رئیس گروهک منحله فدائیان خلق نسبت به ریاکاری و رفتار دوگانه مدعیان اصلاحطلبی درباره درخواست فشار و تحریم علیه ایران ابراز تعجب کرد.
به گزارش شهدای ایران رئیس گروهک منحله فدائیان خلق نسبت به ریاکاری و رفتار دوگانه مدعیان اصلاحطلبی درباره درخواست فشار و تحریم علیه ایران ابراز تعجب کرد.
فرخ نگهدار در سایت ضد انقلابی زیتون نوشت: انتشار یک نامه سرگشاده 30 نفره به آقای ترامپ و واکنش برخی از فعالان مدنی و سیاسی به آن، مجالی نادر است برای شناخت بهتر حال و هوا و سمت و سوی تحول فکری و سیاسی جامعه فعالین ایرانی. در این رخدادها نکاتی درسآموز نهفته است که به تحلیل دقیقتر روندهای سیاسی کمک میکند.
گستردگی واکنش منفی نسبت به این نامه، و ابعاد انزوایی که نویسندگان نامه با آن مواجه شدند، غیرقابل انتظار بود و این نشان میدهد که فضای فکری فعالان سیاسی تا حدود زیادی تغییر کرده است.
کمتر از 6 سال پیش، وقتی ندای برخی فعالان سیاسی مقیم خارج، معترضان به نتایج انتخابات 88 را به شعار «اوباما! اوباما! یا با اونا یا با ما» دعوت کرد، واکنش منفی تندی شکل نگرفت و حتی در جاهایی در تظاهرات این شعار شنیده شد. در همان سال کسانی به نمایندگی از معترضان، به پارلمان اروپا رفتند و خواستند ایران را بیشتر تحریم کنند و این کار کمتر با اعتراض وسیع فعالان سیاسی همراه شد.
گرچه تعداد و شهرت امضاءکنندگان نامه به ترامپ چندان درخشان نبود، اما میتوان باور کرد که هرگاه امضای طرفداران نامدارتر تحریم هم پای نامه بود، حمایت اجتماعی از آن گستردهتر نمیشد. احتمالا سرشناسترها یا با اطلاع از قلت حمایت اجتماعی از این «ابتکار» امضا نکردهاند و یا کمتر نیاز شخصی به امضا داشتهاند.
بر ایران چه گذشته است که طی چند سال ساخت و بافت طیف اصلی معترضان ایرانی تا این حد دگرگون شده است؟ چرا توسل به اهرمهای بینالمللی برای تشدید فشار بر کشور با چنین واکنشی مواجه است؟
این عنصرسابقا چپ که بعدها با فرصتطلبی در شمار مدعیان لیبرال دموکراسی در حلقه لندن درآمد و با MI6 همکاری میکند، در ادامه اذعان میکند که مردم ایران از مداخلات خارجی انزجار دارند. نگهدار عضو حلقه لندن در فتنه 88 بود که علنا خطمشی مداخلهجویانه و آشوبطلبانه شبکه دولتی انگلیس را دنبال میکرد.
فرخ نگهدار در سایت ضد انقلابی زیتون نوشت: انتشار یک نامه سرگشاده 30 نفره به آقای ترامپ و واکنش برخی از فعالان مدنی و سیاسی به آن، مجالی نادر است برای شناخت بهتر حال و هوا و سمت و سوی تحول فکری و سیاسی جامعه فعالین ایرانی. در این رخدادها نکاتی درسآموز نهفته است که به تحلیل دقیقتر روندهای سیاسی کمک میکند.
گستردگی واکنش منفی نسبت به این نامه، و ابعاد انزوایی که نویسندگان نامه با آن مواجه شدند، غیرقابل انتظار بود و این نشان میدهد که فضای فکری فعالان سیاسی تا حدود زیادی تغییر کرده است.
کمتر از 6 سال پیش، وقتی ندای برخی فعالان سیاسی مقیم خارج، معترضان به نتایج انتخابات 88 را به شعار «اوباما! اوباما! یا با اونا یا با ما» دعوت کرد، واکنش منفی تندی شکل نگرفت و حتی در جاهایی در تظاهرات این شعار شنیده شد. در همان سال کسانی به نمایندگی از معترضان، به پارلمان اروپا رفتند و خواستند ایران را بیشتر تحریم کنند و این کار کمتر با اعتراض وسیع فعالان سیاسی همراه شد.
گرچه تعداد و شهرت امضاءکنندگان نامه به ترامپ چندان درخشان نبود، اما میتوان باور کرد که هرگاه امضای طرفداران نامدارتر تحریم هم پای نامه بود، حمایت اجتماعی از آن گستردهتر نمیشد. احتمالا سرشناسترها یا با اطلاع از قلت حمایت اجتماعی از این «ابتکار» امضا نکردهاند و یا کمتر نیاز شخصی به امضا داشتهاند.
بر ایران چه گذشته است که طی چند سال ساخت و بافت طیف اصلی معترضان ایرانی تا این حد دگرگون شده است؟ چرا توسل به اهرمهای بینالمللی برای تشدید فشار بر کشور با چنین واکنشی مواجه است؟
این عنصرسابقا چپ که بعدها با فرصتطلبی در شمار مدعیان لیبرال دموکراسی در حلقه لندن درآمد و با MI6 همکاری میکند، در ادامه اذعان میکند که مردم ایران از مداخلات خارجی انزجار دارند. نگهدار عضو حلقه لندن در فتنه 88 بود که علنا خطمشی مداخلهجویانه و آشوبطلبانه شبکه دولتی انگلیس را دنبال میکرد.