چند رهگذر که نیمه شب از حوالی پل چوبی تهران میگذشتند با دیدن صحنه تعقیب و گریز عجیبی که بین یک راننده خودرو و مرد میانسالی جریان داشت شوکه شدند.راننده پا روی پدال گاز میفشرد تا فرار کند در حالی که مرد پیاده به یکی از درهای خودرو آویزان بود و روی زمین کشیده میشد.
به گزارش شهدای ایران؛ چند رهگذر که نیمه شب از حوالی پل چوبی تهران میگذشتند با دیدن صحنه تعقیب و گریز عجیبی که بین یک راننده خودرو و مرد میانسالی جریان داشت شوکه شدند.راننده پا روی پدال گاز میفشرد تا فرار کند در حالی که مرد پیاده به یکی از درهای خودرو آویزان بود و روی زمین کشیده میشد.
به گزارش روزنامه ایران، پس از طی مسافتی سرانجام مرد پیاده روی زمین غلتید و راننده موفق به فرار شد.
مرد میانسال مجروح به مأموران کلانتری 107 فلسطین گفت: «من کارمند بیمارستان هستم امشب برای خرید به یک پاساژ رفتم و در آنجا مرد جوانی سراغ من آمد و گفت مادرش در بیمارستانی که مشغول بهکار هستم، بستری بوده و مرا میشناسد. او برای تشکر از من به این بهانه که کولهپشتی سنگینی دارم از من خواست با خودرویش مرا تا خانه برساند. من هم پساز خرید، سوار خودرواش شدم بهدلیل اینکه عجله داشتم تصمیم گرفتم زیر پل چوبی پیاده شدم. مرد جوان هم زیر پل توقف کرد و من از ماشین پیاده شدم، اما راننده به بهانه گرفتن شماره تلفن همراهم، در یک لحظه کوله پشتیام را از دستم کشید و پایش را روی پدال گاز گذاشت؛ من هم در سمت راست جلویی خودرو را گرفتم و مسافتی را روی آسفالت کشیده شدم اما در نهایت سارق موفق به فرار شد.»
پس از طرح شکایت این مرد تیمی از مأموران انتظامی برای بازداشت سارق دست به کار شدند و دقایقی بعد در یکی از خیابانهای اطراف محل وقوع حادثه موفق به دستگیری راننده فراری شدند.
متهم 37 ساله به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شد و به بازپرس «ایرد موسی» از شعبه پنجم بازپرسی گفت: «فروشنده کفش هستم و وضع بدی ندارم، شاکی پرونده را از قبل میشناختم. او را در بیمارستانی که مادرم بستری بود، دیده بودم، در پاساژ این مرد را بهطور اتفاقی دیدم و خواستم تا او را برسانم، زمانی که مرد میانسال سوار خودروام شد با دیدن کولهپشتیاش وسوسه شدم و زمانی که وی از خودروام پیاده شده بود، کولهپشتیاش را از دستش کشیدم و فرار کردم.»
به گزارش روزنامه ایران، پس از طی مسافتی سرانجام مرد پیاده روی زمین غلتید و راننده موفق به فرار شد.
مرد میانسال مجروح به مأموران کلانتری 107 فلسطین گفت: «من کارمند بیمارستان هستم امشب برای خرید به یک پاساژ رفتم و در آنجا مرد جوانی سراغ من آمد و گفت مادرش در بیمارستانی که مشغول بهکار هستم، بستری بوده و مرا میشناسد. او برای تشکر از من به این بهانه که کولهپشتی سنگینی دارم از من خواست با خودرویش مرا تا خانه برساند. من هم پساز خرید، سوار خودرواش شدم بهدلیل اینکه عجله داشتم تصمیم گرفتم زیر پل چوبی پیاده شدم. مرد جوان هم زیر پل توقف کرد و من از ماشین پیاده شدم، اما راننده به بهانه گرفتن شماره تلفن همراهم، در یک لحظه کوله پشتیام را از دستم کشید و پایش را روی پدال گاز گذاشت؛ من هم در سمت راست جلویی خودرو را گرفتم و مسافتی را روی آسفالت کشیده شدم اما در نهایت سارق موفق به فرار شد.»
پس از طرح شکایت این مرد تیمی از مأموران انتظامی برای بازداشت سارق دست به کار شدند و دقایقی بعد در یکی از خیابانهای اطراف محل وقوع حادثه موفق به دستگیری راننده فراری شدند.
متهم 37 ساله به دادسرای ناحیه 34 تهران منتقل شد و به بازپرس «ایرد موسی» از شعبه پنجم بازپرسی گفت: «فروشنده کفش هستم و وضع بدی ندارم، شاکی پرونده را از قبل میشناختم. او را در بیمارستانی که مادرم بستری بود، دیده بودم، در پاساژ این مرد را بهطور اتفاقی دیدم و خواستم تا او را برسانم، زمانی که مرد میانسال سوار خودروام شد با دیدن کولهپشتیاش وسوسه شدم و زمانی که وی از خودروام پیاده شده بود، کولهپشتیاش را از دستش کشیدم و فرار کردم.»