شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۴۴۷۲۴
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۳
قصه پرغصه‌ای داریم که شاید حقایق تلخ این قصه، برای جمع کثیری از مردم فقط در «یوم‌ تبلی السرائر» آشکار گردد.

به گزارش  شهدای ایران ، دکتر یدالله جوانی در یادداشت روزنامه جوان نوشت:

 

قصه پرغصه‌ای داریم که شاید حقایق تلخ این قصه، برای جمع کثیری از مردم فقط در «یوم‌ تبلی السرائر» آشکار گردد. قصه ما ورود در فضای فتنه‌ای با مختصات عجیب و غریب است. بعد از فتنه سال ۸۸، نقل است که فرمودند فتنه‌های بزرگ‌تر در پیش است. از مختصات این فتنه بزرگ‌تر، آن است که از خائنان و فتنه‌گران سال ۸۸، عده‌ای از به قدرت راه‌یافتگان، با عنوان خادمان و بهترین فرزندان ملت که بی‌گناه بوده و در حصرند یاد می‌شود! مشخص است که با این آدم‌ها و تفکرات، نطفه‌های چه فتنه‌هایی در حال بسته شدن است.

 

مشکل ما از آنجا شروع شد که دنیاگرایی و قدرت‌طلبی، بر حق‌گرایی و تکلیف‌مداری در برخی از نخبگان مذهبی و سیاسی فعال در جریان انقلاب که همه چیزشان را از امام و انقلاب دارند، غلبه پیدا کرد. مشکل ما از آنجا شروع شد در حالی که برای دنیا و آخرت‌مان انقلاب کردیم، برخی از انقلابیون و نام یافتگان در کنار امام، به کلی آخرت را فراموش کرده، با نظام، به پیروی از امام، به دنبال ساخت یک حکومت و جامعه سکولار هستند. آری مشکل از آنجا شروع شد که عده‌ای نان و نمک انقلاب و امام و شهدا را خوردند، اما امروز کارشان نمکدان شکستن شده است.


از مختصات صحنه سیاسی کشور در شرایط کنونی، آن است که جریانی تحت پوشش مبارزه و رقابت با رقیب سیاسی خود، به مقابله با آرا، اندیشه‌ها و مکتب حضرت امام خمینی (ره) روی آورده   است. آن عزیز سفر کرده همواره گوشزد می‌فرمودند که عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید؛ اما کسانی از ما به خاطر دنیای امروز خود و جریان سیاسی همراه، باورهای ضعیف دیروزمان را به کلی از دست داده‌ایم.

 

امروز برخی از سیاسیون در جایگاه مسئول و صاحب قدرت و جمع دیگری در پناه این قدرت به راحتی تحت عنوان مبارزه با رقیب سیاسی، با امام و میراث‌های گران‌سنگ ایشان مقابله می‌کنند. علت این رویکرد جدید انقلابیون دیروز، از دست دادن اعتقادات و باورهایی است که در گذشته آنان را با امام، اسلام ناب و انقلاب همراه ساخته بود. آری همراهان امام و انقلابیون دیروز، اگر باورهای دینی و قرآنی خود را حفظ کرده بودند، امروز به راحتی هر حرفی را نمی‌زدند و هر کاری را انجام نمی‌دادند!


اگر همچنان باور داشتند که: «و ان علیکم لحافظین، کراما کاتبین، یعلمون ما تفعلون، ان الابرار لفی نعیم و ان الفجار لفی جحیم»،  اینچنین با امام و راه امام و انقلاب مقابله نمی‌کردند. ما که اعتقاد داریم و بر مبنای این اعتقاد، در وادی «خوف و رجا» به سر می‌بریم اما آنان اگر اعتقاد دارند، برای سؤال‌ها از حرف‌ها، مواضع و عملکردشان، چه پاسخی در پیشگاه حق دارند.

 

پیشگاه حضرت حق، دیگر ورزشگاه و سالن‌های همایش و جمع دختران و پسران و فضای احساس و سوت و کف نیست. در شب اول قبر و در صحرای محشر، معیارها و ملاک‌ها برای حساب و کتاب اعمال من و امثال من، این سوت و کف‌ها و امثالهم نیست! در آن محکمه، این سخن پذیرفته نمی‌شود که ما این حرف‌ها را به اقتضای فضای انتخابات زدیم! در آن محکمه، نمی‌توان توجیه کرد که برای رأی آوردن، باید در نقش اپوزیسیون نظامی که حفظش اوجب واجبات است، ظاهر می‌شدیم!

 

در آن محکمه، نمی‌توان گفت لازمه داشتن رأی جوانان زدن حرف‌های آنچنانی بود! آری، این حرف‌ها و این استدلال‌ها تحت عنوان خردورزی سیاسی برای دل‌خوش کردن امروزمان خوب است، لکن در دادگاه عدل الهی، پشیزی ارزش ندارد. در آنجا بر این مبنا عمل می‌شود که فرمود: «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره» مگر نه این است که اعتقاد داریم در حوزه فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی، ملاک خوب و بد عمل کردن‌ها، میزان سنجش رفتارها و اظهارات، «ولایت» است. مگر این باور  و اعتقاد ما نسبت به ولایت، برگرفته از کلام وحی الهی نیست که فرمود: «النبی اولی بالمومنین من انفسهم.»  مگر برای عصر غیبت به دلایل عقلی و نقلی، باور نداریم این جمله حضرت امام خمینی(ره) ‌را که فرمودند: «قضیه ولایت فقیه یک چیزی نیست که مجلس خبرگان ایجاد کرده باشد. ولایت فقیه یک چیزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده است. همان ولایت رسول‌الله است و اینها از ولایت رسول‌الله هم می‌ترسند.»


آری بر این اعتقاد و باوریم که معیار و ملاک سنجش نیک و بد ما در بسیاری از عرصه‌ها و فعالیت‌ها، ولایت است. امام (ره) حجت ملت ما برای قیام در برابر طاغوت، ایستادگی در برابر امریکا و حجت برای شهیدان جهت تقدیم جان در راه خدا بود. اکنون خلف صالح آن عزیز سفر کرده، حجت پیروان ولایت است و او راهی جز راه امام نمی‌رود. از عجایب روزگار ما آن است که با افرادی مواجهیم که دیروز همین باورها و اعتقادات را داشتند و سخنان آنها در آرشیو‌ها موجود است، لکن امروز تأمین دنیای خود و راه رسیدن به قدرت را، مقابله با امام و حجت خدا و ولایت می‌دانند! البته این جماعت، این مقابله را با پوشش مبارزه و رقابت با یک جریان سیاسی انجام داده و حتی راه خود را راه امام هم معرفی می‌کنند!

 

برای مستند کردن آنچه از ابتدای این نوشتار تا به اینجا آمد، مواردی از محکمات خط امام (ره) برگرفته از وصیت‌نامه و سیره عملی آن عزیز سفرکرده را مرور می‌گردد.

 

۱ ـ امام و فلسفه حکومت اسلامی: حضرت امام (ره) فلسفه حکومت اسلامی را تأمین توأمان دنیا و آخرت دانسته و در وصیت‌نامه خود می‌نویسند: «اسلام و حکومت اسلامی پدیده الهی است که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین می‌کند.» سؤال آن است «جریانی که به  دنبال عرفی‌سازی حکومت و ساخت یک جامعه سکولار می‌باشد، در قبال آخرت مردم با وجود گرفتن مسئولیت در نظام جمهوری اسلامی، چه نقشی را برای خود قائل است و این نقش با فلسفه نظام سیاسی اسلام چه نسبتی دارد؟

 

۲ ـ امام و ولایت فقیه:  حضرت امام (ره)، ولایت را محور نظام دینی و حجت خدا به مردم دانسته و تصریح دارند که: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکتان آسیب نرسد.» با این تصریح چگونه است که یک جریان سیاسی مدعی حرکت در راه امام، ولایت را که پرچمدار مکتب روح‌الله است، در حد یک جناح سیاسی تنزل جایگاه داده و عملاً با پوشش رقابت با رقیب و یک جناح سیاسی، به مقابله با افکار و اندیشه‌ها و مواضع امام می‌پردازد؟

 

۳ـ امام و امریکای جهانخوار:  مواضع امام در قبال نظام سلطه، استکبار جهانی و امریکا به عنوان شیطان بزرگ، بسیار روشن است. در این جملات امام‌(ره) تأمل کنید: «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند، امریکا در مقابل مسلمین نمی‌تواند خودنمایی کند، ما یقین داریم اگر دقیقاً به وظیفه‌مان که مبارزه با امریکای جنایتکار است ادامه دهیم، فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید، ما دنبال این نیستیم که امریکا برای ما کار بکند، ما امریکا را زیر پا می‌گذاریم، ما آن قدر که صدمه از امریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم، امریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است، سلطه‌ امریکا تمام بدبختی‌های ملل مستضعف را به دنبال دارد، همه گرفتاری که ما داریم از دست امریکا داریم، همه مصیبت ما زیر سر امریکا است و امریکا شیطان بزرگ است.» 

 

آیا در این مواضع صریح ابهام وجود دارد؟ متأسفانه به رغم این شفافیت، عده‌ای در داخل کشور به دنبال بزک‌کردن امریکا بوده، حل مشکلات کشور را به مذاکره و رابطه با امریکا به عنوان کدخدای جهان گره می‌زنند. این افراد نام کار خود را هم آشتی با جهان گذاشته و مخالفین دیدگاه خود  را تندرو معرفی می‌کنند! معادل‌سازی امریکا و چند کشور سلطه‌گر با جهان و جامعه بین‌الملل که از سوی عده‌ای در داخل انجام شده، موجب گردیده تا آنان مخالفین کوتاه آمدن در برابر سلطه‌گران براساس مکتب امام را به عنوان طرفداران مقابله با جهان و دنیا معرفی کرده و خود را پرچمدار تعامل و آشتی با دنیا بدانند! آیا این رویکرد مقابله با مکتب امام (ره) نیست؟

 

۴ ـ امام و آزادی: دیدگاه امام (ره) در خصوص آزادی و قلمرو آن کاملاً مشخص است. امام معنا و مفهوم آزادی را به عنوان یک موهبت الهی، در چارچوب دین معرفی کرده، تمامی مسئولان در نظام اسلامی را به رعایت این چارچوب توصیه می‌کنند. امام یک جریان سیاسی، اصالت را به آزادی داده، در مواردی تعارض دین و شریعت با آزادی، با صراحت از کناره‌گیری دین و شریعت به نفع آزادی سخن گفته و عملاً براساس همین دیدگاه حرکت می‌کند. این جریان دیدگاهش در مورد آزادی، همان دیدگاه پذیرفته شده در غرب براساس مکتب سکولاریسم است. طرفداران این جریان، مخالفین خود را به عنوان مخالف آزادی و حقوق مردم معرفی می‌کنند! آیا امام مخالف آزادی و حقوق مردم بود؟

 

۵ ـ امام و رژیم صهیونیستی: جمله معروف «اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود»، دیدگاه امام را در خصوص رژیم اشغالگر قدس مشخص می‌کند. با وجود این صراحت در مواضع امام (ره) و آن هم در زمانی که امریکا و رژیم صهیونیستی با زبان تهدید علیه ملت ایران سخن می‌گویند، یک جریان سیاسی به بهانه نوشتن شعار «مرگ بر اسرائیل» روی موشک، چه جنجال‌هایی که به پا نمی‌کند و چه حرف‌هایی که نمی‌زند!

 

۶ ـ امام و منافقین: منافقین در دهه ۶۰ حدود ۱۷هزار نفر را به شهادت رساندند و با پناه گرفتن در دامن غرب و صدام، در توطئه‌های زیادی علیه انقلاب و ملت ایران شرکت کردند. حضرت امام با تصریح بر اینکه منافقین از کفار بدترند، می‌فرمایند: «آن قدری که اسلام تکیه کرده است بر اینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاحش کند، برای کفار اینطور نیست.

 

انسان می‌داند که با آدم کافر چه بکند، اما با منافقین نمی‌داند چه کند.» با توجه به عملکرد منافقین، امام اینچنین دستور می‌دهند: «آنهایی که اظهار اسلام می‌کنند و بیمارستان را آتش می‌زنند و مجروح‌ها را سر می‌برند، اینها را بشناسید، اینها مسلم نیستند، اینها منافق هستند.» حضرت امام حکم خدا را در مورد تعداد اندکی از منافقین که آن همه جنایت کرده بودند، در سال ۱۳۶۷ جاری ساختند.

 

با وجود وضوح هر چه تمام در دیدگاه و دستورات امام در مورد منافقین، دیدیم که در جریان رقابت‌های انتخاباتی، چگونه در پوشش نقد رقیب، با امام مقابله شد و عده‌ای به تطهیر منافقین پرداخته و اعدام منافقین را به چالش کشیدند! موارد مشابه بسیار است و این نوشتار ظرفیت مرور آنها را ندارد. باید هوشیار بود و نگذاشت اینچنین با مکتب حضرت امام (ره) که تنها مکتب تعالی بخش در عصر حاضر است برخورد شود.

 

امروز حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی)، با صلابت و درایت، اهتمام به حفظ مکتب امام و حرکت در مسیر امام دارند، شایسته است به حکم وظیفه اسلامی و انقلابی و در پرتو هوشمندی و بصیرت و ثبات قدم، راه انقلاب را که راه امام و رهبری است، تا تحقق تمام آرمان‌ها و اهداف و عینیت بخشیدن به تمدن اسلامی و رسیدن به حیات طیبه و قرار دادن ملت ایران بر قله‌های عزت و افتخار تداوم بخشیم.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار