این جریان در حالی که چندین بار با پاسخ منفی امام و رهبرانقلاب درباره رابطه با آمریکا مواجه شده بود، هربار که مجال بروز و اظهارنظر مییافت؛ بارهم بر« لزوم رابطه با آمریکا» اصرار میکرد. آرزویی که نهایتا در دوولت روحانی تحقق یافت و علیرغم هشدارهای رهبری درباره فریبکاری آمریکا و گول لبخند دشمن را نخوردن ادامه یافت و به «برجام» منتهی شد.
شهدای ایران: برخلاف نگاه امام و رهبرمعظم انقلاب که مشکل آمریکا و جمهوریاسلامی را نه مصداقی، بلکه هویتی، بنیادی و ریشهای تحلیل کردهاند؛ مرحوم هاشمیرفسنجانی سردمدار جریان و نوعنگاهی بین مسئولین جمهوریاسلامی بود که با چشمبستن بر این اختلافات، همواره دنبال حل مساله بین ایران و آمریکا بوده است.
به گزارش رجانیوز، این جریان در حالی که چندین بار با پاسخ منفی امام و رهبرانقلاب درباره رابطه با آمریکا مواجه شده بود، هربار که مجال بروز و اظهارنظر مییافت؛ بارهم بر« لزوم رابطه با آمریکا» اصرار میکرد. آرزویی که نهایتا در دولت روحانی تحقق یافت و علیرغم هشدارهای رهبری درباره فریبکاری آمریکا و گول لبخند دشمن را نخوردن ادامه یافت و به «برجام» منتهی شد. توافقنامهای که این روزها پس از بروز مشکلات ناشی از ضعف متنش، حتی دستاندرکارانش هم به سختی به دفاع از آن میپردازند. مروری بر ریشههای تاریخی جریان خوشبین به مذاکره با آمریکا، درس آموز خواهد بود.
هاشمی و نامهای که امام جواب نداد
در دوران حیات امامراحل، جمهوری اسلامی شاهد بیشترین حجم دشمنی از سوی دولتهای مختلف آمریکا بود و امام هم همواره بر دشمنی با این دشمن شمارهیک و امالفساد قرن تاکید داشتند. دودهه پس از فوت امام یعنی بهار 1391مصاحبهای از هاشمی در فصلنامه مطالعات بینالمللی منتشر شد که خاطرهای نگفته داشت: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان مرحومهاشمی، انتقادهای متعددی متوجه او شد.. از جمله حسینشریعتمداری در بخشی از یادداشت خود نوشت: «آقای هاشمی بارها و از جمله در نامهای که به امام راحل(ره) نوشته بودند تاکید کردهاند مذاکره و رابطه با آمریکا از مهمترین مسائلی است که حل و فصل آن فقط از جانب حضرت امام(ره) امکانپذیر است و باید در زمان حیات خود ایشان به صراحت درباره آن تصمیم گرفته شود. بنابراین باید پرسید چگونه است که حضرت امام درخصوص این موضوع به قول خود آقای هاشمی «بسیار مهم» هیچ نظری که موافق ادعای اخیر جناب رفسنجانی باشد، ارائه نفرمودهاند؟»
هاشمی مدتی بعد در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند!»
استدلالهای رهبری، سکوت هاشمی
در سالهای پس از امام، دغدغهی ارتباط با آمریکا یا به قول مرحومهاشمی «حل مساله ایران و آمریکا»، همچنان از دغدغههای او بود. هاشمی که حالا رئیسجمهور جمهوریاسلامی بود، اینبار سراغ رهبری میرود تا ایشان را برای مذاکره با آمریکا مجاب کند. او بعدها خاطره این دیدارها را اینگونه بیان میکند: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم.آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.
من گفتم نمیتوانم حرف دیگری به شما بزنم و فقط مسئلۀ ما و خداست. بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا اینهمه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد اگر اینها را بر عهده میگیرید من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند بله، جواب خدا با من باشد.»
تابستان 95 که به به خاطر برجام، بازار همان جریان خوشبین به آمریکا نیز گرم است؛ رهبر انقلاب در دو دیدار به مذاکراتشان با مرحوم هاشمی در زمان ریاستجمهوری او اشاره کرده و میگویند: «یک وقتی یکی از این آقایان رؤسای جمهور این دورههای مختلف، با من راجع به این قضیّه بحثهای متعدّدی میکرد در جلسات مختلف؛ بعد رفته بود در شورای عالی امنیّت ملّی گفته بود فلانی استدلالهایی دارد که من جوابی برایش ندارم. راست هم میگفت. بنده برای ردّ ایجاد ارتباط با آمریکا استدلالهایی داشتم که ایشان برای پاسخ به این استدلالها حرفی نداشت، راست میگفت. استدلالها استدلال محکمی است، اینجوری نیست که راحت بشود این استدلال را برطرف کرد، رد کرد.
گروه سیاسی-رجانیوز: برخلاف نگاه امام و رهبرمعظم انقلاب که مشکل آمریکا و جمهوریاسلامی را نه مصداقی، بلکه هویتی، بنیادی و ریشهای تحلیل کردهاند؛ مرحوم هاشمیرفسنجانی سردمدار جریان و نوعنگاهی بین مسئولین جمهوریاسلامی بود که با چشمبستن بر این اختلافات، همواره دنبال حل مساله بین ایران و آمریکا بوده است.
به گزارش رجانیوز، این جریان در حالی که چندین بار با پاسخ منفی امام و رهبرانقلاب درباره رابطه با آمریکا مواجه شده بود، هربار که مجال بروز و اظهارنظر مییافت؛ بارهم بر« لزوم رابطه با آمریکا» اصرار میکرد. آرزویی که نهایتا در دولت روحانی تحقق یافت و علیرغم هشدارهای رهبری درباره فریبکاری آمریکا و گول لبخند دشمن را نخوردن ادامه یافت و به «برجام» منتهی شد. توافقنامهای که این روزها پس از بروز مشکلات ناشی از ضعف متنش، حتی دستاندرکارانش هم به سختی به دفاع از آن میپردازند. مروری بر ریشههای تاریخی جریان خوشبین به مذاکره با آمریکا، درس آموز خواهد بود.
هاشمی و نامهای که امام جواب نداد
در دوران حیات امامراحل، جمهوری اسلامی شاهد بیشترین حجم دشمنی از سوی دولتهای مختلف آمریکا بود و امام هم همواره بر دشمنی با این دشمن شمارهیک و امالفساد قرن تاکید داشتند. دودهه پس از فوت امام یعنی بهار 1391مصاحبهای از هاشمی در فصلنامه مطالعات بینالمللی منتشر شد که خاطرهای نگفته داشت: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان مرحومهاشمی، انتقادهای متعددی متوجه او شد.. از جمله حسینشریعتمداری در بخشی از یادداشت خود نوشت: «آقای هاشمی بارها و از جمله در نامهای که به امام راحل(ره) نوشته بودند تاکید کردهاند مذاکره و رابطه با آمریکا از مهمترین مسائلی است که حل و فصل آن فقط از جانب حضرت امام(ره) امکانپذیر است و باید در زمان حیات خود ایشان به صراحت درباره آن تصمیم گرفته شود. بنابراین باید پرسید چگونه است که حضرت امام درخصوص این موضوع به قول خود آقای هاشمی «بسیار مهم» هیچ نظری که موافق ادعای اخیر جناب رفسنجانی باشد، ارائه نفرمودهاند؟»
هاشمی مدتی بعد در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند!»
استدلالهای رهبری، سکوت هاشمی
در سالهای پس از امام، دغدغهی ارتباط با آمریکا یا به قول مرحومهاشمی «حل مساله ایران و آمریکا»، همچنان از دغدغههای او بود. هاشمی که حالا رئیسجمهور جمهوریاسلامی بود، اینبار سراغ رهبری میرود تا ایشان را برای مذاکره با آمریکا مجاب کند. او بعدها خاطره این دیدارها را اینگونه بیان میکند: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم.آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.
من گفتم نمیتوانم حرف دیگری به شما بزنم و فقط مسئلۀ ما و خداست. بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا اینهمه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد اگر اینها را بر عهده میگیرید من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند بله، جواب خدا با من باشد.»
تابستان 95 که به به خاطر برجام، بازار همان جریان خوشبین به آمریکا نیز گرم است؛ رهبر انقلاب در دو دیدار به مذاکراتشان با مرحوم هاشمی در زمان ریاستجمهوری او اشاره کرده و میگویند: «یک وقتی یکی از این آقایان رؤسای جمهور این دورههای مختلف، با من راجع به این قضیّه بحثهای متعدّدی میکرد در جلسات مختلف؛ بعد رفته بود در شورای عالی امنیّت ملّی گفته بود فلانی استدلالهایی دارد که من جوابی برایش ندارم. راست هم میگفت. بنده برای ردّ ایجاد ارتباط با آمریکا استدلالهایی داشتم که ایشان برای پاسخ به این استدلالها حرفی نداشت، راست میگفت. استدلالها استدلال محکمی است، اینجوری نیست که راحت بشود این استدلال را برطرف کرد، رد کرد.
به گزارش رجانیوز، این جریان در حالی که چندین بار با پاسخ منفی امام و رهبرانقلاب درباره رابطه با آمریکا مواجه شده بود، هربار که مجال بروز و اظهارنظر مییافت؛ بارهم بر« لزوم رابطه با آمریکا» اصرار میکرد. آرزویی که نهایتا در دولت روحانی تحقق یافت و علیرغم هشدارهای رهبری درباره فریبکاری آمریکا و گول لبخند دشمن را نخوردن ادامه یافت و به «برجام» منتهی شد. توافقنامهای که این روزها پس از بروز مشکلات ناشی از ضعف متنش، حتی دستاندرکارانش هم به سختی به دفاع از آن میپردازند. مروری بر ریشههای تاریخی جریان خوشبین به مذاکره با آمریکا، درس آموز خواهد بود.
هاشمی و نامهای که امام جواب نداد
در دوران حیات امامراحل، جمهوری اسلامی شاهد بیشترین حجم دشمنی از سوی دولتهای مختلف آمریکا بود و امام هم همواره بر دشمنی با این دشمن شمارهیک و امالفساد قرن تاکید داشتند. دودهه پس از فوت امام یعنی بهار 1391مصاحبهای از هاشمی در فصلنامه مطالعات بینالمللی منتشر شد که خاطرهای نگفته داشت: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان مرحومهاشمی، انتقادهای متعددی متوجه او شد.. از جمله حسینشریعتمداری در بخشی از یادداشت خود نوشت: «آقای هاشمی بارها و از جمله در نامهای که به امام راحل(ره) نوشته بودند تاکید کردهاند مذاکره و رابطه با آمریکا از مهمترین مسائلی است که حل و فصل آن فقط از جانب حضرت امام(ره) امکانپذیر است و باید در زمان حیات خود ایشان به صراحت درباره آن تصمیم گرفته شود. بنابراین باید پرسید چگونه است که حضرت امام درخصوص این موضوع به قول خود آقای هاشمی «بسیار مهم» هیچ نظری که موافق ادعای اخیر جناب رفسنجانی باشد، ارائه نفرمودهاند؟»
هاشمی مدتی بعد در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند!»
استدلالهای رهبری، سکوت هاشمی
در سالهای پس از امام، دغدغهی ارتباط با آمریکا یا به قول مرحومهاشمی «حل مساله ایران و آمریکا»، همچنان از دغدغههای او بود. هاشمی که حالا رئیسجمهور جمهوریاسلامی بود، اینبار سراغ رهبری میرود تا ایشان را برای مذاکره با آمریکا مجاب کند. او بعدها خاطره این دیدارها را اینگونه بیان میکند: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم.آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.
من گفتم نمیتوانم حرف دیگری به شما بزنم و فقط مسئلۀ ما و خداست. بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا اینهمه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد اگر اینها را بر عهده میگیرید من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند بله، جواب خدا با من باشد.»
تابستان 95 که به به خاطر برجام، بازار همان جریان خوشبین به آمریکا نیز گرم است؛ رهبر انقلاب در دو دیدار به مذاکراتشان با مرحوم هاشمی در زمان ریاستجمهوری او اشاره کرده و میگویند: «یک وقتی یکی از این آقایان رؤسای جمهور این دورههای مختلف، با من راجع به این قضیّه بحثهای متعدّدی میکرد در جلسات مختلف؛ بعد رفته بود در شورای عالی امنیّت ملّی گفته بود فلانی استدلالهایی دارد که من جوابی برایش ندارم. راست هم میگفت. بنده برای ردّ ایجاد ارتباط با آمریکا استدلالهایی داشتم که ایشان برای پاسخ به این استدلالها حرفی نداشت، راست میگفت. استدلالها استدلال محکمی است، اینجوری نیست که راحت بشود این استدلال را برطرف کرد، رد کرد.
گروه سیاسی-رجانیوز: برخلاف نگاه امام و رهبرمعظم انقلاب که مشکل آمریکا و جمهوریاسلامی را نه مصداقی، بلکه هویتی، بنیادی و ریشهای تحلیل کردهاند؛ مرحوم هاشمیرفسنجانی سردمدار جریان و نوعنگاهی بین مسئولین جمهوریاسلامی بود که با چشمبستن بر این اختلافات، همواره دنبال حل مساله بین ایران و آمریکا بوده است.
به گزارش رجانیوز، این جریان در حالی که چندین بار با پاسخ منفی امام و رهبرانقلاب درباره رابطه با آمریکا مواجه شده بود، هربار که مجال بروز و اظهارنظر مییافت؛ بارهم بر« لزوم رابطه با آمریکا» اصرار میکرد. آرزویی که نهایتا در دولت روحانی تحقق یافت و علیرغم هشدارهای رهبری درباره فریبکاری آمریکا و گول لبخند دشمن را نخوردن ادامه یافت و به «برجام» منتهی شد. توافقنامهای که این روزها پس از بروز مشکلات ناشی از ضعف متنش، حتی دستاندرکارانش هم به سختی به دفاع از آن میپردازند. مروری بر ریشههای تاریخی جریان خوشبین به مذاکره با آمریکا، درس آموز خواهد بود.
هاشمی و نامهای که امام جواب نداد
در دوران حیات امامراحل، جمهوری اسلامی شاهد بیشترین حجم دشمنی از سوی دولتهای مختلف آمریکا بود و امام هم همواره بر دشمنی با این دشمن شمارهیک و امالفساد قرن تاکید داشتند. دودهه پس از فوت امام یعنی بهار 1391مصاحبهای از هاشمی در فصلنامه مطالعات بینالمللی منتشر شد که خاطرهای نگفته داشت: «من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
پس از انتشار این سخنان مرحومهاشمی، انتقادهای متعددی متوجه او شد.. از جمله حسینشریعتمداری در بخشی از یادداشت خود نوشت: «آقای هاشمی بارها و از جمله در نامهای که به امام راحل(ره) نوشته بودند تاکید کردهاند مذاکره و رابطه با آمریکا از مهمترین مسائلی است که حل و فصل آن فقط از جانب حضرت امام(ره) امکانپذیر است و باید در زمان حیات خود ایشان به صراحت درباره آن تصمیم گرفته شود. بنابراین باید پرسید چگونه است که حضرت امام درخصوص این موضوع به قول خود آقای هاشمی «بسیار مهم» هیچ نظری که موافق ادعای اخیر جناب رفسنجانی باشد، ارائه نفرمودهاند؟»
هاشمی مدتی بعد در پاسخ به این انتقادات گفت: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتما حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند!»
استدلالهای رهبری، سکوت هاشمی
در سالهای پس از امام، دغدغهی ارتباط با آمریکا یا به قول مرحومهاشمی «حل مساله ایران و آمریکا»، همچنان از دغدغههای او بود. هاشمی که حالا رئیسجمهور جمهوریاسلامی بود، اینبار سراغ رهبری میرود تا ایشان را برای مذاکره با آمریکا مجاب کند. او بعدها خاطره این دیدارها را اینگونه بیان میکند: «در زمان ریاست جمهوری، آقای روحانی مشاور من و رئیس شورای عالی امنیت ملی بود. نظر او هم مثل من است که ما باید مسئلهمان را با آمریکا حل کنیم.آقای روحانی برای منافع و ضررهای این کار دو ستون درست کرده بود. من بر آن اساس و نظر و ضمن اینکه خودم هم نظراتی داشتم و اضافه کردم، رفتم و با آقا صحبت کردم. خیلی بحث کردیم. یکی دو ساعت بحث کردیم و به نتیجه نرسیدیم. معمولاً وقتی با ایشان اختلاف داشته باشم، نهایتاً نظر ایشان را برای خودم حجت میدانم. چون ایشان رهبر هستند و حق اظهار نظر قاطع دارند.
من گفتم نمیتوانم حرف دیگری به شما بزنم و فقط مسئلۀ ما و خداست. بالأخره در روز قیامت از من و شما میپرسند چرا اینهمه ضرر و مشکلات برای نظام و مسلمانان ایجاد شد اگر اینها را بر عهده میگیرید من دیگر حرفی ندارم. ایشان گفتند بله، جواب خدا با من باشد.»
تابستان 95 که به به خاطر برجام، بازار همان جریان خوشبین به آمریکا نیز گرم است؛ رهبر انقلاب در دو دیدار به مذاکراتشان با مرحوم هاشمی در زمان ریاستجمهوری او اشاره کرده و میگویند: «یک وقتی یکی از این آقایان رؤسای جمهور این دورههای مختلف، با من راجع به این قضیّه بحثهای متعدّدی میکرد در جلسات مختلف؛ بعد رفته بود در شورای عالی امنیّت ملّی گفته بود فلانی استدلالهایی دارد که من جوابی برایش ندارم. راست هم میگفت. بنده برای ردّ ایجاد ارتباط با آمریکا استدلالهایی داشتم که ایشان برای پاسخ به این استدلالها حرفی نداشت، راست میگفت. استدلالها استدلال محکمی است، اینجوری نیست که راحت بشود این استدلال را برطرف کرد، رد کرد.