شهدای ایران: ذ(مردم) امروز هزینه زندگی را می دانند چون جمهوری اسلامی شرایط زندگی را به میزانی سخت کرده که هزینه ها همه جا دارد خودش را نشان می دهد. یک بچه که به دنیا می آید، یک مهدکودک، تحصیل، ازدواج، طلاق و مرگ، هزینه بسیار بسیار سنگین و هنگفتی را بر دوش مردم می گذارد. این جامعه چون هزینه زندگی را می شناسد نمی تواند رادیکال شود چون اگر رادیکال شود همین زندگی فعلی خود را از دست می دهد ولی انتظارات مهمی دارد که آن انتظارات بازی رادیکال سیاسی را دائم بیشتر می کند و هیجان بیشتر تولید میکند.
به گزارش خبرآنلاین، او همچنین در اظهاراتی عجیب گفته است: اگر همین طور پیش برویم، بی اعتنا به نیازها و مشکلات اجتماعی باشیم و این دوگانه سیاسی بتواند همدیگر را تخریب کند، ما نارضایتیهای شهری در پیش خواهیم داشت. کما اینکه اصولگرایی شروع به تخریب گروه پیروز کرده است تا با آن کنار بیاید. دائم کنایه می زند. اگر همین طور ادامه پیدا کند، قدرت مدیریت و برخورد با مسائل کاهش پیدا خواهد کرد و درگیریهای درون شهری و حاشیه شهری خواهیم داشت.[1]
*این از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران است که یک جامعه شناس اصلاحطلب که سابقه صحبتهایی در معارضه با سیاستهای نظام را نیز دارد، در فضایی کاملاً امن و بدون اینکه از چیزهایی مثل خفقان و یا منفجر شدن بترسد! از این حرف میزند که جمهوری اسلامی ایران زندگی را برای مردمش سخت کرده است.
این اظهارات در حالی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته است امنیت مردم بعنوان نخستین لازمه زیستی را در جایی حتی فراتر از مرزها و توسط جوانانی که دوستان آقای ارمکی آنها را تندرو، خشونتطلب و متحجر میدانند تأمین کند و در زمینه شاخصهای اقتصادی نیز تا آن اندازه پیشرفت کند که نه تنها تحریمها اثر ملموسی بر آن ندارند بلکه روندهای عمومی اقتصاد کشور نیز رو به بهبود است.
رفاه شهری، شاخصهای بهداشتی، آموزش و پرورش رایگان، پرداخت یارانه و مستمری بیکاری نیز موفقیتهای دیگری بوده است که نظام جمهوری اسلامی ایران طی ۳۸ سال گذشته، توانسته به آنها دست یابد بگونهای که نشریه اکونومیست گزارش میدهد ایران اسلامی در مقام پنجم امید به زندگی در جهان قرار دارد.[2]
اظهارات آقای ارمکی همچنین این سؤال پارادوکسیکال را به هر ذهنی متبادر میکند که منورالفکرهای اصلاحطلب چگونه با کراوات، با ریشهای نیمه تراشیده و با آستینهای گلدوزی شده اما نه تنها حاضر به رفتن از ایران و زندگی در جایی امنتر! نیستند بلکه در اینجا و آنجا و در سایهسار امکانات نظام اسلامی از این میگویند که نظام هزینه زندگی را بالا برده است، آمریکا با یک بمب ما را از بین میبرد، مردم ایران خشن و حسودند و غیره؟!
اظهارات ارمکی در زمینه بروز درگیریهای شهری نیز بصورت ناخواسته در چارچوب تِز چندین ساله اصلاحطلبان مبنی بر تقلّا برای ایجاد «فتنه اقتصادی» و آشوب به بهانه مقولات اقتصادی ارزیابی میشود.
خاصه آنکه ارمکی گفتههای مطوّلی در تقدیس اغتشاشات سال ۸۸ و ایجاد دوقطبی فقیر و غنی نیز دارد.
تحلیلگران از این میگویند که جریان خاص معتقد است جامعه ایران مستعد آغشتگی به رخدادهای چند سال قبل کشور اوکراین است و لذا به هر بهانهای بایستی به بروز این مسئله دامن زد.
بر همین اساس نیز مشاهده میشود اصلاحطلبان به هر بهانهای، از اعتراض به تخلفات انتخاباتی دولت گرفته تا مقولات اقتصادی و فساد و غیره بلافاصله از چیزی به نام «درگیری شهری» سخن میگویند.
گفتنیست، آزادارمکی چند سال قبل نیز طی اظهاراتی گفته بود:
فقرا چون میخواهند به آمال و آرزوهای طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت میکنند _ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد.
او در مقطعی دیگر نیز درباره جامعه ایرانی اظهار کرد: جامعه ایران، نه خوش اخلاق و نه بی اخلاق بلکه جامعه بداخلاقی است که این بداخلاقی را می توان در تنوع محصولات فرهنگی و حتی علمی مشاهده کرد...
به گزارش خبرآنلاین، او همچنین در اظهاراتی عجیب گفته است: اگر همین طور پیش برویم، بی اعتنا به نیازها و مشکلات اجتماعی باشیم و این دوگانه سیاسی بتواند همدیگر را تخریب کند، ما نارضایتیهای شهری در پیش خواهیم داشت. کما اینکه اصولگرایی شروع به تخریب گروه پیروز کرده است تا با آن کنار بیاید. دائم کنایه می زند. اگر همین طور ادامه پیدا کند، قدرت مدیریت و برخورد با مسائل کاهش پیدا خواهد کرد و درگیریهای درون شهری و حاشیه شهری خواهیم داشت.[1]
*این از مظلومیت جمهوری اسلامی ایران است که یک جامعه شناس اصلاحطلب که سابقه صحبتهایی در معارضه با سیاستهای نظام را نیز دارد، در فضایی کاملاً امن و بدون اینکه از چیزهایی مثل خفقان و یا منفجر شدن بترسد! از این حرف میزند که جمهوری اسلامی ایران زندگی را برای مردمش سخت کرده است.
این اظهارات در حالی است که جمهوری اسلامی ایران توانسته است امنیت مردم بعنوان نخستین لازمه زیستی را در جایی حتی فراتر از مرزها و توسط جوانانی که دوستان آقای ارمکی آنها را تندرو، خشونتطلب و متحجر میدانند تأمین کند و در زمینه شاخصهای اقتصادی نیز تا آن اندازه پیشرفت کند که نه تنها تحریمها اثر ملموسی بر آن ندارند بلکه روندهای عمومی اقتصاد کشور نیز رو به بهبود است.
رفاه شهری، شاخصهای بهداشتی، آموزش و پرورش رایگان، پرداخت یارانه و مستمری بیکاری نیز موفقیتهای دیگری بوده است که نظام جمهوری اسلامی ایران طی ۳۸ سال گذشته، توانسته به آنها دست یابد بگونهای که نشریه اکونومیست گزارش میدهد ایران اسلامی در مقام پنجم امید به زندگی در جهان قرار دارد.[2]
اظهارات آقای ارمکی همچنین این سؤال پارادوکسیکال را به هر ذهنی متبادر میکند که منورالفکرهای اصلاحطلب چگونه با کراوات، با ریشهای نیمه تراشیده و با آستینهای گلدوزی شده اما نه تنها حاضر به رفتن از ایران و زندگی در جایی امنتر! نیستند بلکه در اینجا و آنجا و در سایهسار امکانات نظام اسلامی از این میگویند که نظام هزینه زندگی را بالا برده است، آمریکا با یک بمب ما را از بین میبرد، مردم ایران خشن و حسودند و غیره؟!
اظهارات ارمکی در زمینه بروز درگیریهای شهری نیز بصورت ناخواسته در چارچوب تِز چندین ساله اصلاحطلبان مبنی بر تقلّا برای ایجاد «فتنه اقتصادی» و آشوب به بهانه مقولات اقتصادی ارزیابی میشود.
خاصه آنکه ارمکی گفتههای مطوّلی در تقدیس اغتشاشات سال ۸۸ و ایجاد دوقطبی فقیر و غنی نیز دارد.
تحلیلگران از این میگویند که جریان خاص معتقد است جامعه ایران مستعد آغشتگی به رخدادهای چند سال قبل کشور اوکراین است و لذا به هر بهانهای بایستی به بروز این مسئله دامن زد.
بر همین اساس نیز مشاهده میشود اصلاحطلبان به هر بهانهای، از اعتراض به تخلفات انتخاباتی دولت گرفته تا مقولات اقتصادی و فساد و غیره بلافاصله از چیزی به نام «درگیری شهری» سخن میگویند.
گفتنیست، آزادارمکی چند سال قبل نیز طی اظهاراتی گفته بود:
فقرا چون میخواهند به آمال و آرزوهای طبقه متوسط دست یابند در انتخابات شرکت میکنند _ریشه پرخاشگری و کینه توزی مردم ایران به فرهنگ و دین و اخلاق و نظام اجتماعیشان برنمیگردد، بلکه به نحوه ظهور همه این امور در کالبد مدیریتی و اجرایی برمیگردد.
او در مقطعی دیگر نیز درباره جامعه ایرانی اظهار کرد: جامعه ایران، نه خوش اخلاق و نه بی اخلاق بلکه جامعه بداخلاقی است که این بداخلاقی را می توان در تنوع محصولات فرهنگی و حتی علمی مشاهده کرد...
مشکل بیکاری چگونه حل می شود؟
مشکل ازدواج جوانان چگونه حل می شود.
با حذف قاچاق، می تواند شغل ایجاد کرد.
خصوصی سازی، عامل اصلی بیکاری جوانان شده است.
با خصوصی سازی نمی تواند برای جوانان شغل ایحاد کرد.
مشکل بیکاری با پرداخت وام حل نمی شود. وفقط داشته شغل حل می شود.
مشکل ازدواج جوانان با پرداخت وام حل نمی شود. با ایجاد شغل برای جوانان مشکل ازدواج جوانان حل می شود. ونه وام