فضای مجازی در بزنگاه ها دو روی سکه خود را نشان می دهد.
به گزارش شهدای ایران، فضای مجازی در بزنگاه ها دو روی سکه خود را نشان می دهد.
روی اول، سرعت انتقال و حجم انبوه خبر است که در این ظرف ریخته می شود.
روی دوم جعل و تحریف و دروغی است که در این بستر آماده به خورد مخاطب داده می شود. مخاطبی که به این فضا اعتماد کرده است. اعتمادی بی پایه و سست.
حرفه ای های حوزه رسانه به این فضا و آنچه در آن می گذرد همواره به چشم ۱- سرنخ ۲- تردید می نگرند. آنچه در فضای مجازی و بویژه شبکه های اجتماعی منتشر می شود هیچ ارزشی ندارد مگر آنکه بوسیله گزارش های دیگر و یا رسانه های رسمی و مسئولیت پذیر منتشر شده یا تائید گردد.
***
انتشار نامه ای جعلی منتسب به سردار قاسم سلیمانی یک روز مانده به انتخابات و انتشار گفتگوی ساختگی با یکی از فرماندهان ارتش در خصوص نقش یگان ویژه ارتش در مواجهه با داعشی ها در مجلس می تواند نشانه ای باشد که بدانیم اتاق فکری در حال ایجاد تفرقه و دشمنی بین نیرو های مسلح است. بدانیم آنچنان دروغ ها را خوب بزک میکنند که در نگاه اول سخت می توان جعلی بودن آن را تشخیص داد.
انتظار مخاطبان از رسانه های با سابقه و خبرگزاری ها در این مواقع این است که خود به دام این دروغ نویسان نیافتند و دقت را قربانی سرعت در انتشار خبر ( آنهم خبری که منشایی جز شبکه های اجتماعی ندارد )نکنند.
البته خبرسازان و دروغ نویسان فعال در شبکه های اجتماعی مرتبا از ترفند جدیدی سود می برند و برای آنکه مخاطب با خبر خود ساخته و دروغین آنها همراهی کند در انتهای خبر نام یک رسانه معتبر را قید می کنند و مخاطبان بی خبر از همه جا با اتکاء و اعتماد به همان نام منبع ، منشاء توزیع یک دروغ سازی بزرگ و خطرناک می شوند. در این مواقع مراجعه به سایت منبع می تواند پرده از روی این خبر سازی های دروغین بردارد.
***
بخشی از سخنان رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان نیز مورد تحریف و بد فهمی رسانه های بیگانه و برخی فعالان مغرض و کج فهم در فضای مجازی قرار گرفت. و هشتک آتش به اختیار در مخالفت و یا تبیین این موضوع شکل گرفت. فهم سخنان رهبر انقلاب بر اساس آنچه در دیدار ۱۷ خرداد ۹۶ گفتند سخت نیست. بویژه آنکه 4 کلید واژه 1- «جنگ نرم»2- «افسران جنگ نرم»3 -« فرمانده هان جنگ نرم»(۱) و 4- « آتش به اختیار » را در سخنان ایشان جستجو و فهم کنیم آن وقت می توان فهمید که چه جریان بیماری در این فضای تب دار ترجیح می دهد «نفهمد».
***
«جنگ نرم مخالف جنگ سخت است و از سخت افزار نظامی بهره نمی گیرد و حوزه فرهنگ و اندیشه میدان این نبرد است . رهبر انقلاب جوانان و دانشجویان را افسران این جنگ فرهنگی معرفی کرده اند .
و اساتید دانشگاهها را فرماندهان جنگ نرم معرفی کرده می فرمایند: اینکه ما گفتیم اساتید فرماندهان جنگ نرمند، این به این معنا است. اگر آن جوان - همچنانکه ما عرض کردیم- افسر جوان جنگ نرم است، استاد، فرمانده او است و این فرماندهی به این صورت است.... استاد خودش باید وسط میدان این مبارزهی عمیق، حیاتی و مقدّس -یعنی همین چیزی که اسمش را میگذاریم «جنگ نرم» که این هم یک دفاع مقدّسی است- حضور داشته باشد. (رهبر انقلاب13 خرداد94)
و در دیدار اخیر با دانشجویان می فرمایند:
« توصیهی بعدی؛ تلاش جدّی و همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه. نگویید در دانشگاه دیگر نمیشود کاری کرد؛ شنیدم این را که بعضیها میگویند که «آقا، دیگر در دانشگاه نمیشود کاری کرد»؛ نه آقا، در دانشگاه خیلی میشود کار کرد، اتّفاقاً در دانشگاه باید کار کرد. چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکّلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البتّه خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگرچنانچه رابطهی قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتشبهاختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید اینهمه ما مسئلهی فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئلهی اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئلهی سینما، یک مسئلهی مهم است، [یعنی] مسئلهی فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- ادارهی هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئلهی اینجوری میشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهی اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئلهی اصلی را از مسئلهی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئلهی اصلاً بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئلهی اصلی، درشت میکنند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است که عرض کردم. »
از کدام عبارت ایشان می توان استنباط کرد که مقام رهبری به جوانان انقلابی مجوزی برای اقدامات خشن و خودسرانه و غیر اخلاقی و غیر قانونی داده اند؟ رهبری که همواره اقدامات غیر قانونی و خوسرانه حتی با نیت انقلابیگری را تقبیح کرده است آیا چنین اجازه ای را به جوانان معتقد و با انگیزه می دهد که در این وادی حرکت کنند؟.
حفظ روحیه انقلابی و مطالبه گری از مسولان ویژ گی جوانان دانشجو هست و باید باشد . آنچه رهبری برآن تاکید دارند هوشمندی و پیشتازی جریان دانشجویی در کشورو در نبرد نرم و فرهنگی با دشمن است .تا جایی که اگر فرماندهان و مراکز اصلی متولیان آموزش عالی و دانشگاهها و اساتید از قافله جا ماندند افسران با بصیرت در صحنه نبرد نرم بمانند و میدان را اداره کنند.
************************************
(۱) دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، فرماندهاید.
ما با جنگ نرم، با مبارزهی نرم از سوی دشمن مواجهیم، که البته خود جوانها هم همین را هی گفتند؛ مکرر قبل از اینکه بنده بگویم، آنها هم هی گفتند و همه این را میدانستند. آنی که من اضافه کردم این بود که گفتم: در این جنگ نرم، شما جوانهای دانشجو، افسران جوان این جبههاید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند.
نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحی های کلان را میکنند.
افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است.
حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند. خوب، با این تعریف، استاد دانشگاه چه رتبهای دارد؟
اگر در زمینههای مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور، آن چیزهائی که به چشم باز، به بصیرت کافی احتیاج دارد، جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبهی بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرماندهای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبههای مختلف، فرماندهانِ بالا این نقشها را ایفا میکنند.(رهبر انقلاب 8 شهریور 1388)
روی اول، سرعت انتقال و حجم انبوه خبر است که در این ظرف ریخته می شود.
روی دوم جعل و تحریف و دروغی است که در این بستر آماده به خورد مخاطب داده می شود. مخاطبی که به این فضا اعتماد کرده است. اعتمادی بی پایه و سست.
حرفه ای های حوزه رسانه به این فضا و آنچه در آن می گذرد همواره به چشم ۱- سرنخ ۲- تردید می نگرند. آنچه در فضای مجازی و بویژه شبکه های اجتماعی منتشر می شود هیچ ارزشی ندارد مگر آنکه بوسیله گزارش های دیگر و یا رسانه های رسمی و مسئولیت پذیر منتشر شده یا تائید گردد.
***
انتشار نامه ای جعلی منتسب به سردار قاسم سلیمانی یک روز مانده به انتخابات و انتشار گفتگوی ساختگی با یکی از فرماندهان ارتش در خصوص نقش یگان ویژه ارتش در مواجهه با داعشی ها در مجلس می تواند نشانه ای باشد که بدانیم اتاق فکری در حال ایجاد تفرقه و دشمنی بین نیرو های مسلح است. بدانیم آنچنان دروغ ها را خوب بزک میکنند که در نگاه اول سخت می توان جعلی بودن آن را تشخیص داد.
انتظار مخاطبان از رسانه های با سابقه و خبرگزاری ها در این مواقع این است که خود به دام این دروغ نویسان نیافتند و دقت را قربانی سرعت در انتشار خبر ( آنهم خبری که منشایی جز شبکه های اجتماعی ندارد )نکنند.
البته خبرسازان و دروغ نویسان فعال در شبکه های اجتماعی مرتبا از ترفند جدیدی سود می برند و برای آنکه مخاطب با خبر خود ساخته و دروغین آنها همراهی کند در انتهای خبر نام یک رسانه معتبر را قید می کنند و مخاطبان بی خبر از همه جا با اتکاء و اعتماد به همان نام منبع ، منشاء توزیع یک دروغ سازی بزرگ و خطرناک می شوند. در این مواقع مراجعه به سایت منبع می تواند پرده از روی این خبر سازی های دروغین بردارد.
***
بخشی از سخنان رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان نیز مورد تحریف و بد فهمی رسانه های بیگانه و برخی فعالان مغرض و کج فهم در فضای مجازی قرار گرفت. و هشتک آتش به اختیار در مخالفت و یا تبیین این موضوع شکل گرفت. فهم سخنان رهبر انقلاب بر اساس آنچه در دیدار ۱۷ خرداد ۹۶ گفتند سخت نیست. بویژه آنکه 4 کلید واژه 1- «جنگ نرم»2- «افسران جنگ نرم»3 -« فرمانده هان جنگ نرم»(۱) و 4- « آتش به اختیار » را در سخنان ایشان جستجو و فهم کنیم آن وقت می توان فهمید که چه جریان بیماری در این فضای تب دار ترجیح می دهد «نفهمد».
***
«جنگ نرم مخالف جنگ سخت است و از سخت افزار نظامی بهره نمی گیرد و حوزه فرهنگ و اندیشه میدان این نبرد است . رهبر انقلاب جوانان و دانشجویان را افسران این جنگ فرهنگی معرفی کرده اند .
و اساتید دانشگاهها را فرماندهان جنگ نرم معرفی کرده می فرمایند: اینکه ما گفتیم اساتید فرماندهان جنگ نرمند، این به این معنا است. اگر آن جوان - همچنانکه ما عرض کردیم- افسر جوان جنگ نرم است، استاد، فرمانده او است و این فرماندهی به این صورت است.... استاد خودش باید وسط میدان این مبارزهی عمیق، حیاتی و مقدّس -یعنی همین چیزی که اسمش را میگذاریم «جنگ نرم» که این هم یک دفاع مقدّسی است- حضور داشته باشد. (رهبر انقلاب13 خرداد94)
و در دیدار اخیر با دانشجویان می فرمایند:
« توصیهی بعدی؛ تلاش جدّی و همهجانبه برای غلبه دادن گفتمان انقلاب در دانشگاه. نگویید در دانشگاه دیگر نمیشود کاری کرد؛ شنیدم این را که بعضیها میگویند که «آقا، دیگر در دانشگاه نمیشود کاری کرد»؛ نه آقا، در دانشگاه خیلی میشود کار کرد، اتّفاقاً در دانشگاه باید کار کرد. چه کسی باید در دانشگاه کار بکند؟ شما. شما تشکّلها هستید که در دانشگاه باید کار بکنید. البتّه خطاب بنده در غیر از این جلسه به همه است؛ من به همهی آن هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور مرتّباً میگویم: هرکدام کار کنید؛ مستقل و بهقول میدان جنگ، آتشبهاختیار. البتّه در جنگ، قرارگاه مرکزی وجود دارد که دستور میدهد، امّا اگرچنانچه رابطهی قرارگاه قطع شد یا قرارگاه عیبی پیدا کرد، اینجا فرمانده دستورِ آتشبهاختیار میدهد. خب شما افسرهای جنگ نرمید -قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشید- آنجایی که احساس میکنید دستگاه مرکزی اختلالی دارد و نمیتواند درست مدیریّت کند، آنجا آتشبهاختیارید؛ یعنی باید خودتان تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید.
گاهی اوقات انسان احساس میکند دستگاههای مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند؛ واقعاً آدم گاهی اوقات احساس میکند. حالا مثلاً فرض بفرمایید اینهمه ما مسئلهی فرهنگی در کشور داریم، مسائل مهم که شاید من بتوانم ده مسئلهی اصلیِ فرهنگی را بشمارم که اینها دچار مشکل است؛ فرض کنید مسئلهی سینما، یک مسئلهی مهم است، [یعنی] مسئلهی فرهنگی مهمّی است که سینمای کشور چه جوری اداره میشود، از کجا پشتیبانی میشود -حالا پشتیبانی خارجی هم پیدا میکنند برای فیلمها- ادارهی هنر کشور و سینما که چیز کوچکی نیست؛ مثلاً فرض کنید ده مسئلهی اینجوری میشود پیدا کرد، [امّا] ناگهان میبینید مثلاً فرض کنید اینکه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود یا نشود، میشود مسئلهی اصلی؛ نامهنگاری میکنند! پیدا است که این دستگاه اختلال پیدا کرده که مسئلهی اصلی را از مسئلهی فرعی تشخیص نمیدهد و یک مسئلهی اصلاً بیاعتبارِ بیاهمّیّت فرعی را بهعنوان یک مسئلهی اصلی، درشت میکنند. وقتی اینجوری دستگاههای مرکزی اختلال دارند، آنوقت اینجا جای همان آتشبهاختیاری است که عرض کردم. »
از کدام عبارت ایشان می توان استنباط کرد که مقام رهبری به جوانان انقلابی مجوزی برای اقدامات خشن و خودسرانه و غیر اخلاقی و غیر قانونی داده اند؟ رهبری که همواره اقدامات غیر قانونی و خوسرانه حتی با نیت انقلابیگری را تقبیح کرده است آیا چنین اجازه ای را به جوانان معتقد و با انگیزه می دهد که در این وادی حرکت کنند؟.
حفظ روحیه انقلابی و مطالبه گری از مسولان ویژ گی جوانان دانشجو هست و باید باشد . آنچه رهبری برآن تاکید دارند هوشمندی و پیشتازی جریان دانشجویی در کشورو در نبرد نرم و فرهنگی با دشمن است .تا جایی که اگر فرماندهان و مراکز اصلی متولیان آموزش عالی و دانشگاهها و اساتید از قافله جا ماندند افسران با بصیرت در صحنه نبرد نرم بمانند و میدان را اداره کنند.
************************************
(۱) دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، فرماندهاید.
ما با جنگ نرم، با مبارزهی نرم از سوی دشمن مواجهیم، که البته خود جوانها هم همین را هی گفتند؛ مکرر قبل از اینکه بنده بگویم، آنها هم هی گفتند و همه این را میدانستند. آنی که من اضافه کردم این بود که گفتم: در این جنگ نرم، شما جوانهای دانشجو، افسران جوان این جبههاید. نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند.
نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحی های کلان را میکنند.
افسر جوان تو صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است.
حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند. خوب، با این تعریف، استاد دانشگاه چه رتبهای دارد؟
اگر در زمینههای مسائل اجتماعی، مسائل سیاسی، مسائل کشور، آن چیزهائی که به چشم باز، به بصیرت کافی احتیاج دارد، جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبهی بالاترِ افسر جوانید؛ شما فرماندهای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسائی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و بر اساس او، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید. در رتبههای مختلف، فرماندهانِ بالا این نقشها را ایفا میکنند.(رهبر انقلاب 8 شهریور 1388)