به گزارش شهدای ایران به نقل از صراط هر دوستدار كسی یا چیزی بر آن است تا نسبت به محبوب خود اطلاعاتی را به دست آورد. گاه دیده شده كه نه تنها به سخنان و سنت و سیره رفتاری او توجه می كند، بلكه همه چیز محبوب، برای او دوست داشتنی و محبوب است. از این رو می خواهد ریز جزئیات زندگی او را بداند و بشناسد و اگر نتوانست همانند سازی كند دست كم از جزئیات او داستان ها بسراید و حكایات برای دیگران بگوید و تعریف كند.
این درحالی است كه چهارده معصوم(ع) نه تنها محبوب ما بلكه مقتدا و پیشوای ما هستند و ما خود را شیعه ایشان می دانیم و می خواهیم از سبك زندگی آنان الگوبرداری كرده و دقیقاً پا در جای پای آنان بگذاریم. پس لازم است تا به عنوان یك شیعه از همه زندگی ایشان آگاهی یابیم و به همان اندازه كه تاریخ اجازه داده و اطلاعاتی را برای ما منتقل كرده، درباره آنان بدانیم و براساس آن، زندگی خود را سامان دهیم.
نویسنده برهمین اساس، به سراغ زندگی یكی از پیشوایان اسلام حضرت امام محمدبن علی الجواد(ع) رفته است تا گوشه ای از زندگی این اسوه نیك بشریت را بیان كند.
امام جواد(ع) پیشوای مسیحا نفس و موسی عمل
شاید امام جواد(ع) یكی از كم سن و سال ترین پیشوایان اسلام باشد كه در خردسالی مقام بزرگ امامت و ولایت الهی را به عهده گرفته و به عنوان خلیفه الهی بر كائنات فرمانفرمایی و فرمانروایی نموده است. از همان آغاز كسانی بودند كه در ولایت و خلافت الهی ایشان تشكیك و تردید روا داشته اند؛ ولی ایشان نیز به خوبی نشان داد كه در قاموس الهی بر خلاف تصور جاهلی و عمل منافقان كه حضرت امیرمؤمنان علی(ع) را به سبب جوانی از خلافت پیامبر(ص) بازداشتند، خلافت الهی به مظهریت در تمامی اسمای الهی و صفات كمالی است كه ایشان داراست و چیزی نمی تواند مانع خلافت الهی انسان كامل و مظهر اتم و اكمل خداوندی بر كائنات باشد.
بی گمان امام جواد(ع) حجت را بر بسیاری از مردمان تمام كرده است كه عناصر كرامت و بزرگی را می بایست در اموری غیر از مادیات، قدرت، ثروت، حسب و نسب و دیگر امور اعتباری جهان ماده جست، بلكه عناصر كرامت انسانی اموری چون خدایی شدن و تخلق به اخلاق الهی و مظهریت در آن است كه هیچ ارتباطی به سن و سال و مانند آن ندارد. از این رو ایشان را معجزه اهل بیت(ع) برای پاسخ گویی به بسیاری از افكار و اندیشه ها و رفتارهای خلاف آموزه های وحیانی اسلام دانسته اند. به كمك این معجزه الهی بود كه حجت بر بسیاری از یاوه گویان و یاوه سرایان تمام شد و تنها كسانی كه عناد و لجاجت داشته و با یقین خود به مخالفت پرداخته بودند، (نمل، آیه14) به این حجت و معجزه الهی ایمان نیاوردند.
امام رضا(ع) باتوجه به ویژگی های امام جواد(ع) است كه می فرماید: این مولودی است كه با بركت تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است. (بحارالانوار، ج50، ص23، ح14) امام رضا(ع) همچنین در بیان این بركت و بزرگواری امام جواد(ع) در جایی دیگرمی فرماید: الصادق والصابر والفاضل و قره اعین المؤمنین و غیظ الملحدین؛ او راستگو، صبور و بردبار، دارای فضیلت نور چشم مؤمنان و مایه خشم كفار است. (مستدرك عوالم العلوم، ج 32، ص 72)
امام جواد(ع) با زندگی خود بسیاری از اندیشه های انحرافی و باطلی را كه در جامعه پیدا شده بود، به چالش جدی كشید و دوباره آموزه های قرآنی و معجزات و بینات روشنگر و بصیرت بخش آن را زنده كرد و مردم را به صراط مستقیم دعوت كرد تا از مسیر انحرافی كه پس از سقیفه توسط ابوسفیان و معاویه و منافقانی از صحابه شكل گرفته بود، باز دارد و راه حقیقت و روشن را نشان دهد.
زندگی آن حضرت(ع) چنان كه امام رضا(ع) در همان آغاز تولدش بیان می كند، نشان می دهد كه از معجزات باهره خداوندی بوده است و خداوند خواست تا این گونه حجت را بر انسان ها تمام كند و كسی دیگر مدعی این معنا نشود كه در پیشوایی اهل بیت عصمت و طهارت و حقانیت راه ایشان شك و تردید داشته است و در مسیری رفته كه عموم مسلمانان رفته و با همراهی اكثریت، خواسته تا اسلام را داشته باشد. تولد امام جواد(ع) و آثاری كه در زندگی كوتاه آن حضرت(ع) قبل از شهادت امام رضا(ع) اتفاق افتاد به گونه ای بود كه امام رضا(ع) آن را حجتی چون موسی(ع) و عیسی(ع) بر امت یهودی دانسته است.
امام رضا(ع) به یاران خویش درباره خصوصیات اعجازی تولد و زندگی امام جواد(ع) می فرمود: قد ولد لی شبیه موسی بن عمران، فالق البحار و شبیه عیسی بن مریم قدست ام ولدته، قد خلقت طاهره مطهره ؛ برای من فرزندی متولد شد كه شبیه موسی بن عمران است كه دریاها را شكافت و مانند عیسی بن مریم است كه مادرش مقدس و پاك و پاكیزه او را به دنیا آورده بود. (بحارالانوار، ج 05، ص 15، ح91)
این معجزه الهی كه شباهت تمام با پیامبران اولواالعزم الهی داشت، همانند آن پیامبران گرفتار امتی شد كه قدرنشناسی آنان زبانزد بوده است. از این رو با همه تلاش هایی كه انجام گرفت تا مردم به حقیقت رهنمون شده و به اطاعت و پیروی از این معجزه الهی بپردازند، از شدت حسادت و دنیاگرایی و فسق و فجور و گرفتاری به رهبران فاسد و عالمان و روحانیون دین فروش درباری، ایشان را نیز همانند دیگر اوصیای الهی و خلفای راستین محمدی(ص) به شهادت رسانیدند و نشان دادند كه امت یهودی هستند و از اسلام جز پوستین وارونه به تن نكرده اند.
البته پیامبر(ص) این معنا را پیش بینی كرده بود كه امت اسلام همان راهی را خواهد رفت كه امت یهود رفته است و از حقیقت و پیروی از اوصیای الهی اعراض كرده و پیشوایان خود را همانند اوصیای پیامبران بنی اسرائیل به شهادت رسانند.
به هر حال، امام جواد(ع) معجزه الهی و حجت كامل خداوندی بر امت اسلام بود. ایشان با آنكه كودكی خردسال بود به مقام امامت می رسد و خلافت الهی را افزون بر انسان ها، بر ما سوی الله به عهده می گیرد؛ چرا كه ایشان همانند حضرت عیسی(ع) كه در كودكی و گهواره از نزول انجیل بر خود از سوی خداوند می گوید و می فرماید كه اكنون انجیل به من داده شده است نه اینكه در آینده در بزرگی بر من نازل می شود، (مریم، آیه 03) حقایق هستی و همه آموزه های وحیانی ازقرآن و كتب آسمانی دیگر بر او نازل شده بود و او نه تنها بر علوم الهی و بلكه بر غیب الهی آگاهی داشت؛ زیرا مرضی خداوندی بود. (جن، آیات 62 و 72)
در همین راستاست كه امام جواد(ع) در بیان مقامات الهی خود فرمودند: انا الجواد، انا العالم بانساب الناس فی الاصلاب انا اعلم بسرائركم و ظواهركم و ما انتم صائرون الیه؛ من جوادم، من عالم به نسبهای مردم در صلبها هستم، من از نهانها و آشكارهای شما آگاه ترم و بهتر می دانم كه سرانجام شما چه خواهد بود. (بحارالانوار، ج05، ص801)
این علوم غریب و غیبی كه ایشان می داند به سبب همان مقام خلافت الهی ایشان است. هنگامی كه در انسانی، اسمای الهی تعلیمی به فعلیت رسیده باشد و شخص، متاله و خدایی شود، آن گاه به عنوان خلیفه الهی و جانشین او بر كائنات از همه امور از سر و اخفی و ظاهر و باطن و حال و آینده و اول و آخر آنها آگاهی خواهد داشت؛ چرا كه می بایست به عنوان خلیفه و جانشین خدا و به عنوان مظهر ربوبیت و پروردگاری الهی بتواند هر موجودی را به كمال شایسته و بایسته خود برساند. بنابراین، آگاهی از سرائر و ظواهر انسان ها كه سهل است به همه سرائر و ظواهر موجودات و اینكه هر كسی چه سرنوشتی را برای خود در حال رقم زدن است، آگاهی و علم دارد.
انسان كامل و خلیفه الهی، بویژه چهارده معصوم(ع)، شاهدان خداوندی نه تنها بر امت اسلام بلكه همه امت ها حتی امت های جانوری و گیاهی هستند و همه چیز را اینان می بینند و شهود كامل دارند؛ زیرا علم ایشان از مصادیق علم شهودی است. (احزاب، آیه 54؛ فتح، آیه8؛ انعام، آیه 83 و آیات دیگر)
از آن جایی كه برای پیامبر(ص) همه عوالم از غیب و شهود، عوالم شهود هستند، پیش از مرگ و پس از مرگ برای آن حضرت معنایی ندارد؛ چنان كه برای آن حضرت پیش از تولد و پس از آن معنایی ندارد و پیامبر(ص) مظهر اتم و اكمل نام الهی «شهید» است (نساء آیه 33)، لذا پیامبر(ص) همان گونه كه بر امت خود شاهد و گواه است (بقره، آیه 341) بر پیامبران و امت های پیشین بشری (نساء، آیه 14) بلكه همه هستی، شهید و شاهد است؛ زیرا غیر بشر نیز امت هایی همانند امت های بشر است (انعام، آیه 83) كه پیامبر(ص) به عنوان خلیفه مطلق و تام خداوندی، می بایست آنها را از مقام مظهریت در ربوبیت، پروردگاری كند.
براین اساس، هیچ شكی نیست كه پیامبر(ص) به عنوان شاهد امت خود اعم از حاضران و غیرحاضران زمان خویش، می بایست ناظر و شاهد امت باشد و بر كارها و اعمال ایشان نظارت كند تا در قیامت گواهی دهد. (بقره، آیه 341؛ نساء، آیه 14)
بنابراین اگر امام جواد(ع) در این كه خداوند عین الله دارد و به مردمان در این زمینه هشدار داده و فرمودند: اعلم انك لن تخلو من عین الله فانظر كیف تكون؛ بدان كه از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر چگونه ای. (تحف العقول، ص554) این عین الله همان چهارده معصوم(ع) هستند كه شاهد بر پیامبران(ع) نیز می باشند و حتی بر كار فرشتگان نیز نظارت دارند. پس آنها نیز ناظر و شاهد كارهای ما هستند و هر روز كارهای ما را می بینند و در پیشگاه خداوند شهادت می دهند. پس این گونه نیست كه چون امام جواد(ع) مثلا در این دنیا نیست كارهای ما را نمی بیند و نمی تواند شاهد باشد و تنها امام زمان(عج) عین الله است و می بیند و شاهد است و گزارش می دهد؛ بلكه همه چهارده معصوم در زمان حیات و ممات خویش این گونه هستند؛ زیرا برای آنان حضرات و نشئه ها و عوالم هستی قبل و بعد ندارد و همه چیز برای آنان بیرون از زمان معنا می یابد و آنان بر زمان، سوار و حاكم هستند نه اینكه زمان بر ایشان حاكم باشد و برای آنها ظاهر و باطن، پیش و پس، اول و آخری باشد، بلكه ایشان به عنوان مظاهر الهی، همه چیز را می بیند.
اینكه حضرت سخن از عین الله گفته و از عیون الله سخنی به میان نیاورده است؛ به این دلیل است كه در مقام نوری همه چهارده معصوم در مقام یكتایی و احدیت بوده و در مقام نفسی نیز در مقام واحدیت و یگانگی هستند، پس می توان به صیغه مفرد بیان كرد، افزون بر اینكه مراد می تواند جنس عین باشد كه شامل همه می شود. به هرحال، ایشان همانند دیگر معصومان(ع) عین الله است و در زمان حیات و ممات می بیند و می داند و تصرف می كند. پس توسل به ایشان برای تحقق هر خواسته مشروعی، معنای درستی می یابد چنان كه می توان به هر معصوم دیگری توسل كرد، زیرا چهارده معصوم(ع) همان حقیقت محمدی است كه در مقام تدلی و قاب قوسین او ادنی (نجم، آیات 8 و 9) نشسته است و تنها واسطه میان خالق و مخلوق است.
این مقامی است كه پیشوایان معصوم اسلام(ع) در آن قرار دارند و با توجه به چنین جایگاهی باید به سخنان ایشان توجه یافت و به سیره و سنت ایشان عمل كرد.
اینان الگوهای حسنه بشریت هستند و این گونه نیست كه تنها برای ما شیعیان یا محبان یا مسلمانان الگو باشند، بلكه حتی جنیان نیز ایشان را الگوی برتر و نیك خود دانسته و از ایشان پیروی و اطاعت می كنند، زیرا آنان نیز برای رسیدن به كمال شایسته خویش می بایست شاگردی مكتب انسان های كاملی چون چهارده معصوم(ع) كنند. (سوره جن و آیات دیگر)
گزاره های اخلاقی و تربیتی از امام جواد(ع)
برای پیروی و الگوبرداری از این اسوه های نیك و كامل لازم است اطلاعاتی از سنت و سیره ایشان داشته باشیم. منابع روایی و تاریخی اسلام سرشار از آموزه های اخلاقی و تربیتی است كه ایشان بیان كرده اند تا هركسی به وسع و ظرفیت و توان خویش از آن بهره گیرد و زندگی خود را سامان دهد و سبك زندگی اسلامی و اخلاقی و الهی را برای خود بسازد. هرچند كه در یك نوشتار كوتاه نمی توان از همه سنت و سیره امام جواد(ع) حتی در حوزه اخلاق و تربیت سخن گفت، ولی به مقدار حوصله و استطاعت خود و نوشتار بخشی از آن در اینجا بیان می شود:
انجام آگاهانه كارها
یكی از آموزه های تربیتی و اخلاقی كه امام جواد(ع) بر آن تاكید دارد، عمل همراه با شناخت است. انسان اگر در كاری وارد شود كه نمی شناسد یا از جایی وارد شود كه راه ورود به آن كار نیست، شكست می خورد و به جای آن كه كاری را به درستی انجام دهد و از سود آن كار بهره برد دچار زیان می شود و از كاری كه كرده زیان و ضرر بهره او می شود. شناخت كار و موارد ورود و عمل به آن لازمه انجام هر كاری است. دراین باره امام جواد(ع) فرمودند: من لم یعرف الموارد اعیته المصادر؛ كسی كه راه ورود به كاری را نشناسد، راه برون شدن از آن درمانده اش می كند. (بحارالانوار، ج 57، ص 463) یعنی عدم شناخت كار و راهكارهای انجام آن شخص را در دامی می افكند كه بیرون آمدن از آن بسیار دشوار و سخت خواهد بود.
ورود بی شناخت دركاری مانند عملی است كه یك دیوانه انجام می دهد و سنگی رادرون چاه می افكند كه چهل عاقل هم نمی تواند آن را بیرون آورد. ورود دركاری ممكن است عواقب بد و بسیار زیانباری را به دنبال داشته باشد و جمع وجور كردن آن خیلی دشوار باشد. پس پیش از اقدام به هر كاری می بایست نسبت به كار و همه جوانب آن شناخت كافی داشته باشیم تا وارد آن شویم وگرنه گاه بیرون آمدن از آن بسیارسخت تر و زیان بارتر خواهد بود. امام جواد همچنین درسخنی دیگر همین نكته را باز مورد تاكید و توجه قرار می دهد و می فرماید:«التدبیر قبل العمل، یومنك من الندم؛ تدبیر و برنامه ریزی درهركاری قبل از اقدام به آن، انسان را از پشیمانی حفظ می كند. (منتهی الامال، ج 2، ص 032) بنابراین، شناخت و برنامه ریزی مبتنی بر آن می تواند آدمی را درچنان وضعیتی قراردهد كه كارهایش به درستی پیش رود و اگر هم شكست خورد با درایتی كه پیش از آن اندیشیده خود را از گرفتاری های آن می رهاند و همچنین پشیمان نیست كه چرا بدون شناخت و برنامه رفته است، بلكه می گوید كه به درستی گام برداشته و براساس علم و قدرت اقدام كرده است و اگر چنان كه می خواسته نشده است حتما مشیت و اراده الهی به چیز دیگری تعلق گرفته است. پس نادم و پشیمان نیست؛ چون بر مبنای عقل وحكمت و تدبیر و شناخت اقدام كرده بود.
تواضع و فروتنی، رضایت الهی
دراسلام بسیار از تواضع و فروتنی سخن به میان آمده و آن را نشانه ای ازاسلام و كمال عقل و از فضایل و مكارم و محاسن اخلاقی شمرده اند. در مقابل هرگونه تكبر و استكبار و غرور و تفاخر به عنوان رذیلت اخلاقی معرفی و با آن مبارزه شده است. درباره فواید تواضع و فروتنی نیز بسیار گفته اند كه از آثار آن می توان بهره مندی از عنایت دیگران دانست؛ زیرا با تواضع است كه محبت دیگران به سوی انسان جلب می شود و مردم او را بزرگ دانسته و درخدمت او در می آیند. از جمله آثار و بركاتی كه امام جواد (ع) برای تواضع بیان می كند، رضایت و خشنودی الهی از اوست؛ چرا كه خداوند خود و فرشتگان به آفرین گویی به او مشغول می شوند و او را مورد عنایت خاصه خود قرار می دهند. پس با این حساب می توان گفت تواضع از بزرگترین سرمایه های هر انسانی است؛ چرا كه انسان تلاش می كند تا رضایت الهی را به دست آورد. تواضع می تواند این خشنودی و رضایت الهی را ایجاد كند. پس می بایست آن را درخود ایجاد كرد تا با به دست آوردن آن، محبت الهی را جلب كرد و محبوب پیشگاه او شد. به هرحال، امام جواد (ع) برای تشویق مردم به اخلاق پسندیده تواضع و فروتنی و دست یابی به این مكرمت اخلاقی می فرماید:«من رضی بدون الشرف من المجلس لم یزل الله و ملائكته یصلون علیه حتی یقوم؛ هر كه از نشستن درپایین مجلس خرسند باشد، خدا و فرشتگانش پیوسته بر او درود می فرستند تا آن گاه كه برخیزد. (تحف العقول، ص 684)
مدارا كردن
از دیگر دستورهای اخلاقی آن حضرت (ع) مدارا كردن با مردم است. این كه نسبت به دیگران سختگیر نبود و اگر خطا واشتباه قابل بخششی انجام دادند، آن را پوشاند و بخشید. پس هرگونه سختگیری حتی موجه، امر خوبی نیست هرچند كه از نظر عقلی مجاز باشد. انسان می بایست با دیگران از در احسان وارد شود و ملاحظه حال مردم را بیش از حال خودش بكند و این گونه نباشد كه با سختگیری مردم را برنجاند و ایشان را در زحمت افكند. انسان باید نسبت به دیگران همواره مهربان باشد و اگر كسی دوست دارد كه با او معامله خوب شود خودش نیز با دیگران معامله خوبی داشته باشد. اگر دوست دارد كه درحق او با مهربانی برخورد شود خود نیز مهربانی كند، چنانكه پیامبر(ص) فرمود: ارحم ترحم، رحم كن تا بر تو رحم شود. اما اگر آدمی این گونه نبود و مدارا را به كناری گذارد ونسبت به دیگران سخت گیری كند، باید متوجه باشد كه دنیا نیز بر او سخت می گیرد و مشكلات و ناگواری ها را با این كارش به سوی خودش می كشاند. حضرت امام جواد(ع) می فرماید: من هجر المداراه قاربه المكروه؛ آن كه سازش و مدارا را ترك كند، ناگواری به او روی آورد. (بحارالانوار، ج86، ص 143)
صداقت
انسان می بایست صداقت و راستی را در همه چیز در نظر داشته باشد و هرگز از صداقت و راستی پرهیز نكند؛ زیرا صداقت و راستی كلید بهشت است. انسان ها تنها با صداقت است كه دنیا و آخرت خویش را می توانند آباد كنند. از این رو نخستین فرمان عقل، صداقت و عدالت است و عقل و عقلاء، صداقت و عدالت را از فضایل و بایسته ها و شایسته های انسانی می دانند. این صداقت نسبت به خداوند می بایست در اولویت نخست باشد. برخی از مردم عادت كرده اند كه با همه صادق باشند ولی در رابطه با خدا، صداقت را كنار می گذارند. در برابر مردم گناه را ترك می كنند و مرتكب حرام نمی شوند ولی در خلوت از مردم، مرتكب گناه می شوند. در حقیقت نوعی بی صداقتی را در برابر خداوند در پیش می گیرند كه خیلی زشتر و بدتر از هر عملی است. جالب این است كه با این كارهای خویش خود را از اولیای الهی نشان می دهند در حالی كه از اولیای شیطان و بنده و برده اویند. امام جواد(ع) نسبت به این گونه بی صداقتی انسان هشدار می دهد و می فرماید: لاتكن ولیالله فی العلانیه ، عدوا له فی السرء در ظاهر، دوست خدا و در باطن، دشمن خدا مباش. (بحارالانوار، ج 75، ص 563)
توكل
یكی از اصول اسلامی توكل است. اینكه خدادوند را نه تنها آفریدگار خود بداند بلكه او را ممالك و پروردگار خود نیز بشمارد و نسبت به علم و قدرت خداوندی و مشیت و اراده الهی شك نكند. بسیاری از مردم بویژه مومنان خیال می كنند كه اهل توحید هستند ولی توحید جامع و كامل را یا در اندیشه و پندار باور ندارند یا در عمل این گونه نشان می دهند. توحید می بایست در ذات و صفات و فعل باشد چنان كه می بایست توحید در عبادت و اولوهیت و ربوبیت نیز باشد. كسی كه اهل توكل است و خدا را وكیل خود می سازد یا حتی خودش را به خدا واگذار كرده و تفویض می كند (غافر، آیه 44)، اهل توحید محض است؛ اما كسی كه در هر كاری به غیر خدا مراجعه می كند و می گوید اول خدا بعداً شما، گرفتار نوعی شرك در فعل است كه باید از آن پرهیز كند. امام جواد(ع) فرمودند: من انقطع الی غیرالله و كله الله الیه؛ آن كه به غیر خداوند روی آورد، خداوند به همو واگذارش كند. (بحارالانوار، ج 68، ص 551) اینكه خداوند چنین بنده ای را به همان غیرواگذار می كند خیلی بد است؛ زیرا نمی توان شرایطی بدتر از این را تصور كرد؛ چرا كه هم كارش به سامان نمی رسد و هم خشم و غضب الهی را به خاطر این شرك در فعل به جان می خرد.
منكرستیزی
انسان سالم و عاقل كسی است كه به خوبی ها و نیك ها و پسندیده های اخلاقی و عقلانی و شرعی گرایش داشته و خود عامل بدان و نیز دعوت كننده دیگرانم به آن است. در مقابل، ازهرگونه زشتی و پستی و بدی می گریزد و به خود اجازه نمی دهد كه بدان آلوده شود یا دیگران را در دام و گرفتار آن ببیند. بنابراین، دوستی معروف و انكارمنكر، امری پسندیده و بلكه از ویژگی های انسان سالم و عاقل است. اما اگر اینگونه نباشد و نسبت به قبایح و زشتی ها واكنش منفی نشان ندهد می توان او را انسانی بیماردل و غیرعاقل شمرد. برخی از انسانهای مسلمان خودشان كار زشت را انجام نمی دهند ولی نسبت به آن یا سكوت می كنند یا حتی زیبا و نیك می شمارند و درمقالاتی از آن تعریف و تمجید می كنند. مثل كسانی كه به امام معصوم(ع) اهانت نمی كنند ولی راضی و خشنود می شوند یا سكوت می كنند. چنین افرادی با این شیوه، شریك آن عمل هستند و در حقیقت خودشان مرتكب آن شده اند. خداوند در آیات 165 و 661 سوره اعراف از اصحاب سبت سخن به میان می آورد كه سه گروه بودند: گروهی كه مرتكب گناه می شدند؛ گروهی كه سكوت می كردند و گروهی كه به امر به معروف و نهی از منكر می پرداختند. خداوند دو گروه ساكتین و گناهكاران را تبدیل به میمون كرد و عذاب نمود و تنها آمران به معروف را نجات داد؛ چرا كه ساكتین را هم جزو گناهكاران قلمداد و مجازات كرد. امام جواد(ع) فرمودند: من استحسن قبیحا كان شریكا فیه؛ هركه كار زشتی را نیك بشمارد؛ در آن كار شریك است. (بحارالانوار، ج75، ص 28)
اینها تنها گوشه ای از اصول اخلاقی است كه امام جواد(ع) به عنوان پیشوای الهی و در مقام اسوه و الگو بیان كرده است و عمل به همین ها می تواند زندگی ما را دگرگون كند. مطالعه و تحقیق دیگر آموزه های آن حضرت(ع) نیز از چنین جایگاه و ارزش و اهمیتی برخوردار است. پس لازم است كه آنها را شناخته و براساس آن عمل كنیم.
احسان احمدی