دابق رسانه تبلیغاتی دولت اسلامی نیز برای نشر این ایده لزوم هجرت از دیار کفر و پیوستن به خلافت را تبلیغ می کرد. فرار از جهاد کردن به عنوان حمله علیه خدا تلقی شد و دوستی و دشمنی در راه خدا به عنوان وظیفه هر معتقدی ترویج داده می شد.
شهدای ایران: دابق رسانه تبلیغاتی دولت اسلامی نیز برای نشر این ایده لزوم هجرت از دیار کفر و پیوستن به خلافت را تبلیغ می کرد. فرار از جهاد کردن به عنوان حمله علیه خدا تلقی شد و دوستی و دشمنی در راه خدا به عنوان وظیفه هر معتقدی ترویج داده می شد.
به گزارش تسنیم، تفاوت کلیدی راهبردهای اتخاذ شده میان القاعده و دولت اسلامی به رویکرد ارعاب بر می گردد. القاعده با 5درصد اشاره در مقالات به ندرت از این راهبرد استفاده کرد. محدودیت استفاده از این راهبرد به رویکردی بر میگرد که توسط بن لادن اتخاذ شده بود. «امنیت بخشی به مسلمانان به جای راه انداختن آشوب» از طرف دیگر این راهبرد با 40درصد در مقالات بررسی شده و 51درصد مقالات اولین شماره دابق از راهبردهای کلیدی این گره در پروپاگاندا بوده است. اعدام برخی از همدستان خائن و مجازات های سفت و سخت بر کسانی که سبک زندگی شان مطابق با قوانین دولت اسلامی نبوده از جمله ابزارهای قوی برای ترساندن کسانی است که در سرزمین های تحت حکومت دولت اسلامی به سر می برند. پیروزی های دولت اسلامی در نبردهایش نشانگر قدرت این گروه در برابر ضعف ارتش های سوریه و عراق بود و تخریب ایستگاه های پلیس ، تصرف غنیمت های نظامی و اعدام های دسته جمعه اسرا توسط دولت اسلامی همگی در تبلیغات به تصویر کشیده می شد. دولت اسلامی در همین راستا از سخنان تحلیلگران و گزارش گران غربی برای نشان دادن قدرت گروه استفاده می کرد.همین مساله در دراز مدت باعث می شد که دولت اسلامی به هدف اصلی خود یعنی گرفتن دست بالا در میان گروه های دیگر نزدیک تر شود.
نقش تحریک طرفداران
این مورد در میان دو گروه چدان زیاد استفاد نشده است. القاعده با 6درصد و دولت اسلامی با 5درصد این راهبرد را در میان راهبردهای کم تر استفاده شده خود قرار داده اند. القاعده از این راه برای محکم کردن جای پای خود در میان هواداران استفاده کرده و با اشاره به مواردی که پاسخ های نامتناسب غرب تلقی می کرد قصد تحریک امت برای مبارزه با غرب را داشت. در نامه سردبیر اینسپایر که در آستانه چهاردهمین سالگرد 11سپتامبر منتشر شد. او اشاره کرده بود که این حملات باعث شده مردم ما به دات تجاوزکارانه غرب پی برده و مسلمانان به فکر تلافی بیافتند و حمله شارلی ابدو نیز یک از این قبیل حملات بوده است.
دابق نشره تبلیغاتی دولت اسلامی نیز در این راهبرد با اشاره به حملات خود و نیز حملات تلافی جویانه مخالفان تلاش می کند تا خشم و نفرت را در امت برانگیزد. در این شیوه سوزاندن خلبان اردنی در کنار تصویر کودکان کشته شده ناشی از حملات هوایی نشان داده می شود و بر مساله اعدام دو پس از سوزاندن خلبان توسط کشور اردن تاکید می شود. در مورد نوع این راهبرد علیه شیعیان نیز تفاوت هایی میان این دو گرو وجود دارد. در یکی از مطالب دابق از قول زرقاوی در مورد شیعه که به کنایه رافضی نامیده می شود گفته بود:« آن ها کلید تغییر هستند. باید در مسائل اصلی چون مذهب، سیاست و نظامی مورد هدف قرار بگیرند. این باعث می شود که کینه شان علیه اهل سنت آشکار شود و آن چه در باطن خود دارند را آشکار کنند. اگر ما موفق شویم می توانیم سنی های غافل را از خواب بیدار کنیم و به آن ها بفهمانیم که در معرض خطر حتمی هستند و به مرگ نزدیک می شوند.» نکته جالب این است که علی رغم انعکاس کم این راهبرد در دابق و اینپایر نشریه ریسرجنس القاعده از آن زیاد تر استفاده کرده و مورد استفاده آن هم عمدتا مربوط به دشمن نزدیک خود بوده است. این مقالات ارتش پاکستان و رهبران هندوی هند را به عنوان دشمن تصویر کرده و اعمال نامتناسب دولت را به عنوان دستاویزی ای برای خیزش قبایل پاکستانی و مسلمانان هندی و پیوستن آن ها به چجهاد در افغانستان قرار داده است.
خرابکاری و رفتارهای ایذایی
تروریست ها با استفاده از این راهبرد به دولت می فهمانند هر گونه مذاکره با گروه های میانه رو برای رسیدن به صلح بی فایده بوده و صلحی در پی نخواهد داشت. این راهبرد میانه روها را افرادی معرفی می کند که می خواهند مسلمانان را از جهاد منصرف کرده و از راه الله منحرف
کنند. از این رو دو گروه به نوان سومین راهبرد پرتکرار از این راهبرد استفاده کرده اند. در اولین شماره اینسپایر گفته شده بود که هدف، تبدیل مسلمانان به مجاهدین است و از این رو تا زمانی که سرزمین های اسلامی از دست افراد غیر معتقد رها نشود وظیفه همه مسلمانان جهاد است . در این راستا القاعد میانه رو ها را به عنوان افرادی مخالف با این مساله تصویر کردند که ترجیح می دهند به جای محافظت از مذهب از خودشان محافظت کنند.ان ها برای مسخره خواندن راه میانه روها برای سازش با غرب مثال هایی نیز از صحیت های افراطی جناح راست افراطی در غرب می آودند.
دابق رسانه تبلیغاتی دولت اسلامی نیز برای نشر این ایده لزوم هجرت از دیار کفر و پیوستن به خلافت را تبلیغ می کرد. فرار از جهاد کردن به عنوان حمله علیه خدا تلقی شد و دوستی و دشمنی در راه خدا به عنوان وظیفه هر معتقدی ترویج داده می شد.
این مقالات همه مراجع فکری احتمالی میانه روها از خانواده تا پیواها مورد حمله قرار داده می شود. در یکی از این مطالب کودکی از یک سو دستش در دستان پدرش است و دست دیگرش به تفنگی اشاره می کند که خوانندگان آن که میان پیوستن به خلیفه و تعلق خاطر خانوادگی مردد مانده اند باید به وظیفه عمل کنند ولو علیه خانواده شان باشد چرا که جهاد وظیفه ا بزرگتر است. مقالاتی چون اسلام دین شمشیر است نه صلح جویی نگاهی کاملا متضاد با نگاه میانه رو ها دارند. در یکی از مقالات درباره اعدام چند تروریست توسط دولت سعودی دابق می نویسد: « روحانیون سعودی در خط مقدم منصرف کردن مسلمانان از جهاد و برپاکردن شریعت هستند
رویکرد دست برتر در نشریات داعش و القاعده
این راهبرد از سوی هر دو طف و بیش تر از سوی دولت اسلامی استفاده شده است.زمانی که اولین شماره اینسپایر متشر شد القاعده بر دیگر گروه های جهادی تفوق داشت با این حال تلاش داشت تا تسلط خود را بیش تر ترویج دهد. در مقاله ای با عنوان «آیا مجاهدین با گروه های تروریست مسیحی مساوی هستند؟» آورده شده بود که مجاهدین برای کارهای خود معیارهای والای اخلاقی و دلیل دارند. در مقاله ای با عنوان «چرا القاعده ر ا انتخاب کردم» که در چند شماره توسط ابو مصعب الاولکی نوشته می شد، آمده بود که القاعد ه سخت ترین دشمن غیرمعتقدان است، تصویری که البته سال های بعد تلاش شد برعکس آن به جامعه القا شود.
به گزارش تسنیم، تفاوت کلیدی راهبردهای اتخاذ شده میان القاعده و دولت اسلامی به رویکرد ارعاب بر می گردد. القاعده با 5درصد اشاره در مقالات به ندرت از این راهبرد استفاده کرد. محدودیت استفاده از این راهبرد به رویکردی بر میگرد که توسط بن لادن اتخاذ شده بود. «امنیت بخشی به مسلمانان به جای راه انداختن آشوب» از طرف دیگر این راهبرد با 40درصد در مقالات بررسی شده و 51درصد مقالات اولین شماره دابق از راهبردهای کلیدی این گره در پروپاگاندا بوده است. اعدام برخی از همدستان خائن و مجازات های سفت و سخت بر کسانی که سبک زندگی شان مطابق با قوانین دولت اسلامی نبوده از جمله ابزارهای قوی برای ترساندن کسانی است که در سرزمین های تحت حکومت دولت اسلامی به سر می برند. پیروزی های دولت اسلامی در نبردهایش نشانگر قدرت این گروه در برابر ضعف ارتش های سوریه و عراق بود و تخریب ایستگاه های پلیس ، تصرف غنیمت های نظامی و اعدام های دسته جمعه اسرا توسط دولت اسلامی همگی در تبلیغات به تصویر کشیده می شد. دولت اسلامی در همین راستا از سخنان تحلیلگران و گزارش گران غربی برای نشان دادن قدرت گروه استفاده می کرد.همین مساله در دراز مدت باعث می شد که دولت اسلامی به هدف اصلی خود یعنی گرفتن دست بالا در میان گروه های دیگر نزدیک تر شود.
نقش تحریک طرفداران
این مورد در میان دو گروه چدان زیاد استفاد نشده است. القاعده با 6درصد و دولت اسلامی با 5درصد این راهبرد را در میان راهبردهای کم تر استفاده شده خود قرار داده اند. القاعده از این راه برای محکم کردن جای پای خود در میان هواداران استفاده کرده و با اشاره به مواردی که پاسخ های نامتناسب غرب تلقی می کرد قصد تحریک امت برای مبارزه با غرب را داشت. در نامه سردبیر اینسپایر که در آستانه چهاردهمین سالگرد 11سپتامبر منتشر شد. او اشاره کرده بود که این حملات باعث شده مردم ما به دات تجاوزکارانه غرب پی برده و مسلمانان به فکر تلافی بیافتند و حمله شارلی ابدو نیز یک از این قبیل حملات بوده است.
دابق نشره تبلیغاتی دولت اسلامی نیز در این راهبرد با اشاره به حملات خود و نیز حملات تلافی جویانه مخالفان تلاش می کند تا خشم و نفرت را در امت برانگیزد. در این شیوه سوزاندن خلبان اردنی در کنار تصویر کودکان کشته شده ناشی از حملات هوایی نشان داده می شود و بر مساله اعدام دو پس از سوزاندن خلبان توسط کشور اردن تاکید می شود. در مورد نوع این راهبرد علیه شیعیان نیز تفاوت هایی میان این دو گرو وجود دارد. در یکی از مطالب دابق از قول زرقاوی در مورد شیعه که به کنایه رافضی نامیده می شود گفته بود:« آن ها کلید تغییر هستند. باید در مسائل اصلی چون مذهب، سیاست و نظامی مورد هدف قرار بگیرند. این باعث می شود که کینه شان علیه اهل سنت آشکار شود و آن چه در باطن خود دارند را آشکار کنند. اگر ما موفق شویم می توانیم سنی های غافل را از خواب بیدار کنیم و به آن ها بفهمانیم که در معرض خطر حتمی هستند و به مرگ نزدیک می شوند.» نکته جالب این است که علی رغم انعکاس کم این راهبرد در دابق و اینپایر نشریه ریسرجنس القاعده از آن زیاد تر استفاده کرده و مورد استفاده آن هم عمدتا مربوط به دشمن نزدیک خود بوده است. این مقالات ارتش پاکستان و رهبران هندوی هند را به عنوان دشمن تصویر کرده و اعمال نامتناسب دولت را به عنوان دستاویزی ای برای خیزش قبایل پاکستانی و مسلمانان هندی و پیوستن آن ها به چجهاد در افغانستان قرار داده است.
خرابکاری و رفتارهای ایذایی
تروریست ها با استفاده از این راهبرد به دولت می فهمانند هر گونه مذاکره با گروه های میانه رو برای رسیدن به صلح بی فایده بوده و صلحی در پی نخواهد داشت. این راهبرد میانه روها را افرادی معرفی می کند که می خواهند مسلمانان را از جهاد منصرف کرده و از راه الله منحرف
کنند. از این رو دو گروه به نوان سومین راهبرد پرتکرار از این راهبرد استفاده کرده اند. در اولین شماره اینسپایر گفته شده بود که هدف، تبدیل مسلمانان به مجاهدین است و از این رو تا زمانی که سرزمین های اسلامی از دست افراد غیر معتقد رها نشود وظیفه همه مسلمانان جهاد است . در این راستا القاعد میانه رو ها را به عنوان افرادی مخالف با این مساله تصویر کردند که ترجیح می دهند به جای محافظت از مذهب از خودشان محافظت کنند.ان ها برای مسخره خواندن راه میانه روها برای سازش با غرب مثال هایی نیز از صحیت های افراطی جناح راست افراطی در غرب می آودند.
دابق رسانه تبلیغاتی دولت اسلامی نیز برای نشر این ایده لزوم هجرت از دیار کفر و پیوستن به خلافت را تبلیغ می کرد. فرار از جهاد کردن به عنوان حمله علیه خدا تلقی شد و دوستی و دشمنی در راه خدا به عنوان وظیفه هر معتقدی ترویج داده می شد.
این مقالات همه مراجع فکری احتمالی میانه روها از خانواده تا پیواها مورد حمله قرار داده می شود. در یکی از این مطالب کودکی از یک سو دستش در دستان پدرش است و دست دیگرش به تفنگی اشاره می کند که خوانندگان آن که میان پیوستن به خلیفه و تعلق خاطر خانوادگی مردد مانده اند باید به وظیفه عمل کنند ولو علیه خانواده شان باشد چرا که جهاد وظیفه ا بزرگتر است. مقالاتی چون اسلام دین شمشیر است نه صلح جویی نگاهی کاملا متضاد با نگاه میانه رو ها دارند. در یکی از مقالات درباره اعدام چند تروریست توسط دولت سعودی دابق می نویسد: « روحانیون سعودی در خط مقدم منصرف کردن مسلمانان از جهاد و برپاکردن شریعت هستند
رویکرد دست برتر در نشریات داعش و القاعده
این راهبرد از سوی هر دو طف و بیش تر از سوی دولت اسلامی استفاده شده است.زمانی که اولین شماره اینسپایر متشر شد القاعده بر دیگر گروه های جهادی تفوق داشت با این حال تلاش داشت تا تسلط خود را بیش تر ترویج دهد. در مقاله ای با عنوان «آیا مجاهدین با گروه های تروریست مسیحی مساوی هستند؟» آورده شده بود که مجاهدین برای کارهای خود معیارهای والای اخلاقی و دلیل دارند. در مقاله ای با عنوان «چرا القاعده ر ا انتخاب کردم» که در چند شماره توسط ابو مصعب الاولکی نوشته می شد، آمده بود که القاعد ه سخت ترین دشمن غیرمعتقدان است، تصویری که البته سال های بعد تلاش شد برعکس آن به جامعه القا شود.