همزمان با میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر، دختر شهید هاشمی از شهدای مدافع حرم قم، با نوشتن دلنوشته ای این روز را به پدر شهیدش تبریک گفت.
شهدای ایران:همزمان با میلاد حضرت علی(ع) و روز پدر، دختر شهید هاشمی از شهدای مدافع حرم قم، با نوشتن دلنوشته ای این روز را به پدر شهیدش تبریک گفت.
به گزارش فارس، در این دلنوشته آمده است: امشب میخواهم بنویسم برای بابام، بابایی که مرد بود. با بغض و با اشک مینویسم با آه و حسرت، برای بابایی که همیشه پشت و پناهم بود و الان صد برابر بیشتر هست. بابایی که رفت تا از ناموس امام علی(ع) و امام حسین(ع) و امام زمان(عج) دفاع کند، رفت تا از دختره شیر خدا، شاه عرب دفاع کند، ولی نمیدانست وقتی برود اینجا...
بگذریم، بابای خوبم در این مدت هر جا روضه خواندن برای ما، ما را مقایسه کردن با زمان حضرت رقیه(س) که سیلی میخورد. هی توی گوشمان خواندند خوش به حال شما که سیلی نخوردید، ولی بابا، یزیدیان هنوز هم هستند، کوفیان هنوز هم هستند منتهی با ورژن جدیدتر...
ما هم روضه خودمان را داریم، کاش ما هم سیلی میخوردیم اما خیلی حرفها را نمیشنیدیم، کاش سیلی میخوردیم اما حرمت خون تو را نگه میداشتند...
بابا شاید گفتن این حرفا درست نباشد اما همه این حرفا بغض شده، بغضی که نه میترکد و نه از بین میرود، همه این حرفا درد شده که...
بابای خوبم تو با اعتقاد و عقیده خودت رفتی، با اینکه بازنشسته شده بودی به احترام افکارت رفتی، برای اینکه سید علی تنها نماند رفتی، اما 47 روز بعد خوابیده آمدی با چشمای پر خون و ورم کرده، با لبهای خشک و فک شکسته، با صورت پر زخم و سر شکافته شده، حالا وای به حال دختری که برای آخرین بار بابایش، که مثل کوه پشتش بود، پشت و پناهش را در این وضعیت ببیند، حالا بیان این نکات برای برخی عوام شده درد من، دردی که نه کسی می فهمد و نه... با این حال مطمئنم که الان بهترین جا رو در بهشت داری و سر سفره امیر المؤمنین روزی می خوری و خدا رو شاکرم که عاقبت بخیر شدی، برای عاقبت بخیری ما هم دعا کن...
پدرم نبودنت در لحظه لحظه زندگیم احساس میشود، هر چقدر هم که میخواهم آرام باشم اما نمیشود، آخر هیچ کس جای تو را برای من نمیگیرد، بهترین لحظه زندگی من زمانی به سر میشود که با عکسهایت خاطرات را دنبال میکنم و هر روز به این فکر میکنم که کاش از تو عکسهای بیشتری داشتم، اما همین تعداد هم که دارم برایم بهترین است.
بابایی خوشحالم که تربیت شده شما هستم و از شما یاد گرفتم که سکوت کرده و از همه چیز عبور کنم و از همه مهمتر دلبسته نباشم، بابا جان افتخار میکنم که فرزند شما هستم روزت مبارک پدر عزیزم...
به گزارش فارس، در این دلنوشته آمده است: امشب میخواهم بنویسم برای بابام، بابایی که مرد بود. با بغض و با اشک مینویسم با آه و حسرت، برای بابایی که همیشه پشت و پناهم بود و الان صد برابر بیشتر هست. بابایی که رفت تا از ناموس امام علی(ع) و امام حسین(ع) و امام زمان(عج) دفاع کند، رفت تا از دختره شیر خدا، شاه عرب دفاع کند، ولی نمیدانست وقتی برود اینجا...
بگذریم، بابای خوبم در این مدت هر جا روضه خواندن برای ما، ما را مقایسه کردن با زمان حضرت رقیه(س) که سیلی میخورد. هی توی گوشمان خواندند خوش به حال شما که سیلی نخوردید، ولی بابا، یزیدیان هنوز هم هستند، کوفیان هنوز هم هستند منتهی با ورژن جدیدتر...
ما هم روضه خودمان را داریم، کاش ما هم سیلی میخوردیم اما خیلی حرفها را نمیشنیدیم، کاش سیلی میخوردیم اما حرمت خون تو را نگه میداشتند...
بابا شاید گفتن این حرفا درست نباشد اما همه این حرفا بغض شده، بغضی که نه میترکد و نه از بین میرود، همه این حرفا درد شده که...
بابای خوبم تو با اعتقاد و عقیده خودت رفتی، با اینکه بازنشسته شده بودی به احترام افکارت رفتی، برای اینکه سید علی تنها نماند رفتی، اما 47 روز بعد خوابیده آمدی با چشمای پر خون و ورم کرده، با لبهای خشک و فک شکسته، با صورت پر زخم و سر شکافته شده، حالا وای به حال دختری که برای آخرین بار بابایش، که مثل کوه پشتش بود، پشت و پناهش را در این وضعیت ببیند، حالا بیان این نکات برای برخی عوام شده درد من، دردی که نه کسی می فهمد و نه... با این حال مطمئنم که الان بهترین جا رو در بهشت داری و سر سفره امیر المؤمنین روزی می خوری و خدا رو شاکرم که عاقبت بخیر شدی، برای عاقبت بخیری ما هم دعا کن...
پدرم نبودنت در لحظه لحظه زندگیم احساس میشود، هر چقدر هم که میخواهم آرام باشم اما نمیشود، آخر هیچ کس جای تو را برای من نمیگیرد، بهترین لحظه زندگی من زمانی به سر میشود که با عکسهایت خاطرات را دنبال میکنم و هر روز به این فکر میکنم که کاش از تو عکسهای بیشتری داشتم، اما همین تعداد هم که دارم برایم بهترین است.
بابایی خوشحالم که تربیت شده شما هستم و از شما یاد گرفتم که سکوت کرده و از همه چیز عبور کنم و از همه مهمتر دلبسته نباشم، بابا جان افتخار میکنم که فرزند شما هستم روزت مبارک پدر عزیزم...
* فارس