مسئولین دانشگاه مراغه به بهانههای واهی از حضور چهرههای منتقد دولت یازدهم در دانشگاه مراغه جلوگیری کردند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از آناج، یکی از شعارهای اصلی دولتمردان در زمان تبلیغات انتخاباتی سال 92، آزادی بیان و پذیرش نقد بود لکن بعد از پیروزی روحانی در انتخابات، بسیاری از وعدهها به جُرگه فراموشی سپرده شد و منتقدان کابینه یازدهم عدهای «بیسواد»، «بیشناسنامه»، «نفهم»، «تازه به دوران رسیده» و قص علی هذه، لقب گرفتند.
مسئولین برابر فرار از نقد طی اقداماتی تامل برانگیز اقدام به یکجناحی کردن دانشگاهها نمودند و بسیاری از فعالان فتنه 88 و موافقان دولت یازدهم با عبور از روی فرش قرمز به دانشگاهها وارد شدند تا در سخنانی تجددگرایانه از فتنهگران حمایت و مخالفت تلویحی خود را با شخصیتهای بزرگ نظام اعلام کنند.
در طی سالهای اخیر لغو برنامه امثال زاکانی، عباسی و دیگر منتقدان در دانشگاهها به همان اندازه جنجال آفرید که حضور تازه از حبس رهاشدگان در فضای علمی، تنشآور تلقی میشد اما سیاستِ چماقی ایجاب میکرد اصلاحطلبان و اعتدالیها خیلی راحتتر از اصولگرایان صاحب تریبون شوند.
چنین سیاستهایی ابتدا در تهران پیاده شد و بعدها به سایر کلانشهرها نیز سرایت کرد و اکنون در آخرین سالِ عمر دولت یازدهم، منتقدان کابینه روحانی از حضور در دانشگاهها به بهانههای واهی منع شدهاند تا مبادا در آستانه انتخابات عدهای با گفتن حقایق، پشت پرده اعمال برخی دیگر را عیان سازند.
برای مثال در همین دانشگاه مراغه، دانشجویان بسیجی از «حسن عباسی» و «نادر قاضیپور» دعوت کردهاند تا در همایشهای «نقد لیبرالیسم و نظام سرمایهداری» و «اقتصاد مقاومتی» شرکت کنند اما متولیان دانشگاه مراغه گفتهاند حضور عباسی با فرهنگ مردم مراغه سازگار نیست و نماینده ارومیه نیز متخصص اقتصاد مقاومتی نیست تا سخنران مراسمی باشد!
شاید اگر دانشجویان از «کواکبیان» دعوت میکردند تا از اقتصاد مقاومتی سخن بگوید مسئولین میپذیرفتند و میگفتند سخنرانی یک نماینده در برنامهای خاص ایراد ندارد و وکیل ملت طبق اصل قانون اساسی صاحب اختیار است تا در مورد مسایل مختلف اظهار نظر کند.
باید از مسئولین دانشگاه مراغه پرسید بر اساس کدام معیارها، سخنرانی حسن عباسی را مغایر فرهنگ میدانند و اجازه نمیدهند فردی بر پایه استدلالات، نظام لیبرالیسم را نقد کند؟ مگر نقد لیبرالها اشکالی دارد؟
مسئولین برابر فرار از نقد طی اقداماتی تامل برانگیز اقدام به یکجناحی کردن دانشگاهها نمودند و بسیاری از فعالان فتنه 88 و موافقان دولت یازدهم با عبور از روی فرش قرمز به دانشگاهها وارد شدند تا در سخنانی تجددگرایانه از فتنهگران حمایت و مخالفت تلویحی خود را با شخصیتهای بزرگ نظام اعلام کنند.
در طی سالهای اخیر لغو برنامه امثال زاکانی، عباسی و دیگر منتقدان در دانشگاهها به همان اندازه جنجال آفرید که حضور تازه از حبس رهاشدگان در فضای علمی، تنشآور تلقی میشد اما سیاستِ چماقی ایجاب میکرد اصلاحطلبان و اعتدالیها خیلی راحتتر از اصولگرایان صاحب تریبون شوند.
چنین سیاستهایی ابتدا در تهران پیاده شد و بعدها به سایر کلانشهرها نیز سرایت کرد و اکنون در آخرین سالِ عمر دولت یازدهم، منتقدان کابینه روحانی از حضور در دانشگاهها به بهانههای واهی منع شدهاند تا مبادا در آستانه انتخابات عدهای با گفتن حقایق، پشت پرده اعمال برخی دیگر را عیان سازند.
برای مثال در همین دانشگاه مراغه، دانشجویان بسیجی از «حسن عباسی» و «نادر قاضیپور» دعوت کردهاند تا در همایشهای «نقد لیبرالیسم و نظام سرمایهداری» و «اقتصاد مقاومتی» شرکت کنند اما متولیان دانشگاه مراغه گفتهاند حضور عباسی با فرهنگ مردم مراغه سازگار نیست و نماینده ارومیه نیز متخصص اقتصاد مقاومتی نیست تا سخنران مراسمی باشد!
شاید اگر دانشجویان از «کواکبیان» دعوت میکردند تا از اقتصاد مقاومتی سخن بگوید مسئولین میپذیرفتند و میگفتند سخنرانی یک نماینده در برنامهای خاص ایراد ندارد و وکیل ملت طبق اصل قانون اساسی صاحب اختیار است تا در مورد مسایل مختلف اظهار نظر کند.
باید از مسئولین دانشگاه مراغه پرسید بر اساس کدام معیارها، سخنرانی حسن عباسی را مغایر فرهنگ میدانند و اجازه نمیدهند فردی بر پایه استدلالات، نظام لیبرالیسم را نقد کند؟ مگر نقد لیبرالها اشکالی دارد؟