به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛
با اولین زنگ گوشی را برداشت. سرش آن قدر شلوغ بود که گفت فقط ساعت چهار و
نیم به بعد میتوانم بیایم برای گفتوگو. در یکی از کارخانههای اراک کار
میکند. حاج سعید وفایی را میگویم. همان که وزیر ارشاد از کتابش رونمایی
کرد: کتاب "خبردار". یکی دیگر را هم دعوت کردیم هرچند هماهنگیهای لازم
انجام شد اما سعادت دیدارش را نداشتیم.
حاج اسماعیل نادری را اما فقط با پیامک خبر کردم و آمد با آن تویوتای یخچالیاش و آن دو پای نداشتهاش که در عملیات «کربلای 5 » جا گذاشت. تنها دغدغهاش تعداد پلههای خبرگزاری دانشجویان (ایسنا)- منطقه مرکزی- بود.
هر دو آمدند و همدیگر را در آغوش هم گرفتند. سعید وفایی با آن چشمهای داغ و سینهای که پر از درد است وقتی نگاهت میکند خودت خود به خود خجالت میکشی و حاج اسماعیل نادری که «پُک» سیگارهایش هم تو را از حیرت اطلاعات جنگیاش درنمیآورد. حاج اسماعیل هم در ستاد جنگهای نامنظم بوده و با چمران، دمخور. اما کمتر کسی اینها را میداند.
آمدند و در یک نشست صمیمانه از چمران و ستاد جنگهای نامنظم گفتند.
سعید وفایی گفت: اگر به روند شروع جنگ تحمیلی تا شروع عملیاتهای بزرگ برگردیم؛ متوجه میشویم تا قبل از عزل بنیصدر تنها نیرویی که جبههها را گرم نگه داشته بود ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران بود چرا که ارتش در سازمان خود تعریفی برای نیروهای مردمی نداشت و تشکیلاتی برای سازماندهی کسانی که به جبهه میرفتند نبود. در آن دوران تا اواخر سال 60 کسی که به ویژه در جبهههای جنوب خوب فعالیت کرد جز شهید چمران و ستاد جنگهای نامنظم نبود. این ستاد در حقیقت یک تشکیلات شکل گرفته به ابتکار خود شهید چمران بود.
وی افزود: چمران تعدادی افسر و درجهدار ارتشی که «شم» جنگهای چریکی داشتند را جذب ستاد در خوزستان کرد. سپاه در آن زمان به شدت در محدودیت اسلحه و تجهیزات بود. به همین دلیل هرکسی از هرجا میآمد جذب ستاد میشد و تنها محل جذب مردم ستاد جنگهای نامنظم بود. آن زمان مهم این بود که آرامش از دشمن گرفته شود مثل اقدامی که ستاد برای شکست حصر سوسنگرد انجام داد.
وفایی ادامه داد: سپاه بعد از شهادت چمران میداندار جنگ شد و گروههایی که پراکنده عمل میکردند مثل «فدائیان اسلام» و گروههای محلی که تا قبل از آن، محوری عمل میکردند را یکپارچه کرد.
وی اظهار کرد: در خوزستان توان دشمن زرهی بود و عمده تلاشهای آن هم در آن منطقه انجام میشد و اگر ستاد شهید چمران نبود ممکن بود خسارات زیادی به بار بیاید. اقدامات چمران به ویژه در زمانی که خیلی نیرو و تجهیزات نداشتیم بسیار برای مقابله با دشمن مؤثر بود و آن تاکتیکها در مقطعی کوتاه کمک شایانی به متوقف ساختن دشمن کرد.
وفایی گفت: تنها کسی هم که توانست جای پای محکمی در کردستان ایجاد کند شهید چمران بود. البته کسانی بودند که به ویژه در آن برهه زمانی،رفتند و زحمت کشیدند ولی باید به این امر توجه کرد که تنها فردی که در این حوزه کارآمد بود و باور داشت که میتواند با تعداد محدودی نیرو چنین کار بزرگی انجام دهد چمران بود.
وی با بیان اینکه برخی افراد ابعادی از وجودشان بر ابعاد دیگر برتری دارد و چمران بعد «دکتر» بودنش بر چریک بودنش ارجحیت دارد، افزود: این پا روی خود گذاشتن و دنیای زیبا را کنار گذاشتن و به جنگ رفتن نشان از روح بلند شهید چمران داشت و امید است این خدمات او، چمرانساز باشد و افرادی از دانشگاههای ما بیرون بیایند که از هر نظر راه چمران را ادامه بدهند.
اسماعیل نادری نیز گفت: چمران از جمله شخصیتهایی است که ابعاد و وجوه مختلف وجودی وی در سطح جهان شناخته شده است.
وی افزود: چمران قبل از آمدن به ایران، در لبنان جبهه جنگ خود را در مبارزه با اسرائیل شکل داده بود و از مستضعفان و شیعیان جنوب لبنان حمایت میکرد.او وظیفه شرعی خود میدانست که خود را کامل کند و در این مسیر به حمایت از ستمدیدگان پرداخت. چمران این اقدامات را تکلیف خود میدانست و وقتی به ایران آمد امام را ببیند با صدور فرمان امام بر ماندن، در ایران ماند. در همان دوران بود که مشکلات ایران شروع شد و برخی تحرکات گروهکها علیه انقلاب آغاز شد.
نادری اضافه کرد: در آن شرایط ثبات سیاسی خوبی نداشتیم و ارتش هم به خوبی سازماندهی نشده بود و فقط تعدادی افسران عالیرتبه جذب شده بودند، امام خواستند که چمران بماند و ماند و بلافاصله وارد کردستان که بدترین منطقه نبرد کشور بود، شد و اقدامات خود را آغاز کرد. چمران پاکسازی گروهکهای ضدانقلاب را تنها با 17 نفر نیرو از شهر پاوه آغاز کرد اما نکته قابل توجه آن است که شهید چمران به این 17 نفر، به گونهای روحیه میداد که گویی 17 لشکر در حال مبارزه هستند.
وی توانمندی چمران در اداره امور و انجام اقدامات شگرف او را ناشی از علم و تجربه و بالاتر از همه، «توکل» دانست که این شهید به خدا داشت.چمران با این نگرش وارد عمل شد و کردستان را آرامش بخشید اما با شروع جنگ، شرایط متفاوت شد و برهمین اساس چمران تجربیات جنگهای چریکی در لبنان را در ایران پیاده و نسبت به ایجاد ستاد جنگهای نامنظم اقدام کرد و اگر این اقدمات نبود اهواز ساقط شده بود. حفظ این شهر به برکت تدبیر این شهید محقق شد. چمران طرحهای بسیاری خوبی برای حفظ مناطق جنگی ارائه میکرد و این خدمات باعث شده بود همه رزمندگان علاقه خاصی به وی داشته باشند. در ابتدای جنگ، علاوه بر نیروهای شهید چمران که منظمترین، منسجمترین و سازماندهیشدهترین نیروها بودند، نیروهای دیگری نیز فعال بودند که از جمله آنها میتوان به کاراتهبازها که با لباس کاراته میجنگیدند، گروههای محلی، سیاه جامگان و گروهی از نیروهای ایل بختیاری اشاره کرد.
نادری در بخش دیگری از سخنانش گفت: ستاد چمران با اقدامات حساب شده و کاربردی اجازه نداد سوسنگرد را از دست بدهیم. ورود چمران و نیروهایش به منطقه سوسنگرد با هجوم دشمن به این منطقه مقارن شد و آنان بلافاصله با استفاده از موانعی که در منطقه وجود داشت مقابل دشمن ایستادند. چمران طی اقدامی مؤثر در این منطقه، دشت باز را از عراق گرفت و آن را کنترل و تلاش کرد مناطق اشغال شده توسط نیروهای عراقی را بازپس بگیرد. چمران در جریان درگیری برای حفظ سوسنگرد مجروح شد ولی اجازه نداد سوسنگرد به دست دشمن بیفتد. وقتی خبر شهادت او در انتهای خط دهلاویه رسید لحظات سختی بود چرا که برای نجات کشور به او خیلی امید بود و برای تحقق اهداف امام و اندیشههای خود بسیار تلاش کرده بود اما، تنها موفق شد اندکی از تفکرات خود را محقق کند.
وی با اشاره به توانمندیهای مدیریتی چمران گفت: در سالهای اول جنگ افراد با شرایط مختلف به ستاد جنگهای نامنظم مراجعه کرده و جذب میشدند و متناسب با توانایی در جایگاه خود مشغول به فعالیت میشدند و این سطح از سازماندهی نیروها در این شرایط بحرانی نشانگر تسلط فرد بر خودش و امور است. او علیرغم برخورداری از تجربه فراوان و مراتب بالای علمی، بسیار فروتن هم بود.
نادری در پایان سخنانش با اشاره به پیروی کامل چمران از حضرت امام راحل در نوع تعامل با مردم و همچنین رزمندگان گفت: او همه را با هر شرایط و تفکر و از هر رده سنی به خود جذب کرد و به کار گرفت و این موضوع را درک کرده بود که از طرفی حضور مردم یک ضرورت است.
حاج اسماعیل نادری را اما فقط با پیامک خبر کردم و آمد با آن تویوتای یخچالیاش و آن دو پای نداشتهاش که در عملیات «کربلای 5 » جا گذاشت. تنها دغدغهاش تعداد پلههای خبرگزاری دانشجویان (ایسنا)- منطقه مرکزی- بود.
هر دو آمدند و همدیگر را در آغوش هم گرفتند. سعید وفایی با آن چشمهای داغ و سینهای که پر از درد است وقتی نگاهت میکند خودت خود به خود خجالت میکشی و حاج اسماعیل نادری که «پُک» سیگارهایش هم تو را از حیرت اطلاعات جنگیاش درنمیآورد. حاج اسماعیل هم در ستاد جنگهای نامنظم بوده و با چمران، دمخور. اما کمتر کسی اینها را میداند.
آمدند و در یک نشست صمیمانه از چمران و ستاد جنگهای نامنظم گفتند.
سعید وفایی گفت: اگر به روند شروع جنگ تحمیلی تا شروع عملیاتهای بزرگ برگردیم؛ متوجه میشویم تا قبل از عزل بنیصدر تنها نیرویی که جبههها را گرم نگه داشته بود ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران بود چرا که ارتش در سازمان خود تعریفی برای نیروهای مردمی نداشت و تشکیلاتی برای سازماندهی کسانی که به جبهه میرفتند نبود. در آن دوران تا اواخر سال 60 کسی که به ویژه در جبهههای جنوب خوب فعالیت کرد جز شهید چمران و ستاد جنگهای نامنظم نبود. این ستاد در حقیقت یک تشکیلات شکل گرفته به ابتکار خود شهید چمران بود.
وی افزود: چمران تعدادی افسر و درجهدار ارتشی که «شم» جنگهای چریکی داشتند را جذب ستاد در خوزستان کرد. سپاه در آن زمان به شدت در محدودیت اسلحه و تجهیزات بود. به همین دلیل هرکسی از هرجا میآمد جذب ستاد میشد و تنها محل جذب مردم ستاد جنگهای نامنظم بود. آن زمان مهم این بود که آرامش از دشمن گرفته شود مثل اقدامی که ستاد برای شکست حصر سوسنگرد انجام داد.
وفایی ادامه داد: سپاه بعد از شهادت چمران میداندار جنگ شد و گروههایی که پراکنده عمل میکردند مثل «فدائیان اسلام» و گروههای محلی که تا قبل از آن، محوری عمل میکردند را یکپارچه کرد.
وی اظهار کرد: در خوزستان توان دشمن زرهی بود و عمده تلاشهای آن هم در آن منطقه انجام میشد و اگر ستاد شهید چمران نبود ممکن بود خسارات زیادی به بار بیاید. اقدامات چمران به ویژه در زمانی که خیلی نیرو و تجهیزات نداشتیم بسیار برای مقابله با دشمن مؤثر بود و آن تاکتیکها در مقطعی کوتاه کمک شایانی به متوقف ساختن دشمن کرد.
وفایی گفت: تنها کسی هم که توانست جای پای محکمی در کردستان ایجاد کند شهید چمران بود. البته کسانی بودند که به ویژه در آن برهه زمانی،رفتند و زحمت کشیدند ولی باید به این امر توجه کرد که تنها فردی که در این حوزه کارآمد بود و باور داشت که میتواند با تعداد محدودی نیرو چنین کار بزرگی انجام دهد چمران بود.
وی با بیان اینکه برخی افراد ابعادی از وجودشان بر ابعاد دیگر برتری دارد و چمران بعد «دکتر» بودنش بر چریک بودنش ارجحیت دارد، افزود: این پا روی خود گذاشتن و دنیای زیبا را کنار گذاشتن و به جنگ رفتن نشان از روح بلند شهید چمران داشت و امید است این خدمات او، چمرانساز باشد و افرادی از دانشگاههای ما بیرون بیایند که از هر نظر راه چمران را ادامه بدهند.
اسماعیل نادری نیز گفت: چمران از جمله شخصیتهایی است که ابعاد و وجوه مختلف وجودی وی در سطح جهان شناخته شده است.
وی افزود: چمران قبل از آمدن به ایران، در لبنان جبهه جنگ خود را در مبارزه با اسرائیل شکل داده بود و از مستضعفان و شیعیان جنوب لبنان حمایت میکرد.او وظیفه شرعی خود میدانست که خود را کامل کند و در این مسیر به حمایت از ستمدیدگان پرداخت. چمران این اقدامات را تکلیف خود میدانست و وقتی به ایران آمد امام را ببیند با صدور فرمان امام بر ماندن، در ایران ماند. در همان دوران بود که مشکلات ایران شروع شد و برخی تحرکات گروهکها علیه انقلاب آغاز شد.
نادری اضافه کرد: در آن شرایط ثبات سیاسی خوبی نداشتیم و ارتش هم به خوبی سازماندهی نشده بود و فقط تعدادی افسران عالیرتبه جذب شده بودند، امام خواستند که چمران بماند و ماند و بلافاصله وارد کردستان که بدترین منطقه نبرد کشور بود، شد و اقدامات خود را آغاز کرد. چمران پاکسازی گروهکهای ضدانقلاب را تنها با 17 نفر نیرو از شهر پاوه آغاز کرد اما نکته قابل توجه آن است که شهید چمران به این 17 نفر، به گونهای روحیه میداد که گویی 17 لشکر در حال مبارزه هستند.
وی توانمندی چمران در اداره امور و انجام اقدامات شگرف او را ناشی از علم و تجربه و بالاتر از همه، «توکل» دانست که این شهید به خدا داشت.چمران با این نگرش وارد عمل شد و کردستان را آرامش بخشید اما با شروع جنگ، شرایط متفاوت شد و برهمین اساس چمران تجربیات جنگهای چریکی در لبنان را در ایران پیاده و نسبت به ایجاد ستاد جنگهای نامنظم اقدام کرد و اگر این اقدمات نبود اهواز ساقط شده بود. حفظ این شهر به برکت تدبیر این شهید محقق شد. چمران طرحهای بسیاری خوبی برای حفظ مناطق جنگی ارائه میکرد و این خدمات باعث شده بود همه رزمندگان علاقه خاصی به وی داشته باشند. در ابتدای جنگ، علاوه بر نیروهای شهید چمران که منظمترین، منسجمترین و سازماندهیشدهترین نیروها بودند، نیروهای دیگری نیز فعال بودند که از جمله آنها میتوان به کاراتهبازها که با لباس کاراته میجنگیدند، گروههای محلی، سیاه جامگان و گروهی از نیروهای ایل بختیاری اشاره کرد.
نادری در بخش دیگری از سخنانش گفت: ستاد چمران با اقدامات حساب شده و کاربردی اجازه نداد سوسنگرد را از دست بدهیم. ورود چمران و نیروهایش به منطقه سوسنگرد با هجوم دشمن به این منطقه مقارن شد و آنان بلافاصله با استفاده از موانعی که در منطقه وجود داشت مقابل دشمن ایستادند. چمران طی اقدامی مؤثر در این منطقه، دشت باز را از عراق گرفت و آن را کنترل و تلاش کرد مناطق اشغال شده توسط نیروهای عراقی را بازپس بگیرد. چمران در جریان درگیری برای حفظ سوسنگرد مجروح شد ولی اجازه نداد سوسنگرد به دست دشمن بیفتد. وقتی خبر شهادت او در انتهای خط دهلاویه رسید لحظات سختی بود چرا که برای نجات کشور به او خیلی امید بود و برای تحقق اهداف امام و اندیشههای خود بسیار تلاش کرده بود اما، تنها موفق شد اندکی از تفکرات خود را محقق کند.
وی با اشاره به توانمندیهای مدیریتی چمران گفت: در سالهای اول جنگ افراد با شرایط مختلف به ستاد جنگهای نامنظم مراجعه کرده و جذب میشدند و متناسب با توانایی در جایگاه خود مشغول به فعالیت میشدند و این سطح از سازماندهی نیروها در این شرایط بحرانی نشانگر تسلط فرد بر خودش و امور است. او علیرغم برخورداری از تجربه فراوان و مراتب بالای علمی، بسیار فروتن هم بود.
نادری در پایان سخنانش با اشاره به پیروی کامل چمران از حضرت امام راحل در نوع تعامل با مردم و همچنین رزمندگان گفت: او همه را با هر شرایط و تفکر و از هر رده سنی به خود جذب کرد و به کار گرفت و این موضوع را درک کرده بود که از طرفی حضور مردم یک ضرورت است.