معاون ابوحامد و مسئول حفاظت فاطمیون بود. سومین شهید فاطمیون بود که بعد از شهادت او شهید فاتح به عنوان جانشین ابوحامد انتخاب شد.
شهدای ایران: فاطمیون در سال 1390 شمسی با تلاشهای شهید توسلی (ابوحامد) با گردآوری 22 نفر برای دفاع از حرم تشکیل شد. تبدیل به تیپ شد و امروز با دارا بودن چند هزار نیرو با نام لشکر فاطمیون با نام عربی (لواء فاطمیون) شناخته میشوند. لشکر فاطمیون دارای چند هزار نیروی متعهد و متخصص میباشد که به تصریح بسیاری از حاضران در جنگ سوریه، این لشکر عامل موفقیت جبهه مقاومت و حفظ حرم حضرت زینب (س) است، تا جائیکه در جریان تصرف بلندیهای اطراف لاذقیه شخص سید حسن نصرالله به رزمندگان فاطمیون تبریک گفت، مناطقی که مدتها در دست تروریستها بود و کاری از جانب ارتش و نیروهای حزبالله بر نمیآمد.
سردار شهید سیدحسین حسینییکی از فرماندهان فاطمیون بود. او متولد سال 1345 بود. وقتی در کودکی پدرش را در عراق از دست داد به همراه عمویش به ایران آمد و ماندگار شد. در ابتدا در تهران بود و درس طلبگی میخواند و بعد به مشهد آمد و دیگر نتوانست درس بخواند.
پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) بود
در ایامی که در تهران درس میخواند به کار در مرغداری مشغول بود؛ اما به مشهد که آمد به کار خیاطی مشغول شد. دشمن بعثی وارد ایران شده بود و برخی از مناطق مرزی ایران را اشغال کرده بود. سیدحسین گفته بود: «ایران و افغانستان ندارد؛ همه باید برویم؛ مسلمان با مسلمان مرز ندارد؛ همه برادریم» او پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) بود. یکسالی با همسرش عقد کرده بود که به جبهه حق علیه باطل رفت و در کنار برادران ایرانی خود علیه بعثیها جنگید. از جبهه بازگشت و زندگی مشترکش را آغاز کرد؛ در مشهد مستاجر بود و دوباره کار خیاطی را ادامه داد.
سال 1368 خداوند به او یک پسر هدیه داد بنام «سیداحمد» و بعد از آن در سال 1370 دختری به نام مبارک «زینب» و نیز چند سال بعدتر دختری بنام مبارک «زهرا». هنوز فرزند آخرش متولد نشده بود که به افغانستان برای جهاد «فی سبیل الله» عزیمت کرد و در بخش بهداری مشغول به خدمت شد. با آغاز بحران سوریه و بحث تشکیل گروهی از سوی دوستان افغانستانی قدیمش که با او در جهاد افغانستان همسنگر بودند او هم به میان آمد. در واقع دوستانش به سراغش آمدند و او بیدرنگ دعوتشان را لبیک گفت. اولین جانشین فرمانده لشکر فاطمیون بود که گفته میشود در انتخاب نام فاطمیون نقش اصلی را داشت. او میان رزمندگان افغانستانی با عنوان «پدر فاطمیون» شناخته میشود.
شش ماه به عنوان جانشین فرمانده فاطمیون دوشادوش ابوحامد بود
سیدحسین معتقد بود در دفاع از حرمین شریفین حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) برای فاطمیون شکست معنا ندارد؛ حالا چه بکشیم چه کشته شویم. بعد از تشکیل فاطمیون او به عنوان جانشین سردار شهید علیرضا توسلی(ابوحامد) منصوب شد. سردار سیدحسین حسینی شش ماه به عنوان جانشین فرمانده فاطمیون دوشادوش ابوحامد فرمانده فاطمیون به دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) پرداخت.
شهید حسینی در عملیاتهای خیبر(1 تا9) در منطقه سوریه و غوطه شرقی شرکت داشت. سرانجام اواخر مرداد 1392 اطراف حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) بسیار ناامن میشود. عملیات میشود و تکفیریهایی که قصد تعرض به حرم را داشتند، متواری میشوند و عملیات موفقیت آمیز به پایان میرسد. اما روز بعد، صبح جمعه که شهیدحسینی همراه با شهید کلانی برای سرکشی به مناطق آزاد شده میروند یعنی 30 مرداد 1392 آخرین برگ از زندگی شهید سیدحسین حسینی ورق میخورد. خمپارهایی میان او و شهید کلانی فرود میآیند و سرانجام هر دو به آرزوی خود یعنی شهادت میرسند.
تاسف ابوحامد در پی شهادت پدر فاطمیون
شهید«سیدحسین حسینی» معروف به سید از دوستان و همرزمان قدیمی ابوحامد در سپاهیان محمد رسول الله بود که در جریان دفاع از حرم جزو اولین نیروها و گروه 22 نفرهای بود که به همراه ابوحامد به سوریه رفتند. او معاون ابوحامد و مسئول حفاظت فاطمیون بود. «حسینی» سومین شهید فاطمیون بود که بعد از شهادت او شهید فاتح به عنوان جانشین ابوحامد انتخاب شد. شهید حسینی در بین نیروها به پدر فاطمیون معروف بود. با شـهادت شهید حسینی ابوحامد خیلی ناراحت شد. به یاد دارم ابوحامد دقیقا این جمله را گفت که: «کمرم شکست».
*تسنیم
سردار شهید سیدحسین حسینییکی از فرماندهان فاطمیون بود. او متولد سال 1345 بود. وقتی در کودکی پدرش را در عراق از دست داد به همراه عمویش به ایران آمد و ماندگار شد. در ابتدا در تهران بود و درس طلبگی میخواند و بعد به مشهد آمد و دیگر نتوانست درس بخواند.
پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) بود
در ایامی که در تهران درس میخواند به کار در مرغداری مشغول بود؛ اما به مشهد که آمد به کار خیاطی مشغول شد. دشمن بعثی وارد ایران شده بود و برخی از مناطق مرزی ایران را اشغال کرده بود. سیدحسین گفته بود: «ایران و افغانستان ندارد؛ همه باید برویم؛ مسلمان با مسلمان مرز ندارد؛ همه برادریم» او پرورش یافته مکتب امام خمینی(ره) بود. یکسالی با همسرش عقد کرده بود که به جبهه حق علیه باطل رفت و در کنار برادران ایرانی خود علیه بعثیها جنگید. از جبهه بازگشت و زندگی مشترکش را آغاز کرد؛ در مشهد مستاجر بود و دوباره کار خیاطی را ادامه داد.
سال 1368 خداوند به او یک پسر هدیه داد بنام «سیداحمد» و بعد از آن در سال 1370 دختری به نام مبارک «زینب» و نیز چند سال بعدتر دختری بنام مبارک «زهرا». هنوز فرزند آخرش متولد نشده بود که به افغانستان برای جهاد «فی سبیل الله» عزیمت کرد و در بخش بهداری مشغول به خدمت شد. با آغاز بحران سوریه و بحث تشکیل گروهی از سوی دوستان افغانستانی قدیمش که با او در جهاد افغانستان همسنگر بودند او هم به میان آمد. در واقع دوستانش به سراغش آمدند و او بیدرنگ دعوتشان را لبیک گفت. اولین جانشین فرمانده لشکر فاطمیون بود که گفته میشود در انتخاب نام فاطمیون نقش اصلی را داشت. او میان رزمندگان افغانستانی با عنوان «پدر فاطمیون» شناخته میشود.
شش ماه به عنوان جانشین فرمانده فاطمیون دوشادوش ابوحامد بود
سیدحسین معتقد بود در دفاع از حرمین شریفین حضرت زینب(سلام الله علیها) و حضرت رقیه(سلام الله علیها) برای فاطمیون شکست معنا ندارد؛ حالا چه بکشیم چه کشته شویم. بعد از تشکیل فاطمیون او به عنوان جانشین سردار شهید علیرضا توسلی(ابوحامد) منصوب شد. سردار سیدحسین حسینی شش ماه به عنوان جانشین فرمانده فاطمیون دوشادوش ابوحامد فرمانده فاطمیون به دفاع از حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) پرداخت.
شهید حسینی در عملیاتهای خیبر(1 تا9) در منطقه سوریه و غوطه شرقی شرکت داشت. سرانجام اواخر مرداد 1392 اطراف حرم حضرت زینب(سلام الله علیها) بسیار ناامن میشود. عملیات میشود و تکفیریهایی که قصد تعرض به حرم را داشتند، متواری میشوند و عملیات موفقیت آمیز به پایان میرسد. اما روز بعد، صبح جمعه که شهیدحسینی همراه با شهید کلانی برای سرکشی به مناطق آزاد شده میروند یعنی 30 مرداد 1392 آخرین برگ از زندگی شهید سیدحسین حسینی ورق میخورد. خمپارهایی میان او و شهید کلانی فرود میآیند و سرانجام هر دو به آرزوی خود یعنی شهادت میرسند.
تاسف ابوحامد در پی شهادت پدر فاطمیون
شهید«سیدحسین حسینی» معروف به سید از دوستان و همرزمان قدیمی ابوحامد در سپاهیان محمد رسول الله بود که در جریان دفاع از حرم جزو اولین نیروها و گروه 22 نفرهای بود که به همراه ابوحامد به سوریه رفتند. او معاون ابوحامد و مسئول حفاظت فاطمیون بود. «حسینی» سومین شهید فاطمیون بود که بعد از شهادت او شهید فاتح به عنوان جانشین ابوحامد انتخاب شد. شهید حسینی در بین نیروها به پدر فاطمیون معروف بود. با شـهادت شهید حسینی ابوحامد خیلی ناراحت شد. به یاد دارم ابوحامد دقیقا این جمله را گفت که: «کمرم شکست».
*تسنیم