شهدای ایران:اولين
روز از هفته بسيج به نام «بسيج انقلابيگري و ظلمستيزي» نامگذاري شده
است. ظلمستيزي يكي از آرمانهاي اصلي انقلاب اسلامي به رهبري امام
خميني(ره) بود كه نگاهي جهاني داشت و تنها محدود به مرزهاي جغرافيايي ايران
اسلامي نميشد. اما بسيج به عنوان يكي از بازوان توانمند نظام اسلامي، چه
عملكردي در مسير ظلمستيزي داشته و چگونه توانسته است منويات ولايت فقيه را
جامه عمل بپوشاند؟
بسيج و تقابل با شيطان بزرگ
در ريشهيابي پيام امام خميني مبني بر تشكيل بسيج مستضعفين در پنجم آذرماه 1358 ميبينيم كه مسئله وقت آن زمان زمزمههاي رويارويي با امريكا بود. شيطان بزرگي كه پس از واقعه 13 آبان 58 و تسخير لانه جاسوسي، زخمي اساسي از ايران اسلامي برداشته بود و گمانهزنيها از تقابل احتمالاً نظامي كشورمان با استكبار جهاني خبر ميدادند.
از اين رو حضرت امام(ره) در بخش آغازين پيام خود به مناسبت تأسيس بسيج مستضعفين در چهارم آذر ماه 1358 ميفرمايند: «شما غافليد كه الان با امريكا كه مجهز به همه جهازهاي درجه اول دنياست يعني يك قوهاي است كه در دنيا مقابل ندارد روبهرو هستيد، اما ما مجهزيم به يك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است ولي نبايد فراموش كنيم ما مواجهيم با يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتي، قدرتهاي بزرگ شيطاني هم دارد كه الان در همه دنيا فعاليت و تبليغات ميكند و وادار ميكند ممالك ديگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند از اين جهت من آن چيزي را كه به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست قواي شما بايد الان همه مجتمع در يك راه باشد.»
بنابراين بسيج قرار بود با ساماندهي 20 ميليون جوان ايراني و تشكيل ارتش 20 ميليوني، در برابر سردمدار استكبار جهاني بايستد. كشوري كه شريك و حامي اصلي رژيم طاغوت بود و حداقل در تاريخ معاصر ايران، اساس ظلم و ستم به ملت ايران، از سياستهاي مداخلهجويانه اين كشور متصادر ميشد.
«هرچه فرياد داريد سر امريكا بكشيد، هرچه تظاهرات داريد بر ضدامريكا بكنيد، قواي خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامي پيدا كنيد و به دوستانتان تعليم دهيد، به همه اشخاصي كه همين راه ميروند تعليمات نظامي بدهيد... يك مملكتي بعد از چندسالي كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدار داشته باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتي آسيبپذير نيست.»
استضعاف مقابل استكبار
يك روز پس از فرمان تاريخي امام خميني(ره)، شجره طيبهاي به نام «بسيج مستضعفين» در روز پنجم آذرماه رسماً تأسيس شد. پسوند مستضعفين كه به دنبال نام بسيج ميآمد نيز برگرفته از انديشههاي سياسي حضرت امام بود كه در تقسيمبندي جهان پيرامون، همواره از دو واژه جبهه استضعاف و استكبار استفاده ميكردند. مستكبرين همان «زورگويان و جهانخواران» (به تعبير حضرت امام) بودند كه حالا با درخشش خورشيد انقلاب اسلامي رقيب سرسختي پيش روي خود ميديدند. «بسيج» نيز از آن رو صفت «مستضعفين» گرفت كه بنا بود طلايهدار ايستادگي در برابر استكبار جهاني باشد.
امام خميني در يكي از اولين پيامهاي خود به مناسبت شروع جنگ تحميلي از همان ابتدا صفآرايي جبهه استكبار و استضعاف، كفر و ظلم، اسلام امريكايي و اسلام ناب محمدي را مشخص ميكنند. بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم سرنوشت صفآرايي جبهه استضعاف و استكبار را ميبايست كساني رقم ميزدند كه ذيل نام بسيج مستضعفين رهسپار جبهههاي نبرد ميشدند.
«شما ميدانيد كه اين جنگ بين ايران و بعثيهاي عراق، جنگ بين اسلام و كفر و قرآن كريم و الحاد است. از اين جهت، بر همه شما و ما مسلمانان جهان لازم است از اسلام عزيز و قرآن كريم دفاع كنيم و اين خيانتكاران را به جهنم بفرستيم.»
بسيج در ميدان عمل دفاع مقدس
كمتر از يك سال بعد از تشكيل بسيج مستضعفين، آن رويارويي احتمالي كه قرار بود بين ايران و امريكا رخ بدهد، حالا به شكل جنگ نيابتي عراق بعثي عليه ايران اسلامي رخ نشان داد و 31 شهريورماه 1359، احتمالات رسماً به يقين تبديل شدند. به رغم كارشكنيهاي اوليه كه دولت بنيصدر در برابر نيروهاي مردمي بسيج انجام ميداد، مجلس شوراي اسلامي در دي ماه 1359 مسئوليت آموزش و ساماندهي بسيج را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي واگذار كرد.
از اين زمان به بعد پايگاههاي مقاومت به شكل ساماندهيشدهتري در سراسر كشورمان تأسيس شدند و با پيوستن بسيجيان به پاسدارها، گردانهاي سپاه رشد قابل توجهي يافتند و اواسط مهر سال 60، سه تيپ اوليه سپاه تشكيل شدند. كمي بعد نيز با افزوده شدن ساير تيپها، از سال 61 شاهد به وجود آمدن لشكرهاي سپاه يكي پس از ديگري بوديم كه قدرت عظيمي را در برابر دشمن بعثي به وجود آوردند.
صرفنظر از جانفشانيهاي نيروهاي مردمي بسيج از بدو شروع جنگ تحميلي، بعد از تشكيل تيپهاي سپاه از سال دوم جنگ، عمليات بزرگ و متعددي با حضور صفوف فشرده بسيجيان به وقوع پيوست كه چهره جبههها را به كلي تغيير داد. طريقالقدس، فتحالمبين و الي بيتالمقدس سه عملياتي بود كه از آذرماه 60 تا خرداد 61 به فاصله چند ماه از يكديگر انجام شدند و تقريباً قسمت اعظم متصرفات عراق در داخل ايران را از دشمن پس گرفتند. در تمامي اين عمليات، گردانهاي بسيجي با استراتژي هجوم امواج شهادتطلب انساني، سختترين خطوط دشمن را درهم شكستند و شكستهاي عظيم بر پيكره ارتش بعث عراق وارد آوردند.
بسيجيان تا انتهاي دفاع مقدس همچنان در جبهههاي جنگ حضور داشتند و كار به جايي رسيد كه اغلب عمليات بزرگ كشورمان، در زماني انجام ميگرفت كه اعزامهاي گسترده بسيجيان به جبههها رقم ميخورد. به عنوان نمونه پس از اعزام سپاهيان محمد رسول الله(ص) در سال 65 بود كه دو عمليات بزرگ و كمنظير كربلاي 4 و5 پي در پي انجام گرفتند. در كربلاي4 آن چنان اعزام سراسري از بسيج صورت گرفت كه اگر طرح عملياتي لو نميرفت، امكان يكسره شدن كار جنگ با تصرف بصره و زمينهاي جنوب اين شهر تا دهانه اروندرود ميرفت. امري كه در صورت وقوع ميتوانست عراق را وادار به تسليم كند.
بسيجيان دو سوم شهداي جنگ
آمارها نشان ميدهد كه 64 درصد از حدود 220 هزار شهيد دفاع مقدس از بسيجيان و نيروي سپاه بودند. ناگفته پيداست بسياري از پاسدارها نيز بعد از حضور در بسيج، به عضويت سپاه درميآمدند و در واقع آمار شهداي اين دو در هم آميخته است. به هر روي آمار خيرهكننده شهدا و جانبازان بسيجي دفاع مقدس به خوبي نشان ميدهد كه اين شجره طيبه انقلاب اسلامي، در راستاي مأموريت ظلمستيزانه خود، تا چه ميزان از خودگذشتگي نشان داد و هزاران شهيد و جانباز و آزاده بسيجي سندي بر ايستادگي آنان در دفاع مقدس است.
جانفشانيهاي بسيج در دفاع مقدس به گونهاي بود كه حضرت امام خميني در آخرين پيامشان به بسيجيان در دوم آذرماه 1367 كه به مناسبت نهمين سالگرد تشكيل بسيج مستعضعفين صادر شد، ميفرمايند: «تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد. در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاي فراواني كه با ايثار و خلوص و فداكاري و شهادتطلبي، كشور و انقلاب را بيمه كردند.»
بيمه كردن انقلاب تنها يكي از اشارات رهبر كبير انقلاب در توصيف روحيه ظلمستيزانه بسيج در جبهههاي دفاع مقدس بود. ايشان در بخش ديگري از اين پيام ميفرمايند: «اگر بر كشوري نداي دلنشين تفكر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد والا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.»
ظلمستيزي، خصلت ذاتي بسيج
پايان جنگ تحميلي، آغاز دورهاي است كه به تعبير امام راحل «جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهين بيدرد» نام ميگيرد. جنگي كه شايد در ميدان نبرد رقم نميخورد، اما همچنان مسير ظلمستيزي را در برابر بسيج مستضعفين گسترده ميسازد. از اين پس بسيجيان ميبايست خود را آماده نبردي ميكردند كه قرار بود پرچم برافراشته شده در آن، به حضرت حجت(عج) به عنوان پايانبخش ظلم و جور جهاني سپرده شود.
جنگ فقر و غنا در دوره پس از جنگ، با فرمان تشكيل بسيج سازندگي توسط مقام معظم رهبري وجهه خاصي يافت. در اين دوران با رهبري هوشمندانه امام خامنهاي، بسيج در اقشار و گروههاي مخلتف جامعه تسري يافت و آمادگي خود را براي حضور در جبهههاي علمي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي و... حفظ كرد. تشكيل گروههاي جهادي و سازندگي بسيجيان به جهت حضور در مناطق محروم و زدودن فقر از چهره اين مناطق، ادامهدهنده همان روحيه ظلمستيزانهاي بود كه اين بار خود را در قالب فعاليتهاي محروميتزدايي نشان ميداد. اما عمليات سازندگي هرگز بسيج را از حضور در ميادين نبرد احتمالي و حفظ آمادگي خود در اين راستا دور نساخت. تنها يك فرصت لازم بود تا بسيج نشان دهد همچنان خط ظلمستيزي خود را در ميادين نبر سخت حفظ كرده است. اين فرصت در جبههاي به نام دفاع از حرم رخ داد و عرضاندام بسيج مستضعفين در برابر مستكبرين، شهرتي جهاني يافت.
جبهه مقاومت اسلامي ادامه ظلمستيزي
امروز شاهد هستيم چگونه بار ديگر جهان استكبار به مصاف استضعاف آمده و گروههاي تكفيري صهيونيستي در قالب مهاجمان حرم، به ظلم و تعدي در كشورهاي اسلامي ميپردازند. بار ديگر نداي ظلمستيزانه بسيج طنين انداخته و بسيجيان با اقتدار در برابرشان قد علم كردهاند و صهيونيستم جهاني را به چالش ميكشند. با نگاهي به تركيب رزمندگان حاضر در جبهه مقاومت اسلامي، به خوبي درخواهيم يافت كه ريشه حضور داوطلبانه اين رزمندگان در چنين جبههاي، با الگوگيري از حضور داوطلبانه بسيجيان در جبهههاي دفاع مقدس صورت ميگيرد.
علاوه بر اينكه تقريباً تمامي نيروهاي نظامي كشورمان اعم از سپاه و ارتش، كاملاً داوطلبانه خود را براي دفاع از حريم اهل بيت به كشورهاي عراق و سوريه ميرسانند، وجود گردانهاي بسيجي فاتحين، جلوهاي ناب و بيپرده از حضور بسيجيان در جبهه مقاومت اسلامي را به نمايش ميگذارد. كما اينكه لشكر فاطميون، تيپ زينبيون، بدريون عراقي، حزبالله سوريه و لبنان و... همگي متشكل از بسيجيان ملتهاي مختلف هستند كه با ميراثگيري از روحيه ظلمستيزانه رايج در شجره طيبه بسيج مستضعفين، دسته دسته و گروه گروه به صفوف مجاهدان ظلم تيز جبهه مقاومت اسلامي ميپيوندند.
*جوان
بسيج و تقابل با شيطان بزرگ
در ريشهيابي پيام امام خميني مبني بر تشكيل بسيج مستضعفين در پنجم آذرماه 1358 ميبينيم كه مسئله وقت آن زمان زمزمههاي رويارويي با امريكا بود. شيطان بزرگي كه پس از واقعه 13 آبان 58 و تسخير لانه جاسوسي، زخمي اساسي از ايران اسلامي برداشته بود و گمانهزنيها از تقابل احتمالاً نظامي كشورمان با استكبار جهاني خبر ميدادند.
از اين رو حضرت امام(ره) در بخش آغازين پيام خود به مناسبت تأسيس بسيج مستضعفين در چهارم آذر ماه 1358 ميفرمايند: «شما غافليد كه الان با امريكا كه مجهز به همه جهازهاي درجه اول دنياست يعني يك قوهاي است كه در دنيا مقابل ندارد روبهرو هستيد، اما ما مجهزيم به يك قدرت بالاتر از او و آن توجه به خدا و به اسلام است ولي نبايد فراموش كنيم ما مواجهيم با يك چنين قدرت بزرگ كه علاوه بر قدرت تسليحاتي، قدرتهاي بزرگ شيطاني هم دارد كه الان در همه دنيا فعاليت و تبليغات ميكند و وادار ميكند ممالك ديگر را كه آنقدر كه بتوانند تجهيز كنند از اين جهت من آن چيزي را كه به صلاح ملت و به صلاح اسلام است و به صلاح شماست بايد عرض كنم و آن اينكه تشنج صحيح نيست قواي شما بايد الان همه مجتمع در يك راه باشد.»
بنابراين بسيج قرار بود با ساماندهي 20 ميليون جوان ايراني و تشكيل ارتش 20 ميليوني، در برابر سردمدار استكبار جهاني بايستد. كشوري كه شريك و حامي اصلي رژيم طاغوت بود و حداقل در تاريخ معاصر ايران، اساس ظلم و ستم به ملت ايران، از سياستهاي مداخلهجويانه اين كشور متصادر ميشد.
«هرچه فرياد داريد سر امريكا بكشيد، هرچه تظاهرات داريد بر ضدامريكا بكنيد، قواي خودتان را مجهز بكنيد و تعليمات نظامي پيدا كنيد و به دوستانتان تعليم دهيد، به همه اشخاصي كه همين راه ميروند تعليمات نظامي بدهيد... يك مملكتي بعد از چندسالي كه بيست ميليون جوان دارد، بيست ميليون تفنگدار داشته باشد و بيست ميليون ارتش داشته باشد و يك چنين مملكتي آسيبپذير نيست.»
استضعاف مقابل استكبار
يك روز پس از فرمان تاريخي امام خميني(ره)، شجره طيبهاي به نام «بسيج مستضعفين» در روز پنجم آذرماه رسماً تأسيس شد. پسوند مستضعفين كه به دنبال نام بسيج ميآمد نيز برگرفته از انديشههاي سياسي حضرت امام بود كه در تقسيمبندي جهان پيرامون، همواره از دو واژه جبهه استضعاف و استكبار استفاده ميكردند. مستكبرين همان «زورگويان و جهانخواران» (به تعبير حضرت امام) بودند كه حالا با درخشش خورشيد انقلاب اسلامي رقيب سرسختي پيش روي خود ميديدند. «بسيج» نيز از آن رو صفت «مستضعفين» گرفت كه بنا بود طلايهدار ايستادگي در برابر استكبار جهاني باشد.
امام خميني در يكي از اولين پيامهاي خود به مناسبت شروع جنگ تحميلي از همان ابتدا صفآرايي جبهه استكبار و استضعاف، كفر و ظلم، اسلام امريكايي و اسلام ناب محمدي را مشخص ميكنند. بنابراين بيراه نيست اگر بگوييم سرنوشت صفآرايي جبهه استضعاف و استكبار را ميبايست كساني رقم ميزدند كه ذيل نام بسيج مستضعفين رهسپار جبهههاي نبرد ميشدند.
«شما ميدانيد كه اين جنگ بين ايران و بعثيهاي عراق، جنگ بين اسلام و كفر و قرآن كريم و الحاد است. از اين جهت، بر همه شما و ما مسلمانان جهان لازم است از اسلام عزيز و قرآن كريم دفاع كنيم و اين خيانتكاران را به جهنم بفرستيم.»
بسيج در ميدان عمل دفاع مقدس
كمتر از يك سال بعد از تشكيل بسيج مستضعفين، آن رويارويي احتمالي كه قرار بود بين ايران و امريكا رخ بدهد، حالا به شكل جنگ نيابتي عراق بعثي عليه ايران اسلامي رخ نشان داد و 31 شهريورماه 1359، احتمالات رسماً به يقين تبديل شدند. به رغم كارشكنيهاي اوليه كه دولت بنيصدر در برابر نيروهاي مردمي بسيج انجام ميداد، مجلس شوراي اسلامي در دي ماه 1359 مسئوليت آموزش و ساماندهي بسيج را به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي واگذار كرد.
از اين زمان به بعد پايگاههاي مقاومت به شكل ساماندهيشدهتري در سراسر كشورمان تأسيس شدند و با پيوستن بسيجيان به پاسدارها، گردانهاي سپاه رشد قابل توجهي يافتند و اواسط مهر سال 60، سه تيپ اوليه سپاه تشكيل شدند. كمي بعد نيز با افزوده شدن ساير تيپها، از سال 61 شاهد به وجود آمدن لشكرهاي سپاه يكي پس از ديگري بوديم كه قدرت عظيمي را در برابر دشمن بعثي به وجود آوردند.
صرفنظر از جانفشانيهاي نيروهاي مردمي بسيج از بدو شروع جنگ تحميلي، بعد از تشكيل تيپهاي سپاه از سال دوم جنگ، عمليات بزرگ و متعددي با حضور صفوف فشرده بسيجيان به وقوع پيوست كه چهره جبههها را به كلي تغيير داد. طريقالقدس، فتحالمبين و الي بيتالمقدس سه عملياتي بود كه از آذرماه 60 تا خرداد 61 به فاصله چند ماه از يكديگر انجام شدند و تقريباً قسمت اعظم متصرفات عراق در داخل ايران را از دشمن پس گرفتند. در تمامي اين عمليات، گردانهاي بسيجي با استراتژي هجوم امواج شهادتطلب انساني، سختترين خطوط دشمن را درهم شكستند و شكستهاي عظيم بر پيكره ارتش بعث عراق وارد آوردند.
بسيجيان تا انتهاي دفاع مقدس همچنان در جبهههاي جنگ حضور داشتند و كار به جايي رسيد كه اغلب عمليات بزرگ كشورمان، در زماني انجام ميگرفت كه اعزامهاي گسترده بسيجيان به جبههها رقم ميخورد. به عنوان نمونه پس از اعزام سپاهيان محمد رسول الله(ص) در سال 65 بود كه دو عمليات بزرگ و كمنظير كربلاي 4 و5 پي در پي انجام گرفتند. در كربلاي4 آن چنان اعزام سراسري از بسيج صورت گرفت كه اگر طرح عملياتي لو نميرفت، امكان يكسره شدن كار جنگ با تصرف بصره و زمينهاي جنوب اين شهر تا دهانه اروندرود ميرفت. امري كه در صورت وقوع ميتوانست عراق را وادار به تسليم كند.
بسيجيان دو سوم شهداي جنگ
آمارها نشان ميدهد كه 64 درصد از حدود 220 هزار شهيد دفاع مقدس از بسيجيان و نيروي سپاه بودند. ناگفته پيداست بسياري از پاسدارها نيز بعد از حضور در بسيج، به عضويت سپاه درميآمدند و در واقع آمار شهداي اين دو در هم آميخته است. به هر روي آمار خيرهكننده شهدا و جانبازان بسيجي دفاع مقدس به خوبي نشان ميدهد كه اين شجره طيبه انقلاب اسلامي، در راستاي مأموريت ظلمستيزانه خود، تا چه ميزان از خودگذشتگي نشان داد و هزاران شهيد و جانباز و آزاده بسيجي سندي بر ايستادگي آنان در دفاع مقدس است.
جانفشانيهاي بسيج در دفاع مقدس به گونهاي بود كه حضرت امام خميني در آخرين پيامشان به بسيجيان در دوم آذرماه 1367 كه به مناسبت نهمين سالگرد تشكيل بسيج مستعضعفين صادر شد، ميفرمايند: «تشكيل بسيج در نظام جمهوري اسلامي ايران يقيناً از بركات و الطاف جليه خداوند تعالي بود كه بر ملت عزيز و انقلاب اسلامي ايران ارزاني شد. در حوادث گوناگون پس از پيروزي انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههاي فراواني كه با ايثار و خلوص و فداكاري و شهادتطلبي، كشور و انقلاب را بيمه كردند.»
بيمه كردن انقلاب تنها يكي از اشارات رهبر كبير انقلاب در توصيف روحيه ظلمستيزانه بسيج در جبهههاي دفاع مقدس بود. ايشان در بخش ديگري از اين پيام ميفرمايند: «اگر بر كشوري نداي دلنشين تفكر بسيجي طنين اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گرديد والا هر لحظه بايد منتظر حادثه باشيم.»
ظلمستيزي، خصلت ذاتي بسيج
پايان جنگ تحميلي، آغاز دورهاي است كه به تعبير امام راحل «جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، و جنگ پابرهنهها و مرفهين بيدرد» نام ميگيرد. جنگي كه شايد در ميدان نبرد رقم نميخورد، اما همچنان مسير ظلمستيزي را در برابر بسيج مستضعفين گسترده ميسازد. از اين پس بسيجيان ميبايست خود را آماده نبردي ميكردند كه قرار بود پرچم برافراشته شده در آن، به حضرت حجت(عج) به عنوان پايانبخش ظلم و جور جهاني سپرده شود.
جنگ فقر و غنا در دوره پس از جنگ، با فرمان تشكيل بسيج سازندگي توسط مقام معظم رهبري وجهه خاصي يافت. در اين دوران با رهبري هوشمندانه امام خامنهاي، بسيج در اقشار و گروههاي مخلتف جامعه تسري يافت و آمادگي خود را براي حضور در جبهههاي علمي، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، نظامي و... حفظ كرد. تشكيل گروههاي جهادي و سازندگي بسيجيان به جهت حضور در مناطق محروم و زدودن فقر از چهره اين مناطق، ادامهدهنده همان روحيه ظلمستيزانهاي بود كه اين بار خود را در قالب فعاليتهاي محروميتزدايي نشان ميداد. اما عمليات سازندگي هرگز بسيج را از حضور در ميادين نبرد احتمالي و حفظ آمادگي خود در اين راستا دور نساخت. تنها يك فرصت لازم بود تا بسيج نشان دهد همچنان خط ظلمستيزي خود را در ميادين نبر سخت حفظ كرده است. اين فرصت در جبههاي به نام دفاع از حرم رخ داد و عرضاندام بسيج مستضعفين در برابر مستكبرين، شهرتي جهاني يافت.
جبهه مقاومت اسلامي ادامه ظلمستيزي
امروز شاهد هستيم چگونه بار ديگر جهان استكبار به مصاف استضعاف آمده و گروههاي تكفيري صهيونيستي در قالب مهاجمان حرم، به ظلم و تعدي در كشورهاي اسلامي ميپردازند. بار ديگر نداي ظلمستيزانه بسيج طنين انداخته و بسيجيان با اقتدار در برابرشان قد علم كردهاند و صهيونيستم جهاني را به چالش ميكشند. با نگاهي به تركيب رزمندگان حاضر در جبهه مقاومت اسلامي، به خوبي درخواهيم يافت كه ريشه حضور داوطلبانه اين رزمندگان در چنين جبههاي، با الگوگيري از حضور داوطلبانه بسيجيان در جبهههاي دفاع مقدس صورت ميگيرد.
علاوه بر اينكه تقريباً تمامي نيروهاي نظامي كشورمان اعم از سپاه و ارتش، كاملاً داوطلبانه خود را براي دفاع از حريم اهل بيت به كشورهاي عراق و سوريه ميرسانند، وجود گردانهاي بسيجي فاتحين، جلوهاي ناب و بيپرده از حضور بسيجيان در جبهه مقاومت اسلامي را به نمايش ميگذارد. كما اينكه لشكر فاطميون، تيپ زينبيون، بدريون عراقي، حزبالله سوريه و لبنان و... همگي متشكل از بسيجيان ملتهاي مختلف هستند كه با ميراثگيري از روحيه ظلمستيزانه رايج در شجره طيبه بسيج مستضعفين، دسته دسته و گروه گروه به صفوف مجاهدان ظلم تيز جبهه مقاومت اسلامي ميپيوندند.
*جوان