با همکاری برخی عناصر واداده در بخش کتاب ارشاد:
این رمان که پیش از انقلاب هم در تلویزیون شاهنشاهی دستمایه سریالی مستهجن قرار گرفت، در جهت تئوری صهیونی «توهم توطئه» (که توسط نظریهپرداز یهودی کارل پوپر ارائه شد) از روی رمانی به نام « زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثر لارنس استرن کپی شد. (و از همین روی فاقد ارزش ادبی مستقلی است!)
سرویس فرهنگی شهدای ایران:سرانجام پس از تلاش بسیار ضدانقلاب و با همکاری برخی عناصر واداده دربخش کتاب وزارت ارشاد، رمان مبتذل «دایی جان ناپلئون» نوشته ضد انقلاب فراری، ایرج پزشکزاد توسط نشر فرهنگ معاصر انتشار یافت.
این رمان که پیش از انقلاب هم در تلویزیون شاهنشاهی دستمایه سریالی مستهجن قرار گرفت، در جهت تئوری صهیونی «توهم توطئه» (که توسط نظریهپرداز یهودی کارل پوپر ارائه شد) از روی رمانی به نام « زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثر لارنس استرن کپی شد. (و از همین روی فاقد ارزش ادبی مستقلی است!)
قصه دوران به پایان رسیده یک خاندان اشرافی قجری مملو از روابط نامشروع (که با پرده دری و با ابتذال مفرط روایت میشود) که در شرایط جدید روزگار پهلوی پوست انداخته و در قد و قامت شبه روشنفکری وابسته به دربار تولد جدیدی پیدا میکند. شخصیت محوری داستان به نام «اسدالله میرزا» (که عضو وزارت خارجه بوده و انگار حضور شخص پزشکزاد در رمان است) سمبل این شبه روشنفکری جدید به نظر میرسد که سرشار از بیبند و باری و لاابالی گری نشان داده شده و از جمله شخصیتهای داستان است که بسیار مورد استقبال شبه روشنفکران دیروز و امروز واقع گردید.
لازم به ذکر است ایرج پزشکزاد که در دوران شاه در وزارت امورخارجه اشتغال داشت و در اوج دیکتاتوری و جنایات رژیم طاغوت، مدیر کل روابط فرهنگی وزارتخانه مذکور گردید، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج کشور متواری شد و در کنار شاپور بختیار و در گروهک تروریستی نهضت به اصطلاح مقاومت به توطئه چینی علیه انقلاب دست زد. وی به سردبیری نشریه گروهک تروریستی یاد شده انتخاب شد و طی مقالات و کتابهای مختلف به لجن پراکنی علیه انقلاب و نظام اسلامی و بنیانگذار آن پرداخت. پزشکزاد با چاپ کتابی در سال 1387 و در لس آنجلس، درباره 15 خرداد 1342، ضمن توهینهای مکرر به رهبر فقید انقلاب و شهدای پانزده خرداد 1342، قیام خونین ملت ایران را با یک نگاه دایی جان ناپلئونی ! «واقعهای از پیش طراحی شده برای مطرح شدن آخوندها» معرفی کرد!!
انتشار چنین کتاب مبتذلی که فراتر از تعابیری مانند ولنگاری فرهنگی هم به نظر میرسد، جای دو سوال مشخص از وزارت ارشاد را باز میکند؛ اول اینکه جای چنین رمان ضد اخلاقی و حریم شکنانهای در بازار نشر نظام جمهوری اسلامی کجاست؟! و دوم آنکه چگونه هنوز کینه توزترین و معاندترین ضدانقلابیون فراری در این فضا میتوانند حضور داشته و فعالیت کنند؟!
این رمان که پیش از انقلاب هم در تلویزیون شاهنشاهی دستمایه سریالی مستهجن قرار گرفت، در جهت تئوری صهیونی «توهم توطئه» (که توسط نظریهپرداز یهودی کارل پوپر ارائه شد) از روی رمانی به نام « زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی» اثر لارنس استرن کپی شد. (و از همین روی فاقد ارزش ادبی مستقلی است!)
قصه دوران به پایان رسیده یک خاندان اشرافی قجری مملو از روابط نامشروع (که با پرده دری و با ابتذال مفرط روایت میشود) که در شرایط جدید روزگار پهلوی پوست انداخته و در قد و قامت شبه روشنفکری وابسته به دربار تولد جدیدی پیدا میکند. شخصیت محوری داستان به نام «اسدالله میرزا» (که عضو وزارت خارجه بوده و انگار حضور شخص پزشکزاد در رمان است) سمبل این شبه روشنفکری جدید به نظر میرسد که سرشار از بیبند و باری و لاابالی گری نشان داده شده و از جمله شخصیتهای داستان است که بسیار مورد استقبال شبه روشنفکران دیروز و امروز واقع گردید.
لازم به ذکر است ایرج پزشکزاد که در دوران شاه در وزارت امورخارجه اشتغال داشت و در اوج دیکتاتوری و جنایات رژیم طاغوت، مدیر کل روابط فرهنگی وزارتخانه مذکور گردید، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج کشور متواری شد و در کنار شاپور بختیار و در گروهک تروریستی نهضت به اصطلاح مقاومت به توطئه چینی علیه انقلاب دست زد. وی به سردبیری نشریه گروهک تروریستی یاد شده انتخاب شد و طی مقالات و کتابهای مختلف به لجن پراکنی علیه انقلاب و نظام اسلامی و بنیانگذار آن پرداخت. پزشکزاد با چاپ کتابی در سال 1387 و در لس آنجلس، درباره 15 خرداد 1342، ضمن توهینهای مکرر به رهبر فقید انقلاب و شهدای پانزده خرداد 1342، قیام خونین ملت ایران را با یک نگاه دایی جان ناپلئونی ! «واقعهای از پیش طراحی شده برای مطرح شدن آخوندها» معرفی کرد!!
انتشار چنین کتاب مبتذلی که فراتر از تعابیری مانند ولنگاری فرهنگی هم به نظر میرسد، جای دو سوال مشخص از وزارت ارشاد را باز میکند؛ اول اینکه جای چنین رمان ضد اخلاقی و حریم شکنانهای در بازار نشر نظام جمهوری اسلامی کجاست؟! و دوم آنکه چگونه هنوز کینه توزترین و معاندترین ضدانقلابیون فراری در این فضا میتوانند حضور داشته و فعالیت کنند؟!