اعتراض اصلاحطلبان به ترکیب کابینهای که خود از اعضای اصلی آن هستند غیرقابل قبول تلقی میشود و قبل از آن که واقعی باشد، مصنوعی به نظر میرسد.
به گزارش شهدای ایران، حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان طی یادداشتی نوشت:
اعتراض گسترده مدعیان اصلاحات به ترکیب کابینه دوازدهم که از هنگام معرفی وزرای پیشنهادی آغاز شده و این روزها، پس از رأی اعتماد مجلس به آنها نیز با شدت ادامه دارد، طبیعی به نظر نمیرسد، چرا که اعضای کابینه جدید، چه وزرا و چه معاونان رئیسجمهور، تقریبا بدون استثناء از جبهه اصلاحات و یا کارگزاران که خواهرخوانده و همسو با اصلاحات است، انتخاب شدهاند، بنابراین اعتراض اصلاحطلبان به ترکیب کابینهای که خود از اعضای اصلی آن هستند غیرقابل قبول تلقی میشود و قبل از آن که واقعی باشد، مصنوعی به نظر میرسد. اما، چرا مدعیان اصلاحات اصرار دارند کابینهای را که به خودشان تعلق دارد، غیرخودی! معرفی کنند؟! دراینباره گفتنیهایی هست؛
1- دولت دوازدهم برآمده از دولت یازدهم است و ترکیب کابینه با اندکی تغییر که تعیینکننده به نظر نمیرسد همان ترکیب قبلی است. 11 تن از وزرای کابینه جدید، در کابینهقبلی نیز حضور داشتهاند، 5 تن از وزرای جدید هم در کابینه قبلی معاون وزیر بودهاند و طبیعی است که در جایگاه وزارت نیز ادامهدهنده مواضع و عملکرد وزیری باشند که در دولت قبلی معاون او بودهاند. 2 سرپرست که برای وزارتخانههای نیرو و علوم انتخاب شدهاند نیز به ترتیب، قائممقام و معاون وزیران نیرو و علوم دولت یازدهم بودهاند.
بنابراین کابینه دوازدهم با اندکی تغییر همان کابینه دولت یازدهم است و سؤال این است که مگر مدعیان اصلاحات که امروزه از همه سو به ترکیب کابینه جدید حمله میکنند و چینش آن را غیراصلاحاتی میدانند، با همه توان از کابینه یازدهم که همین کابینه دوازدهم است، دفاع و حمایت نمیکردند؟ اگر ترکیب کابینه جدید را نمیپسندند، چرا از همین ترکیب در دولت یازدهم با همه توان حمایت میکردند؟! و چنانچه حمایتهای قبلی خود را خطا و ناشایسته میدانند چرا بر ادامه همان مواضع و عملکرد دولت یازدهم اصرار دارند و از تغییر احتمالی آن ابراز نگرانی میکنند؟!
2- طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به شدت فراکسیون امید را به باد انتقاد گرفته و این فراکسیون را در رأی اعتماد به وزرای کابینه جدید مقصر اصلی معرفی میکنند، تا آنجا که از اهانت به آن نیز دریغ نمیورزند، مثلا؛ یکی از همین مدعیان اصلاحات در مصاحبه با سایت انتخاب میگوید «ترکیب لیستامید برای مجلس، عقلانی نبود، بیشتر احساساتی بود»! و یا «افرادی در لیست امید حضور پیدا کردند که بیشتر دنبال منافع خود هستند»! و یکی دیگر از مدعیان اصلاحات میگوید «کارنامه فراکسیون امید به هیچوجه خوب نیست. عملکرد این فراکسیون ناامیدکننده است»! و دهها نمونه دیگر از این دست.
حمله به فراکسیون امید در حالی است که نمایندگان عضو این فراکسیون را همین مدعیان اصلاحات برگزیده و با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب آنان تشویق و ترغیب کرده بودند و حالا به گونهای با این فراکسیون برخورد میکنند که انگار اعضای آن از کره مریخ آمدهاند و با مدعیان اصلاحات هیچگونه آشنایی ندارند!
ا
ین سؤال نیز بیپاسخ مانده است که اگر نمایندگان فراکسیون امید را شایسته نمیدانند چرا آنان را برگزیده و آنهمه تعریف و تمجید نثارشان کرده بودند؟! و چنانچه قبولشان دارند، اینهمه پرخاش و اهانت به آنان برای چیست؟!
3- مدعیان اصلاحات در حمله به ترکیب کابینه جدید و اعتراض به اعضای آن، این پرسش را به عمد و نه از روی غفلت، بیپاسخ میگذارند که چه کسانی را به جای اعضای کنونی کابینه در نظر داشتهاند که آقای روحانی از معرفی آنان خودداری ورزیده است؟! رئیسجمهور میگوید؛ «همه تلاشم را به کار گرفتم، با همه کسانی که لازم میدیدم مشورت کردم، حرف بسیاری را گوش کردم، با فراکسیونهای سهگانه مجلس هم نشست داشتیم، همه را در کنار هم قرار دادیم. بهترینهایی که توانستیم انتخاب کنیم همینها بودند.»
خب! مدعیان اصلاحات با چه توجیهی در مقابل این اظهارات آقای روحانی سکوت کرده و مثلا نمیگویند چرا فلانی و فلانی و فلانی را انتخاب نکردهای؟! بخوانید!
4- شاید این نگاه بدبینانه باشد ولی شواهدی در دست است که جای چندانی برای خوشبینی باقی نمیگذارد و آن، این که مدعیان اصلاحات یک حرکت دوسویه را در برخورد با دولت دوازدهم تدارک دیده و در پی اجرای آن هستند.
یک سوی این برخورد، ادامه راهی است که برخی از اعضای همین جبهه در دولت یازدهم دنبال کردند و نتیجه آن، ناکارآمدی اقتصادی، بر زمین ماندن بسیاری از وعدهها، تحمیل تحریمهای بیشتر به جای لغو تحریمها، حاشیهسازیهای مصنوعی که اتلاف نیروی دولت و هزینه شدن امکانات و ظرفیتها در جادههای فرعی را به دنبال داشت، ناراضیتراشی از طریق بیتوجهی به معیشت مردم، گسترش بیکاری که در بسیاری از زمینهها میتوانست قابل پیشگیری باشد، واردات بیرویه، عدم برخورد جدی با قاچاق کالا و تعطیلی بسیاری از مراکز تولید که برخی از آنها کارخانجات بزرگ و اسم و رسمدار بودند، انفعال در مقابل حقوقهای نجومی که از آن بوی رضایت به مشام میرسید، تن دادن به قراردادهای خسارتآفرین، نظیر قرارداد با توتال، واگذاری کترینگ قطارهای مسافربری به یک شرکت اتریشی، به پیمان سپردن بزرگراه شمال به یک شرکت ایتالیایی، امضای معاهده خودتحریمی FATF، امضای سند ذلتبار 2030 و...
اگر نگوئیم بسیاری، حداقل برخی از موارد یاد شده به آسانی قابل پیشگیری بود ولی متاسفانه مسئولان ذیربط در دولت یازدهم یعنی همین مدعیان اصلاحات، بیتوجه به هشدارهای مستند دلسوزان، از ادامه راهی که در پیش گرفته بودند خودداری نکردند.
و اما، سوی دیگر برخورد یاد شده ابراز مخالفت با دولت است تا ناکارآمدی احتمالی آن به حساب مدعیان اصلاحات نوشته نشود و مردم از آنان انتظار پاسخگویی نداشته باشند و این در حالی است که با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت؛ کابینه دوازدهم با اندکی تغییر، همان کابینه یازدهم است و اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن، اعم از وزرا و یا معاونان رئیسجمهور برگرفته از میان اصلاحطلبان و کارگزاران هستند که خواهرخوانده یکدیگرند، بنابراین مخالفت مدعیان اصلاحات با ترکیب کابینه نمیتواند منطقی و طبیعی باشد و احتمال یاد شده یعنی فرار اصلاحطلبان از پاسخگویی در حالی که اکثریت اعضای کابینه از همین طیف است، قوت بیشتری میگیرد.
5- و بالاخره با توجه به سابقه سوء برخی از مدعیان اصلاحات و همراهی آشکار شماری از آنان با اصحاب و سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 این احتمال وجود دارد که طیف یاد شده برنامهای برای کارشکنی در دولت دوازدهم و بر زمین ماندن دوباره وعدهها تدارک دیده باشد. با این انگیزه که در فشار حاصل از سختی معیشت و رکود و بیکاری و... راه نجات را در تسلیم مقابل باجخواهی دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرزوبوم آدرس بدهد. یعنی همان راهی که در فتنه 88 دنبال میکرد و با ایستادگی و بصیرت مثالزدنی ملت ناکام و ناتمام ماند.
مقابله با این ترفند به هوشیاری همه مسئولان و مردم و از جمله رئیسجمهور محترم نیاز دارد و نباید از این واقعیت غافل بود که دشمن وقتی برای فتح قلعههای مستحکم، توان عبور از دیوارهای بلند آن را نداشته باشد، به فریب از دروازهها وارد میشود.
1- دولت دوازدهم برآمده از دولت یازدهم است و ترکیب کابینه با اندکی تغییر که تعیینکننده به نظر نمیرسد همان ترکیب قبلی است. 11 تن از وزرای کابینه جدید، در کابینهقبلی نیز حضور داشتهاند، 5 تن از وزرای جدید هم در کابینه قبلی معاون وزیر بودهاند و طبیعی است که در جایگاه وزارت نیز ادامهدهنده مواضع و عملکرد وزیری باشند که در دولت قبلی معاون او بودهاند. 2 سرپرست که برای وزارتخانههای نیرو و علوم انتخاب شدهاند نیز به ترتیب، قائممقام و معاون وزیران نیرو و علوم دولت یازدهم بودهاند.
بنابراین کابینه دوازدهم با اندکی تغییر همان کابینه دولت یازدهم است و سؤال این است که مگر مدعیان اصلاحات که امروزه از همه سو به ترکیب کابینه جدید حمله میکنند و چینش آن را غیراصلاحاتی میدانند، با همه توان از کابینه یازدهم که همین کابینه دوازدهم است، دفاع و حمایت نمیکردند؟ اگر ترکیب کابینه جدید را نمیپسندند، چرا از همین ترکیب در دولت یازدهم با همه توان حمایت میکردند؟! و چنانچه حمایتهای قبلی خود را خطا و ناشایسته میدانند چرا بر ادامه همان مواضع و عملکرد دولت یازدهم اصرار دارند و از تغییر احتمالی آن ابراز نگرانی میکنند؟!
2- طیف یاد شده از مدعیان اصلاحات به شدت فراکسیون امید را به باد انتقاد گرفته و این فراکسیون را در رأی اعتماد به وزرای کابینه جدید مقصر اصلی معرفی میکنند، تا آنجا که از اهانت به آن نیز دریغ نمیورزند، مثلا؛ یکی از همین مدعیان اصلاحات در مصاحبه با سایت انتخاب میگوید «ترکیب لیستامید برای مجلس، عقلانی نبود، بیشتر احساساتی بود»! و یا «افرادی در لیست امید حضور پیدا کردند که بیشتر دنبال منافع خود هستند»! و یکی دیگر از مدعیان اصلاحات میگوید «کارنامه فراکسیون امید به هیچوجه خوب نیست. عملکرد این فراکسیون ناامیدکننده است»! و دهها نمونه دیگر از این دست.
حمله به فراکسیون امید در حالی است که نمایندگان عضو این فراکسیون را همین مدعیان اصلاحات برگزیده و با تعریف و تمجیدهای آنچنانی همگان را به انتخاب آنان تشویق و ترغیب کرده بودند و حالا به گونهای با این فراکسیون برخورد میکنند که انگار اعضای آن از کره مریخ آمدهاند و با مدعیان اصلاحات هیچگونه آشنایی ندارند!
ا
ین سؤال نیز بیپاسخ مانده است که اگر نمایندگان فراکسیون امید را شایسته نمیدانند چرا آنان را برگزیده و آنهمه تعریف و تمجید نثارشان کرده بودند؟! و چنانچه قبولشان دارند، اینهمه پرخاش و اهانت به آنان برای چیست؟!
3- مدعیان اصلاحات در حمله به ترکیب کابینه جدید و اعتراض به اعضای آن، این پرسش را به عمد و نه از روی غفلت، بیپاسخ میگذارند که چه کسانی را به جای اعضای کنونی کابینه در نظر داشتهاند که آقای روحانی از معرفی آنان خودداری ورزیده است؟! رئیسجمهور میگوید؛ «همه تلاشم را به کار گرفتم، با همه کسانی که لازم میدیدم مشورت کردم، حرف بسیاری را گوش کردم، با فراکسیونهای سهگانه مجلس هم نشست داشتیم، همه را در کنار هم قرار دادیم. بهترینهایی که توانستیم انتخاب کنیم همینها بودند.»
خب! مدعیان اصلاحات با چه توجیهی در مقابل این اظهارات آقای روحانی سکوت کرده و مثلا نمیگویند چرا فلانی و فلانی و فلانی را انتخاب نکردهای؟! بخوانید!
4- شاید این نگاه بدبینانه باشد ولی شواهدی در دست است که جای چندانی برای خوشبینی باقی نمیگذارد و آن، این که مدعیان اصلاحات یک حرکت دوسویه را در برخورد با دولت دوازدهم تدارک دیده و در پی اجرای آن هستند.
یک سوی این برخورد، ادامه راهی است که برخی از اعضای همین جبهه در دولت یازدهم دنبال کردند و نتیجه آن، ناکارآمدی اقتصادی، بر زمین ماندن بسیاری از وعدهها، تحمیل تحریمهای بیشتر به جای لغو تحریمها، حاشیهسازیهای مصنوعی که اتلاف نیروی دولت و هزینه شدن امکانات و ظرفیتها در جادههای فرعی را به دنبال داشت، ناراضیتراشی از طریق بیتوجهی به معیشت مردم، گسترش بیکاری که در بسیاری از زمینهها میتوانست قابل پیشگیری باشد، واردات بیرویه، عدم برخورد جدی با قاچاق کالا و تعطیلی بسیاری از مراکز تولید که برخی از آنها کارخانجات بزرگ و اسم و رسمدار بودند، انفعال در مقابل حقوقهای نجومی که از آن بوی رضایت به مشام میرسید، تن دادن به قراردادهای خسارتآفرین، نظیر قرارداد با توتال، واگذاری کترینگ قطارهای مسافربری به یک شرکت اتریشی، به پیمان سپردن بزرگراه شمال به یک شرکت ایتالیایی، امضای معاهده خودتحریمی FATF، امضای سند ذلتبار 2030 و...
اگر نگوئیم بسیاری، حداقل برخی از موارد یاد شده به آسانی قابل پیشگیری بود ولی متاسفانه مسئولان ذیربط در دولت یازدهم یعنی همین مدعیان اصلاحات، بیتوجه به هشدارهای مستند دلسوزان، از ادامه راهی که در پیش گرفته بودند خودداری نکردند.
و اما، سوی دیگر برخورد یاد شده ابراز مخالفت با دولت است تا ناکارآمدی احتمالی آن به حساب مدعیان اصلاحات نوشته نشود و مردم از آنان انتظار پاسخگویی نداشته باشند و این در حالی است که با توجه به آنچه مورد اشاره قرار گرفت؛ کابینه دوازدهم با اندکی تغییر، همان کابینه یازدهم است و اکثریت قریب به اتفاق اعضای آن، اعم از وزرا و یا معاونان رئیسجمهور برگرفته از میان اصلاحطلبان و کارگزاران هستند که خواهرخوانده یکدیگرند، بنابراین مخالفت مدعیان اصلاحات با ترکیب کابینه نمیتواند منطقی و طبیعی باشد و احتمال یاد شده یعنی فرار اصلاحطلبان از پاسخگویی در حالی که اکثریت اعضای کابینه از همین طیف است، قوت بیشتری میگیرد.
5- و بالاخره با توجه به سابقه سوء برخی از مدعیان اصلاحات و همراهی آشکار شماری از آنان با اصحاب و سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 این احتمال وجود دارد که طیف یاد شده برنامهای برای کارشکنی در دولت دوازدهم و بر زمین ماندن دوباره وعدهها تدارک دیده باشد. با این انگیزه که در فشار حاصل از سختی معیشت و رکود و بیکاری و... راه نجات را در تسلیم مقابل باجخواهی دشمنان تابلودار نظام و مردم این مرزوبوم آدرس بدهد. یعنی همان راهی که در فتنه 88 دنبال میکرد و با ایستادگی و بصیرت مثالزدنی ملت ناکام و ناتمام ماند.
مقابله با این ترفند به هوشیاری همه مسئولان و مردم و از جمله رئیسجمهور محترم نیاز دارد و نباید از این واقعیت غافل بود که دشمن وقتی برای فتح قلعههای مستحکم، توان عبور از دیوارهای بلند آن را نداشته باشد، به فریب از دروازهها وارد میشود.
قاتل اصلی شهدای مدافع حرم از جمله شهید محسن حججی از یک طرف آمریکا و ایادی منطقهای آن مثل عربستان است از سوی دیگر آن افرادی که در داخل حرفهای دشمنان را تکرار میکنند و راه دشمن را برای ضربه زدن هموار میسازند شریک این جرائم آمریکا و ایادی آن محسوب میشوند.
در صورت ناکارآمدی دولت دوازدهم این نمایندگان مجلس هستند که باید پاسخگوی سوالات مردم باشند. زیرا در آن صورت نمایندگان با رفتارهای بیخیالشان موجب وارد شدن زیان به مردم شدهاند در حالی که خودشان از هرگونه آسیبی در امان ماندهاند و بلکه آینده شغلیشان هم تضمین شده است.
سخیفتر از این نمیشود که دولت و دولتیها به نمایندگان مجلس برای بعد از پایان دوره نمایندگی وعده شغل بدهند! اینگونه نمایندگان چگونه میتوانند از مردم در برابر مسئولان دفاع کنند و به مطالبات مردم توجه داشته باشند؟
آقای زنگنه در مجلس اعلام میکند، هیئت رئيسه با وزرا برای شغل مناسب نمایندگان بعد از اتمام دوره نمایندگی جلسه میگذارد؟! عجب تعامل سازندهای! الحمدلله گره کور مشکلات بیکاری که در کشور باز شده، فقط مانده بود 2 سال بعد که نمایندگان بیکار شدند مشکل شغل و دغدغه بیکاری نداشته باشند که آن هم حل شد!
وقتی به مذاکرات مجلس شورای اسلامی در هنگام سخنان موافق و مخالف دقت شود، مشاهده میشود که اکثرا در حال گپ و گفتوگو هستند و تنها عده قلیلی به سخنان گوینده گوش میکنند. این در شأن مجلس که قرار است تصمیم مهمی بگیرد، نیست. آیا تصمیمگیری برای رای به وزرا خارج از چارچوب توجه به سخنان مخالف و موافق انجام میشود؟ اصلا چرا موافق و مخالف صحبت میکنند؟
تکلیف کابینه دوازدهم از قبل مشخص شده بود، از اظهارات نمایندگان مخالف که همانند موافق صحبت میکردند میشد نتیجه گرفت که سهمخواهی مدعیان اصلاحات و فراکسیون امید و... با رضایت طرفین به پایان رسیده است. این اتفاقات در حالی رخ داد که گویا هیچگونه سهمی برای مردم در کابینه دولت در نظر گرفته نشده بود.
امیدوارم در آینده عواقب اینگونه رای اعتماد به وزرا در مجلس را دیگر به دولت نهم و دهم حواله ندهند. آیا شعرخوانی و طنزپردازی برخی نمایندگان مذاکره برای بررسی صلاحیت وزرا بود؟! متعجبم که با کدام منطق، برخی نمایندگان جلسه تصمیمگیری برای چهار سال آینده کشور را به جلسه تفریح و شعرخوانی تبدیل کرده بودند!
با پیگیری نطقهای موافقان و مخالفان وزرای پیشنهادی، از ضعف مجلس و جای خالی نمایندگانی چون مدرس خیلی غصه خوردم! مثلا خامفروشی شده مایه افتخار دولت و نمایندگان هم از آن استقبال میکنند!
فاصله طبقاتی به پارکینگ خودرو هم رسید، به همراه خانوادهام و سوار بر خودروی تیبا به پارکینگ پاساژ پالادیوم در خیابان الف ولنجک مراجعه کردیم. مسئولان پارکینگ از ورود خودروی ما جلوگیری کردند و ما را به پارکینگ دیگری راهنمایی کردند و دلیلشان این بود که پارکینگ اصلی پاساژ مختص به خودروهای خارجی است! این اتفاق در یک جامعه اسلامی بسیار دردآور است.
وزیر راه و شهرسازی بعد از 4 سال شعار مسکن اجتماعی باز هم با رد مسکن مهر این شعار 4 سال قبل خود را تکرار کرد ولی آیا چهار سال برای برداشتن یک گام در جهت تحقق مسکن اجتماعی مورد ادعا کم بود؟
کوردلان بدانند امتی که با خدا عهد بسته است، شهادتطلب است و راه عزت را طی میکند و هرگز با شیطان مدارا نخواهد کرد و چه سخیفاند آنانی که راه برون رفت کشور از مشکلات را در دادن امتیاز به زورگویان عالم میدانند.
مگر شرکت اماراتی به خاطر وزارت دوباره آقای زنگنه، پرونده کرسنت را به جریان نینداخت و ایران را محکوم نکرد؟ چطور ایشان دوباره برای پست وزارت توسط رئیسجمهور به مجلس معرفی شدند و مجلس به او رأی داد؟ مگر قحطالرجال است؟ چطور رئیسجمهور هم در مقابل میلیونها بیننده از چنین شخصی تمجید و او را برند جهانی خطاب کرد؟
وزرای دوتابعیتی میلیاردی چگونه میتوانند به فکر کوخنشینان باشند و گرهای از مشکلات اینها را باز کنند؟!
برخی مخالفان وزرای پیشنهادی به نظرم نه خودشان فهمیدند که مخالفند و نه ملت! اگر قرار بود همه موافق باشند این چه بازی بود که 4 روز وقت مجلس و ملت را گرفتند؟! برخی نیز به جای وظیفه بررسی صلاحیت وزرا به عقدهگشایی علیه برخی نهادها و افراد، مشغول بودند! خداوند عاقبت کشور را با این وکیلالدولهها ختم به خیر کند.
از مسئولان گرفته تا آحاد مردم هر کس هر کاری که میتواند در جهت حمایت و کمک از مردم مظلوم و ستمدیده یمن بکند باید انجام بدهد. حداقل با راهاندازی تظاهرات صدای مظلومیت این ملت را به گوش جهانیان برسانیم. یک جمعیت میلیونی به خاطر یک جنگ تحمیلی و ظالمانه با گرسنگی و وبا دست و پنجه نرم میکند.
نامهای از وزارت بهداشت منتشر شده که دارندگان بیمه سلامت فقط مجازند در بیمارستانها و مراکز درمانی تحت پوشش بیمه سلامت خدمات دریافت کنند، در بحث درمان مدتهاست اشرافیگری خودنمایی میکند. یعنی اقشار کمدرآمد هم رنج بیپولی را تحمل میکنند و هم رنج و درد بیماری را.
از مسئولان بانک تجارت درخواست میشود ساعت کاری شعب خود را همانند سایر بانکها تا ساعت 16 قرار دهند. درحال حاضر ساعت کاری اعلام شده تا 14/30 دقیقه است که نیم ساعت قبل از پایان ساعت کاری درب شعب بسته و ساعت پایان کار اعلام میشود.
26 هزار متر زمینهای قنبرآباد مسجدسلیمان توسط وزارت نفت تصاحب شده و هیچ توجهی به مالکین آن نمیشود و متأسفانه وزیر هم با درخواست ملاقات صاحبان ملک موافقت نمیکند. چرا؟!
در برنامه امتحانات دانشگاه آزاد پیشوای ورامین دو درس مهم سال آخر رشته ژنتیک در یک روز قرار داده شده است. واحد ورامین اعلام کند از این کار چه هدفی دارد؟!
محور ماشینهای خرمنکوب کشاورزان به دلیل نداشتن حفاظ حادثهساز شده است. چرا شرکتهای سازنده برای حفاظ محور چرخنده این دستگاه فکری نکردهاند؟
بیتوجهی دولت به معضل بیکاری که به گسترش فقر و آسیبهای اجتماعی دامن میزند، برخی جوانان فارغالتحصیل (رشتههایی مثل برق، مکانیک، حقوق، اقتصاد، فیزیک، حسابداری، تأسیسات و...) را به خدمت در بوتیکها، شیرینیفروشیها و... برای دریافت دستمزد گاه سیصدهزار تومان در ماه واداشته است. کارهایی بیهوده و کمارزشی که نه به درد اقتصاد جامعه میخورد و نه برای خودشان مفید است.
با اینکه در سطح شهرستان اصفهان تعداد زیادی تلفنهای کارتی وجود دارد ولی مدت زمان زیادی است که در دفاتر مخابراتی و پیشخوان کارت تلفن توزیع نمیشود.
وضعیت نیروهای شرکتی وزارت بهداشت ناراحتکننده شده است. چرا از شرکتهای تعاونی که مورد تأکید قانون اساسی است استفاده نمیکنند؟