ایران!
حافظه تاریخی دیپلماتها ضعیف شده؟!
شاید این روزها که اصرار بر نپذیرفتن اشتباه خود در «اعتماد کردن به آمریکا» در بین برخی سیاستمداران ما کمکم اپیدمی شده و دنبال نسخهای از اتحادیه اروپا برای زنده نگهداشتن برجام هستند، مرور گذشته نه چندان دور آنها خالی از لطف نباشد.
پس از امضای «بیانیه تهران» در 29 مهرماه سال 82 و پذیرش «تعلیق داوطلبانه و موقت تمام فعالیتهای هستهای صلحآمیز مرتبط با غنیسازی و بازفراوری اورانیوم، برای اعتمادسازی» انتظار خیلیها این بود که ایده دولت وقت به ثمر بنشیند و نمایندگان سه کشور اروپایی، زمینه بسته شدن و عادیسازی پرونده هستهای ایران در آژانس و جلوگیری از ارجاع آن به شورای امنیت را فراهم کنند، اما زیادهخواهی طرف مقابل و پیشروی آنها در مقابل عقبنشینی مصلحتجویانه ایران، آمال خوشبینانه را به هم ریخت؛ طوری که واکنش دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی را بهدنبال آورد.
وزرای خارجه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه چندی بعد از توافق سعدآباد و در مذاکرات بروکسل توافق کرده بودند که برای بسته شدن پرونده هستهای ایران در نشست ژوئن (خرداد 83) تلاش کنند، اما نه تنها تلاشی نکردند و آن را به نشست ماه سپتامبر (شهریور 83) موکول کردند، شورای امنیت سازمان ملل هم در اواخر خرداد 83 با تصویب یک قطعنامه ضدایرانی، خواستار آن شد تا ایران علاوهبر خودداری از تولید برخی قطعات با کاربری دوگانه، طراحی تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را هم متوقف کند!
یک روز پس از این قطعنامه، حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رییس تیم مذاکرهکننده هستهای در نشست خبری با رسانهها، با يادآوري اين نکته كه جمهوري اسلامي غير از بيانيه تهران در فوريه نيز با اروپاييها توافقاتي داشته، از شرط بسته شدن پرونده ايران در اجلاس ژوئن شورای حکام ياد كرد و گفت: «اروپاييها همچنان ميگويند ما هنوز به معاهداتمان پايبنديم و در ماههای آينده تلاش ميكنيم پرونده ايران بسته شود، اما اين كافي نيست؛ ما انتظار ديگري از طرف اروپايي داشتيم.»
وي با يادآوري عمل نكردن اروپاییها به تعهداتشان، تاكيد كرده بود: «ما همچنان به بيانيه تهران پايبنديم، مگر آنكه اروپاييها در عمل نتوانند پايبندي از خود نشان دهند؛ در نشست تهران 3 كشور اروپايي بر حق ايران در زمينه فعاليت صلحآميز هستهاي تاكيد كردند و بسته شدن پرونده ايران در آژانس را در كنار خدشه وارد نشدن به عزت ملي ايران مورد تاكيد قرار دادند. ما هم تعهداتي داشتيم كه به آن پايبنديم و همكاري با آژانس، اجراي پروتكل و شفافسازي درباره مسائل مورد نياز آژانس از موارد آن است كه ما همچنان به آن پايبنديم.»
اما این بخش از سخنان روحانی گزندهتر بود؛ آنجا که با صراحت گفت: «جمهوري اسلامي ايران نسبت به بحث تعليق فعاليتهاي هستهاي خود تجديدنظر ميكند.»
بسته پیشنهادی اروپاییها یا توهین به ملت ایران؟
اما این همه ماجرا نبود؛ ادامه یافتن روند پیشروی غیرمنطقی و زیادهخواهانه اروپاییها که آن روز طرف حساب دولت وقت ایران بودند و عمل نکردن به وعدههای «بیانیه تهران» باعث شد تا در تابستان 1384 سران نظام تصمیم به از سرگیری فعالیتهای هستهای کشور و توقف روند عقبنشینی بگیرند. تصمیمی که رهبر معظم انقلاب بعدها اینطور از آن یاد کردند: «من همان وقت هم در جلسه مسوولان - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود.» که به دنبال آن UCF اصفهان فک پلمب میشود.
این تصمیم در اول اوت 2005 (10 مرداد 1384) با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام شد، اما سه روز بعد یعنی در 14 مرداد (5 اوت 2005) طرف اروپایی ضمن سر و صدا و جنجال به خاطر این اتفاق، بسته پیشنهادی خود را تحت عنوان «چارچوب یک موافقتنامه درازمدت بین ایران و سه کشور با حمایت اتحادیه اروپا» به ایران ارائه کرد. اقدامی که البرادعی (مدیر کل وقت آژانس) بعدها در کتاب خاطراتش از آن بهعنوان «اشتباه محاسباتی اروپا»نام برد.
شاید بازخوانی خاطرات حجتالاسلام حسن روحانی درباره این بسته پیشنهادی، بیشتر ماهیت رفتارهای اروپا را در ارتباط با ایالات متحده آمریکا نشان دهد. روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «روز شنبه 15 مرداد یعنی روز تحلیف رییسجمهور (محمود احمدینژاد) در مجلس، طرح اروپاییها در تهران مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی طرح معلوم شد که نسبت به بحث غنیسازی و حتی راهاندازی اصفهان مطلبی در این طرح نیامده است. ظاهراً همانطور که البرادعی هم در کتابش اذعان کرده بهدلیل تغییر دولت در ایران، اروپاییها روش معامله بازاری را در پیش گرفته بودند. بههرحال صرفنظر از دلیل یا بهانه اروپاییها، در تیم هستهای اجماع بود که باید جواب قاطعی به اروپاییها داده شود. بنابراین بیدرنگ پاسخنامه را برای اروپاییها آماده کردیم. پاراگراف آخر نامه ما این بود: «شما باید برای ارسال این طرح از ملت ایران عذرخواهی کنید.» طبق روال در اینگونه موارد، طرح اروپا را برای مقام معظم رهبری و آقای احمدینژاد فرستادیم. نامه رد طرح را هم برای آنان فرستادیم که بدون هیچگونه تغییری تایید و سپس ارسال شد.»
دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در ادامه خاطرهاش، به جزئیات بسته پیشنهادی اروپاییها اشاره گذرایی کرده و نوشته است: «این پیشنهاد هرگز ذکری از واژههای «تضمینهای عینی»، «تضمینهای محکم» یا «تعهدات محکم» به میان نیاورده و بدین ترتیب، نشانگر دور شدن کامل نویسندگان آن از اصول توافق پاریس است؛ فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یادشده، توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید بهخاطر آن، از ملت ایران پوزش بطلبند.»
این پیشنهاد اروپاییها یا به تعبیر روحانی «توهین به ملت ایران» به هیچ انگاشته شد و روند فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران از روز 17 مرداد آن سال و با فک پلمب تاسیسات بازفراوری اورانیوم در اصفهان (UCF) از سر گرفته شد، اما حالا و این روزها که بعد از ناامیدی از «کدخدا»، دم از «بستن با اروپاییها» زده میشود، بد نیست که دیپلماتهای ایرانی یک بار دیگر خاطرات چند سال قبل خود را مرور کنند.
شاید بیانیه عجیب روز جمعه (28 مهر 1396) سران انگلیس، فرانسه و آلمان به اندازه کافی تاملبرانگیز باشد؛ آنجا که بعد از «هشدار به آمریکا نسبت به لغو برجام»، در قالبی دیگر گفتهاند: «درحالیکه ما از حفظ برجام حمایت میکنیم، نگرانی خود را درباره برنامه موشکهای بالستیکی ایران و فعالیتهای منطقهای این کشور که مغایر مصالح امنیتی اروپاست بیان میکنیم. ما آمادهایم در این زمینه، در همکاری تنگاتنگ با آمریکا و دیگر شرکای ذینفع، اقدامات مناسبی را انجام دهیم!»
به گزارش صبح نو این حرف در حالی مدام این روزها از سوی دولتیها تکرار میشود که از همان سال 92 و آغاز بهکار دولت یازدهم و حتی پیش از آن و در خلال مناظرههای انتخاباتی، «مذاکره با کدخدا» برای حل اساسی پرونده هستهای، شاهبیت سخنان حجتالاسلام حسن روحانی بود و همین رویکرد هم باعث شد تا از شهریور 92 و در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، تا همین چندی قبل که روی کار آمدن رییسجمهور جدید آمریکا، خیلی از محاسبات «خوشبینانه» را بههم ریخت، سهم قابلتوجهی از مذاکرات و نشست و برخواستها به وزیر امور خارجه سابق آمریکا جان کری داده شود؛ به گونهای که انگار موگرینی و دیگر طرفهای مذاکرهکننده اروپایی، کارمندان وزارت خارجه آمریکا بودهاند!
اما از زمان روی کار آمدن دونالد ترامپ رییسجمهور ماجراجو و «شمشیر از رو بسته» آمریکا، گویا دستاندرکاران دیپلماسی دولت، ایده قبلیشان را فراموش کردهاند و امید دارند که اگر برجام قربانی خودکامگی آمریکا هم بشود، میتوانند همراه با اروپاییها منافع خود را از این توافق پر سر و صدا تأمین کنند؛ البته بماند که باراک اوباما رییسجمهور «مؤدب و باهوش» سابق آمریکا هم،
کم از خجالت برجام درنیامد و از فردای آغاز اجرای برجام در 27 دی ماه 1394 - تا زمان بودنش، از راههای مختلف توافق هستهای را نقض کرد؛ از جمله امضای قانون موسوم به «ویزا»، تمدید 10 ساله قانون «آیسا» و تحریمهای ریز و درشت به بهانه برنامه موشکی ایران!
حافظه تاریخی دیپلماتها ضعیف شده؟!
شاید این روزها که اصرار بر نپذیرفتن اشتباه خود در «اعتماد کردن به آمریکا» در بین برخی سیاستمداران ما کمکم اپیدمی شده و دنبال نسخهای از اتحادیه اروپا برای زنده نگهداشتن برجام هستند، مرور گذشته نه چندان دور آنها خالی از لطف نباشد.
پس از امضای «بیانیه تهران» در 29 مهرماه سال 82 و پذیرش «تعلیق داوطلبانه و موقت تمام فعالیتهای هستهای صلحآمیز مرتبط با غنیسازی و بازفراوری اورانیوم، برای اعتمادسازی» انتظار خیلیها این بود که ایده دولت وقت به ثمر بنشیند و نمایندگان سه کشور اروپایی، زمینه بسته شدن و عادیسازی پرونده هستهای ایران در آژانس و جلوگیری از ارجاع آن به شورای امنیت را فراهم کنند، اما زیادهخواهی طرف مقابل و پیشروی آنها در مقابل عقبنشینی مصلحتجویانه ایران، آمال خوشبینانه را به هم ریخت؛ طوری که واکنش دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی را بهدنبال آورد.
وزرای خارجه سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه چندی بعد از توافق سعدآباد و در مذاکرات بروکسل توافق کرده بودند که برای بسته شدن پرونده هستهای ایران در نشست ژوئن (خرداد 83) تلاش کنند، اما نه تنها تلاشی نکردند و آن را به نشست ماه سپتامبر (شهریور 83) موکول کردند، شورای امنیت سازمان ملل هم در اواخر خرداد 83 با تصویب یک قطعنامه ضدایرانی، خواستار آن شد تا ایران علاوهبر خودداری از تولید برخی قطعات با کاربری دوگانه، طراحی تاسیسات تبدیل اورانیوم اصفهان و احداث رآکتور تحقیقاتی آب سنگین اراک را هم متوقف کند!
یک روز پس از این قطعنامه، حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و رییس تیم مذاکرهکننده هستهای در نشست خبری با رسانهها، با يادآوري اين نکته كه جمهوري اسلامي غير از بيانيه تهران در فوريه نيز با اروپاييها توافقاتي داشته، از شرط بسته شدن پرونده ايران در اجلاس ژوئن شورای حکام ياد كرد و گفت: «اروپاييها همچنان ميگويند ما هنوز به معاهداتمان پايبنديم و در ماههای آينده تلاش ميكنيم پرونده ايران بسته شود، اما اين كافي نيست؛ ما انتظار ديگري از طرف اروپايي داشتيم.»
وي با يادآوري عمل نكردن اروپاییها به تعهداتشان، تاكيد كرده بود: «ما همچنان به بيانيه تهران پايبنديم، مگر آنكه اروپاييها در عمل نتوانند پايبندي از خود نشان دهند؛ در نشست تهران 3 كشور اروپايي بر حق ايران در زمينه فعاليت صلحآميز هستهاي تاكيد كردند و بسته شدن پرونده ايران در آژانس را در كنار خدشه وارد نشدن به عزت ملي ايران مورد تاكيد قرار دادند. ما هم تعهداتي داشتيم كه به آن پايبنديم و همكاري با آژانس، اجراي پروتكل و شفافسازي درباره مسائل مورد نياز آژانس از موارد آن است كه ما همچنان به آن پايبنديم.»
اما این بخش از سخنان روحانی گزندهتر بود؛ آنجا که با صراحت گفت: «جمهوري اسلامي ايران نسبت به بحث تعليق فعاليتهاي هستهاي خود تجديدنظر ميكند.»
بسته پیشنهادی اروپاییها یا توهین به ملت ایران؟
اما این همه ماجرا نبود؛ ادامه یافتن روند پیشروی غیرمنطقی و زیادهخواهانه اروپاییها که آن روز طرف حساب دولت وقت ایران بودند و عمل نکردن به وعدههای «بیانیه تهران» باعث شد تا در تابستان 1384 سران نظام تصمیم به از سرگیری فعالیتهای هستهای کشور و توقف روند عقبنشینی بگیرند. تصمیمی که رهبر معظم انقلاب بعدها اینطور از آن یاد کردند: «من همان وقت هم در جلسه مسوولان - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه پیدرپی ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستی این روند عقبنشینی متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروی و نخستین قدمش هم باید در همان دولتی انجام بگیرد که این عقبنشینی در آن دولت انجام گرفته بود.» که به دنبال آن UCF اصفهان فک پلمب میشود.
این تصمیم در اول اوت 2005 (10 مرداد 1384) با ارسال نامهای به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام شد، اما سه روز بعد یعنی در 14 مرداد (5 اوت 2005) طرف اروپایی ضمن سر و صدا و جنجال به خاطر این اتفاق، بسته پیشنهادی خود را تحت عنوان «چارچوب یک موافقتنامه درازمدت بین ایران و سه کشور با حمایت اتحادیه اروپا» به ایران ارائه کرد. اقدامی که البرادعی (مدیر کل وقت آژانس) بعدها در کتاب خاطراتش از آن بهعنوان «اشتباه محاسباتی اروپا»نام برد.
شاید بازخوانی خاطرات حجتالاسلام حسن روحانی درباره این بسته پیشنهادی، بیشتر ماهیت رفتارهای اروپا را در ارتباط با ایالات متحده آمریکا نشان دهد. روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» مینویسد: «روز شنبه 15 مرداد یعنی روز تحلیف رییسجمهور (محمود احمدینژاد) در مجلس، طرح اروپاییها در تهران مورد بررسی قرار گرفت. پس از بررسی طرح معلوم شد که نسبت به بحث غنیسازی و حتی راهاندازی اصفهان مطلبی در این طرح نیامده است. ظاهراً همانطور که البرادعی هم در کتابش اذعان کرده بهدلیل تغییر دولت در ایران، اروپاییها روش معامله بازاری را در پیش گرفته بودند. بههرحال صرفنظر از دلیل یا بهانه اروپاییها، در تیم هستهای اجماع بود که باید جواب قاطعی به اروپاییها داده شود. بنابراین بیدرنگ پاسخنامه را برای اروپاییها آماده کردیم. پاراگراف آخر نامه ما این بود: «شما باید برای ارسال این طرح از ملت ایران عذرخواهی کنید.» طبق روال در اینگونه موارد، طرح اروپا را برای مقام معظم رهبری و آقای احمدینژاد فرستادیم. نامه رد طرح را هم برای آنان فرستادیم که بدون هیچگونه تغییری تایید و سپس ارسال شد.»
دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در ادامه خاطرهاش، به جزئیات بسته پیشنهادی اروپاییها اشاره گذرایی کرده و نوشته است: «این پیشنهاد هرگز ذکری از واژههای «تضمینهای عینی»، «تضمینهای محکم» یا «تعهدات محکم» به میان نیاورده و بدین ترتیب، نشانگر دور شدن کامل نویسندگان آن از اصول توافق پاریس است؛ فقدان هرگونه تلاش برای ایجاد ظاهری متوازن، این پیشنهاد را به دستور استعماری کاپیتولاسیون شبیه میسازد. پیشنهاد یادشده، توهینی به تمام ملت ایران است که سه کشور اروپایی باید بهخاطر آن، از ملت ایران پوزش بطلبند.»
این پیشنهاد اروپاییها یا به تعبیر روحانی «توهین به ملت ایران» به هیچ انگاشته شد و روند فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران از روز 17 مرداد آن سال و با فک پلمب تاسیسات بازفراوری اورانیوم در اصفهان (UCF) از سر گرفته شد، اما حالا و این روزها که بعد از ناامیدی از «کدخدا»، دم از «بستن با اروپاییها» زده میشود، بد نیست که دیپلماتهای ایرانی یک بار دیگر خاطرات چند سال قبل خود را مرور کنند.
شاید بیانیه عجیب روز جمعه (28 مهر 1396) سران انگلیس، فرانسه و آلمان به اندازه کافی تاملبرانگیز باشد؛ آنجا که بعد از «هشدار به آمریکا نسبت به لغو برجام»، در قالبی دیگر گفتهاند: «درحالیکه ما از حفظ برجام حمایت میکنیم، نگرانی خود را درباره برنامه موشکهای بالستیکی ایران و فعالیتهای منطقهای این کشور که مغایر مصالح امنیتی اروپاست بیان میکنیم. ما آمادهایم در این زمینه، در همکاری تنگاتنگ با آمریکا و دیگر شرکای ذینفع، اقدامات مناسبی را انجام دهیم!»