پيروی از ارزشهای والای عاشورای حسينی(ع)، نكتهای بود كه همواره در دوران دفاع مقدس مورد توجه بود. در اين راستا ماجرای رزمندهای كه صبر كرد تا نيروی بعثی، تشنگی خود را برطرف كند، بعد او را هدف قرار دهد، شنيدنی است.
به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛راساس روايتگری از سيدمحمود خيرالامور، نويسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس :تقريباً موقع اذان ظهر بود. رزمندگان در چند مرحله توسط تكتيراندازهای عراقی مورد هدف قرار گرفتند. دستها و بازوهای رزمندگان عمده اعضايی بود كه توسط نيروهای بعث نشانه گرفته میشد.
توسط يكی از شكارچيان ايرانی، محل تكتيراندازهای عراقی شناسايی شد. قرار بر اين شد تا يك رزمنده ولايتمدار، نيروهای عراقی را مورد حمله قرار دهد تا تعداد مجروحين افزايش پيدا نكند. توسط فرمانده جای رزمنده تكتيرانداز مشخص شد.
همچنان كه نيمخيز شد تا دشمن را بزند، دستش را گذاشت روی ماشه، يكدفعه نشست، شرايط كاملاً فراهم بود تا كار تكتيرانداز عراقی تمام شود، فرمانده نگاهی توأم با تعجب به اين رزمنده داشت.
دوباره از جايش بلند شد و عراقی را با گلولهای به درك واصل كرد، فرمانده گفت: «چرا دفعه اول نزديش دلاور؟» اين رزمنده درحالی كه لبخندی بر لبانش بود جواب داد: « بار اول كه خواستم شليك كنم، همين كه دستم را بردم به روی ماشه ديدم قمقمهاش را باز كرده و دارد آب میخورد، دلم نيومد لب تشنه بزنمش.»
منبع:ایکنا
توسط يكی از شكارچيان ايرانی، محل تكتيراندازهای عراقی شناسايی شد. قرار بر اين شد تا يك رزمنده ولايتمدار، نيروهای عراقی را مورد حمله قرار دهد تا تعداد مجروحين افزايش پيدا نكند. توسط فرمانده جای رزمنده تكتيرانداز مشخص شد.
همچنان كه نيمخيز شد تا دشمن را بزند، دستش را گذاشت روی ماشه، يكدفعه نشست، شرايط كاملاً فراهم بود تا كار تكتيرانداز عراقی تمام شود، فرمانده نگاهی توأم با تعجب به اين رزمنده داشت.
دوباره از جايش بلند شد و عراقی را با گلولهای به درك واصل كرد، فرمانده گفت: «چرا دفعه اول نزديش دلاور؟» اين رزمنده درحالی كه لبخندی بر لبانش بود جواب داد: « بار اول كه خواستم شليك كنم، همين كه دستم را بردم به روی ماشه ديدم قمقمهاش را باز كرده و دارد آب میخورد، دلم نيومد لب تشنه بزنمش.»
منبع:ایکنا