حلب آزاد شد؛ اما نه با خدعه و نیرنگ؛ بلکه با اخلاصی که رزمندگان مقاومت از مکتب عاشورا فرا گرفته بودند. حلب آزاد شد؛ نه با دلارهای نفتی و غربی و نه با مذاکرات مردانی اتوکشیده در سالن هایی با هوای مطبوع؛ بلکه با رشادت و خون دادن مردانی با لباسهای خاکی و با پیکرهای خونین و با بوی دود و باروت.
شهدای ایران: مذاکره با گروههایی که منطق شان نابودی یک ملت و ساقط شدن یک نظام است ره به جایی نخواهد برد، همانگونه که تاکنون چنین بوده است. چرا که شیطان صفتان مذاکره را تنفسی برای بقا بیشتر و اندیشه برای توطئه ای دیگر می دانند.
زبان اقتدار و جهاد شیواترین زبان برای زورگویان و گروههای تروریستی و تکفیری و حامیان آن است؛ که کمر به نابودی عزت و اقتدار مسلمین با نام اسلام بسته اند؛ چرا که سفارش شده است که:«با آنها پيكار كنيد! تا فتنه باقى نماند و دين، مخصوص خدا گردد(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ). پیروزی مقاومت در حلب درس عبرتی است برای آنان و حامیان آنان که اگر پول و حمایتهای آنان نبود حال و روز منطقه ما اینگونه نمی شد.
حلب را دلاوریهای حزب الله و و ایستادگی زینبیون و رشادتهای فاطمیون و غیرت حیدریون و رزمندگان ملت و نظامی که نخواست از گردونه مقاومت خارج شود و همگی در ید واحد و فرماندهی سپاهیان قدس آزاد کرد؛ نه مذاکراتی نفس گیر و بی خاصیت با آنانی که مسبب ویرانی سوریه و حلب بوده اند. حلب را عاشورایی فکر کردن، رهانید و نه لبخند با دشمن.
حلب آزاد شد؛ اما نه با خدعه و نیرنگ؛ بلکه با اخلاصی که رزمندگان مقاومت از مکتب عاشورا فرا گرفته بودند. حلب آزاد شد؛ نه با دلارهای نفتی و غربی و نه با مذاکرات مردانی اتوکشیده در سالن هایی با هوای مطبوع؛ بلکه با رشادت و خون دادن مردانی با لباسهای خاکی و با پیکرهای خونین و با بوی دود و باروت.
پیام آزادی حلب، دومین شهر بزرگ و مهم سوریه این است که رمز بقای یک ملت که می خواهد مستقل باشد و باج به غرب و سران مرتجع منطقه ندهد، مقاومت و پایمردی است و نه وادادگی و سرسپردن. که عاقبت سرسپردگی در یوزگی همیشگی است که مصداقش در حکام شکم پرست آل سعود و آل خلیفه و سران کشورهای ذره بینی حوزه خلیج فارس شاهد هستیم.
حلب آزاد شد. اما جای علی و حسین و سید و محمد و...خالی است، حاج حسین همدانی که راهبری کرد در سوریه، و بسیج کرد مردمی را که دل در گرو سربلندی وطن خود داشتند. همان سرداری که مزد سالها مجاهدت خود را در 8 وادی جهاد و عاشقی کشورمان، در سوریه با پیوستن به کاروان شهدا گرفت.
حلب آزاد شد و یاد حسین قفلی و علی سعد و علی آقا عبدالهی و دیگر جاویدالاثرهای مدافع حرم، که پیکر پاکشان غریبانه در آن سرزمین مفقود است، و رشادت آنان معبری برای آزادی این شهر مهم گشت،به خیر.
حلب آزاد شد! اما یاد آن جوانی به خیر که به مادرش گفت: راهی برای رسیدن به آرزویم باز شده است، مسیر امتحان دادن برای میزان وفاداریم به اسلام جلویم گشوده شده است و باید بروم... در وصیتش نوشته بود که عمودی می روم و افقی باز خواهم گشت و با پیکری متلاشی شده و همین گونه نیز شد.
باید در میدان حلب به سان آزادی خرمشهر به یاد همه دلاوران و فرماندهان بخوانند:«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته/ خون يارا نت پر ثمر گشته/ ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته/ خون يارانت پر ثمر گشته/ آه و و ا و يـــلا...»
علی صالحی
*پلاک دزفول
زبان اقتدار و جهاد شیواترین زبان برای زورگویان و گروههای تروریستی و تکفیری و حامیان آن است؛ که کمر به نابودی عزت و اقتدار مسلمین با نام اسلام بسته اند؛ چرا که سفارش شده است که:«با آنها پيكار كنيد! تا فتنه باقى نماند و دين، مخصوص خدا گردد(وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ). پیروزی مقاومت در حلب درس عبرتی است برای آنان و حامیان آنان که اگر پول و حمایتهای آنان نبود حال و روز منطقه ما اینگونه نمی شد.
حلب را دلاوریهای حزب الله و و ایستادگی زینبیون و رشادتهای فاطمیون و غیرت حیدریون و رزمندگان ملت و نظامی که نخواست از گردونه مقاومت خارج شود و همگی در ید واحد و فرماندهی سپاهیان قدس آزاد کرد؛ نه مذاکراتی نفس گیر و بی خاصیت با آنانی که مسبب ویرانی سوریه و حلب بوده اند. حلب را عاشورایی فکر کردن، رهانید و نه لبخند با دشمن.
حلب آزاد شد؛ اما نه با خدعه و نیرنگ؛ بلکه با اخلاصی که رزمندگان مقاومت از مکتب عاشورا فرا گرفته بودند. حلب آزاد شد؛ نه با دلارهای نفتی و غربی و نه با مذاکرات مردانی اتوکشیده در سالن هایی با هوای مطبوع؛ بلکه با رشادت و خون دادن مردانی با لباسهای خاکی و با پیکرهای خونین و با بوی دود و باروت.
پیام آزادی حلب، دومین شهر بزرگ و مهم سوریه این است که رمز بقای یک ملت که می خواهد مستقل باشد و باج به غرب و سران مرتجع منطقه ندهد، مقاومت و پایمردی است و نه وادادگی و سرسپردن. که عاقبت سرسپردگی در یوزگی همیشگی است که مصداقش در حکام شکم پرست آل سعود و آل خلیفه و سران کشورهای ذره بینی حوزه خلیج فارس شاهد هستیم.
حلب آزاد شد. اما جای علی و حسین و سید و محمد و...خالی است، حاج حسین همدانی که راهبری کرد در سوریه، و بسیج کرد مردمی را که دل در گرو سربلندی وطن خود داشتند. همان سرداری که مزد سالها مجاهدت خود را در 8 وادی جهاد و عاشقی کشورمان، در سوریه با پیوستن به کاروان شهدا گرفت.
حلب آزاد شد و یاد حسین قفلی و علی سعد و علی آقا عبدالهی و دیگر جاویدالاثرهای مدافع حرم، که پیکر پاکشان غریبانه در آن سرزمین مفقود است، و رشادت آنان معبری برای آزادی این شهر مهم گشت،به خیر.
حلب آزاد شد! اما یاد آن جوانی به خیر که به مادرش گفت: راهی برای رسیدن به آرزویم باز شده است، مسیر امتحان دادن برای میزان وفاداریم به اسلام جلویم گشوده شده است و باید بروم... در وصیتش نوشته بود که عمودی می روم و افقی باز خواهم گشت و با پیکری متلاشی شده و همین گونه نیز شد.
باید در میدان حلب به سان آزادی خرمشهر به یاد همه دلاوران و فرماندهان بخوانند:«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته/ خون يارا نت پر ثمر گشته/ ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته/ خون يارانت پر ثمر گشته/ آه و و ا و يـــلا...»
علی صالحی
*پلاک دزفول