هوشنگ قادریان از یادگاران هشت سال جنگ تحمیلی در دهلران این روزها به دلیل بی توجهی در وضعیت مناسبی نیست، جانبازی که بر اثر شیمیایی شدن امروز مورد حمایت هیچ دستگاهی قرار ندارد.
شهدای ایران: دیگر از نوشتن نامه و پیگیری برای حل مشکلات خود بخصوص تأمین هزینههای سرسامآور داروهای شیمیایی بسیار ناامید شده است چون بیش از یک دهه نامهنگاری و پیگیری و بهرغم داشتن مستندات قانونی و پزشکی تاکنون نتیجه ای نداشته است.
سالهاست کلمه امید را از زندگی خود حذف کرده است چون عدم توجه و پذیرش مستندات قانونی و پزشکی از سوی مسئولان سبب شده واژه امید را فراموش کند.
از رفتن به جبهه پشیمان نیستم...
خودش را هوشنگ قادریان معرفی میکند و با صدای بغضآلود میگوید آن زمان برای لبیک گفتن به فتوای امام خمینی (ره) برای دفاع از مهین و خاک جمهوری اسلامی راهی جبهه شدم و از رفتن به جبهه پشیمان نیستم چراکه اگر ایستادگی همرزمان و همقطاران و همه رزمندگان جبهههای جنگ نبود امروز چنین امنیتی در کشور نبود.
خسخس سینه و سرفههای پیدرپی باعث میشود که چنددقیقهای را سکوت کند و به کمک اسپری نفسی تازه کند.
ماهیانه یکمیلیون تومان هزینه درمان تأمین داروهای شیمیایی
خسته میشود تقاضا میکند تاکمی استراحت کند و در بین استراحت با برداشتن ذرهبین به ساعت مچی خود نگاه میکند و تنها فرزند خودش رایان را صدا میکند تا یک لیوان آب برایش بیاورد و با لبخند میگوید: ببخشید من باید به سمت داروخانه بروم چون موقع خوردن قرصهای اعصابم است. اگر کمی دیر شود دچار مشکلات روحی میشوم و در کمال تعجب سینی پر از دارو از زیر تخت خود بیرون میآورد و میگوید ماهیانه یکمیلیون تومان هزینه درمان تأمین داروهای شیمیایی پرداخت میکند.
یک دهه پیگیر مشکلات
قادریان گفت: در یک دهه گذشته برای پیگیری و حل مشکلات و درمان خود مکاتبات فراوانی با ارگانهای دولتی، غیردولتی و نظامی داشتهام ولی متأسفانه تاکنون هیچ نتیجهای نگرفتم.
این جانباز شیمیایی صفر درصد گفت: مشکلات ناشی از شیمیایی سبب شده که وضعیت جسمانی مناسبی نداشته باشم و در ماه حداقل سه تا چهار بار شبها در خواب خوندماغ شوم و گاهی هم براثر غرش تانکها و شلیک تیرهای آن زمان با صدای جیغ از خواب بیدار میشوم.
اشک گونههای تیرهاش را خیس میکند و میگوید: مشکلات و کابوسهای شبانه سبب شده که خانواده ام هم عذاب بکشند و فرزندم وقتی با جیغهای شبانه من از خواب بیدار میشود در گوشه اتاق به من خیره میشود و اشک میریزد و بغض میکند. وقتی از من می پرسد بابا شیمیایی یعنی چه سختی من دوچندان می شود.
این جانباز شیمیایی صفر درصد در پایان با این سوال حرف های خود را تمام می کند که چرا و به چه گناهی بهرغم داشتن مستندات قانونی کمیسیون پزشکی، بنیاد شهید از پذیرفتن مدارک قانونی که به تائید کمیسیون عالی رسیده توجه نمیکند.
سالهاست کلمه امید را از زندگی خود حذف کرده است چون عدم توجه و پذیرش مستندات قانونی و پزشکی از سوی مسئولان سبب شده واژه امید را فراموش کند.
از رفتن به جبهه پشیمان نیستم...
خودش را هوشنگ قادریان معرفی میکند و با صدای بغضآلود میگوید آن زمان برای لبیک گفتن به فتوای امام خمینی (ره) برای دفاع از مهین و خاک جمهوری اسلامی راهی جبهه شدم و از رفتن به جبهه پشیمان نیستم چراکه اگر ایستادگی همرزمان و همقطاران و همه رزمندگان جبهههای جنگ نبود امروز چنین امنیتی در کشور نبود.
خسخس سینه و سرفههای پیدرپی باعث میشود که چنددقیقهای را سکوت کند و به کمک اسپری نفسی تازه کند.
ماهیانه یکمیلیون تومان هزینه درمان تأمین داروهای شیمیایی
خسته میشود تقاضا میکند تاکمی استراحت کند و در بین استراحت با برداشتن ذرهبین به ساعت مچی خود نگاه میکند و تنها فرزند خودش رایان را صدا میکند تا یک لیوان آب برایش بیاورد و با لبخند میگوید: ببخشید من باید به سمت داروخانه بروم چون موقع خوردن قرصهای اعصابم است. اگر کمی دیر شود دچار مشکلات روحی میشوم و در کمال تعجب سینی پر از دارو از زیر تخت خود بیرون میآورد و میگوید ماهیانه یکمیلیون تومان هزینه درمان تأمین داروهای شیمیایی پرداخت میکند.
یک دهه پیگیر مشکلات
قادریان گفت: در یک دهه گذشته برای پیگیری و حل مشکلات و درمان خود مکاتبات فراوانی با ارگانهای دولتی، غیردولتی و نظامی داشتهام ولی متأسفانه تاکنون هیچ نتیجهای نگرفتم.
این جانباز شیمیایی صفر درصد گفت: مشکلات ناشی از شیمیایی سبب شده که وضعیت جسمانی مناسبی نداشته باشم و در ماه حداقل سه تا چهار بار شبها در خواب خوندماغ شوم و گاهی هم براثر غرش تانکها و شلیک تیرهای آن زمان با صدای جیغ از خواب بیدار میشوم.
اشک گونههای تیرهاش را خیس میکند و میگوید: مشکلات و کابوسهای شبانه سبب شده که خانواده ام هم عذاب بکشند و فرزندم وقتی با جیغهای شبانه من از خواب بیدار میشود در گوشه اتاق به من خیره میشود و اشک میریزد و بغض میکند. وقتی از من می پرسد بابا شیمیایی یعنی چه سختی من دوچندان می شود.
این جانباز شیمیایی صفر درصد در پایان با این سوال حرف های خود را تمام می کند که چرا و به چه گناهی بهرغم داشتن مستندات قانونی کمیسیون پزشکی، بنیاد شهید از پذیرفتن مدارک قانونی که به تائید کمیسیون عالی رسیده توجه نمیکند.