به گزارش شهدای ایران، قربانعلی حسیننژاد، مترجم ارشد عربی مسعود رجوی که پنج سال است از گروهک منافقین (سازمان مجاهدین خلق) جدا شده است.
وی که در جلسات رهبر این سازمان با رهبران عراق شرکت داشت و از مفاد قراردادها و سرمایهگذاریهای آنها چه در عراق و چه در کشورهای دیگر مطلع بود، در گفت و گو با یکی از رسانه های خارج از کشور، منبع درآمد منافقین را تشریح کرد.
بخش کامل این گفت و گو را بخوانید:
به روایت او مسعود رجوی هر سال در سالگرد تاسیس حزب «بعث» به صدام نامه مینوشت و ضمن تحلیل سرنگونی قریبالوقوع حکومت جمهوری اسلامی از او تقاضای اضافه سهمیه نفت میکرد. طبق گفتههای حسیننژاد، تا پیش از سال 2000 سازمان مجاهدین روزانه 70 هزار بشکه نفت از صدام دریافت میکرد: «سال 2000 آخرین دیدار مسعود با صدام بود، از طریق عزت ابراهیم، هماهنگ شده بود. در آن سال رجوی سه درخواست از صدام داشت. رساندن سهمیه نفت به صد هزار بشکه در روز. خواسته دوم حمایت صدام در صورت حمله دیگر به ایران و عملیات فروغ دوم بود و سومی، افزایش تانکها. صدام اجابت خواسته سوم را منوط به عملیات نظامی کرد و در مقابل از سازمان خواست که برای اسراییل تبلیغ نکنند. در حالی که سازمان از همان زمان از آمریکا واسراییل انتظار حمایت داشت، برای همین این خواسته صدام را انجام ندادند.»
پس از این دیدار، سهمیه نفت مجاهدین 100 هزار بشکه شد. حسیننژاد در تمام این مدت، صورتحسابها را ترجمه میکرد. به گفته او پس از جنگ عراق و کویت و تحریمهای عراق که توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد، صدام فقط میتوانست 3 میلیون بشکه نفت را برای تهیه غذا و داروی مردم عراق تولید کند و به فروش برساند؛ تفاهمنامه نفت مقابل غذا و دارو: «اما اگر بیشتر از این میزان تولید می کرد، سهم مجاهدین میشد. این موضوع در واقع در جلسهای با عزت ابراهیم، طارق عزیز، طاها یاسین رمضان و اعضای اصلی شورای انقلاب عراق و رییس اطلاعات عراق که مسوول رجوی بود، مقرر شد.»
اکتبر 2002 نامهای خطاب به وزیر نفت عراق به حسین نژاد رساندند تا ترجمه کند. در آن نامه نوشته شده بود که تحلیلگران معتقدند به زودی آمریکا به عراق حمله خواهد کرد. برای همین سازمان مجاهدین ازصدام خواسته بود که سهمیه 6 ماه پاییز و زمستان را یکجا دریافت کند چراکه با شروع جنگ، دیگر نخواهند توانست نفتها را به فروش برساند: «ماههااصرار کردند تا بالاخره خواستهشان مورد قبول واقع شد و نفتها را به پول تبدیل کردند. بخشی از پولها به عراق آورده شد و بخشی دیگر صرف سرمایهگذاریها شد. کریم فلاحت یکی از همین مسوولان بود که در اردن، توسط آمریکاییها دستگیر و بعد کشته شد اما گفتند در بمباران کشته شده است. ابراهیم خدابنده و جمیل بسام مسوول اداره مالی بودند که آنها هم درسوریه دستگیر شدند.»
حسیننژاد میگوید بخشی از این پولها در پادگانهای مختلف عراق و دیگر کشورها خرج میشد اما سرمایهگذاریهای بسیاری هم از همان سالهای اول صورت گرفته بود که منبع درآمد سازمان مجاهدین تا به امروز محسوب میشود: «سازمان در عراق و امارات و اردن دفتر داشت اما مگر چقدر درپادگانها خرج میشد؟ پولها را در داخل و خارج از عراق سرمایهگذاری میکردند. در سینماها، شرکتها، هتلها، شرکتهای هواپیمایی و سهام شرکتهای تجاری. تعداد زیادی از تاجرهای ایرانی هوادار سازمان هم بودند که برای این سرمایهگذاریها کمک میکردند. اگرچه در حال حاضر بخشی از منابع مالی توسط کشورهای عربی و خصوصا عربستان تامین میشود اما میلیاردها میلیارد دلار پول نفت عراق را همانموقع سرمایهگذاری کردند. عمده درآمدشان همین است. حتی در آفریقا هم سرمایهگذاری کردند. این سرمایهگذاریها تا ابد هم پول میزاید.»
او می گوید کمک های عربستان سابقه دارد: "سال 1365 نامههای عربی مسعود به پادشاهان کشورهای مختلف عربی را فاکس می کردیم. یکبار نامه تشکر به ملک عبدالله بود که از کمکهایش قدردانی کرده بود. البته نوشته نشده بود که چه کمکهایی. اما عربستان از همان موقع به سازمان کمک مالی میکرد. همان سال 66 رجوی با همکارانش به مکه رفت و یک نامه تشکر نوشت.»
سازمان مجاهدین خلق همواره تبلیغ کرده منابع مالیاش توسط هوادارنش تامین میشود، البته بخش مالی اجتماعی این سازمان همواره نیروهایی در خارج از ایران داشت که با مطرح کردن نقض حقوق بشرتوسط جمهوری اسلامی، از مردم کمکهای مالی جمع میکردند اما به گفته حسیننژاد، با وجود این کمکهای مالی، هیچکدام جوابگوی خرج وهزینههای سازمان نیست و همین سرمایهگذاریها آنها را سرپا نگه داشته است.