گودی به دنبال سرنوشت دوستان مفقود الاثرش با عکسهای در دست از دیگران نشانی دوستانش را میگیرد تا اثری از آنان پیدا کند، جست و جویی که از آغازین روزهای جنگ تا به امروز ادامه دارد ولی نتیجه ای نداشته...
سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ باغ موزه دفاع مقدس در شبهای ماه مبارک رمضان شاهد اجرای برنامه های متنوع با عنوان شبهای شیدایی بود که با حضور اقشار مختلف مردم و دعوت از بازیگران و خواننده ها برگزار شد و با پخش مستقیم از شبکه دوم سیما به روی آنتن نیز رفت.
نمایش گودی از جمله برنامه های باغ موزه دفاع مقدس بود که به اجرا درامد. گودی حکایت گودرز رزمنده ای از آبادان است که با هجوم یکباره دشمن برای حفظ شهرش به مسجد محله شان رفته و از فرمانده می خواهد وی را به عنوان رزمنده بپذیرد.
گودی با دیگر همرزمان خود که از نقاط مختلف ایران هستند به سمت خط مقدم می رود ولی در میانه راه به دلیل نبود مهمات و تهیه آن مجبور به برگشت می شود که نبود مهمات و تصرف خط مقدم توسط عراقیها وی را از همرزمانش در خط مقدم جدا می کند.
گودی به دنبال سرنوشت دوستان مفقود الاثرش با عکسهایی در دست از دیگران نشانی دوستانش را می گیرد تا اثری از آنان پیدا کند، جست و جویی که از آغازین روزهای جنگ تا به امروز ادامه دارد ولی نتیجه ای نداشته...
نمایش تمام می شود و تقریبا همه افراد حاضر در مراسم تحت تاثیر قرار گرفته اند یا گریه می کنند یا سر به زیر انداخته اند. خانمی که کنار من نشسته به تایید حرفم اشکهایش را پاک می کند و می گوید نمایش خیلی قشنگی بود.
ولی کمی دورتر از تهران و شبهای شیدایی اش در شهری که پیر و جوان و کودکش سالهای قبل تر شیداگونه برای دفاع از خاکشان آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از کشورشان از هر آنچه داشتند گذشتند صدای اعتراضشان به نمایش گودی به گوش کسی نمی رسد نمایشی که گودرز لاف زن را به عنوان نماینده مردم و رزمنده های آبادانی فردی ساده لوح معرفی می کند که تنها از روی احساسات جوانی و اهداف پیش پا افتاده قدم به میدان جبهه ها گذاشته بلکه از فرمانده تهرانی خود باید بترسد.
حال اینکه نمایشی با این اوصاف می تواند گویای رشادت های مردم سرافراز آبادان و خرمشهر باشد که با دست خالی و بی پروا دل به دریای شهادت زدند؟؟ و آیا درست است مجاهدت های مردمان رنج دیده شهرهای جنوب را با برجسته کردن برخی ویژگیها به سخره گرفته شود؟
آنچه از مسئولین امر توقع می رود برداشتن بار مشکلات مردم و فرهنگ سازی سبز زندگی رزمنده ها و شهدای این شهرهاست نه اضافه کردن داغی تازه و نمک ریختن بر زخم های کهنه آنان.
سالهاست که این دو شهر با وجود ادا کردن دین خود به نظام و تاریخ این سرزمین با بی مهری های زیادی روبه رو بوده اند و حال بی احترامی به مقام شهدا به خصوص شهدای این دو شهر که خانه هاشان خط مقدم جبهه و تمام اعضای خانواده درگیر مبارزه بوده اند قابل قبول و توجیه نیست.
نمایش گودی از جمله برنامه های باغ موزه دفاع مقدس بود که به اجرا درامد. گودی حکایت گودرز رزمنده ای از آبادان است که با هجوم یکباره دشمن برای حفظ شهرش به مسجد محله شان رفته و از فرمانده می خواهد وی را به عنوان رزمنده بپذیرد.
گودی با دیگر همرزمان خود که از نقاط مختلف ایران هستند به سمت خط مقدم می رود ولی در میانه راه به دلیل نبود مهمات و تهیه آن مجبور به برگشت می شود که نبود مهمات و تصرف خط مقدم توسط عراقیها وی را از همرزمانش در خط مقدم جدا می کند.
گودی به دنبال سرنوشت دوستان مفقود الاثرش با عکسهایی در دست از دیگران نشانی دوستانش را می گیرد تا اثری از آنان پیدا کند، جست و جویی که از آغازین روزهای جنگ تا به امروز ادامه دارد ولی نتیجه ای نداشته...
نمایش تمام می شود و تقریبا همه افراد حاضر در مراسم تحت تاثیر قرار گرفته اند یا گریه می کنند یا سر به زیر انداخته اند. خانمی که کنار من نشسته به تایید حرفم اشکهایش را پاک می کند و می گوید نمایش خیلی قشنگی بود.
ولی کمی دورتر از تهران و شبهای شیدایی اش در شهری که پیر و جوان و کودکش سالهای قبل تر شیداگونه برای دفاع از خاکشان آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند و برای دفاع از کشورشان از هر آنچه داشتند گذشتند صدای اعتراضشان به نمایش گودی به گوش کسی نمی رسد نمایشی که گودرز لاف زن را به عنوان نماینده مردم و رزمنده های آبادانی فردی ساده لوح معرفی می کند که تنها از روی احساسات جوانی و اهداف پیش پا افتاده قدم به میدان جبهه ها گذاشته بلکه از فرمانده تهرانی خود باید بترسد.
حال اینکه نمایشی با این اوصاف می تواند گویای رشادت های مردم سرافراز آبادان و خرمشهر باشد که با دست خالی و بی پروا دل به دریای شهادت زدند؟؟ و آیا درست است مجاهدت های مردمان رنج دیده شهرهای جنوب را با برجسته کردن برخی ویژگیها به سخره گرفته شود؟
آنچه از مسئولین امر توقع می رود برداشتن بار مشکلات مردم و فرهنگ سازی سبز زندگی رزمنده ها و شهدای این شهرهاست نه اضافه کردن داغی تازه و نمک ریختن بر زخم های کهنه آنان.
سالهاست که این دو شهر با وجود ادا کردن دین خود به نظام و تاریخ این سرزمین با بی مهری های زیادی روبه رو بوده اند و حال بی احترامی به مقام شهدا به خصوص شهدای این دو شهر که خانه هاشان خط مقدم جبهه و تمام اعضای خانواده درگیر مبارزه بوده اند قابل قبول و توجیه نیست.