مسئول گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي از عرضه چاپ صد و هفدهم كتاب «سلام بر ابراهيم» درباره زندگي شهيد ابراهيم هادي خبر داد.
به گزارش شهدای ایران؛ مسئول گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي از عرضه چاپ صد و هفدهم كتاب «سلام بر ابراهيم» درباره زندگي شهيد ابراهيم هادي خبر داد.
جلد دوم «سلام بر ابراهيم» هم كه سال گذشته رونمايي و منتشر شد، به تازگي به چاپ چهاردهم رسيده است. دو مجلد مذكور زندگينامه و خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان شهيد هادي را در بر ميگيرند. اين شهيد يكي از شهداي جاويدالاثر دوران دفاع مقدس است كه به دليل سيره و اخلاق خوشي كه داشته، مورد توجه است. از ابتداي چاپ جلد اول، اين جلد تا به حال با مجموع شمارگان ۶۸۵ هزار نسخه عرضه شده و جلد دوم هم طي شش ماه كه از چاپش گذشت، به تيراژ ۱۰۰ هزار نسخه رسيده است.
محسن عمادي در گفتوگو با مهر در پاسخ به سؤالي درباره خريد كتابهاي «سلام بر ابراهيم» و جلد دومش، ميگويد: اكثراً پخشيها هستند كه اين كتاب را ميخرند و خيلي از آنها هم از مراكز مستقر در خيابان انقلابند. اين كتاب تقريباً هفتهاي ۲ تا ۳ هزار نسخه فروش دارد.
«سلام بر ابراهيم» كتابي است كه در قالب زندگينامهاي مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهيد بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهيم هادي» منتشر شده است. اين نوشتار حاصل بيش از 50 مصاحبه از خانواده، ياران و دوستان آن شهيد است كه همگي نگارنده را در گردآوري اين مجموعه ارزشمند ياري رساندند.
بوی پیراهن ابراهیم
شهيد هادي در يكم ارديبهشت ماه سال ۳۶ ديده به جهان گشود و پس از 27 سال زندگي پر فراز و نشيب، در عمليات والفجر مقدمّاتي در منطقه فكه، 22 بهمن سال ۶۱ به درجه رفيع شهادت نائل آمد و همانطور كه از خداوند ميخواست، پيكر پاكش در كربلاي فكه گمنام ماند.
در يكي از خاطرات از اين كتاب ميخوانيم: يك ماه از مفقود شدن ابراهيم ميگذشت. بچّههايي كه با ابراهيم رفيق بودند هيچ كدام حال و روز خوبي نداشتند. هر جا جمع ميشديم از ابراهيم ميگفتيم و اشك ميريختيم.
براي ديدن يكي از بچّهها به بيمارستان رفتيم، رضا گوديني هم اونجا بود. وقتي كه رضا رو ديدم انگار كه داغش تازه شده باشه بلند گريه ميكرد. بعد گفت: «بچّهها دنيا بدون ابراهيم برا من جاي زندگي نيست. مطمئن باشيد من تو اولّين عمليات شهيد ميشم.»
يكي ديگه از بچّهها گفت: «ما نفهميديم ابراهيم كي بود. اون بنده خالص خدا بود كه اومد بين ما و مدّتي باهاش زندگي كرديم تا بفهميم معني بنده خالص خدا بودن چيه.» يكي ديگه گفت: «ابراهيم به تمام معنا يه پهلوان بود يه عارف پهلوان.»
در خاطرهاي ديگر از اين كتاب آمده: «پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما پرسيد: «چرا ابراهيم مرخصي نميآد؟» با بهانههاي مختلف بحث رو عوض ميكرديم و ميگفتيم: «الان عملياته، فعلاً نميتونه بياد تهران و... خلاصه هر روز چيزي ميگفتيم.»
تا اينكه يكبار ديدم مادر اومده داخل اتاق و روبهروي عكس ابراهيم نشسته و اشك ميريزه. اومدم جلو و گفتم: «مادر چي شده؟»
گفت: «من بوي ابراهيم رو حس ميكنم. ابراهيم الان توي اين اتاقه، همينجا و...»
وقتي گريهاش كمتر شد گفت: «من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده.»
مادر ادامه داد: «ابراهيم دفعه آخر خيلي با دفعات ديگه فرق كرده بود، هر چي بهش گفتم: بيا بريم، برات خواستگاري، ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه برنميگردم. نميخوام چشم گرياني گوشه خونه منتظر من باشه.»
چند روز بعد مادر دوباره جلوي عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه ميكرد. ما هم بالاخره مجبور شديم به دايي بگيم به مادر حقيقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتي قلبي او شديد شد و در سي سي يو بيمارستان بستري شد.
سالهاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا ميبرديم بيشتر دوست داشت به قطعه 44 بره و به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام بشينه، هرچند گريه براي او بد بود. امّا عقده دلش رو اونجا باز ميكرد و حرف دلش رو با شهداي گمنام ميگفت.
«مدافعان حرم» به چاپ ششم رسيد
وي همچنين از تجديد چاپ يك اثر ديگر اين گروه فرهنگي خبر داد و گفت: كتاب ديگري كه به تازگي تجديد چاپ كردهايم، «مدافعان حرم» است كه چاپ اولش مربوط به سال ۹۳ و زماني است كه خيليها جرئت نميكردند از مدافعان حرم بگويند. در اين كتاب، زندگينامه حضرت زينب (س) را ۴۰ قسمت كردهايم و به موازات اين زندگينامه، داستان زندگي ۴۰ شهيد مدافع حرم از ايران، پاكستان، افغانستان، سوريه، لبنان، كشورهاي آفريقا و كانادا هم درج شده است.
مسئول گروه فرهنگي شهيد هادي ادامه داد: برخي از ماجراهاي مربوط به ۴۰ شهيد مذكور، پس از چاپ، انعكاس زيادي پيدا كردند؛ از جمله شهيد كاظم عبدالامير كه زمان جنگ ايران و عراق، از شكنجهگرهاي عراقي بود ولي طي سالهاي گذشته در زمره شهداي مدافع حرم قرار گرفت. عمادي گفت: كتاب «مدافعان حرم» هم به تازگي به چاپ ششم رسيده و مجموع تيراژش به رقم ۲۸ هزار نسخه رسيده است.
*جوان
جلد دوم «سلام بر ابراهيم» هم كه سال گذشته رونمايي و منتشر شد، به تازگي به چاپ چهاردهم رسيده است. دو مجلد مذكور زندگينامه و خاطرات دوستان، خانواده و همرزمان شهيد هادي را در بر ميگيرند. اين شهيد يكي از شهداي جاويدالاثر دوران دفاع مقدس است كه به دليل سيره و اخلاق خوشي كه داشته، مورد توجه است. از ابتداي چاپ جلد اول، اين جلد تا به حال با مجموع شمارگان ۶۸۵ هزار نسخه عرضه شده و جلد دوم هم طي شش ماه كه از چاپش گذشت، به تيراژ ۱۰۰ هزار نسخه رسيده است.
محسن عمادي در گفتوگو با مهر در پاسخ به سؤالي درباره خريد كتابهاي «سلام بر ابراهيم» و جلد دومش، ميگويد: اكثراً پخشيها هستند كه اين كتاب را ميخرند و خيلي از آنها هم از مراكز مستقر در خيابان انقلابند. اين كتاب تقريباً هفتهاي ۲ تا ۳ هزار نسخه فروش دارد.
«سلام بر ابراهيم» كتابي است كه در قالب زندگينامهاي مختصر و ۶۹ خاطره درباره شهيد بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهيم هادي» منتشر شده است. اين نوشتار حاصل بيش از 50 مصاحبه از خانواده، ياران و دوستان آن شهيد است كه همگي نگارنده را در گردآوري اين مجموعه ارزشمند ياري رساندند.
بوی پیراهن ابراهیم
شهيد هادي در يكم ارديبهشت ماه سال ۳۶ ديده به جهان گشود و پس از 27 سال زندگي پر فراز و نشيب، در عمليات والفجر مقدمّاتي در منطقه فكه، 22 بهمن سال ۶۱ به درجه رفيع شهادت نائل آمد و همانطور كه از خداوند ميخواست، پيكر پاكش در كربلاي فكه گمنام ماند.
در يكي از خاطرات از اين كتاب ميخوانيم: يك ماه از مفقود شدن ابراهيم ميگذشت. بچّههايي كه با ابراهيم رفيق بودند هيچ كدام حال و روز خوبي نداشتند. هر جا جمع ميشديم از ابراهيم ميگفتيم و اشك ميريختيم.
براي ديدن يكي از بچّهها به بيمارستان رفتيم، رضا گوديني هم اونجا بود. وقتي كه رضا رو ديدم انگار كه داغش تازه شده باشه بلند گريه ميكرد. بعد گفت: «بچّهها دنيا بدون ابراهيم برا من جاي زندگي نيست. مطمئن باشيد من تو اولّين عمليات شهيد ميشم.»
يكي ديگه از بچّهها گفت: «ما نفهميديم ابراهيم كي بود. اون بنده خالص خدا بود كه اومد بين ما و مدّتي باهاش زندگي كرديم تا بفهميم معني بنده خالص خدا بودن چيه.» يكي ديگه گفت: «ابراهيم به تمام معنا يه پهلوان بود يه عارف پهلوان.»
در خاطرهاي ديگر از اين كتاب آمده: «پنج ماه از شهادت ابراهيم گذشت. هر چه مادر از ما پرسيد: «چرا ابراهيم مرخصي نميآد؟» با بهانههاي مختلف بحث رو عوض ميكرديم و ميگفتيم: «الان عملياته، فعلاً نميتونه بياد تهران و... خلاصه هر روز چيزي ميگفتيم.»
تا اينكه يكبار ديدم مادر اومده داخل اتاق و روبهروي عكس ابراهيم نشسته و اشك ميريزه. اومدم جلو و گفتم: «مادر چي شده؟»
گفت: «من بوي ابراهيم رو حس ميكنم. ابراهيم الان توي اين اتاقه، همينجا و...»
وقتي گريهاش كمتر شد گفت: «من مطمئن هستم كه ابراهيم شهيد شده.»
مادر ادامه داد: «ابراهيم دفعه آخر خيلي با دفعات ديگه فرق كرده بود، هر چي بهش گفتم: بيا بريم، برات خواستگاري، ميگفت: نه مادر، من مطمئنم كه برنميگردم. نميخوام چشم گرياني گوشه خونه منتظر من باشه.»
چند روز بعد مادر دوباره جلوي عكس ابراهيم ايستاده بود و گريه ميكرد. ما هم بالاخره مجبور شديم به دايي بگيم به مادر حقيقت رو بگه. آن روز حال مادر به هم خورد و ناراحتي قلبي او شديد شد و در سي سي يو بيمارستان بستري شد.
سالهاي بعد وقتي مادر را به بهشت زهرا ميبرديم بيشتر دوست داشت به قطعه 44 بره و به ياد ابراهيم كنار قبر شهداي گمنام بشينه، هرچند گريه براي او بد بود. امّا عقده دلش رو اونجا باز ميكرد و حرف دلش رو با شهداي گمنام ميگفت.
«مدافعان حرم» به چاپ ششم رسيد
وي همچنين از تجديد چاپ يك اثر ديگر اين گروه فرهنگي خبر داد و گفت: كتاب ديگري كه به تازگي تجديد چاپ كردهايم، «مدافعان حرم» است كه چاپ اولش مربوط به سال ۹۳ و زماني است كه خيليها جرئت نميكردند از مدافعان حرم بگويند. در اين كتاب، زندگينامه حضرت زينب (س) را ۴۰ قسمت كردهايم و به موازات اين زندگينامه، داستان زندگي ۴۰ شهيد مدافع حرم از ايران، پاكستان، افغانستان، سوريه، لبنان، كشورهاي آفريقا و كانادا هم درج شده است.
مسئول گروه فرهنگي شهيد هادي ادامه داد: برخي از ماجراهاي مربوط به ۴۰ شهيد مذكور، پس از چاپ، انعكاس زيادي پيدا كردند؛ از جمله شهيد كاظم عبدالامير كه زمان جنگ ايران و عراق، از شكنجهگرهاي عراقي بود ولي طي سالهاي گذشته در زمره شهداي مدافع حرم قرار گرفت. عمادي گفت: كتاب «مدافعان حرم» هم به تازگي به چاپ ششم رسيده و مجموع تيراژش به رقم ۲۸ هزار نسخه رسيده است.
*جوان