حواشی دیدار تیمهای ایران و سوریه از پیش از بازی آغاز شد؛ همانند مواقع مشابه، چند کانال و شبکه مجازی با همراهی ناآگاهانه یا مغرضانه برخی از رسانههای رسمی-دولتی، فضا را از حالت عادی خارج کردند.
شهدای ایران: حواشي ديدار تيمهاي ايران و سوريه از پيش از بازي آغاز شد؛ همانند مواقع مشابه، چند کانال و شبکه مجازي با همراهي ناآگاهانه يا مغرضانه برخي از رسانههاي رسمي-دولتي، فضا را از حالت عادي خارج کردند.
به گزارش مشرق؛ ديدار ايران و سوريه آخرين بازي تيم ملي کشورمان در مقدماتي جام جهاني بود؛ صعود ايران قطعي شده بود و يوزپلنگان ايراني براي حفظ رکوردهايشان ميجنگيدند؛ بسته نگه داشتن دروازه و حفظ شکست ناپذيري در رقابت هاي مقدماتي. اما در سوي ديگر، سوريه با تمام توان، انگيزه و اميد براي صعود آمده بود. همه چيز مهيا بود تا يک روز فوتبالي خوب رقم بخورد، هم ايران جشن رسمي صعود به جام جهاني را بگيرد و هم سوريها اگر زورشان چربيد، مستقيم يا با پلي آف، شگفتيها را تکميل کنند و از کشوري جنگزده راهي مسکو شوند.
به گزارش مشرق؛ ديدار ايران و سوريه آخرين بازي تيم ملي کشورمان در مقدماتي جام جهاني بود؛ صعود ايران قطعي شده بود و يوزپلنگان ايراني براي حفظ رکوردهايشان ميجنگيدند؛ بسته نگه داشتن دروازه و حفظ شکست ناپذيري در رقابت هاي مقدماتي. اما در سوي ديگر، سوريه با تمام توان، انگيزه و اميد براي صعود آمده بود. همه چيز مهيا بود تا يک روز فوتبالي خوب رقم بخورد، هم ايران جشن رسمي صعود به جام جهاني را بگيرد و هم سوريها اگر زورشان چربيد، مستقيم يا با پلي آف، شگفتيها را تکميل کنند و از کشوري جنگزده راهي مسکو شوند.
اما چه شد که حواشي اين بازي از قبل آغاز تا روزهاي پس از پايان ديدار ادامه يافت؟
براي پاسخ به اين سوال بايد ابتدا نقطه شروع اين پنجهکشيهاي مجازي را پيدا کرد تا کلاف سردرگم نشود. موضوعي که تقريبا در تمام رقابت هاي تيم هاي ملي کشورمان (بويژه فوتبال و واليبال) حالا به معضلي تبديل شده است؛ گروههايي از بانوان بدنبال حق ورود به ورزشگاهها هستند. مهم نيست اينها چند درصد هستند و در بهترين حالت تعدادشان از چند ده نفر يا 100 نفر و 200 نفر بيش نميشود؛ مهم بازتاب رسانهاي و سوژه حمله ضدانقلاب است تا جايي که در سال هاي گذشته به برگزاري تجمعات معدود افرادي ثابت در مقابل ورزشگاهها در هماهنگي کامل با رسانههاي اپوزيسيون منجر شد. اين اقدامات تا تلاش اين عده براي گرفتن ميزبانيهاي بازيها از ايران نيز پيش رفت.
اما جرقه مشکوک اين ماجرا از اختلال ناگهاني سامانه فروش بليط ديدار ايران و سوريه زده شد، آنجا که فروش بليط به بانوان براي دقايقي باز شد و به روايتهاي مختلف، 20 الي 200 نفر از بانوان موفق به خريد بليط ديدار ايران و سوريه شدند. اين گاف پرهزينه و تکذيب متعاقب آن و باطل کردن بليطها و تلاقي آن با انتشار تصاوير حضور بانوان سوري در ورزشگاه کافي بود تا کاربران توييتري و تلگرامي و ... با محوريت چند چهره شناخته شده ضدانقلاب، چند رسانه و کانال ضدانقلاب و متاسفانه رسانه هاي رسمي و يک طيف خاص سياسي، ميدان بازي يا به عبارت دقيق تر، جنگ رسانه اي را در دست بگيرند.
براي پاسخ به اين سوال بايد ابتدا نقطه شروع اين پنجهکشيهاي مجازي را پيدا کرد تا کلاف سردرگم نشود. موضوعي که تقريبا در تمام رقابت هاي تيم هاي ملي کشورمان (بويژه فوتبال و واليبال) حالا به معضلي تبديل شده است؛ گروههايي از بانوان بدنبال حق ورود به ورزشگاهها هستند. مهم نيست اينها چند درصد هستند و در بهترين حالت تعدادشان از چند ده نفر يا 100 نفر و 200 نفر بيش نميشود؛ مهم بازتاب رسانهاي و سوژه حمله ضدانقلاب است تا جايي که در سال هاي گذشته به برگزاري تجمعات معدود افرادي ثابت در مقابل ورزشگاهها در هماهنگي کامل با رسانههاي اپوزيسيون منجر شد. اين اقدامات تا تلاش اين عده براي گرفتن ميزبانيهاي بازيها از ايران نيز پيش رفت.
اما جرقه مشکوک اين ماجرا از اختلال ناگهاني سامانه فروش بليط ديدار ايران و سوريه زده شد، آنجا که فروش بليط به بانوان براي دقايقي باز شد و به روايتهاي مختلف، 20 الي 200 نفر از بانوان موفق به خريد بليط ديدار ايران و سوريه شدند. اين گاف پرهزينه و تکذيب متعاقب آن و باطل کردن بليطها و تلاقي آن با انتشار تصاوير حضور بانوان سوري در ورزشگاه کافي بود تا کاربران توييتري و تلگرامي و ... با محوريت چند چهره شناخته شده ضدانقلاب، چند رسانه و کانال ضدانقلاب و متاسفانه رسانه هاي رسمي و يک طيف خاص سياسي، ميدان بازي يا به عبارت دقيق تر، جنگ رسانه اي را در دست بگيرند.
خوراک تبليغاتي رسانه هاي ضدانقلاب را شخصيت هاي داخلي و حتي رسمي کشور تامين ميکردند. مانند اين نماينده مجلس شوراي اسلامي که پيش از بازي دست به کار شد
اما در روزهايي که شعار #فوتبال_سياسي_نيست همين جماعت در موضوع بازي دو مليپوش با نماينده رژيم صهيونيستي از در و ديوار فضاي مجازي ميباريد، به سرعت موضوع از ورود زنان به ورزشگاه (که در جاي خود قابل بحث و بررسي است) به موضوعات بيربط و باربط ديگري تسري پيدا کرد.
اين تحريک عواطف و تهييج افکار عمومي را با توجه به فضاي کلي پيامهاي توليدشده ميتوان به چند سرفصل اصلي دسته بندي کرد:
- مطالبه ورود زنان به ورزشگاه و تشديد آن با انتشار تصاوير زنان سوري
- تحريک احساسات وطندوستانه و مليگرايانه با محوريت ورود زنان سوري به ورزشگاه و ممانعت از حضور بانوان ايراني
- تسري موضوع به مسائل غيرفوتبالي از قبيل کمکهاي ايران به سوريه در جنگ با تروريسم
- توقف ايران در برابر سوريه و طرح شائبه تباني براي صعود سوريه به جام جهاني با توقف يا شکست ايران (که متاسفانه از سوي يک نماينده عضو کميسيون امنيت ملي نيز تکرار شد)
اما در روزهايي که شعار #فوتبال_سياسي_نيست همين جماعت در موضوع بازي دو مليپوش با نماينده رژيم صهيونيستي از در و ديوار فضاي مجازي ميباريد، به سرعت موضوع از ورود زنان به ورزشگاه (که در جاي خود قابل بحث و بررسي است) به موضوعات بيربط و باربط ديگري تسري پيدا کرد.
اين تحريک عواطف و تهييج افکار عمومي را با توجه به فضاي کلي پيامهاي توليدشده ميتوان به چند سرفصل اصلي دسته بندي کرد:
- مطالبه ورود زنان به ورزشگاه و تشديد آن با انتشار تصاوير زنان سوري
- تحريک احساسات وطندوستانه و مليگرايانه با محوريت ورود زنان سوري به ورزشگاه و ممانعت از حضور بانوان ايراني
- تسري موضوع به مسائل غيرفوتبالي از قبيل کمکهاي ايران به سوريه در جنگ با تروريسم
- توقف ايران در برابر سوريه و طرح شائبه تباني براي صعود سوريه به جام جهاني با توقف يا شکست ايران (که متاسفانه از سوي يک نماينده عضو کميسيون امنيت ملي نيز تکرار شد)
- اظهارات تحريک آميز يکي از بازيکنان ايراني و انتشار فيلمي از رختکن تيم سوريه که احساسات ضدسوري را شتاب بيشتري داد
سردار آزمون که در جريان بازي و پس از به ثمر رسيدن گل اينگونه به سمت هواداران سوري واکنش نشان داده بود، پس از بازي هم با اظهاراتي تحريک آميز، بر اين آتش دميد!
درباره اين موارد، نکاتي قابل توجه و تأمل است:
- همانطور که اشاره شد، شروع کننده اين جريان، چهرههاي بدنام و بدخواه شناختهاي شدهاي بودند که پيش از اين در ماجراي #فوتبال_سياسي_نيست هم پيشرو بودند. و آن داستان را در اين ديدار هم دنبال کردند.
درباره اين موارد، نکاتي قابل توجه و تأمل است:
- همانطور که اشاره شد، شروع کننده اين جريان، چهرههاي بدنام و بدخواه شناختهاي شدهاي بودند که پيش از اين در ماجراي #فوتبال_سياسي_نيست هم پيشرو بودند. و آن داستان را در اين ديدار هم دنبال کردند.
ورزشي نويس فراري پاي ثابت حاشيهسازيهاست
- اضلاع ديگر اين ماجرا نيز ديگر عناصر فراري و شبکههاي ضدانقلاب بودند که توليد پرحجم محتوا را در دستور کار قرار دادند؛ با حواشي بليط فروشي و ورود زنان به استقبال رفتند و با تحريک احساسات ضدسوري بعد از بازي و شادي سوريها ادامه دادند.
- اضلاع ديگر اين ماجرا نيز ديگر عناصر فراري و شبکههاي ضدانقلاب بودند که توليد پرحجم محتوا را در دستور کار قرار دادند؛ با حواشي بليط فروشي و ورود زنان به استقبال رفتند و با تحريک احساسات ضدسوري بعد از بازي و شادي سوريها ادامه دادند.
- به جز رسانهها و افراد تابلودار ضدنظام و ضد ايران، از جمله رسانه سلطنتي انگليس، رسانههاي يک جريان خاص سياسي هم به مدد آمدند:
پست رسانه حامي دولت پس از پايان بازي ايران-سوريه
حساب کاربري روزنامه دولت هم از قافله تفرقه افکني قوميتي و ايجاد دوگانه عربي-فارسي جا نماند!
و خبرگزاري دولتي ايسنا هم با انتشار اين خبر از منبعي ناشناخته و البته انتشار نظرات تند کاربران عليه مردم و تيم سوريه و حتي نظرات قوميتي، تا حد ممکن تلاش کردند هزينهها و حواشي اين ديدار را بالا ببرند
- و در نهايت اين احتمال نزديک به صفر است که جايي ميان دو طرف اختلافي باشد و پاي بي بي سي به آن باز نشود:
- و در نهايت اين احتمال نزديک به صفر است که جايي ميان دو طرف اختلافي باشد و پاي بي بي سي به آن باز نشود:
نکته پاياني
در اغراض اين جماعت هشتگساز مجازي کمترين ترديدي نيست؛ آنجا که در مقابل نماينده رژيم صهيونيستي #فوتبال_سياسي_نيست و در ديدار ايران-سوريه، بدنبال حساب و کتاب کمکهاي ايران به سوريه و گلهاي زده سوريه به ايران هستند؛ با اين حال، موضوع ورود بانوان به ورزشگاه بويژه در چنين ديدارهايي که بانوان تيم مقابل به راحتي وارد ورزشگاه ميشوند نيازمند تدبير و تمهيد جدي است.
ديدار ايران و سوريه يک بازي فوتبال بود؛ شادي صعود سوريها چه در استاديوم آزادي تهران باشد و چه در ميدان الامويين دمشق، قابل درک و فهم است؛ دستکم قابل فهمتر از شادي از تساوي مقابل آرژانتين!
آنچه در رختکن سوريه گذشت نيز توهيني به ايرانيها نبود؛ اگر ايراد بر ترجمه منتشر شده از شعار بازيکنان سوري را که همان معادل خودماني (سوراخ سوراخش کرده!) است را کنار بگذاريم، شادي تيمي که حتي در وطن خودش زمين براي تمرين ندارد، دور از ذهن نيست؛ آنها با پرچم سوريه و حزب الله شادماني کردند، و ديديم روزهايي را که تيم پيروز در مقابل ايران، با پرچم رژيم ديکتاتور سعودي رژه پيروزي ميرفت.
ارتباط دادن بازي ايران و سوريه به مناسبات دولتهاي ايران و سوريه، اينگونه به نظر ميرساند که گويا عدهاي انتظار داشتند تيم ملي سوريه به اتفاق بازيکنان ايران، به دروازه خودي گل بزنند و به پاس کمکهاي ايران به سوريه، گلباران تهران را ترک کنند. آيا در بازي مقابل آمريکا دو طرف با شمشير و سلاح به مصاف هم ميروند يا آنجا براي اين جماعت فوتبال نويد بخش روابط بهتر است؟!
اگر بازيکنان سوريه (که در ميان آنان افرادي مخالف با نظام سياسي اين کشور هم حاضر هستند) شعارهاي سکوهاي ورزشگاه را به درستي دريافت ميکردند، اينگونه واکنش نشان ميدادند؟ آيا در سکوهاي هواداران ايراني (که در بازيهاي داخلي هيچکس از آن در امان نيست) عليه سوريه شعار و ناسزايي سر داده نشده است؟
و در پايان رسانههاي داخلي و رسمي که در بازي منافقانه ضدانقلاب در ايجاد شکاف قوميتي-مليتي / سوري-ايران همزمان با پيروزيهاي عظيم جبهه مقاومت در سوريه شريک شدند، بازنده بزرگ اين ديدار بدون برنده شدند.
*مشرق
در اغراض اين جماعت هشتگساز مجازي کمترين ترديدي نيست؛ آنجا که در مقابل نماينده رژيم صهيونيستي #فوتبال_سياسي_نيست و در ديدار ايران-سوريه، بدنبال حساب و کتاب کمکهاي ايران به سوريه و گلهاي زده سوريه به ايران هستند؛ با اين حال، موضوع ورود بانوان به ورزشگاه بويژه در چنين ديدارهايي که بانوان تيم مقابل به راحتي وارد ورزشگاه ميشوند نيازمند تدبير و تمهيد جدي است.
ديدار ايران و سوريه يک بازي فوتبال بود؛ شادي صعود سوريها چه در استاديوم آزادي تهران باشد و چه در ميدان الامويين دمشق، قابل درک و فهم است؛ دستکم قابل فهمتر از شادي از تساوي مقابل آرژانتين!
آنچه در رختکن سوريه گذشت نيز توهيني به ايرانيها نبود؛ اگر ايراد بر ترجمه منتشر شده از شعار بازيکنان سوري را که همان معادل خودماني (سوراخ سوراخش کرده!) است را کنار بگذاريم، شادي تيمي که حتي در وطن خودش زمين براي تمرين ندارد، دور از ذهن نيست؛ آنها با پرچم سوريه و حزب الله شادماني کردند، و ديديم روزهايي را که تيم پيروز در مقابل ايران، با پرچم رژيم ديکتاتور سعودي رژه پيروزي ميرفت.
ارتباط دادن بازي ايران و سوريه به مناسبات دولتهاي ايران و سوريه، اينگونه به نظر ميرساند که گويا عدهاي انتظار داشتند تيم ملي سوريه به اتفاق بازيکنان ايران، به دروازه خودي گل بزنند و به پاس کمکهاي ايران به سوريه، گلباران تهران را ترک کنند. آيا در بازي مقابل آمريکا دو طرف با شمشير و سلاح به مصاف هم ميروند يا آنجا براي اين جماعت فوتبال نويد بخش روابط بهتر است؟!
اگر بازيکنان سوريه (که در ميان آنان افرادي مخالف با نظام سياسي اين کشور هم حاضر هستند) شعارهاي سکوهاي ورزشگاه را به درستي دريافت ميکردند، اينگونه واکنش نشان ميدادند؟ آيا در سکوهاي هواداران ايراني (که در بازيهاي داخلي هيچکس از آن در امان نيست) عليه سوريه شعار و ناسزايي سر داده نشده است؟
و در پايان رسانههاي داخلي و رسمي که در بازي منافقانه ضدانقلاب در ايجاد شکاف قوميتي-مليتي / سوري-ايران همزمان با پيروزيهاي عظيم جبهه مقاومت در سوريه شريک شدند، بازنده بزرگ اين ديدار بدون برنده شدند.
*مشرق