قوم ظالم و متحجر طالبان در حمله ددمنشانه به كنسولگری ایران در مزار شریف شهید پاریاو و هشت تن دیگر از بهترین فرزندان این مرز و بوم را از جمع پر مهر این ملت شهیدپرور گرفت.
به گزارششهدای ایران،شهید بزرگوار «رشید پاریاو فلاح» فرزند «روشن» در 28 اسفندماه سال 1340 در خانوادهای مذهبی و مستضعف در روستای محروم «اوریم» سوادكوه چشم به جهان گشوده و در آغوش طبیعت سرسبز و با نشاط روستا و در میان مردمی صمیمی و خونگرم، رشد نمود.
از همان كودكی. مهربانی و صمیمیت را از مردم خوب روستا آموخت و از مهر 1347 تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «مالک اشتر» آغاز کرد. این در حالی بود كه با وجود سن کم، فاصله 5 كیلومتری قله كوه تا دامنه آن را هر روز بهطور رفت و برگشت برای رفتن به مدرسه طی میکرد.
این شهید والامقام، سختی و مشقت را از كودكی تجربه كرد، از سال دوم دبستان با فعالیت سپاه دانش در روستای اوریم، در مدرسه محل، ادامه تحصیل داده تا پایان سال چهارم دبستان در همان مدرسه كاهگلی به همراه بچه های بی ادعا و دوست داشتنی روستا مشغول به تحصیل بود و بنا به اقرار دوستان دبستانی اش خاطرات شیرین و به یاد ماندنی در اذهان همگان باقی گذاشت.
سال پنجم ابتدایی را در دبستان طبری ورسک و دوران راهنمایی را تا سطح دوم راهنمایی در مدرسه شهید صدر ورسک گذراند سپس به علت مشقت فراوان مادی، وارد مدرسه راهنمایی تحصیلی هفده شهریور (آرش سابق) شده و در عین حالی كه نزد برادر بزرگ خویش به زندگی ادامه میداد، موفق به پایان دوره راهنمایی و ورود به عرصه دبیرستان شد كه این دوران را در دبیرستان امام جعفر صادق (ع) (مرحوم لاریمی سابق) در رشته حسابداری به پایان رساند.
آنچه كه در این دوران از زندگی سراسر افتخار شهید باید مد نظر قرار گیرد، ورود وی به فعالیتهای انقلابی و مذهبی این شهید سعید در راستای حمایت بیشائبه از ولایت فقیه و رهبریت و مرجعیت حضرت امام (ره) و صیانت از آرمانهای شهدای گرانقدر اسلام است.
شهید ورود چشمگیر خود در این فعالیتها را از سال 59، با حضور مستمر در صحنه های مختلف انقلاب به خصوص مبارزه بی امان با عناصر خود فروخته ضد انقلاب بویژه منافقین، به منصه ظهور رساند كه حاصل این مبارزات دلاورانه، مجروح شدن به دست عمال منافق در چند نوبت و نیز حضور مداوم در حنبشهای خیابانی در جهت افشای چهره واقعی گروهكهای آمریكایی می باشد. نكته قابل ذكر اینكه این شهید بزرگوار، همواره با مطالعه كافی و وافی، خود را جهت اینگونه مناظرات مسلح مینمود و در این راستا بعضا موفق به جذب بعضی از عناصر این گروهكها می شد. به عنوان نمونه فردی را كه از وابستگان پر و پا قرص یكی از گروهک های چپگرا بود، به گونه ای متنبه نمود كه بزودی جذب ایشان شده و هم اكنون نیز از اعضای فعال در واحد عقیدتی ساسی ارتش می باشد.
در نیمه اول سال 1360 لباس خدمت مقدس سربازی را بر قامت رشید خویش پوشاند و در جرگه سربازان فداكار نظام مقدس جمهوری اسلامی در آمد و این دوران نقطه عطفی در زندگی پر از معنویت ایشان بود. چرا كه با ورود به واحد عقیدتی سیاسی ارتش در پادگان 02 شاهرود برگ زرین جدیدی در زندگانی این شهید گرامی رقم خورد و ایشان را شیفته درس و بحث و حدیث و قرآن نمود و به آن چهره پر شور و نا آرام ، شخصیتی سراپا معنویت و اخلاص، اضافه شد و شهید والامقام انسانی فعال، جستجوگر، شیفته و شیدای خاندان اهل بیت عصمت و طهارت، قاری قرآن و مفسر احادیث و ... خلق نمود.
این بخش از زندگی پر افتخار شهید در سال 62 به پایان رسید و عشق حاصل از حضور ناب او در جلسات و كلاسهای عقیدتی و در جبهه های عشق و شعور، او را وادار به ادامه زندگی در جمع با صفا و صمیمی و الهی طلاب حوزه نمود.
از این رو با ورود به حوزه علمیه، زندگی جدید خویش را آغاز نموده و به علت استعداد درخشان خویش نردیان ترقی در این فصل از زندگانی را به سرعت طی نمود و در همین سال، از جانب بسیج سواد كوه به عنوان نیروی داوطلب به جبهه های نور اعزام شد و به علت استعداد فراوانش در مداحی اهل بیت (ع) علاوه بر حضور در گردانهای رزمی از جمله احیاگران مجالس دعای كمیل و توسل شده بود.
در اواخر سال 64 با ورود به حوزه علمیه شهرستان قم به درس طلبگی ادامه داد. تا آنكه بنا به پا فشاری و اصرار برادران از وجود مبارک او در بنیاد شهید سوادكوه دعوت به عمل آمد و با شروع فعالیت جدید در واحد فرهنگی بنیاد شهید خدمت مقدس خود به خانواده های معظم شهیدان را آغاز کرد.
شهید بزرگوار در این مدت، یكبار دیگر موفق به حضور در جبهه های نبرد شده و با حضور فعال و چشمگیر خود در عملیات كربلای 5 به عنوان یكی از عناصر ارکان گروهان به وظیفه الهی خویش جامه عمل پوشاند.
در سال 67 جهت ادامه تحصیل به شهر قم مراجعت نمود كه از همان روزها وارد جرگه سیاست خارجه شده و به عنوان یكی از كارگزاران فعال و برگزیده سیاست خارجه مطرح شد. در همین سال با وصلت در با یک خانواده مذهبی، پیوند مقدس و الهی خویش را با همسرش آغاز نمود كه حاصل این پیوند مبارک سه فرزند پسر بنامهای محمد طه، حسین و محسن میباشد.
ناگفته نماند كه زندگی جدید شهید در شهرستان قم همراه با مشقات عدیده مالی سپری میشد و در سال 1370 با موفقیت در آزمون ورودی، جهت اخذ مدرک كارشناسی در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه شد كه به طور نیمه وقت علاوه بر تحصیل به كار خود نیز ادامه میداد تا آنكه در حین تحصیل و در سال 1374 به عنوان یكی از كارگزاران سیاست خارجه اولین ماموریت موقت خویش را در كشور ستمدیده افغانستان آغاز نمود و یكبار دیگر نیز در سال 75 ماموریت كوتاه خویش را در افغانستان به انجام رساند تا آنكه در سال 76 به عنوان مامور ثابت در كنسولگری مزار شریف افغانستان مشغول بكار شد.
او در مدت تمام ماموریتهای خود، یكی از پر فراز و نشیبترین لحظات عمر و زندگی مبارک خویش را در شهرهای كابل، بامیان و مزار شریف افغانستان پشت سر نهاد.
شهید والامقام حاج «رشید فلاح» در دیار افغانستان پیک پیامآور شادیها و امیدها برای مظلومان و ستمدیدگان افغانستانی شده بود و كمتر كسی بود كه گذری بر سفارت یا كنسولگری داشته باشد ولی شیفته اخلاق نیكوی حاجی نگردد و مرهون تلاشهای مخلصانه او نشده باشد و او بود كه شادیهای خویش را صمیمیانه بین یتیمان و آوارگان افغانستانی تقسیم میکرد.
شهید گرانقدر پس از سالها تلاش بیوفقه و بیامان و مخلصانه و خداجویانه خویش، با عنایت و الطاف كریمه خداوندی توفیق زیارت حرم مقدس و امن الهی را یافته و این بار احرام عشق را بر تن نمود و به جرگه زائران خانه خدا و مدینه النبی پیوسته و نام پر افتخار حاجی را بر نام محبوب خویش افزود.
و اما آنچه كه قلم را جرأت نوشتارش نیست، پایان همه این خوبیهاست. عاقبت همه این سپیدیها در چنگال گروهی از افراد پست به رنگ خون درآمد و روح بلندش آسمانی شد.
قوم ظالم و متحجر طالبان در حمله ددمنشانه به كنسولگری ایران در مزار شریف در تاریخ 77/5/17 این شهید والامقام به همراه هشت تن دیگر از بهترین فرزندان این مرز و بوم را از جمع پر مهر این ملت شهیدپرور گرفت.
از همان كودكی. مهربانی و صمیمیت را از مردم خوب روستا آموخت و از مهر 1347 تحصیلات ابتدایی را در مدرسه «مالک اشتر» آغاز کرد. این در حالی بود كه با وجود سن کم، فاصله 5 كیلومتری قله كوه تا دامنه آن را هر روز بهطور رفت و برگشت برای رفتن به مدرسه طی میکرد.
این شهید والامقام، سختی و مشقت را از كودكی تجربه كرد، از سال دوم دبستان با فعالیت سپاه دانش در روستای اوریم، در مدرسه محل، ادامه تحصیل داده تا پایان سال چهارم دبستان در همان مدرسه كاهگلی به همراه بچه های بی ادعا و دوست داشتنی روستا مشغول به تحصیل بود و بنا به اقرار دوستان دبستانی اش خاطرات شیرین و به یاد ماندنی در اذهان همگان باقی گذاشت.
سال پنجم ابتدایی را در دبستان طبری ورسک و دوران راهنمایی را تا سطح دوم راهنمایی در مدرسه شهید صدر ورسک گذراند سپس به علت مشقت فراوان مادی، وارد مدرسه راهنمایی تحصیلی هفده شهریور (آرش سابق) شده و در عین حالی كه نزد برادر بزرگ خویش به زندگی ادامه میداد، موفق به پایان دوره راهنمایی و ورود به عرصه دبیرستان شد كه این دوران را در دبیرستان امام جعفر صادق (ع) (مرحوم لاریمی سابق) در رشته حسابداری به پایان رساند.
آنچه كه در این دوران از زندگی سراسر افتخار شهید باید مد نظر قرار گیرد، ورود وی به فعالیتهای انقلابی و مذهبی این شهید سعید در راستای حمایت بیشائبه از ولایت فقیه و رهبریت و مرجعیت حضرت امام (ره) و صیانت از آرمانهای شهدای گرانقدر اسلام است.
شهید ورود چشمگیر خود در این فعالیتها را از سال 59، با حضور مستمر در صحنه های مختلف انقلاب به خصوص مبارزه بی امان با عناصر خود فروخته ضد انقلاب بویژه منافقین، به منصه ظهور رساند كه حاصل این مبارزات دلاورانه، مجروح شدن به دست عمال منافق در چند نوبت و نیز حضور مداوم در حنبشهای خیابانی در جهت افشای چهره واقعی گروهكهای آمریكایی می باشد. نكته قابل ذكر اینكه این شهید بزرگوار، همواره با مطالعه كافی و وافی، خود را جهت اینگونه مناظرات مسلح مینمود و در این راستا بعضا موفق به جذب بعضی از عناصر این گروهكها می شد. به عنوان نمونه فردی را كه از وابستگان پر و پا قرص یكی از گروهک های چپگرا بود، به گونه ای متنبه نمود كه بزودی جذب ایشان شده و هم اكنون نیز از اعضای فعال در واحد عقیدتی ساسی ارتش می باشد.
در نیمه اول سال 1360 لباس خدمت مقدس سربازی را بر قامت رشید خویش پوشاند و در جرگه سربازان فداكار نظام مقدس جمهوری اسلامی در آمد و این دوران نقطه عطفی در زندگی پر از معنویت ایشان بود. چرا كه با ورود به واحد عقیدتی سیاسی ارتش در پادگان 02 شاهرود برگ زرین جدیدی در زندگانی این شهید گرامی رقم خورد و ایشان را شیفته درس و بحث و حدیث و قرآن نمود و به آن چهره پر شور و نا آرام ، شخصیتی سراپا معنویت و اخلاص، اضافه شد و شهید والامقام انسانی فعال، جستجوگر، شیفته و شیدای خاندان اهل بیت عصمت و طهارت، قاری قرآن و مفسر احادیث و ... خلق نمود.
این بخش از زندگی پر افتخار شهید در سال 62 به پایان رسید و عشق حاصل از حضور ناب او در جلسات و كلاسهای عقیدتی و در جبهه های عشق و شعور، او را وادار به ادامه زندگی در جمع با صفا و صمیمی و الهی طلاب حوزه نمود.
از این رو با ورود به حوزه علمیه، زندگی جدید خویش را آغاز نموده و به علت استعداد درخشان خویش نردیان ترقی در این فصل از زندگانی را به سرعت طی نمود و در همین سال، از جانب بسیج سواد كوه به عنوان نیروی داوطلب به جبهه های نور اعزام شد و به علت استعداد فراوانش در مداحی اهل بیت (ع) علاوه بر حضور در گردانهای رزمی از جمله احیاگران مجالس دعای كمیل و توسل شده بود.
در اواخر سال 64 با ورود به حوزه علمیه شهرستان قم به درس طلبگی ادامه داد. تا آنكه بنا به پا فشاری و اصرار برادران از وجود مبارک او در بنیاد شهید سوادكوه دعوت به عمل آمد و با شروع فعالیت جدید در واحد فرهنگی بنیاد شهید خدمت مقدس خود به خانواده های معظم شهیدان را آغاز کرد.
شهید بزرگوار در این مدت، یكبار دیگر موفق به حضور در جبهه های نبرد شده و با حضور فعال و چشمگیر خود در عملیات كربلای 5 به عنوان یكی از عناصر ارکان گروهان به وظیفه الهی خویش جامه عمل پوشاند.
در سال 67 جهت ادامه تحصیل به شهر قم مراجعت نمود كه از همان روزها وارد جرگه سیاست خارجه شده و به عنوان یكی از كارگزاران فعال و برگزیده سیاست خارجه مطرح شد. در همین سال با وصلت در با یک خانواده مذهبی، پیوند مقدس و الهی خویش را با همسرش آغاز نمود كه حاصل این پیوند مبارک سه فرزند پسر بنامهای محمد طه، حسین و محسن میباشد.
ناگفته نماند كه زندگی جدید شهید در شهرستان قم همراه با مشقات عدیده مالی سپری میشد و در سال 1370 با موفقیت در آزمون ورودی، جهت اخذ مدرک كارشناسی در رشته علوم سیاسی وارد دانشگاه شد كه به طور نیمه وقت علاوه بر تحصیل به كار خود نیز ادامه میداد تا آنكه در حین تحصیل و در سال 1374 به عنوان یكی از كارگزاران سیاست خارجه اولین ماموریت موقت خویش را در كشور ستمدیده افغانستان آغاز نمود و یكبار دیگر نیز در سال 75 ماموریت كوتاه خویش را در افغانستان به انجام رساند تا آنكه در سال 76 به عنوان مامور ثابت در كنسولگری مزار شریف افغانستان مشغول بكار شد.
او در مدت تمام ماموریتهای خود، یكی از پر فراز و نشیبترین لحظات عمر و زندگی مبارک خویش را در شهرهای كابل، بامیان و مزار شریف افغانستان پشت سر نهاد.
شهید والامقام حاج «رشید فلاح» در دیار افغانستان پیک پیامآور شادیها و امیدها برای مظلومان و ستمدیدگان افغانستانی شده بود و كمتر كسی بود كه گذری بر سفارت یا كنسولگری داشته باشد ولی شیفته اخلاق نیكوی حاجی نگردد و مرهون تلاشهای مخلصانه او نشده باشد و او بود كه شادیهای خویش را صمیمیانه بین یتیمان و آوارگان افغانستانی تقسیم میکرد.
شهید گرانقدر پس از سالها تلاش بیوفقه و بیامان و مخلصانه و خداجویانه خویش، با عنایت و الطاف كریمه خداوندی توفیق زیارت حرم مقدس و امن الهی را یافته و این بار احرام عشق را بر تن نمود و به جرگه زائران خانه خدا و مدینه النبی پیوسته و نام پر افتخار حاجی را بر نام محبوب خویش افزود.
و اما آنچه كه قلم را جرأت نوشتارش نیست، پایان همه این خوبیهاست. عاقبت همه این سپیدیها در چنگال گروهی از افراد پست به رنگ خون درآمد و روح بلندش آسمانی شد.
قوم ظالم و متحجر طالبان در حمله ددمنشانه به كنسولگری ایران در مزار شریف در تاریخ 77/5/17 این شهید والامقام به همراه هشت تن دیگر از بهترین فرزندان این مرز و بوم را از جمع پر مهر این ملت شهیدپرور گرفت.