پرونده قتل زن جوان توسط اتباع افغان، پس از شش سال با شناسایی مادر مقتول وارد مرحله تازهای شد.
شهدای ایران: 28 شهریور سال 89 مردی در تماس با پلیس از کشف جسد زن ناشناسی در خانهاش خبر داد. در پی این تماس تیمی از ماموران راهی خانه مورد نظر در محله گرگان تهران شدند.
صاحب این خانه قدیمی در تحقیقات گفت: مدتی است دیگر در این خانه زندگی نمیکنم و در جای دیگر ساکن هستم. دیروز همسایهها با من تماس گرفته و ادعا کردند، خانهام پاتوق معتادان افغان شده است. برای بررسی موضوع به اینجا آمده و با جسد زن ناشناس روبهرو شدم.
ماموران در کنار جسد، متوجه تلفن همراهی شدند که احتمال میرفت متعلق به زن جوان باشد. با بررسی تماسهای مقتول، چند مرد دستگیر و مدعی شدند نام این زن بهار است و با او در ارتباط بودهاند. مقابل این خانه نیز خودروی پرایدی کشف شد که مالک آن پس از احضار به پلیس آگاهی اعلام کرد بهار چند روز قبل خودرو را از من امانت گرفت و از قتلش بی خبر بودم.
از سوی دیگر بررسیها نشان داد این زن با یک شمارهتلفن بیش از 30بار طی چند ساعت تماس داشته است. یکی از مظنونان که «احمد» نام دارد هم ادعا کرد عامل قتل همان مردی است که شب قبل از قتل با زن جوان بیش از 30 بار تماس داشته است. او گفت: ما این زن را میشناختیم، او بهار نام دارد و با من و چندنفر از هموطنانم رابطه داشت.
آخرینبار «نظر» همراه او بود و فکر میکنم او مرتکب قتل شده باشد.
در ادامه نظر که از اتباع افغان است، دستگیر شد و در بازجوییها اتهام قتل را رد کرد و گفت: من این زن را نمیشناسم و نمیدانم چهکسی او را کشته است. هرچند نظر قتل را انکار میکرد، اما شاهدانی بودند که تائید کردند شب قبل از حادثه، بهار را با نظر دیدهاند ضمن اینکه مدعی شدند علاوهبر نظر، دو مرد افغان به اسمهای گرگعلی و گل آقا هم همراه او بودهاند.
نظر در ادامه مدعی شد، من مدتی پیش هنگام تهیه مواد مخدر با بهار آشنا شدم و گرگعلی و گل آقا او را کشتند و بعد از قتل نیز از ایران فرار کردند.
به این ترتیب کیفرخواست علیه نظر صادر و پرونده برای صدور رای به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. وقتی متهم در جایگاه حاضر شد، اتهامش را رد کرد و گفت: روز حادثه برای این که چند کارگر پیدا کنم به میدان رفتم که آنجا به من گفتند یک زن کشته شده است. من از ماجرا خبر نداشتم.
او درباره این که چرا با مقتول تماس داشته، گفت: من نمیدانم چهکسی از خط من با مقتول تماس گرفته است. صبح که بیدار شدم دیدم شارژ گوشیام تمام شده و فقط 200 تومان مانده است.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و از آنجا که ولیدم بهار نیز شناسایی نشد، متهم با درخواست دادستانی به قصاص محکوم شد.
رای دادگاه مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی کشور نیز اعتراض را پذیرفت و نواقصی را در تحقیقات تشخیص داد. دیوان عالی کشور، خواستار بررسی و شناسایی افراد حاضر در قتل و راه تامین تفاضل دیه شد.
با گذشت شش سال از این جنایت، زن سالخوردهای با مراجعه به دادگاه مدعی شد، بهار دختر اوست. این زن دیروز به قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران گفت: چند روز قبل که پسرم برای پیگیری کاری به ثبت احوال رفته بود، متوجه مرگ بهار شد.
او ادامه داد: ما ساکن مشهد هستیم. بهار 10 سال قبل ازدواج کرد و به تهران آمد. او یک سال بعد به مشهد بازگشت و مدعی بود از شوهرش جدا شده است. از او خواستم در مشهد بماند اما قبول نکرد. بعد از مدتی به تهران سفر کرد و دیگر از او خبر نداشتم. حالا هم به عنوان اولیای دم درخواست دیه دارم.
در ادامه با بررسی شناسنامه این زن مشخص شد، او دوبار ازدواج کرده و نام خانوادگی هیچ کدام از همسرانش با بهار یکی نیست.
قضات دادگاه برای بررسی ادعای این زن، پرونده را به دادسرا بازگرداندند.
صاحب این خانه قدیمی در تحقیقات گفت: مدتی است دیگر در این خانه زندگی نمیکنم و در جای دیگر ساکن هستم. دیروز همسایهها با من تماس گرفته و ادعا کردند، خانهام پاتوق معتادان افغان شده است. برای بررسی موضوع به اینجا آمده و با جسد زن ناشناس روبهرو شدم.
ماموران در کنار جسد، متوجه تلفن همراهی شدند که احتمال میرفت متعلق به زن جوان باشد. با بررسی تماسهای مقتول، چند مرد دستگیر و مدعی شدند نام این زن بهار است و با او در ارتباط بودهاند. مقابل این خانه نیز خودروی پرایدی کشف شد که مالک آن پس از احضار به پلیس آگاهی اعلام کرد بهار چند روز قبل خودرو را از من امانت گرفت و از قتلش بی خبر بودم.
از سوی دیگر بررسیها نشان داد این زن با یک شمارهتلفن بیش از 30بار طی چند ساعت تماس داشته است. یکی از مظنونان که «احمد» نام دارد هم ادعا کرد عامل قتل همان مردی است که شب قبل از قتل با زن جوان بیش از 30 بار تماس داشته است. او گفت: ما این زن را میشناختیم، او بهار نام دارد و با من و چندنفر از هموطنانم رابطه داشت.
آخرینبار «نظر» همراه او بود و فکر میکنم او مرتکب قتل شده باشد.
در ادامه نظر که از اتباع افغان است، دستگیر شد و در بازجوییها اتهام قتل را رد کرد و گفت: من این زن را نمیشناسم و نمیدانم چهکسی او را کشته است. هرچند نظر قتل را انکار میکرد، اما شاهدانی بودند که تائید کردند شب قبل از حادثه، بهار را با نظر دیدهاند ضمن اینکه مدعی شدند علاوهبر نظر، دو مرد افغان به اسمهای گرگعلی و گل آقا هم همراه او بودهاند.
نظر در ادامه مدعی شد، من مدتی پیش هنگام تهیه مواد مخدر با بهار آشنا شدم و گرگعلی و گل آقا او را کشتند و بعد از قتل نیز از ایران فرار کردند.
به این ترتیب کیفرخواست علیه نظر صادر و پرونده برای صدور رای به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. وقتی متهم در جایگاه حاضر شد، اتهامش را رد کرد و گفت: روز حادثه برای این که چند کارگر پیدا کنم به میدان رفتم که آنجا به من گفتند یک زن کشته شده است. من از ماجرا خبر نداشتم.
او درباره این که چرا با مقتول تماس داشته، گفت: من نمیدانم چهکسی از خط من با مقتول تماس گرفته است. صبح که بیدار شدم دیدم شارژ گوشیام تمام شده و فقط 200 تومان مانده است.
با توجه به مدارک موجود در پرونده و از آنجا که ولیدم بهار نیز شناسایی نشد، متهم با درخواست دادستانی به قصاص محکوم شد.
رای دادگاه مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی کشور نیز اعتراض را پذیرفت و نواقصی را در تحقیقات تشخیص داد. دیوان عالی کشور، خواستار بررسی و شناسایی افراد حاضر در قتل و راه تامین تفاضل دیه شد.
با گذشت شش سال از این جنایت، زن سالخوردهای با مراجعه به دادگاه مدعی شد، بهار دختر اوست. این زن دیروز به قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران گفت: چند روز قبل که پسرم برای پیگیری کاری به ثبت احوال رفته بود، متوجه مرگ بهار شد.
او ادامه داد: ما ساکن مشهد هستیم. بهار 10 سال قبل ازدواج کرد و به تهران آمد. او یک سال بعد به مشهد بازگشت و مدعی بود از شوهرش جدا شده است. از او خواستم در مشهد بماند اما قبول نکرد. بعد از مدتی به تهران سفر کرد و دیگر از او خبر نداشتم. حالا هم به عنوان اولیای دم درخواست دیه دارم.
در ادامه با بررسی شناسنامه این زن مشخص شد، او دوبار ازدواج کرده و نام خانوادگی هیچ کدام از همسرانش با بهار یکی نیست.
قضات دادگاه برای بررسی ادعای این زن، پرونده را به دادسرا بازگرداندند.