در واقع این مسئله تبدیل به نوعی اپیدمی شده و تطهیر کردن غرب به شدت در حال گسترش در بین برخی از زنجیرهایها و مدعیان اصلاحات است، در صورتی که حتی در کشورهای غربی نیز باز به مواضع دولتهای این کشورها انتقادات زیادی وارد میشود در حالی که در ایران حتی آن انتقادها نیز از جانب این طیف جایز نیست علیه غرب مطرح شود!
به گزارش شهدای ایران، در حالی که کشتار مسلمانان میانمار همچنان با حمایتهای پیدا و پنهان برخی دستهای پشت پرده ادامه دارد، برخی از جریانهای سیاسی به دنبال آن هستند تا نقش غرب و رژیم صهیونیستی در حمایت از دولت میانمار را کتمان کنند. این در حالی است که رسانههای صهیونیستی هم به نقش رژیم صهیونیستی در این جنایات اعتراف کرده و مقامات آمریکایی نیز علناً میگویند، مشکلی با این جنایات ندارند و حاضر به محکومیت زبانی آنهم نیستند.
در دنیای امروز سیاست زدگی به تمامی شئونات جامعه بشری سرایت کرده است. در این مسیر نیز هیچ تفاوتی میان سوژه و موضوعات مطرح شده وجود ندارد و هر حادثهای بهانهای برای بازیهای سیاسی است. روزی بازی فوتبال با یک کشور دیگر تبدیل به ابزاری برای درگیری جناحهای مختلف میشود و روز دیگر نبرد با تروریستها با اما و اگرهای این جریانهای سیاسی مواجه میگردد. مخرج مشترک همه این بازیهای سیاسی هم میشود، تطهیر غرب در واقع میتوان گفت هر اتفاقی در عرصه داخلی و بینالمللی خوراک مناسبی برای جریانهای سیاسی خاص جهت موج سواری ایجاد میکند. اما در روزهای اخیر یکی از فجیعترین جنایتها علیه مسلمانان میانمار به سوژهای برای این جناح جهت تطهیر غرب تبدیل شده است.
طبق گزارشهای متعدد ارتش و بوداییان افراطی میانمار با حمله به مسلمانان روهینگیا تاکنون بیش از 3500 تن را کشتهاند و باعث فرار بیش از 300 هزار نفر به بنگلادش شدهاند. انتشار تصاویر قربانیان این جنایت باعث ایجاد موج گستردهای از اعتراضهای مردمی در سراسر جهان علیه دولت میانمار و آنگ سان سوچی رهبر این کشور شده است. اما باز در جریان این جنایت بازی رسانهای جدیدی به راه افتاده است که به جای محکوم کردن این جنایت سعی میشود تا به نوعی چهره غرب در این ماجرا تطهیر شود. در واقع موضوعی که در شرایط کنونی حائز اهمیت است به نفس جنایت برمیگردد و اینکه «آنگ سان سوچی» به عنوان برنده جایزه صلح نوبل در این جنایت شریک است و حتی کشتار مسلمانان را از اساس نفی میکند و قتل عام مسلمانان را که حالا حتی سازمان ملل هم آن را «نسلکشی» خوانده «دروغ» میخواند.
اما برخی از جریانهای سیاسی در کشور به صورت مداوم این نکته را پررنگ میکنند که روسیه و چین به نوعی با حمایت خود از دولت میانمار در این جنایت شریک هستند. تا به این ترتیب آمریکا و رژیم صهیونیستی را به نوعی تبرئه کنند. این نکته بسیار تاسف آور است چرا که فارغ از اینکه چه کشوری از دولت میانمار حمایت میکند اصل جنایت در این شرایط مهم است و باید بر آن تمرکز کرد. اما حال که صحبت از کشورهای حامی این ماجرا شد، بد نیست به آن بپردازیم.
«آنگ سان سوچی»، رهبر حزب حاکم میانمار که در شرایط فعلی رهبر این کشور به شمار میرود 22 سال در حصر خانگی به سر برد و در این مدت کشورهای غربی حامی اصلی وی بودند. در این بین زنجیرهایها و مدعیان اصلاحات هم به بهانههای مختلف از وی حمایت میکردند. این حمایتها برای وی جایزه صلح نوبل را به ارمغان آورد و وی پس از آزادی اعلام کرد که از آزادی و حقوق اقلیتها دفاع خواهد کرد. در این مدت رهبران آمریکا از جمله باراک اوباما رئیسجمهور سابق وقت این کشور نیز با وی دیدار و به نوعی قدرت وی را افزایش دادند.
به هر تقدیر حزب خانم سوچی پیروز شد و وی قدرت را در این کشور به دست گرفت. اکنون وی عملا نفر اول میانمار است و این جنایتها در سایه رهبری وی روی میدهد. بنابراین کشوری که باید در این زمینه سرزنش شود در درجه اول آمریکا است که به دنبال قهرمان سازی از سوچی بوده است. ضمن اینکه در شرایط کنونی نیز آمریکا در برابر این جنایت موضع درخوری نگرفته است. در واقع برای واشنگتن بسیار سخت است تا قهرمان خودساخته خود یعنی سوچی را محکوم کند. در این ارتباط«پاتریک مورفی» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور شرق آسیا، اعلام کرده که کشورش دولت «آنگسانگ سوچی» را به دلیل اعمال خشونتها علیه اقلیت روهینگیا سرزنش نمیکند ولی از او میخواهد با واشنگتن برای حل این بحران همکاری کند! سوچی همچنین در سال 2012 با حضور در کنگره آمریکا مدال طلای کنگره را به پاس فعالیتهای حقوق بشری خود دریافت کرد!
در درجه بعد، روزنامه هاآرتص اخیراً اعلام کرد که با وجود تشدید جنایتها علیه مسلمانان میانمار، اسرائیل همچنان به فروش سلاح به میانمار ادامه میدهد. در واقع ارتش میانمار بخشی از سلاحهای خود برای کشتار مسلمانان را از اسرائیل تهیه میکند. این روزنامه صهیونیستی به نوعی از نقش رژیم صهیونیستی در نسلکشی مسلمانان میانمار گفت اما این جریان خاص میگویند، چرا اسرائیل را متهم میکنید؟ اینکه کشوری مانند چین وروسیه نیز در این ماجرا دخیل باشند یا نه را نمیتوان با قاطعیت رد کرد. البته اخباری وجود دارد که چین روابط اقتصادی زیادی با میانمار دارد. سکوت چین در برابر این جنایت نیز پذیرفتنی نیست. این مسئله اما از نقش و جایگاه آمریکا در برابر نسل کشی روهینگیاییها نمیکاهد. اما با این وجود برخیها زمین و زمان را به هم دوختهاند تا به نوعی آمریکا و به طور کلی غرب و حتی رژیم صهیونیستی را مبرا از هرگونه خطایی در این ماجرا بدانند.
در واقع این مسئله تبدیل به نوعی اپیدمی شده و تطهیر کردن غرب به شدت در حال گسترش در بین برخی از زنجیرهایها و مدعیان اصلاحات است، در صورتی که حتی در کشورهای غربی نیز باز به مواضع دولتهای این کشورها انتقادات زیادی وارد میشود در حالی که در ایران حتی آن انتقادها نیز از جانب این طیف جایز نیست علیه غرب مطرح شود!
*کیهان
در دنیای امروز سیاست زدگی به تمامی شئونات جامعه بشری سرایت کرده است. در این مسیر نیز هیچ تفاوتی میان سوژه و موضوعات مطرح شده وجود ندارد و هر حادثهای بهانهای برای بازیهای سیاسی است. روزی بازی فوتبال با یک کشور دیگر تبدیل به ابزاری برای درگیری جناحهای مختلف میشود و روز دیگر نبرد با تروریستها با اما و اگرهای این جریانهای سیاسی مواجه میگردد. مخرج مشترک همه این بازیهای سیاسی هم میشود، تطهیر غرب در واقع میتوان گفت هر اتفاقی در عرصه داخلی و بینالمللی خوراک مناسبی برای جریانهای سیاسی خاص جهت موج سواری ایجاد میکند. اما در روزهای اخیر یکی از فجیعترین جنایتها علیه مسلمانان میانمار به سوژهای برای این جناح جهت تطهیر غرب تبدیل شده است.
طبق گزارشهای متعدد ارتش و بوداییان افراطی میانمار با حمله به مسلمانان روهینگیا تاکنون بیش از 3500 تن را کشتهاند و باعث فرار بیش از 300 هزار نفر به بنگلادش شدهاند. انتشار تصاویر قربانیان این جنایت باعث ایجاد موج گستردهای از اعتراضهای مردمی در سراسر جهان علیه دولت میانمار و آنگ سان سوچی رهبر این کشور شده است. اما باز در جریان این جنایت بازی رسانهای جدیدی به راه افتاده است که به جای محکوم کردن این جنایت سعی میشود تا به نوعی چهره غرب در این ماجرا تطهیر شود. در واقع موضوعی که در شرایط کنونی حائز اهمیت است به نفس جنایت برمیگردد و اینکه «آنگ سان سوچی» به عنوان برنده جایزه صلح نوبل در این جنایت شریک است و حتی کشتار مسلمانان را از اساس نفی میکند و قتل عام مسلمانان را که حالا حتی سازمان ملل هم آن را «نسلکشی» خوانده «دروغ» میخواند.
اما برخی از جریانهای سیاسی در کشور به صورت مداوم این نکته را پررنگ میکنند که روسیه و چین به نوعی با حمایت خود از دولت میانمار در این جنایت شریک هستند. تا به این ترتیب آمریکا و رژیم صهیونیستی را به نوعی تبرئه کنند. این نکته بسیار تاسف آور است چرا که فارغ از اینکه چه کشوری از دولت میانمار حمایت میکند اصل جنایت در این شرایط مهم است و باید بر آن تمرکز کرد. اما حال که صحبت از کشورهای حامی این ماجرا شد، بد نیست به آن بپردازیم.
«آنگ سان سوچی»، رهبر حزب حاکم میانمار که در شرایط فعلی رهبر این کشور به شمار میرود 22 سال در حصر خانگی به سر برد و در این مدت کشورهای غربی حامی اصلی وی بودند. در این بین زنجیرهایها و مدعیان اصلاحات هم به بهانههای مختلف از وی حمایت میکردند. این حمایتها برای وی جایزه صلح نوبل را به ارمغان آورد و وی پس از آزادی اعلام کرد که از آزادی و حقوق اقلیتها دفاع خواهد کرد. در این مدت رهبران آمریکا از جمله باراک اوباما رئیسجمهور سابق وقت این کشور نیز با وی دیدار و به نوعی قدرت وی را افزایش دادند.
به هر تقدیر حزب خانم سوچی پیروز شد و وی قدرت را در این کشور به دست گرفت. اکنون وی عملا نفر اول میانمار است و این جنایتها در سایه رهبری وی روی میدهد. بنابراین کشوری که باید در این زمینه سرزنش شود در درجه اول آمریکا است که به دنبال قهرمان سازی از سوچی بوده است. ضمن اینکه در شرایط کنونی نیز آمریکا در برابر این جنایت موضع درخوری نگرفته است. در واقع برای واشنگتن بسیار سخت است تا قهرمان خودساخته خود یعنی سوچی را محکوم کند. در این ارتباط«پاتریک مورفی» دستیار وزیر خارجه آمریکا در امور شرق آسیا، اعلام کرده که کشورش دولت «آنگسانگ سوچی» را به دلیل اعمال خشونتها علیه اقلیت روهینگیا سرزنش نمیکند ولی از او میخواهد با واشنگتن برای حل این بحران همکاری کند! سوچی همچنین در سال 2012 با حضور در کنگره آمریکا مدال طلای کنگره را به پاس فعالیتهای حقوق بشری خود دریافت کرد!
در درجه بعد، روزنامه هاآرتص اخیراً اعلام کرد که با وجود تشدید جنایتها علیه مسلمانان میانمار، اسرائیل همچنان به فروش سلاح به میانمار ادامه میدهد. در واقع ارتش میانمار بخشی از سلاحهای خود برای کشتار مسلمانان را از اسرائیل تهیه میکند. این روزنامه صهیونیستی به نوعی از نقش رژیم صهیونیستی در نسلکشی مسلمانان میانمار گفت اما این جریان خاص میگویند، چرا اسرائیل را متهم میکنید؟ اینکه کشوری مانند چین وروسیه نیز در این ماجرا دخیل باشند یا نه را نمیتوان با قاطعیت رد کرد. البته اخباری وجود دارد که چین روابط اقتصادی زیادی با میانمار دارد. سکوت چین در برابر این جنایت نیز پذیرفتنی نیست. این مسئله اما از نقش و جایگاه آمریکا در برابر نسل کشی روهینگیاییها نمیکاهد. اما با این وجود برخیها زمین و زمان را به هم دوختهاند تا به نوعی آمریکا و به طور کلی غرب و حتی رژیم صهیونیستی را مبرا از هرگونه خطایی در این ماجرا بدانند.
در واقع این مسئله تبدیل به نوعی اپیدمی شده و تطهیر کردن غرب به شدت در حال گسترش در بین برخی از زنجیرهایها و مدعیان اصلاحات است، در صورتی که حتی در کشورهای غربی نیز باز به مواضع دولتهای این کشورها انتقادات زیادی وارد میشود در حالی که در ایران حتی آن انتقادها نیز از جانب این طیف جایز نیست علیه غرب مطرح شود!
*کیهان
کشتار مسلمانان میانمار اتفاقی نیست و پشت پرده آن برنامهریزی برای جلوگیری از گسترش اسلام در منطقه شرق آسیا است.
مسأله میانمار موضوعی است که اگر نادیده گرفته شود ممکن است گریبانگیر خودمان هم شود. ظلم به مظلومان از ابتدای تاریخ بشر تا به امروز وجود داشته است که یکی از مهمترین آنها ظلم به فلسطینیان است.
حضرت امام خمینی (ره) در مورد ظلم به فلسطین تأکید زیاد و حساسیت فراوانی داشتند و مساله فلسطین یکی از محورهای انقلاب اسلامی بود و همیشه هم سعی میکردند مسأله فلسطین فراموش نشود.
اتفاق فلسطین با شباهتهایی که وجود دارد جاهای دیگر دنیا در حال رخ دادن است که نمونه آن را در میانمار شاهد هستیم. مسلمانان میانمار انسان هستند و حق برخورداری از زندگی و پایبندی به دین خود را دارند اما توسط حکومت و ارتش مستقرشان به آنها ظلم میشود.
متأسفانه مجامع بینالمللی مدعی حقوق بشر و حتی کشورهای مسلمانان در مقابل این جنایت سکوت کردهاند و اگر کاری هم میخواهند انجام دهند در حد سخنرانی، صدور بیانیه و حرف است و تدبیری در مقابل ظلمهایی که میشود ندارند.
با توجه به اینکه حمایتهای آشکاری از طرف آمریکا و اسرائیل از حکومت میانمار میشود واضح است که کشتار مسلمانان میانمار اتفاقی نیست و پشت پرده آن برنامهریزی برای جلوگیری از گسترش اسلام در منطقه شرق آسیا است.
باید یک محوریتی جهت حمایت از مسلمانان میانمار ایجاد شود. انقلاب اسلامی بنایش بر این بوده است که هر جا به مظلومی ظلم شده صراحتاً موضعگیری کند و الان هم باید جمهوری اسلامی از این موضوع عقب نشینی نکند و در مقابل این جنایت موضعگیری کند. مسئول اصلی موضعگیریها دولت مستقر در کشور است و باید تلاش کند از این مظلومان حمایت کند.
برخی موضعگیریها از سوی کشورهایی بود که خیلی هم از آنها توقع حمایت از مظلوم نمیرفت و قابل تحسین است اما جا دارد جمهوری اسلامی با پیشینه انقلابی و حمایت از مظلوم خود قویتر از مظلومان حمایت کند.
همانطور که رهبر معظم انقلاب هم فرمودند کمکهایی میتواند در زمینه اقتصادی و مردمی صورت گیرد و با فشار و تحریم بر حکومت میانمار و بیان این مساله در مجامع مختلف بینالمللی و موضعگیری میتوان به این کشور فشار آورد. باید یک اتحاد بین کشورهای اسلامی ایجاد شود و در مقابل این ظلمها سکوت نکنند، شاید این ظلمها گریبان خودشان را هم بگیرد.