در حالی که بسیاری از کارشناسان نسبت به نفوذ زبان انگلیسی هشدار دادهاند، برخی بر این باورند که نفوذ زبان عربی نیز به اندازه زبان انگلیسی میتواند بر پیکره زبان فارسی آسیب برساند.
به گزارش شهدای ایران، هرگاه سخن از نفوذ زبان انگلیسی و آسیبهای آن به زبان فارسی به میان میآید، برخی از کاربران فضای مجازی و حتی مردم عادی با این استدلال که مدعیان این حرف، زبان عربی و آسیبهای آن را در نظر نمیگیرند، نسبت به اظهار نظر کارشناسان در این رابطه واکنش منفی نشان میدهند.
زبان عربی از چه زمانی وارد زبان فارسی شد؟
یکی از نشانههای پویایی هر زبان، داد و ستدی است که آن زبان با دیگر زبانها دارد. زبان فارسی به دلیل حضور در منطقهای مهم که عمدتاً مرکزی تجاری و بازرگانی به شمار میرفته است، با زبانهای مختلفی داد و ستد داشته و دارد که بیشترین سهم در این میان به دلایل مختلف به عربی اختصاص دارد. بنا بر گفته برخی از منابع، حدود 40 تا 50 درصد کلمات به کار رفته شده در فارسی نو از زبان عربی وام گرفته شده است. گسترش اسلام در ایران و تبدیل شدن ایران به یکی از حوزههای اصلی در تمدن اسلامی، تبدیل شدن زبان عربی به زبان علم در حوزه تمدنی و افزایش ارتباط میان ایرانیها با جهان عرب از جمله عواملی است که سبب شد تا زبان عربی کمکم با زبان فارسی پیوند یافته و واژگان بیشتری از این زبان به زبان فارسی راه یابند.
بسیاری از منابع و کتابهای مهم که توسط اندیشمندان ایرانی در این زمان نوشته شد به زبان عربی است. از سوی دیگر، آن دسته از آثاری که به زبان فارسی نوشته شدهاند نیز بسیاری از واژگان و حتی اصطلاحات و ضربالمثلهای زبان عربی را به فارسی راه دادند. آمیختگی زبان عربی با زبان فارسی آنقدر زیاد است که امروزه به سختی میتوان این دو را از هم جدا کرد. برخی از کارشناسان و اساتید حوزه زبان و ادب فارسی، شاید با توجه به همین موضوع، تعمداً اقدام به سخن گفتن به زبان فارسی سره کردهاند.
طی سالهای اخیر، ورود واژگان از دیگر زبانها به خصوص زبان انگلیسی به زبان فارسی منجر به انتقاد کارشناسان و اهل فن شد. کتابهای متعددی درباره درست نوشتن با توجه به همین رویکرد منتشر شد تا بتوانند از این طریق، حافظ بخشی از زبان فارسی در میان عامه مردم یا رسانهها باشند. موج ورود زبان انگلیسی تنها محدود به زبان فارسی نمیشود؛ بسیاری دیگر از کشورها نیز در این رابطه احساس خطر کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند. حال پرسش اینجاست که آیا ورود و پیوند زبان فارسی با زبان عربی به اندازه گسترش زبان انگلیسی در این زبان تهدیدآمیز است؟
محمدرضا ترکی، استاد دانشگاه و پژوهشگر، در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر کرده به این موضوع پرداخته که به این شرح است:
چرا ورود بیرویّه واژگان و اصطلاحات انگلیسی برای زبان فارسی زیانبارتر است؟
پرسشی که گاهی برخی دوستان جوانتر مطرح میکنند این است که چرا برخی مسیولان و صاحبنظران فرهنگی مدّعی پاسداری از زبان فارسی فقط در برابر واژههای انگلیسی و غربی موضع میگیرند و جوش و خروش نشان میدهند و چرا از کنار واژههای عربی به سادگی عبور میکنند؟ مگر واژه بیگانه با بیگانه فرق میکند؟!
در پاسخ به این عزیزان باید چند نکته را یادآور شد:
1. مقایسه زبان انگلیسی با عربی قیاسی معالفارق است. واژگان عربیتبار موجود در زبان فارسی عمدتاً در گذشته و بنابر نیازها و ضرورتهای زبانی وارد فارسی شدهاند. میزان واژگان انگلیسی و غربی که در یک قرن اخیر وارد زبان فارسی شده قابل مقایسه با کلماتی که در این دوران از عربی وارد زبان ما شده نیست. اصطلاحات انگلیسی، مخصوصاً بعد از کودتای 28 مرداد و تسلّط استعمار بر کشور ما به صورت بسیار گسترده وارد زبان فارسی شدهاند و میشوند و در صورت ورود بیرویّه میتوانند برای زبان فارسی خطرآفرین باشند، امّا در حال حاضر این خطر به هیچوجه از جانب زبانهای دیگر حسّ نمیشود.
2. این نگرانی از نفوذ انگلیسی منحصر به ما نیست؛ زبانهای دیگر از قبیل فرانسوی هم همین خطر را به مراتب مختلف احساس میکنند. علّت این احساس خطر این است که انگلیسی، زبان فرهنگ مسلّط بر دوران ما و زبان علم و تکنولوژی است و این توانایی را دارد که زبانهای دیگر را با گسترش مرزهای خود محدود کند. واقعیّت این است که زبان فارسی تاکنون آسیبهای جدّی از زبان انگلیسی تحمّل کرده است. تجربه تلخ اضمحلال زبان فارسی در شبه قارّه هند و نقاط دیگر پیش روی ماست!
3. اگر زبان فارسی امروز نتواند موجودیّت خود را به عنوان «زبان علم و فنّاوری» ثابت کند، چارهای نخواهد داشت که، دیر یا زود، عرصه را به زبان انگلیسی واگذار کند. ورود بیرویّه اصطلاحات انگلیسی بیشک بر سرعت این عقبنشینی و اضمحلال در برابر این حریف قدَر خواهد افزود.
4. زبان عربی، تاکنون موجودیّت زبان فارسی را تهدید نکرده است. اگر زبان عربی تهدیدی برای زبان فارسی بود، بعد از گذشت روزگاران دراز تاکنون نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان؛ عربی پیوسته در داد و ستد با زبان فارسی بوده و از فارسی واژه گرفته و به آن واژه داده است. البتّه این سخن هرگز به معنی تساهل بیش از حدّ در برابر عربی و انباشتن نثر امروز از کلمات نامأنوس تازی نیست.
5. خودکمبینیدر برابر فرهنگ مسلّط غربی که ویژگی بارز جوامع عقبمانده است باعث شده که بر میزان خطر زبان انگلیسی افزوده شود. بخشی از مردم جامعه ما به وضوح کاربرد کلمات فرنگی را مایه فخرفروشیهای کودکانه قرار میدهند و شرکتها و موسّسات بزرگ و کوچک ما بر سر انتخاب نامهایی که طنین فرنگی دارد برای کالاهایشان، دست به دامان شگردهای عجیب و غریب میشوند و... آیا این اتّفاقات نگرانکننده نیست؟!
6. اگر فرض کنیم که واژههای عربیتبار برای زبان فارسی خطر هستند، که یقیناً اینچنین نیست، باید گفت که در روزگار ما به شدّت از میزان این خطر کاسته شده است؛ چرا که دستکم از دوران مشروطه به اینسو شمار این کلمات به طور طبیعی در زبان فارسی تعدیل شده و آنچه باقیمانده، عمدتاً، همان کلمات مأنوس و جاافتادهای است که بزرگان زبان فارسی از قبیل مولوی و سعدی و حافظ و...زیباترین آثار خود را به کمک آنها آفریدهاند. حذف این کلمات باعث انقطاع فرهنگی و بیگانهشدن ما و نسلهای بعدی با مواریث گذشته میشود.
7. «سرهگرایی» یعنی تلاش برای زدودن واژههایی که عمدتاً از عربی وارد زبان فارسی شدهاند و اینک جزو گنجینه زبان فارسی به شمار میآیند، متأسّفانه سیاست اعلامشده و نشده دستاندرکاران فرهنگی در قرن اخیر ، قبل و بعد از انقلاب، بوده است. این سیاست که تلاشی بیهوده و شکستخورده و غیرعلمی به شمار میآید، مخصوصاً وقتی جامه افراط پوشیده زیانبار هم بوده و فقط به تعصّبات زبانی و قومی و تضعیف وحدت ملّی، منجر شده است. طبعاً اصرار بر این سیاست شکستخورده و غیرعلمی در قالب عربیستیزی به نفع زبان فارسی نیست.
8. بهره بردن از واژههایی که پیش از این به ضرورت و به صورت طبیعی از زبانهای دیگر، اعمّ از عربی و ترکی و سنسکریت و انگلیسی و فرانسوی و روسی و...وارد زبان فارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، هیچ اشکالی ندارد. این قبیل واژهها که «کلمات دخیل» نامیده میشوند، در همه زبانهای زنده جهان وجود دارند و بر غنای زبان میافزایند. بنابراین هیچ صاحبنظر آگاهی این قبیل واژگان را بیگانه و وجود آنها را زیانبار تلقّی نمیکند. بسیاری از کلمات عربی و انگلیسی موجود در زبان فارسی از همین قبیلاند. حذف این کلمات نه شدنی است و نه مطلوب!
نتیجه: قیاس عربی و انگلیسی با یکدیگر و هر دو را به یک اندازه بیگانه شمردن و با یک چوب راندن خطاست. ورود اصطلاحات عربی، برخلاف انگلیسی، در شرایط فعلی در حدّی نیست که به زبان فارسی لطمه بزند. سرهگرایی و عربیستیزی یک سیاست شکستخورده است. همه کلمات و اصطلاحاتی که پیش از این از زبانهای مختلف وارد زبان فارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، اعمّ از عربی و ترکی و انگلیسی و آلمانی و روسیتبار و...بخشی از زبان فارسی هستند. سخن تنها بر سر انبوه اصطلاحات و کلمات جدید غربی، و نه اصطلاحات پذیرفتهشده و جاافتاده، است. اگر این کلمات، بهویژه اصطلاحات انگلیسی به صورت انبوه و غیرمدیریّتشده وارد زبان بشوند، به شدّت میتوانند به زبان و فرهنگ آسیب برسانند و هویّت ایرانی را در درازمدّت در معرض مخاطره قرار بدهند
*تسنیم
زبان عربی از چه زمانی وارد زبان فارسی شد؟
یکی از نشانههای پویایی هر زبان، داد و ستدی است که آن زبان با دیگر زبانها دارد. زبان فارسی به دلیل حضور در منطقهای مهم که عمدتاً مرکزی تجاری و بازرگانی به شمار میرفته است، با زبانهای مختلفی داد و ستد داشته و دارد که بیشترین سهم در این میان به دلایل مختلف به عربی اختصاص دارد. بنا بر گفته برخی از منابع، حدود 40 تا 50 درصد کلمات به کار رفته شده در فارسی نو از زبان عربی وام گرفته شده است. گسترش اسلام در ایران و تبدیل شدن ایران به یکی از حوزههای اصلی در تمدن اسلامی، تبدیل شدن زبان عربی به زبان علم در حوزه تمدنی و افزایش ارتباط میان ایرانیها با جهان عرب از جمله عواملی است که سبب شد تا زبان عربی کمکم با زبان فارسی پیوند یافته و واژگان بیشتری از این زبان به زبان فارسی راه یابند.
بسیاری از منابع و کتابهای مهم که توسط اندیشمندان ایرانی در این زمان نوشته شد به زبان عربی است. از سوی دیگر، آن دسته از آثاری که به زبان فارسی نوشته شدهاند نیز بسیاری از واژگان و حتی اصطلاحات و ضربالمثلهای زبان عربی را به فارسی راه دادند. آمیختگی زبان عربی با زبان فارسی آنقدر زیاد است که امروزه به سختی میتوان این دو را از هم جدا کرد. برخی از کارشناسان و اساتید حوزه زبان و ادب فارسی، شاید با توجه به همین موضوع، تعمداً اقدام به سخن گفتن به زبان فارسی سره کردهاند.
طی سالهای اخیر، ورود واژگان از دیگر زبانها به خصوص زبان انگلیسی به زبان فارسی منجر به انتقاد کارشناسان و اهل فن شد. کتابهای متعددی درباره درست نوشتن با توجه به همین رویکرد منتشر شد تا بتوانند از این طریق، حافظ بخشی از زبان فارسی در میان عامه مردم یا رسانهها باشند. موج ورود زبان انگلیسی تنها محدود به زبان فارسی نمیشود؛ بسیاری دیگر از کشورها نیز در این رابطه احساس خطر کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند. حال پرسش اینجاست که آیا ورود و پیوند زبان فارسی با زبان عربی به اندازه گسترش زبان انگلیسی در این زبان تهدیدآمیز است؟
محمدرضا ترکی، استاد دانشگاه و پژوهشگر، در یادداشتی که در فضای مجازی منتشر کرده به این موضوع پرداخته که به این شرح است:
چرا ورود بیرویّه واژگان و اصطلاحات انگلیسی برای زبان فارسی زیانبارتر است؟
پرسشی که گاهی برخی دوستان جوانتر مطرح میکنند این است که چرا برخی مسیولان و صاحبنظران فرهنگی مدّعی پاسداری از زبان فارسی فقط در برابر واژههای انگلیسی و غربی موضع میگیرند و جوش و خروش نشان میدهند و چرا از کنار واژههای عربی به سادگی عبور میکنند؟ مگر واژه بیگانه با بیگانه فرق میکند؟!
در پاسخ به این عزیزان باید چند نکته را یادآور شد:
1. مقایسه زبان انگلیسی با عربی قیاسی معالفارق است. واژگان عربیتبار موجود در زبان فارسی عمدتاً در گذشته و بنابر نیازها و ضرورتهای زبانی وارد فارسی شدهاند. میزان واژگان انگلیسی و غربی که در یک قرن اخیر وارد زبان فارسی شده قابل مقایسه با کلماتی که در این دوران از عربی وارد زبان ما شده نیست. اصطلاحات انگلیسی، مخصوصاً بعد از کودتای 28 مرداد و تسلّط استعمار بر کشور ما به صورت بسیار گسترده وارد زبان فارسی شدهاند و میشوند و در صورت ورود بیرویّه میتوانند برای زبان فارسی خطرآفرین باشند، امّا در حال حاضر این خطر به هیچوجه از جانب زبانهای دیگر حسّ نمیشود.
2. این نگرانی از نفوذ انگلیسی منحصر به ما نیست؛ زبانهای دیگر از قبیل فرانسوی هم همین خطر را به مراتب مختلف احساس میکنند. علّت این احساس خطر این است که انگلیسی، زبان فرهنگ مسلّط بر دوران ما و زبان علم و تکنولوژی است و این توانایی را دارد که زبانهای دیگر را با گسترش مرزهای خود محدود کند. واقعیّت این است که زبان فارسی تاکنون آسیبهای جدّی از زبان انگلیسی تحمّل کرده است. تجربه تلخ اضمحلال زبان فارسی در شبه قارّه هند و نقاط دیگر پیش روی ماست!
3. اگر زبان فارسی امروز نتواند موجودیّت خود را به عنوان «زبان علم و فنّاوری» ثابت کند، چارهای نخواهد داشت که، دیر یا زود، عرصه را به زبان انگلیسی واگذار کند. ورود بیرویّه اصطلاحات انگلیسی بیشک بر سرعت این عقبنشینی و اضمحلال در برابر این حریف قدَر خواهد افزود.
4. زبان عربی، تاکنون موجودیّت زبان فارسی را تهدید نکرده است. اگر زبان عربی تهدیدی برای زبان فارسی بود، بعد از گذشت روزگاران دراز تاکنون نه از تاک نشان بود و نه از تاکنشان؛ عربی پیوسته در داد و ستد با زبان فارسی بوده و از فارسی واژه گرفته و به آن واژه داده است. البتّه این سخن هرگز به معنی تساهل بیش از حدّ در برابر عربی و انباشتن نثر امروز از کلمات نامأنوس تازی نیست.
5. خودکمبینیدر برابر فرهنگ مسلّط غربی که ویژگی بارز جوامع عقبمانده است باعث شده که بر میزان خطر زبان انگلیسی افزوده شود. بخشی از مردم جامعه ما به وضوح کاربرد کلمات فرنگی را مایه فخرفروشیهای کودکانه قرار میدهند و شرکتها و موسّسات بزرگ و کوچک ما بر سر انتخاب نامهایی که طنین فرنگی دارد برای کالاهایشان، دست به دامان شگردهای عجیب و غریب میشوند و... آیا این اتّفاقات نگرانکننده نیست؟!
6. اگر فرض کنیم که واژههای عربیتبار برای زبان فارسی خطر هستند، که یقیناً اینچنین نیست، باید گفت که در روزگار ما به شدّت از میزان این خطر کاسته شده است؛ چرا که دستکم از دوران مشروطه به اینسو شمار این کلمات به طور طبیعی در زبان فارسی تعدیل شده و آنچه باقیمانده، عمدتاً، همان کلمات مأنوس و جاافتادهای است که بزرگان زبان فارسی از قبیل مولوی و سعدی و حافظ و...زیباترین آثار خود را به کمک آنها آفریدهاند. حذف این کلمات باعث انقطاع فرهنگی و بیگانهشدن ما و نسلهای بعدی با مواریث گذشته میشود.
7. «سرهگرایی» یعنی تلاش برای زدودن واژههایی که عمدتاً از عربی وارد زبان فارسی شدهاند و اینک جزو گنجینه زبان فارسی به شمار میآیند، متأسّفانه سیاست اعلامشده و نشده دستاندرکاران فرهنگی در قرن اخیر ، قبل و بعد از انقلاب، بوده است. این سیاست که تلاشی بیهوده و شکستخورده و غیرعلمی به شمار میآید، مخصوصاً وقتی جامه افراط پوشیده زیانبار هم بوده و فقط به تعصّبات زبانی و قومی و تضعیف وحدت ملّی، منجر شده است. طبعاً اصرار بر این سیاست شکستخورده و غیرعلمی در قالب عربیستیزی به نفع زبان فارسی نیست.
8. بهره بردن از واژههایی که پیش از این به ضرورت و به صورت طبیعی از زبانهای دیگر، اعمّ از عربی و ترکی و سنسکریت و انگلیسی و فرانسوی و روسی و...وارد زبان فارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، هیچ اشکالی ندارد. این قبیل واژهها که «کلمات دخیل» نامیده میشوند، در همه زبانهای زنده جهان وجود دارند و بر غنای زبان میافزایند. بنابراین هیچ صاحبنظر آگاهی این قبیل واژگان را بیگانه و وجود آنها را زیانبار تلقّی نمیکند. بسیاری از کلمات عربی و انگلیسی موجود در زبان فارسی از همین قبیلاند. حذف این کلمات نه شدنی است و نه مطلوب!
نتیجه: قیاس عربی و انگلیسی با یکدیگر و هر دو را به یک اندازه بیگانه شمردن و با یک چوب راندن خطاست. ورود اصطلاحات عربی، برخلاف انگلیسی، در شرایط فعلی در حدّی نیست که به زبان فارسی لطمه بزند. سرهگرایی و عربیستیزی یک سیاست شکستخورده است. همه کلمات و اصطلاحاتی که پیش از این از زبانهای مختلف وارد زبان فارسی شده و اهل زبان آنها را پذیرفتهاند، اعمّ از عربی و ترکی و انگلیسی و آلمانی و روسیتبار و...بخشی از زبان فارسی هستند. سخن تنها بر سر انبوه اصطلاحات و کلمات جدید غربی، و نه اصطلاحات پذیرفتهشده و جاافتاده، است. اگر این کلمات، بهویژه اصطلاحات انگلیسی به صورت انبوه و غیرمدیریّتشده وارد زبان بشوند، به شدّت میتوانند به زبان و فرهنگ آسیب برسانند و هویّت ایرانی را در درازمدّت در معرض مخاطره قرار بدهند
*تسنیم
برای اثبات کمک آمریکا وهم پیمانانش به تروریسم، القاعده، طالبان، داعش، جبهه النصره، تکفیری ها ودیگرگروه های تروریستی اسناد زیادی وجود دارد.
آمریکا، عامل آوارگی مردم دنیاست.
دولتمردان آمریکایی بزرگترین نقض کننده ی حقوق بشر و حقوق بین المللی وقوانین المللی دردنیا.
راه حل نظامی در سوریه وجود ندارد ولی ترامپ واردوغان نمی فهمند.
راه حل نظامی برای بحران سوریه وجود ندارد ولی ترامپ واردوغان نمی فهمند.
راه حل نظامی در یمن وجود ندارد ولی رژیم جنایتکارآل سعود وآمریکایی ها وغربی ها نمی فهمند.
به رئیس مجمع عمومی سازمان ملل
آمریکا، عامل آوارگی مردم دنیاست.
حمله آمریکا به سوریه با هدف خدمت به منافع اسرائیل وترکیه در منطقه است نه به خاطراستفاده ازسلاحهای شیمیایی ادلب سوریه