شهدای ایران shohadayeiran.com

عضو جبهه پایداری می‌گوید: جلیلی سال ۹۲ دیر آمد خوب هم نتوانست نظراتش را بیان کند. ضمن آنکه تیم تبلیغاتی‌اش هم خوب کار نکرد او البته این را هم گفت که بعید است جلیلی در این دوره کاندیدا شود.
شهدای ایران: عضو جبهه پایداری می‌گوید: جلیلی سال ۹۲ دیر آمد خوب هم نتوانست نظراتش را بیان کند. ضمن آنکه تیم تبلیغاتی‌اش هم خوب کار نکرد او البته این را هم گفت که بعید است جلیلی در این دوره کاندیدا شود.

جبهه پایداری روزگاری مدعی خالص سازی گفتمان اصولگرایی بود اما هر چه گذشت سیاسیون شاخصی که عضو شورای مرکزی این مجموعه بودند، به دلایل مختلف که بعضا بوی اختلاف می دهد تصمیم به جدایی گرفتند و رفتند اما سیدامیرحسین قاضی زاده هاشمی در گفتگو با خبرآنلاین خروج چهره ها از پایداری را نه به دلیل اختلاف در بینش بلکه به علت مشغله کاری و گرفتاری بیان می کند.

در ادامه گفتگو این عضو جبهه پایداری نگاه این مجموعه را به صحنه انتخابات سال 96 تشریح کرد و یادآور شد: اول می بینیم کاندیداهای موجود چه کسانی هستند بعد سعی می کنیم کسانی را انتخاب کنیم که احتمال تأیید رجل سیاسی و رجل مذهبی بودن آنها زیاد باشد. او البته از عدم گرایش شان به سعید جلیلی هم گفت و اینکه 

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید.

چرا هرچه سایه فضای امنیتی بر عرصه سیاسی کشور کمتر شد، گفتمان پایداری هم رنگ باخت و از رونق افتاد؟

پایداری از قبل نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تشکیل شد بنابراین در دو انتخابات مجلس نهم و مجلس دهم حضور داشت.

اما در همان دوره نهم هم سودای کسب اکثریت کرسی ها و در اختیار گرفتن مدیریت مجلس را در ذهن می پروراند؟ ولی موفق نشد

بالاخره در مجلس نهم فکر و جریان پایداری دارای یک اکثریت بیشتری بود، طبیعتا ادعاهایی داشت اما الان آن شرایط ممکن است نباشد بنابراین براساس بضاعت حرف می زند. البته امروز در کشور دو جریان بیشتر وجود ندارد. یکی جریان آقای هاشمی و طرفداران او و دیگری جریان پایداری است. چون رسانه ها هر کس را که با هاشمی نیست جزء پایداری می خوانند، پس با این تفسیر می توان گفت همین الان هم پایداری در مجلس دهم اکثریت است.

یعنی جریان پایداری خودش را در حد و اندازه تقابل با جریان آقای هاشمی می داند؟

ما نمی خواهیم بگوییم چنین تصوری داریم یا نداریم، این تلقی رسانه ها و دولت است یعنی هر کسی به نقد دولت می پردازد او را جزء پایداری می خوانند. پس دو جریان بیشتر در کشور وجود ندارد یا جریان آقای هاشمی است یا جریان پایداری. آیا جریان وسطی وجود دارد؟

به نظر می رسد از الان پایداری دارد به انتخابات ریاست جمهوری پل می زند تا دوقطبی هاشمی-پایداری ایجاد کند.

ما این کار را نمی کنیم دولت این را دنبال می کند چون به منتقد خودش پایداری می گوید.

به منتقد دولت پایداری نمی گویند، شاید منظور شما دلواپسان است.

اینها واژه های موازی هم هستند و با این لطف ما زنده ترین جریان حاضر در کشور هستیم.

اما جریان زنده پایداری خیلی ریزش هم داشته است.

هر چه ریزش می کنیم باز هم اکثریتیم (خنده). در مجلس هم ما اکثریتیم چون کسی که جریان دولت و اصلاح طلبان دنبال ریاست او بر مجلس بودند رئیس نشد، از آنجا که هر کس مقابل جریان دولت است پایداری محسوب می شود ما اکثریتیم. البته من روی مقدم بحث حرف دارم که عنوان شد پایداری ریزش کرده است.

مصداق ریزش همین جدا شدن چهره های شاخص از شورای مرکزی جبهه پایداری است.

این نشانه زنده بودن جریان ماست. ما روش های جریانات سنتی را اعم از اصولگرا و اصلاح طلب قبول نداریم. ما یک منطق فقهی را به عنوان ناظر قبول داریم اما بدنه اجتماعی و بدنه سیاسی باید پویا باشد. یک عده ای می آیند ایده ها، خلاقیت ها و توانایی شان را خرج می کنند، بالاخره انرژی شان تمام و مستهلک می شوند باید یک گروه جدید جای اینها بیایند.

یعنی آقایان لنکرانی، حسینیان و نبویان مستهلک شدند که از پایداری رفتند و جدیدها جای آنها را گرفتند؟

نمی خواهم این طور بگویم. آنها جای خود را به نیروهای جوان تر و پرانرژی تر دادند.

این نیروهای جوان چقدر در پایداری وزنه هستند و قدرت تأثیرگذاری دارند؟

خیلی، شورای مرکزی هستند رأی شان در تصمیم گیری ها موثر است.

اما به نظر می آید حضور جوان ها در شورای مرکزی جبهه پایداری بیشتر ویترین است؟

خیر تصمیم گیرند. تازه تصمیم گیری در شورایی مرکزی پایداری سخت تر است چون اکثریتی نیست بلکه باید درباره موضوع اجماع کامل انجام شود بعد از این مرحله مصوبه شورای مرکزی باید تأیید شورای فقها نیز برسد. این دو ویژگی در هیچ یک از احزاب و جریان های دیگر نیست.

به همین دلیل است که چون در شورای مرکزی پایداری اجماع نمی شد، عده ای کنار رفتند یا کنار گذاشته شدند، آیا این طور است؟

اصلا این طور نیست خودشان نخواستند کاندیدا بشوند.

مثلا آقای حسینیان خودش دوست نداشت کاندیدا شود؟

نخواست کاندیدا شود.

چرا دوست نداشت کاندیدای عضویت در شورای مرکزی جبهه پایداری شود؟

به دلیل مشغله و گرفتاری ها. خود من هم دلم نمی خواست کاندیدا شوم، به عبارت بهتر دلم نمی خواست ارتباطم با پایداری قطع شود اما چون آنقدر مشغله و مسئولیت های دیگر داشتم که نمی خواست برای عضویت در شورای مرکزی کاندیدا شوم. به دوستان هم همیشه می گفتم که کسانی مثل من را کنار بگذارید و افرادی را که می توانند هفته ای 10 ساعت وقت مفید برای موضوعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بگذارند جایگزین کنید. ما ها هواداریم و کمک می کنیم منتها اصرار کردند و گفتند اینکه یک دفعه همه دوستان بخواهند بروند و عده جدیدی بیایند ممکن است بیرون این طور بیان شود که چه شده است؟ -مثل همین سئوال هایی که مطرح می شود- یک تعدادی از اعضای سابق بمانند. ما بنای به همین ملاحظات مجبور شدیم در شورای مرکزی پایداری بمانیم وگرنه من هم حتما کاندیدا نمی شدم.

یعنی شما هم از سر اجبار در پایداری ماندید؟

بله، واقعا از سر اجبار بود تا دهن خبرگزاری ها را ببندیم وگرنه من اینقدر کار و گرفتاری دارم که درست به امور حوزه انتخابیه ام نمی رسم و حقوق مردم ضایع می شود. الان جلسات شورای مرکزی جبهه پایداری را هر 5 جلسه یک بار می رسم شرکت کنم. اینکه شورای مرکزی نشد. اصلا یکی از نقدهای ما به هم این بود "فلانی تو که اینقدر کار یا منبر داری، خوب افراد دیگری هستند بگذار کسانی که می توانند وقت بگذارند در شورای مرکزی باشند، یعنی حضور در شورای مرکزی منحصر در اشخاص نشود" به چند نفر از جمع به خاطر اینکه حرف و حدیث نشود ایستادند.

اما اگر یک تشکل سیاسی چهره های کاریزماتیک و شاخص خودش را از دست بدهد که به حاشیه می رود

من، نبویان، حسینیان و دیگران چگونه کاریزما شدیم. از اول کاریزما بودیم؟

خوب این افرادی که نام بردید قبل از حضور در جبهه پایداری یک وجهه سیاسی هم داشتند.

می دانم اما آقای خضریان یا آقای میثم نیلی هم دبیرکل یک تشکل دانشجویی بودند، اینها آدم های کمی نیستند سابقه تشکیلاتی داشتند. اینها هم باید اجازه بدهند بعد از یکی دو دوره افراد جدیدی بیایند در شورای مرکزی حضور پیدا کند، اگر بخواهند پایداری بماند؛ در غیر این صورت یک حزب خانوادگی می شود که حاج آقای ایکس و حاج آقای ایگرگ در صدر اداره حزب ماندند و همه هم با هم پیوند خانوادگی دارند که سر جمع اعضای حزب 50 نفر می شود.

کنایه به موتلفه می زنید؟

خیر.

شما این طوری درباره رفتن چهره ها از شورای مرکزی پایداری می گویید اما یکی از نمایندگان مجلس همسو با جبهه پایداری و حتی یکی از اعضای شورای مرکزی پایداری به من گفت "علت کنار رفتن ها وجود اختلافات بود نباید نیروهای انقلاب با یکدیگر اختلاف کنند".

خیر این طور نیست. شاید اختلاف نظر داشته باشیم اما با با هم صحبت می کنیم. اولا جبهه پایداری یک حزب نیست نماینده یک گفتمان است. در گفتمان هم اختلاف معنی ندارد.

پایداری نماینده چه گفتمانی است؟

گفتمان انقلاب اسلامی، گفتمان اسلامی انقلابی، گفتمان ...

احمدی نژاد هم همین ها را می گفت.

حالا باید دید گفتمان آقای احمدی نژاد چه بوده است. گفتمان پایداری منبعث از ادبیات حضرت امام و مقام معظم رهبری است. نمی خواهم بگویم همه کسانی که به این مبانی معتقدند در جبهه پایداری حضور دارند اما استفاده پایداری در کارکرد سیاسی-حزبی اش برای برقرار نگهداشتن پرچم این گفتمان است. تمام دوستانی که در قرارگاه عمار و امثال این مجموعه دارند کار می کنند وابستگان فکری پایداری هستند و اصلا اختلاف معنی ندارد اما شاید روش بیان من با روش بیان آقای حسینیان یا آقای رسایی متفاوت باشد. در واقع اختلاف منش داریم اختلاف بینش نداریم. به همین خاطر هم تیم آقای هاشمی و دولت هر کس با آنها مخالف است به او می گویند عضو پایداری، اتفاقا درست می گویند چون همه متعلق به یک اردوگاه فکری هستند. متنها آنها اسم دیگری برایش پیدا نمی کنند می خواهند "هو" کنند مثلا می گویند پایداری.

یعنی شما اصولگرایان سنتی را جزء جریان آقای هاشمی حساب می کنید؟

خیر، آنها پایداری شدند چون منتقدان آقای هاشمی هستند (خنده). هیچ اصولگرایی نیست که از پایداری جدا باشد و ما هم از هیچ اصولگرایی جدا نیستیم.

اینکه پایداری آمد گفتمان اصولگرایی را خالص تر کند ...

کرده و توانسته است.

اما دارد خودش خالص تر می شود.

هم گفتمان را داریم خالص تر می کنیم در راستایش خودمان را هم خالص می کنیم. باید اخلاص افزایش پیدا کند. (خنده)

آقای محصولی اوایل مهرماه اعلام کرد پایداری دنبال کاندیدای اصلح مقبول رأی آور است، آیا همچنان پایداری این رویکرد فکری را در انتخابات دنبال می کند؟

مرحوم آیت الله خوشوقت می گفت "تئوری صالح مقبول منحط است. مقبولیت چگونه به وجود آمده است؟ یک نفر شهروند عادی بود ارتباطات اجتماعی پیدا می کند و ذره ذره مشهور می شود یا دیگرانی با فعالیت او را مشهور کردند. پس وظیفه آن است که اصلح را پیدا و او را به مردم معرفی کنیم چون فطرت خداجوی انسان ها به سمت خوبی هاست." به عبارت دیگر ایشان می گفت وظیفه ما این است که برای اصلح مقبولیت ایجاد کنیم.

الان چنین گزینه ای را دارید؟

فراوان.

گزینه ای که در مقابل آقای روحانی رأی بیاورد را دارید؟

کم نداریم.

چرا دوره های قبل رو نمی کردید؟

از کجا می دانید که رو نمی کردیم.

یکی از گزینه های شما آقای جلیلی بود که رأی نیاورد.

کاندیدای ما آقای لنکرانی بود. شورای نگهبان در تعامل با آقای لنکرانی موجب شد آقای لنکرانی به این نتیجه برسد که انصراف دهد. البته این یکی از دلایل بود دلیل دیگر حضور چهره هایی همچون آقای حداد و آقای جلیلی در صحنه بود.

اما می ماند هم شورای نگهبان او را ردصلاحیت می کرد.

به هر حال آقای لنکرانی قبل از آنکه ردصلاحیت شود انصراف داد؛ البته شاید به این نتیجه رسید که مثل سایرین بشود پس این دلیل ثانوی هم بود انصراف داد. ما در بین 8 نامزد موجود آقای جلیلی را انتخاب کردیم چون آقای حداد هم قول داده بود کنار برود پس گزینه ای که از گفتمان انقلاب اسلامی می ماند آقای جلیلی بود. آقای جلیلی هم فرد بسیار شایسته ای است و در توانمندی های او شکی نداریم؛ فضای کشور در آن دوره به گونه ای چرخید که شانسی برای این ادبیات و گفتگو نبود. البته آقای جلیلی دیر آمد خوب هم نتوانست نظراتش را بیان کند. تیم تبلیغاتیش هم نتوانست خوب کار کند.

الان چه طور آیا آقای جلیلی می تواند شانسی داشته باشد؟

بعید می دانم آقای جلیلی تصمیمی برای کاندیداتوری داشته باشد.

افرادی که می گویید اصلح رأی آورند از شورای مرکزی جبهه پایداری هستند یا از بیرون آن؟

بعید می دانم از شورای مرکزی پایداری کسی نامزد شود. دوستان ما دارند روی بسته ای کار می کنند.

در آن بسته از ایثارگران و اصولگرایان سنتی هم هستند؟

خبر ندارم. ما یک نگاه انحصاری به موضوعات نداریم. هر فردی را شایسته بدانیم که بتواند منویات امام و مقام معظم رهبری را دنبال کند پایداری یا غیرپایداری باشد از او حمایت می کنیم. در حمایت از آقای جلیلی نیز این کار را انجام دادیم. در همین مجلس دهم از ریاست آقای لاریجانی حمایت کردیم.

حمایت پایداری از آقای لاریجانی از سر ناچاری بود؟

می توانستیم رأی ندهیم یا سکوت کنیم.

اگر سکوت شما عاملی می شد که آقای عارف رئیس مجلس شود، این اتفاق قطعا به نفع شما نبود؟

همین دیگر. ما در تفکر خودمان محصور نیستیم. ما دنبال اصلح هستیم، دو نامزد برای ریاست مجلس وجود داشت ما به کسی که نزدیک تر بود رأی دادیم. حالا اسمش را می خواهید چاره یا ناچاره بگذارید. می توانست به جای 6 رأی سفید، 80 رأی سفید از گلدان ها خارج شود.

یعنی پایداری 80 نماینده همسو با خود در مجلس دهم دارد که اگر اراده می کرد 80 رأی سفید به رئیس مجلس می دادند؟

مثال می زنم. عدد نگویید ولی دوستان حزب اللهی انتخاب کردند به آقای لاریجانی رأی بدهند چون خود را در مقابل رأی مسئول می دانند. ما خودمان را در هیچ موضوعی ممتنع نمی دانیم. در همین دوره هم شاید تمام کسانی که مدنظر ما هستند به هر دلیل کاندیدا نشوند یا در انتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کنند اما ردصلاحیت شوند، به هر حال ما باید به یک نامزد ریاست جمهوری رأی بدهیم، آن وقت می بینیم چه کسی به ایده های ما نزدیک تر است.

در انتخابات پایداری دنبال چهره جدید است یا امکان دارد از نامزد تجربه شده هم حمایت کند؟

ترجیح دوستان این است که چهره جدید باشد.

چهره جدید در کمتر از شش ماه باقی مانده تا روز انتخابات می تواند توجه مردم را به خود جلب کند؟

چهره جدید به آن خاطر است که ما یک فرصت جدید داریم، تصورمان این است که افراد بهتری نسبت به کاندیداهایی که قبلا داشتیم بتوانیم برای رئیس جمهور شدن پیدا کنیم. ما به موضوعات شرعی نگاه می کنیم می خواهیم کسی را به مردم معرفی کنیم که می خواهد نفر دوم کشور شود.

گزینه نامزدی آقای نادران را برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری چقدر جدی می بینید؟

آقای نادران صریح، شفاف، پادک دست، دارای تیم و در کل فرد خوب و مناسبی برای این کار است. اقتصاددان است. چند دوره نمایندگی مجلس را در کارنامه دارد. یکی از مشکلات ما با روسای جمهور آن است که وقتی رأی می آورند کسی را برای اداره کشور ندارند. اینها ممیزات و مشخصات مثبت آقای نادران است.

آقای نادران جزء گزینه های جبهه پایداری است؟

کمیته سیاسی جبهه پایداری دارد روی این موضوع کار می کند.

آقای فتاح و ضرغامی چه طور؟

حالا ممکن است گفتگوهایی با آنها شده باشد اما نخواهند بیایند. دوره گذشته هم پایداری سه گزینه داشت که دو گزینه گفتند ما نمی آییم یک از آن دو نفر آقای فتاح بود.

به نظر می رسد اصولگرایان با چند نامزد در صحنه انتخابات حضور داشته باشند، موتلفه دنبال نامزد حزبی، ایثارگران دنبال تیم کاندیدا و پایداری دنبال اصل مقبول رأی آور است آیا مدل وحدت در عین کثرت به اجرا در خواهد آمد؟

دوستان ما به موازات پیدا کردن گزینه مذاکراتی با سایر اصولگرایان برای ایجاد اجماع خواهند کرد حالا اینکه مذاکرات به نتیجه برسد یا نرسد موضوع دیگری است.

برای مذاکرات دیر نشده؟

خیر، ما که آمریکا نیستیم که از 2 سال قبل دو حزب جمهوری خواه و دموکرات تحرکات خود را برای انتخابات ریاست جمهوری شروع بکنند، بعد از تعطیلات عید هم اگر نامزد ما معلوم شود وقت مناسب برای انتخاب شدنش وجود دارد.  تازه معلوم شدن کاندیداها یک موضوع است و تأیید شدن آنها از نظر شورای نگهبان بحث دیگری است. دوره قبل ما کلی کار کردیم یک برنامه  300 صفحه ای اداره دولت برای دکتر لنکرانی نوشتیم. یعنی تنها گروهی که برنامه مدون چاپ شده داشتند پایداری بود. کاندیدای ما محقق نشد. برنامه را تقدیم آقای جلیلی کردیم.

آقای جلیلی برنامه پایداری برای اداره دولت را پذیرفت؟

او یک تیم مستقل از ما هم داشت بچه های دانشگاه امام صادق هم به او کمک می کردند بنابراین شاید ترکیب دو برنامه را در نظر داشت یعنی اینکه انحصارا برنامه ما را قبول کرده باشد خیر.

پایداری این دوره کاندیدای در سایه خواهد داشت که اگر کاندیدای اصلی لحظه آخر از نام نویسی در انتخابات انصراف دهد یا ردصلاحیت شود، نامزد در سایه را جایگزین کنید؟

ترتیب عمل ما مثل سابق خواهد بود یعنی اول می بینیم کاندیداهای موجود چه کسانی هستند بعد سعی می کنیم کسانی را انتخاب کنیم که احتمال تأیید رجل سیاسی و رجل مذهبی بودن آنها زیاد باشد.

یعنی دو گزینه را در نظر نمی گیرید که اگر احیانا یکی وارد صحنه به هر دلیل توانست بشود دست شما خالی نماند؟

دوستان ما تکلیفی می آیند. آقای دکتر لنکرانی به زور آمد همین قدر که دید دو نفر در صحنه هستند از خدا خواسته کنار رفت یعنی داوطلب جلو انداختن در میدان و پیش رفتن ما نداریم. اشخاص را به زور راضی می کنیم یعنی دوره قبل خیلی طول کشید که به ضرب حضرات و آیات بزرگ حوزه علمیه آقای دکتر لنکرانی قبول کرد خود او به آقای جلیلی و آقای فتاح گفت که بیایند یعنی تلاش کرد برای آنکه خودش نامزد نباشد بنابراین کسی که به او می رسیم معلوم نیست قبول کند بیاید یا خیر.

یک تحلیل آن است که آقای لنکرانی برای این از شورای مرکزی پایداری رفت بیرون که اگر فردا به عنوان نامزد اصلح معرفی شد دیگران نگویند او جزء شورای مرکزی جبهه پایداری است؟

بعید می دانم آقای دکتر لنکرانی دیگر کاندیدا شود مگر اینکه به او امر شود.

آیت الله مصباح امر کند؟

نه. حالا ولش کن.

بزرگان نظام امر کنند؟

یعنی تکلیف خیلی سنگینی به او شود که بیاید. 
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار