شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۴۲۵۲
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۶:۱۴
خاطرات دوران اسارت
نمی دانم چرا بر خلاف همیشه این دعا در خانه ذهنم نشست و از سر زبانم سرید بیرون: خدایا ما که در این دنیا لیاقت دیدار اماممان را پیدا نکردیم لا اقل توفیق بده در آخرت با حضرتش محشور شویم!

سرویس اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ اسرا در طول دوران اسارت خود نشان دادند با وجود سختی ها و مشقت های این دوران و در حالیکه زیر بار شدیدترین شکنجه ها از سوی رژیم بعث قرار میگرفتند ایمان به حقانیت  و توسل بر ائمه به خصوص سید الشهدا و حضرت زینب که کوه صبر و استقامت بودند تحمل ناملایمات را برایشان راحت تر می کرد. با این همه برخی اتفاقات و خبرها میتوانست تحمل شرایط را در روزهای سخت اسارت آز سخت تر کند. از جمله این اتفاقات شنیدن خبر رحلت امام است که اکثر اسرا در خاطراتشان به آن اشاره میکنند... امامی که نه تنها رهبر انقلاب، مرشد راه نیز بود. روحی بود بر بدن های خسته ای که نوید رهایی از جور ستم و پرواز به سوی حق را از زبان او شنیده بودند و حالا در روزهای سخت اسارات خبر از دست دادنش را میبایست صبوری کنند...

در زیر بخشی از خاطرات اسرا را درباره شنیدن خبر فوت امام میخوانیم:

عبدالرضا سقایی
دوشنبه بود خبر کسالت امام همه را در لاک سکوت فرو برده بود. زانوهای غم در دستهای گرم فرو رفته  و چشمها با اشک همراه شده بود. خبر رحلت امام را آن افسر عراقی به ما داد. و با خبرش گویی بمبی در اردوگاه منفجر شد بمبی که بغضها را ترکاند و گونه ها را با جویبار اشک آبیاری کرد.


علی مراد همتی
بدترین خاطره ام از آن روزی است که خبر رحلت حضرت امام-ره-پخش شد. فرمانده اردوگاه خودش آمد داخل آسایشگاه و خبر داد. باور کردنی نبود و باور هم نکردیم اما وقتی تلوزیون عراق هم این خبر را تکرار کرد یقین کردیم که دست توانا و حکمت بین خداوندی آن کرده که مصلحت می دانسته است.


مصطفی کریمی
کسالت حضرت امام همه را در اندوه و نگرانی فرو برده بود. دعاتی بچه ها در آن لحظه های حسرت وداع و درد این بود:
خدایا! نیاور آن روزی را که ما باشیم و اماممان نباشد
همان شب که امام چشم از خاک برگرفت از خواب بیدار شدم.
ساعت 3 بعد از نیمه شب بود. وضو گرفتم چند آیه از قران را خواندم و با نگرانی به سجده رفتم. نمی دانم چرا بر خلاف همیشه این دعا در خانه ذهنم نشست و از سر زبانم سرید بیرون:
خدایا ما که در این دنیا لیاقت دیدار اماممان را پیدا نکردیم لا اقل توفیق بده در آخرت با حضرتش محشور شویم!
صبح ساعت 8 که داشتیم با یکی از برادران جانباز صحبت می کردم کی از از دوستان از بیرون آسایشگاه صدایم زد. رفتم بیرون و او همه چیز را برایم گفت
تنها چیزی که جرات کرد اشکهای روان شده از دیده ها را با شگفتن کل خنده ای که بر لبها نقش بسته بود یکی کند و کم کم آن را به خنده و آرامش تبدیل کند این خبر بود:
حضرت ایت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی انتخاب شد.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار