گویند خفته را می توان بیدار کرد اما آنکه خود را به خواب زده را نه. گویی رایحه ی خوش بهار آنچنان مست کننده است که "بهاردوستان" را چاره ای نیست جز گاز زدن "سیب حوا".
شهدای ایران:گویند خفته را می توان بیدار کرد اما آنکه خود را به خواب زده را نه. گویی رایحه ی خوش بهار آنچنان مست کننده است که "بهاردوستان" را چاره ای نیست جز گاز زدن "سیب حوا".
با یک تحلیل ساده می توان پی برد که هدف از ورود بقایی و حمایت احمدی نژاد از وی در این انتخابات چیست؟ این سکه دو رو دارد که بهاردوستان به هر دو روی آن اندیشیده اند. در صورت رد صلاحیت بقایی، این داعیه بسط پیدا کند که این طیف از محبوبیت فراوانی نزد مردم برخـوردار بوده ولی به مانند گذشـته عرصـه را بر آنان بستند و با نوعـی "مظلوم نمایی" حامیان خود را برای روزی که شخص احمدی نژاد در میدان انتخابات حاضر شود حفظ نمایند و حتی گسترش دهند.
روی دیگر سکه در صورت تأیید صلاحیت بقایی است که در نهایت این حضور با حمایت ها و بیانیه های دم انتخاباتی احمدی نژاد سبب شکستن آراء کاندیدای منتخب جبهه ملی انقلاب اسلامی شده و روحانی را در جای خود تثبیت نماید. و این مهم بدان دلیل است که حیات سیاسی این نحله و تفکر خاص که تحت تاثیر "آقای خاص" اداره می شود تا زمانی عمر دارد که رویکرد تفکرات اشخاصی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی و روحانی بر دولت منتخب ملت حاکم باشد تا از طریق تحریک و تهییج عمومی و شعارهای طبقاتی عرصه را بر رقیب تنگ کرده و افکار عمومی را به خود جلب نماید غافل از اینکه اگر مردم انقلابی از کسی دلسرد شوند هیچ یک از این شعارها دیگر برایشان رنگی ندارد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که خبر پیروزی روحانی بر رقبای اصولگرای خود بیشتر احمدی نژاد را خوشحال می سازد تا برعکس آن. در کمال تأسف باید گفت "حامیان بهار" و در رأس آنان محمود احمدی نژاد در تحلیل خود از این نکته مهم غافل اند که بعد از توصیه ی مقام معظم رهبری به ایشان، حرکات اخیرشان در جلو انداختن یکی از اطرافیان به کارزار انتخاباتی برای امت حزب الله قابل توجیه نبوده و محبویت سابق ایشان را نیز خدشه دار می سازد. احمدی نژاد باید در نظر داشته باشد که در میان رجال اصولگرا عناصری هستند که می توانند بخش بزرگی از مطالبات و توقعات وی از یک رئیس جمهور مکتبی را پوشش دهند با این تفاوت که این عزیزان، معایب دولت بهار و مهرورزی را با خود یدک نمی کشند. لذا، هر نوع توجیه دیگر از سوی ایشان و حامیان شان برای عدم اجماع و نوعی انحصار گرایی در تبیین شاخص های انقلابی بودن پذیرفته نیست.
نتیجه آنکه امت ولایی، دوستانی را که زمانی خار چشم دشمنان بودند و علی رغم برخی نواقص و انحرافات، خدمات ارزنده ای به کشور ارائه نمودند، به تأمل و تدبر بیشتر و اطاعت محض و نه پاره وقت از نظرات ولی دعوت می نماید.
توصیه این باشد که ای دوست
آنکه از چشم ولی افتد، بیفتد ...
با یک تحلیل ساده می توان پی برد که هدف از ورود بقایی و حمایت احمدی نژاد از وی در این انتخابات چیست؟ این سکه دو رو دارد که بهاردوستان به هر دو روی آن اندیشیده اند. در صورت رد صلاحیت بقایی، این داعیه بسط پیدا کند که این طیف از محبوبیت فراوانی نزد مردم برخـوردار بوده ولی به مانند گذشـته عرصـه را بر آنان بستند و با نوعـی "مظلوم نمایی" حامیان خود را برای روزی که شخص احمدی نژاد در میدان انتخابات حاضر شود حفظ نمایند و حتی گسترش دهند.
روی دیگر سکه در صورت تأیید صلاحیت بقایی است که در نهایت این حضور با حمایت ها و بیانیه های دم انتخاباتی احمدی نژاد سبب شکستن آراء کاندیدای منتخب جبهه ملی انقلاب اسلامی شده و روحانی را در جای خود تثبیت نماید. و این مهم بدان دلیل است که حیات سیاسی این نحله و تفکر خاص که تحت تاثیر "آقای خاص" اداره می شود تا زمانی عمر دارد که رویکرد تفکرات اشخاصی چون مرحوم هاشمی رفسنجانی و روحانی بر دولت منتخب ملت حاکم باشد تا از طریق تحریک و تهییج عمومی و شعارهای طبقاتی عرصه را بر رقیب تنگ کرده و افکار عمومی را به خود جلب نماید غافل از اینکه اگر مردم انقلابی از کسی دلسرد شوند هیچ یک از این شعارها دیگر برایشان رنگی ندارد.
امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست که خبر پیروزی روحانی بر رقبای اصولگرای خود بیشتر احمدی نژاد را خوشحال می سازد تا برعکس آن. در کمال تأسف باید گفت "حامیان بهار" و در رأس آنان محمود احمدی نژاد در تحلیل خود از این نکته مهم غافل اند که بعد از توصیه ی مقام معظم رهبری به ایشان، حرکات اخیرشان در جلو انداختن یکی از اطرافیان به کارزار انتخاباتی برای امت حزب الله قابل توجیه نبوده و محبویت سابق ایشان را نیز خدشه دار می سازد. احمدی نژاد باید در نظر داشته باشد که در میان رجال اصولگرا عناصری هستند که می توانند بخش بزرگی از مطالبات و توقعات وی از یک رئیس جمهور مکتبی را پوشش دهند با این تفاوت که این عزیزان، معایب دولت بهار و مهرورزی را با خود یدک نمی کشند. لذا، هر نوع توجیه دیگر از سوی ایشان و حامیان شان برای عدم اجماع و نوعی انحصار گرایی در تبیین شاخص های انقلابی بودن پذیرفته نیست.
نتیجه آنکه امت ولایی، دوستانی را که زمانی خار چشم دشمنان بودند و علی رغم برخی نواقص و انحرافات، خدمات ارزنده ای به کشور ارائه نمودند، به تأمل و تدبر بیشتر و اطاعت محض و نه پاره وقت از نظرات ولی دعوت می نماید.
توصیه این باشد که ای دوست
آنکه از چشم ولی افتد، بیفتد ...