اشتياق براي بازنشر يك گفتوگوي قديمي از عليرضا افتخاري تمامي ندارد...
شهدای ایران:اشتياق براي بازنشر يك گفتوگوي قديمي از عليرضا افتخاري تمامي ندارد و اين رسم رسانهاي ناميمون حالا به خبرگزاري بزرگي چون ايسنا سرايت كرده است و اين رسانه كه به طور عادي انتظار حرفهايگري از آن ميرود نيز نتوانسته از دايره اخلاق پاي بيرون نگذارد و روز گذشته مصاحبه قديمي عليرضا افتخاري درباره احمدينژاد را به عنوان گفتوگويي جديد بازنشر داده است.
البته فضاي رسانهاي كشور سالهاست كه مبتلا به بداخلاقي است و اميال شخصي بر عقل ملي در بسياري از رسانههاي كشور همواره غلبه داشته است. اينكه جماعتي از عوام به خاطر يك عرض ارادت ساده هنرمندي را مورد فحش و ناسزا قرار دهند و خانواده او را تحت فشار بگذارند، اگر چه واقعيت تلخي است و به هيچ عنوان توجيهپذير نيست اما از رسانههاي كشور توقع ديگري ميرود.
البته مطالعه شرح آنچه بر سر خواننده نامدار كشورمان به خاطر در آغوش گرفتن رئيسجمهور وقت آمده بيش از اينكه برائت مؤكد افتخاري از احمدينژاد باشد، نشاندهنده روح فاشيستي حاكم بر طيفي است كه نداي «زنده باد مخالف من» آنها گوش فلك را كر كرده ولي به خاطر نفرت از يك سياستمدار حاضرند با حيثيت، آبرو و زندگي هنرمندي مردمي بازي كنند و او را تا مرز خودكشي هدايت كنند. واقعاً چرا برخي رسانهها دست از سر افتخاري برنمي دارند؟ آيا او قرار است عبرتي براي ديگران باشد؟ اما اين عبرتآموزي به قيمت لگدمال كردن اخلاق تمام ميشود و از دل آن نفعي سياسي عايد هيچ گروه و دستهاي نميشود. عليرضا افتخاري، خواننده نجيب و محبوبي است و حاشيهسازي براي او غيراخلاقيتر از آن است كه بتواند سودي را عايد كسي كند.
پيش از اين گفتوگوي عليرضا افتخاري درباره عواقب در آغوش گرفتن احمدينژاد در مجله تجربه پس از نزديك به يك سال با عنوان گفتوگوي اختصاصي بازنشر شده بود اما چوب زدن به گذشته و پرداختن به يك داستان كهنه شده و قديمي چه سودي براي نشريه اصلاحطلب «تجربه» داشت و چه سودي براي خبرگزاري دولتي دارد؟
بهروز افخمي اخيراً در گفتوگو با مجله مهرنامه با اشاره به رفتار رسانههاي شبه روشنفكر با فيلم عروس در اواخر دهه 60 به واقعيتي اشاره ميكند كه به موضوع اين نوشتار بيربط نيست: «يعني درست كساني كه ميگويند خيلي ظرفيت دارند، خيلي اهل نقد هستند، خيلي ميفهمند و خيلي روشنفكر هستند، اتفاقاً تاريكفكرترين، بيفكرترين، فاشيستمسلكترين نيروهايي هستند كه ميتوانيد پيدا كنيد. به قول يوسف ميرشكاك روشنفكر نه روشن است و نه فكر ميكند.»
مردي كه ميگويد 10 سال به خاطر احمدينژاد از اراذل جبهه روشنفکرنماها فحش شنيده و رسانهها بزرگترين ضربه را به وي زدهاند، آيا اين رسانهها از همان جنس مجله تجربه و خبرگزاري ايسنا نيستند كه از ترس زنده شدن يك جريان سياسي، گفتوگوي كلاژ شدهاي را سر هم ميكنند و بارها آن را بازنشر ميدهند تا بار ديگر افتخاري را به بحث روز سياسي تبديل كنند؟ جرياني كه خود را دوستدار هنر معرفي ميكند در مواجهه با يك برخورد كه ميتوانست به سادگي پايان پذيرد، كاري را صورت داد كه يك خواننده و خانوادهاش تا مرز نابودي پيش بروند و به گفته افتخاري حتي براي خودكشي طناب هم بخرد! مدافعان امروز برگزاري كنسرت با اين تجربههاي قديمي چه ميكنند؟!
عليرضا افتخاري همانطور كه خودش نيز روي آن تأكيد كرده آدمي سياسي به معناي آنچه مانند برخي سلبريتيها از گروه و دسته و باند سياسي حمايت ميكنند نبوده و نيست، سابقه او هم همين را نشان ميدهد، براي همين هم بود كه در يك مراسم غيرسياسي در مواجهه با رئيسجمهور وقت رفتاري دوستانه از او سر ميزند. افتخاري آنزمان حتي فكرش را هم نميتوانست بكند كه آن لحظهاي كه ظاهرش خيلي عادي به نظر ميرسيد به قدري برايش گران تمام شود كه به قول خودش تا مرز خودكشي پيش برود، در خارج از كشور دخترش را مورد اذيت و آزار قرار دهند و عدهاي در كوچه و خيابان حرمتش را بشكنند.
البته فضاي رسانهاي كشور سالهاست كه مبتلا به بداخلاقي است و اميال شخصي بر عقل ملي در بسياري از رسانههاي كشور همواره غلبه داشته است. اينكه جماعتي از عوام به خاطر يك عرض ارادت ساده هنرمندي را مورد فحش و ناسزا قرار دهند و خانواده او را تحت فشار بگذارند، اگر چه واقعيت تلخي است و به هيچ عنوان توجيهپذير نيست اما از رسانههاي كشور توقع ديگري ميرود.
البته مطالعه شرح آنچه بر سر خواننده نامدار كشورمان به خاطر در آغوش گرفتن رئيسجمهور وقت آمده بيش از اينكه برائت مؤكد افتخاري از احمدينژاد باشد، نشاندهنده روح فاشيستي حاكم بر طيفي است كه نداي «زنده باد مخالف من» آنها گوش فلك را كر كرده ولي به خاطر نفرت از يك سياستمدار حاضرند با حيثيت، آبرو و زندگي هنرمندي مردمي بازي كنند و او را تا مرز خودكشي هدايت كنند. واقعاً چرا برخي رسانهها دست از سر افتخاري برنمي دارند؟ آيا او قرار است عبرتي براي ديگران باشد؟ اما اين عبرتآموزي به قيمت لگدمال كردن اخلاق تمام ميشود و از دل آن نفعي سياسي عايد هيچ گروه و دستهاي نميشود. عليرضا افتخاري، خواننده نجيب و محبوبي است و حاشيهسازي براي او غيراخلاقيتر از آن است كه بتواند سودي را عايد كسي كند.
پيش از اين گفتوگوي عليرضا افتخاري درباره عواقب در آغوش گرفتن احمدينژاد در مجله تجربه پس از نزديك به يك سال با عنوان گفتوگوي اختصاصي بازنشر شده بود اما چوب زدن به گذشته و پرداختن به يك داستان كهنه شده و قديمي چه سودي براي نشريه اصلاحطلب «تجربه» داشت و چه سودي براي خبرگزاري دولتي دارد؟
بهروز افخمي اخيراً در گفتوگو با مجله مهرنامه با اشاره به رفتار رسانههاي شبه روشنفكر با فيلم عروس در اواخر دهه 60 به واقعيتي اشاره ميكند كه به موضوع اين نوشتار بيربط نيست: «يعني درست كساني كه ميگويند خيلي ظرفيت دارند، خيلي اهل نقد هستند، خيلي ميفهمند و خيلي روشنفكر هستند، اتفاقاً تاريكفكرترين، بيفكرترين، فاشيستمسلكترين نيروهايي هستند كه ميتوانيد پيدا كنيد. به قول يوسف ميرشكاك روشنفكر نه روشن است و نه فكر ميكند.»
مردي كه ميگويد 10 سال به خاطر احمدينژاد از اراذل جبهه روشنفکرنماها فحش شنيده و رسانهها بزرگترين ضربه را به وي زدهاند، آيا اين رسانهها از همان جنس مجله تجربه و خبرگزاري ايسنا نيستند كه از ترس زنده شدن يك جريان سياسي، گفتوگوي كلاژ شدهاي را سر هم ميكنند و بارها آن را بازنشر ميدهند تا بار ديگر افتخاري را به بحث روز سياسي تبديل كنند؟ جرياني كه خود را دوستدار هنر معرفي ميكند در مواجهه با يك برخورد كه ميتوانست به سادگي پايان پذيرد، كاري را صورت داد كه يك خواننده و خانوادهاش تا مرز نابودي پيش بروند و به گفته افتخاري حتي براي خودكشي طناب هم بخرد! مدافعان امروز برگزاري كنسرت با اين تجربههاي قديمي چه ميكنند؟!
عليرضا افتخاري همانطور كه خودش نيز روي آن تأكيد كرده آدمي سياسي به معناي آنچه مانند برخي سلبريتيها از گروه و دسته و باند سياسي حمايت ميكنند نبوده و نيست، سابقه او هم همين را نشان ميدهد، براي همين هم بود كه در يك مراسم غيرسياسي در مواجهه با رئيسجمهور وقت رفتاري دوستانه از او سر ميزند. افتخاري آنزمان حتي فكرش را هم نميتوانست بكند كه آن لحظهاي كه ظاهرش خيلي عادي به نظر ميرسيد به قدري برايش گران تمام شود كه به قول خودش تا مرز خودكشي پيش برود، در خارج از كشور دخترش را مورد اذيت و آزار قرار دهند و عدهاي در كوچه و خيابان حرمتش را بشكنند.
* جوان