یکی از تجار ایرانی پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود تا به عنوان سهمین به امام خمینی بدهد. در آن زمان دولت طاغوت هر کسی را که به نجف و دیدار امام میرفت، تعقیب میکرد و دولتیها هم از این امر خبر داشتند، آن تاجر خدمت امام رسید و گفت، این پولها بابت سهم امام (علیهالسلام) است و از ایران آوردهام که به شما تقدیم کنم تا مصرف حوزهی علمیه نمایید، امام قبول نکردند.
شهدای ایران:در طول تاریخ اسلام همواره دولتهای ظالم با مکر و حیله به دنبال تضعیف اسلام بودهاند و از هیچ ابزار و وسیلهای در این خصوص دریغ نکرده اند بزرگان دین ما به لطف پروردگار، هیچگاه اسیر نیرنگ آنان نشدهاند.
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ ٱللَّهِ مَكْرُهُمْ ابراهیم/46
آنها نهایت مکر خود را به کار زدند و همه مکرها نزد خدا آشکار است
آینه:
حکایت؛ یکی از تجار ایرانی پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود تا به عنوان سهمین به امام خمینی بدهد. در آن زمان دولت طاغوت هر کسی را که به نجف و دیدار امام میرفت، تعقیب میکرد و دولتیها هم از این امر خبر داشتند، آن تاجر خدمت امام رسید و گفت، این پولها بابت سهم امام (علیهالسلام) است و از ایران آوردهام که به شما تقدیم کنم تا مصرف حوزهی علمیه نمایید، امام قبول نکردند.
تاجر گفت، آقا من از راه دور این پول را آوردهام و مخصوص شماست، امام فرمودند: «به صلاح تو نیست که من این پول را از تو بگیرم، ببر خدمت یکی دیگر از مراجع و حتماً از ایشان رسید بگیر» اصرار آن فرد هیچ اثری در امام نکرد و پول را به منزل مرجع دیگری برد و رسید گرفت. رژیم شاه پس از بازگشت، او را در مرز به این عنوان که برای امام در نجف پول زیادی برده دستگیر کرد، آن تاجر گفته بود من یک شاهی هم پول به ایشان ندادهام بلکه به شخص دیگری دادم و بعد رسید پول را از جیبش درآورده و به آنها ارائه کرد.
اگر امام پول را از ایشان گرفته و رسید داده بود شاید تا آخر عمر در گوشه زندان میماند و شکنجه میشد. ۱
1 با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات اولیاء
*حوزه
آیه:
خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَقَدْ مَكَرُوا مَكْرَهُمْ وَعِندَ ٱللَّهِ مَكْرُهُمْ ابراهیم/46
آنها نهایت مکر خود را به کار زدند و همه مکرها نزد خدا آشکار است
آینه:
حکایت؛ یکی از تجار ایرانی پول هنگفتی با خود به نجف آورده بود تا به عنوان سهمین به امام خمینی بدهد. در آن زمان دولت طاغوت هر کسی را که به نجف و دیدار امام میرفت، تعقیب میکرد و دولتیها هم از این امر خبر داشتند، آن تاجر خدمت امام رسید و گفت، این پولها بابت سهم امام (علیهالسلام) است و از ایران آوردهام که به شما تقدیم کنم تا مصرف حوزهی علمیه نمایید، امام قبول نکردند.
تاجر گفت، آقا من از راه دور این پول را آوردهام و مخصوص شماست، امام فرمودند: «به صلاح تو نیست که من این پول را از تو بگیرم، ببر خدمت یکی دیگر از مراجع و حتماً از ایشان رسید بگیر» اصرار آن فرد هیچ اثری در امام نکرد و پول را به منزل مرجع دیگری برد و رسید گرفت. رژیم شاه پس از بازگشت، او را در مرز به این عنوان که برای امام در نجف پول زیادی برده دستگیر کرد، آن تاجر گفته بود من یک شاهی هم پول به ایشان ندادهام بلکه به شخص دیگری دادم و بعد رسید پول را از جیبش درآورده و به آنها ارائه کرد.
اگر امام پول را از ایشان گرفته و رسید داده بود شاید تا آخر عمر در گوشه زندان میماند و شکنجه میشد. ۱
1 با اقتباس و ویراست از کتاب کرامات اولیاء
*حوزه