جمعی از حوزویان در واکنش به نامهٔ مرتضی جوادی- فرزند علامه جوادی آملی حفظه الله- به ظریف نامهای سرگشاده منتشر کردند و وی را به مناظره علمی فراخواندند. در این نامه ضمن انتقاد از مقایسهٔ غلط صلح حدیبیه با برجام، به جنبههای مهم تفاوت میان این دو اشاره شدهاست.
به گزارش شهدای ایران، جمعی از حوزویان جهت مقابله با جریان تحریف قرآن و تاریخ صدر اسلام و در پاسخ به نامهٔ حجتالاسلاموالمسلمین مرتضی جوادی به دکتر محمدجواد ظریف وزیر خارجه، واکنش نشان دادند و نامهای سرگشاده منتشر کردند و وی را به مناظره فراخواندند.
در این نامه ضمن پرداختن به مقایسهٔ غلط صلح حدیبیه با برجام در نامهٔ مرتضی جوادی، به جنبههای مهم تفاوت میان صلح حدیبیه با موافقتنامهٔ برجام اشاره شدهاست. نویسندگان تفاوت برجام با صلح حدیبیه را از جنبههای مختلف تفاوت ذاتی، تفاوت علت، تفاوت موضع، تفاوت موقعیت، تفاوت محتوا بررسی کردهاند، و از تشبیه برجام به صلح امام حسن نیز انتقاد کردهاند.
نگارندگان این نامه با تأکید بر نقش اساسی اعتماد مردم به حوزههای علمیه و روحانیت آگاه در به حرکت درآوردن مردم در مسیر اسلام و انقلاب، از طرز تفکری که برجام را با صلح حدیبیه برابر میداند برائت جستهاند.
در این نامه که با استناد به قرآن کریم و سیره و تاریخ اسلام و سخنان مسئولان به نگارش درآمدهاست، تأکید شدهاست که جنگ و صلح هر دو در قرآن کریم مطرح شدهاست اما نباید در مصداقیابی صلح موردتأیید اسلام دچار انحراف شد.
نویسندگان با تأکید بر تفاوت ذاتی برجام با صلح حدیبیه، این را که کسانی به جای پیگیری برداشته شدن تحریمها در برجام آن را صلحنامه با دشمن جلوه دهند پاک کردن صورت مسئله خواندهاند. در این نامه بیان شدهاست که علت صلح حدیبیه آماده کردن زمینهٔ نبرد با دشمن بودهاست در حالی که برجام از نظر مذاکرهکنندگان و حامیان ایشان مذاکرهای برد-برد با شیطان بزرگ نامیده شدهاست.
در این نامه ضمن پرداختن به مقایسهٔ غلط صلح حدیبیه با برجام در نامهٔ مرتضی جوادی، به جنبههای مهم تفاوت میان صلح حدیبیه با موافقتنامهٔ برجام اشاره شدهاست. نویسندگان تفاوت برجام با صلح حدیبیه را از جنبههای مختلف تفاوت ذاتی، تفاوت علت، تفاوت موضع، تفاوت موقعیت، تفاوت محتوا بررسی کردهاند، و از تشبیه برجام به صلح امام حسن نیز انتقاد کردهاند.
نگارندگان این نامه با تأکید بر نقش اساسی اعتماد مردم به حوزههای علمیه و روحانیت آگاه در به حرکت درآوردن مردم در مسیر اسلام و انقلاب، از طرز تفکری که برجام را با صلح حدیبیه برابر میداند برائت جستهاند.
در این نامه که با استناد به قرآن کریم و سیره و تاریخ اسلام و سخنان مسئولان به نگارش درآمدهاست، تأکید شدهاست که جنگ و صلح هر دو در قرآن کریم مطرح شدهاست اما نباید در مصداقیابی صلح موردتأیید اسلام دچار انحراف شد.
نویسندگان با تأکید بر تفاوت ذاتی برجام با صلح حدیبیه، این را که کسانی به جای پیگیری برداشته شدن تحریمها در برجام آن را صلحنامه با دشمن جلوه دهند پاک کردن صورت مسئله خواندهاند. در این نامه بیان شدهاست که علت صلح حدیبیه آماده کردن زمینهٔ نبرد با دشمن بودهاست در حالی که برجام از نظر مذاکرهکنندگان و حامیان ایشان مذاکرهای برد-برد با شیطان بزرگ نامیده شدهاست.
در ادامه با بررسی تفاوت موقعیت و موضع مسلمانان در صلح حدیبیه با موضع و موقعیت ملت ایران هنگام امضای برجام، و توضیح اینکه صلح حدیبیه از موضع و دست بالای مسلمانان انجام شد و در صورت درگیری پیروزی حتمی بود، این نکته مطرح شدهاست که مذاکرهکنندگانی که از آمریکا و ایستادگی در مقابل دشمن هراس دارند از موضع ضعف و با دست بسته برجام را امضا کردهاند. در این نامه یادآوری شدهاست که صلح حدیبیه در موقعیت هجومی و پس از بیرون آمدن اسلام از لاک دفاعی پذیرفته شدهاست، در حالی که که برجام در موقعیت دفاعی و در ازای عقبنشینیهای فراوان امضا شد.
در بخشهای بعدی نامه به تفاوت محتوا و نتیجهٔ برجام با صلح حدیبیه پرداخته شدهاست. نگارندگان با اشاره به مفاد صلحنامهٔ حدیبیه و اینکه به سود مشرکان نبود، بر نقطههای ابهام و ضعفهای ساختاری برجام و انتقادهای جدی به آن در کمیسیون برجام مجلس نهم و رسانهها تأکید کردهاند. همچنین ضمن بررسی واکنش پیغمبر اکرم (ص) به نقض حدیبیه که به فتح مکه انجامید، این سوال مطرح شدهاست که چرا به جای پاسخ داندانشکن به عهدشکنی دشمن، دولت به سراغ قراردادهای بانکی و نفتی و ... رفتهاست؟ و تأکید شدهاست که پیش بینی رهبری محقق شد و «دستاورد اصلی و مهم این خسارت محض همین شد که همهٔ بیداردلان بفهمند آمریکا قابلاعتماد نیست»
در قسمت دیگری از نامه با انتقاد از یکی کردن برجام با صلح امام حسن (ع)، تأکید شدهاست که صلح امام حسن بر خلاف خواست آن حضرت بود و از سوی مردم به حضرت تحمیل شد و مردم نیز به اهداف خود نرسیدند.
در پایان نامه نیز با بیان هدف قرآن کریم از صلح اصیل که در چارچوب برائت از دشمنان است و دولتهای مستکبر را بر سر دوراهی نابودی یا مسلمان شدن خواهد گذاشت، تأکید شدهاست که قرآن کریم ما را مکلف کردهاست که مستضعفان دنیا را نجات دهیم. نگارندگان ضمن انتقاد از پیشنهاد مرتضی جوادی برای تدریس صلح حدیبیه در دانشگاه وزارت امور خارجه، با استناد به سخنان رهبر انقلاب تأکید کردند که کسانی که دنبال مذاکره با آمریکا هستند یا غیرت ندارند یا الفبای سیاست را بلد نیستند و اجازهٔ مذاکره از طرف ایشان برای آموزش الفبای سیاست به غیوران بیسیاست بودهاست.
در انتها نیز با بیان اینکه حوزه اجازهٔ تحریف حقیقتهای قرآنی و تاریخ صدر اسلام را به کسی نمیدهد، مرتضی جوادی به مناظرهٔ و بحث علمی دعوت شدهاست.
حجتالاسلام مرتضی جوادی در نامهٔ خود با مثبت ارزیابی کردن آثار و پیامدهای داخلی و خارجی قرارداد برجام، بر ضرورت استفاده از آموزههای قرارداد صلح حدیبیه در معاهدات بینالمللی تاکید کردهبود، و برجام را یکی از بهترین صورتهای ممکن انعقاد پیمان صلح خواندهبود.
متن کامل نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر حوزهٔ علمیهٔ قم گنج پربرکتی شد که یکی از ثمرههایش انقلاب اسلامیِ ماندگار در بیابان ستمکاریِ روزگار گردید، در پی اعتماد مردم به روحانیتی بود که ایشان را سوار بر دوش زعیمان شیعه از شیخ صدوق و مفید و طوسی و مانند آن سروران شیعه بلند کرد، و چون آن اعتماد متراکم گشت، در عصر امام راحل ما —رحمهم الله جمیعا— آن مردم را میلیونی به خیابانها کشاند و آن شد که شد، ایمانهای پشتگرم به روحانیتِ آگاهْ هماورد گلولههای شاه طاغوتی و آنگاه صدام تکریتیِ تکیهکرده به اهریمنِ بزرگ شد، و دار و دستهٔ ابلیس میدان را به جانافشانی جوانان خداجوی و مادران و همسران بردبار واگذار کردند، ﴿والله غالب على أمره ولكن أكثر الناس لا يعلمون﴾ {۲۱ یوسف}.
اما به رغم این شکست، با گذشت زمان نیرنگ دشمن —که همواره دون نیرنگ خدا بوده و هست— رنگ دیگری گرفت، و این بار نه جان بلکه روان جوانان و باورهای ملت را هدف گرفت ،تا آن اندازه سست شوند که دیگربار یارای ایستادگی در برابر آن دشمن را نداشتهباشند و بلکه حتی با دست و رای و رأی خود او را در سرزمینی حاکم کنند که سالها پیش با خون خود از تخت حکومت به زیر کشیدهبودند.
و تلختر از زهر این است که نقشهٔ دشمن را همان حوزهٔ علمیه بخواهد تکمیل کند، هیهات! حوزه از خود دفاع میکند، خدا از حوزه دفاع میکند، ﴿إن الله يدافع عن الذين آمنوا﴾ {۳۸ حج}. هنگامی که نامهٔ حجتالاسلاموالمسلمین شیخ مرتضی مرتضی جوادی در یکسالگی برجام {مرتضی جوادی، ۳۱/۶/۹۵} را خواندیم، به غیرتمان بر خورد. آنچه ما حوزویان را به جواب واداشت، فقط تعریفهای بیپشتوانه و تملقگوییهای دور از انصاف و تعبیرهای ملالآور و تحلیلهای تحریفگونهٔ قرآن کریم و سنت عزیز و تاریخ شکوهمند اسلام نبود، بلکه این بود که حضرت ایشان با اعتماد به نفس هرچه تمامتر در پایان آن نامه «حوزهٔ علمیه» را کنار نام نگارنده آوردهاست، و این ما حوزیان را بر آن داشت تا —ضمن حفظ احترام نگارندهٔ آن نامه— برائت منطقی و مستند خود را به نمایندگی از حوزهٔ علمیه از این طرز فکر اعلام کنیم، و در برابر آلایش اندیشهٔ روشن امت انقلابی بایستیم، و جلوگیری کنیم از کور کردن بصیرت ملتی را که پروردهٔ امام خمینی (ره) و امام خامنهای —دام عزه— است.
همانگونه که نویسندهٔ بزرگوار نامه خود متذکر شدهاست، بسیار نامطلوب است که بعضی «بدون توجّه به حقایق قرآنی و معارف سنّت حضرت نبوی (ص) خوی توحّش و خصلت تنمُّرى خویش [یا هر کردار و باور غیراسلامی دیگری] را در قالب تمسّک به برخی آیات متشابه و اعتصام به پارهای از اقدامات مبهم و پیچیدهٔ سنّت حضرت پیامبر اعظم(ص) اظهار دارند».
1- تفاوتهای حدیبیه و برجام
الف) تفاوت ذاتی: برجام «صلحنامه» یا «سند معامله»؟
نشانی غلط نگارندهٔ محترم در همسنگ نمایاندن صلح آگاهانهٔ رسول الله در حدیبیه و معاملهٔ کمثمر برجام با آمریکای کلاهبردار است. اینکه معاملهای را که حتی «پذیرش مذاکرات [آن] از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهٔ اقتصادی و مالی صورت گرفتهاست» {امام خامنهای، ۲۹/۷/۹۴} را به ویژه پس از ناکامی و عهدشکنی دشمن به صلحنامهای فروکاهیم که با آن «سایهٔ شوم تهدید از بالای سر ما رد شد» {حسن روحانی، ۱۲/۵/۹۵} پاک کردن صورت مسئله و فرافکنی است. اینکه از پایه «سایهٔ شوم جنگ»، تنها توهم سادهلوحانهٔ بددلانهای بودهاست که تهدیدهای سیاسی پوچ دشمنان بازمانده از هرگونه تجاوز نظامی، آن را تشدید کردهاست، اگرهم بدیهی نباشد، اثباتش را به کارشناسان امر میسپاریم {از جمله نک: مناظرهٔ محمدی و هادیان، ۲۲/۴/۹۵ - امام خامنهای، ۲۸/۵/۸۹ }.
اما بر فرض که برجام صلحنامه باشد نه بده-بستان سیاسی؛ باید گفت مسلما قرآن کریم که آکنده است از آیههای جهاد و جنگ با کفر، در آیههای دیگری نیز (هر چند با حجم بسیار کمتر) به پدیدهٔ صلح نیز نگریستهاست، ولیکن بازشناختن «صلح خیر» و «پذیرش پیشنهاد سلم هنگام اعتزال و کفّ ید دشمن» که پذیرفتهٔ اسلام و فرمان قرآن است {نساء ۸۹–۹۱}، بازشناختن آن از «دعوت به تسلیم وهنآمیز عُلُوّشکن» که نزد اسلام به شدت مردود است {۳۵ محمد}، ضروری است ، تا مصداقیابیهای ناآگاهانه سبب انحراف نشود.
ب) تفاوت علت: برجام «آماده کردن زمینهٔ نبرد با دشمنان» یا «تسلیم ذلتبار برای آشتی پایدار»؟
و بهترین راه برای این بازشناسی، نگاه به همان قرآن کریم است که نتیجه را متفاوت میکند. در خود سورهٔ مبارک فتح، به گواه سیاق آیات، چرایی عدم جنگ و هجوم به کفار نمایان است و احتمالا نگارندهٔ نامه سهواً علت صلح حدیبیه و آغاز نکردن جنگ با کافران را نادیده گرفتهاست:﴿هُمُ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً﴾ (ترجمه: آنان بودند که کفر ورزیدند و شما را از مسجدالحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانی را که بازداشته شدهبود به محلش برسد، و اگر [در مکه] مردان و زنان باایمانی نبودند که [ممکن بود] بی آنکه آنان را بشناسید، ندانسته پایمالشان کنید و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مکه میدادیم] تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت خویش درآورد. اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز میشدند، قطعا کافران را به عذاب دردناکی معذّب میداشتیم){۲۵ فتح}
صلح حدیبیه برای این بود که عدهای مؤمن که در میان مردمان مکه حاضر بودند از گزند نبرد ایمن بمانند، که اگر جدا میشدند قطعاً خداوند در آن مقطع کفار را عذاب میکرد، همچنان که در مقطع بعد از آن صلحِ فتحگونه {۱ فتح} چنین شد و کفار به دست مؤمنین عذاب شدند: ﴿قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنينَ﴾ (ترجمه: با آنان بجنگید تا خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوایشان کند و شما را بر ایشان پیروزی بخشد دلهای مؤمنان را خنک گرداند) {۱۴توبه}.
خداوند که می دانست تحلیل این واقعه بسیار مهم است، و خودْ آن را آیهای برای مؤمنان قرار داده بود ﴿...وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنين...﴾ {۲۰ فتح}، به خوبی میدانست کسانی که به دنبال تأویل متشابهات اند {7آل عمران} این واقعه را معرکهٔ تحلیلهای خود خواهند کرد، و لذا با بیانی روشن، تحلیل صحیح از صلح را بیان نمود و البته در انتها نیز مؤمن مطلوب را معرفی فرمودهاست: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم ...﴾ (ترجمه: محمد پیغمبر خدا است و کسانی که با اویند بر کافران تندخو و سختگیر هستند ولی در میان یکدیگر مهربان و بخشایشگر) {۲۹ فتح}.
وقتی هدف از صلح حدیبیه این بودهاست، آیا مذاکرهکنندگانی که برجام را بازی برد-برد با شیطان بزرگ میخوانند که هم منافع ایران هم آمریکا درش حفظ شدهاست (یعنی اهریمن و اسلام با هم ذینفع شدهاند!) آن هم برد-برد با کافرانی که دوست نمیدارند هیچ خیری از خدا به ما برسد ﴿ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ﴾ {۱۰۵ بقره} و تجاوزکارانی که دربارهٔ مؤمنان هیچ پیوند و پیمانی را رعایت نمیکنند ﴿لا يَرْقُبُونَ في مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾ {۱۰ توبه} و آن را «معادلهای مبتنی بر رفع نگرانیهای همه طرفها» میدانند {محمدجواد ظریف، ۱۹/۱۱/۹۴} و خود اعتراف دارند که «طرفهایی که همهٔ روشهای دیگر را برای فشار به مردم ایران امتحان کردند و پاسخی از آنها نیافتهاند، حال از طریق مذاکره توانستهاند به یک راهحل برسند» {همان}، و نیز و دنبالهروان خائنی که از شدت علاقه به دشمن چهرهٔ هیولایی آمریکا را بزک میکنند و بدرفتاریاش را توجیه میکنند {امام خامنهای، ۶/۴/۹۴} و این را لطف آمریکا قلمداد میکنند {امام خامنهای، ۳۰/۲/۹۴}، آیا چنین کسانی واقعا در پی پیکاری خونین با آمریکا بودهاند و منتظر اند که مؤمنان از کافران جدا شوند؟
ج) تفاوت موضع: برجام از موضع «بالا و قدرت» یا «پایین و ضعف»؟
نکتهٔ مهم دیگری غیر از علت صلح حدیبیه که بیان شد، نکتهای است که خدای متعال در همان سوره آن را تصریح میفرماید که این صلح بعد از پیروزی مؤمنان و به اصطلاح با دست بالای آنان بود : {وَ هُوَ الَّذي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً ﴾ (ترجمه: اوست همان کسی که در دل مکه —پس از پیروز کردن شما بر آنان— دستهای آنان را از شما و دستهای شما را از [جنگ با] ایشان کوتاه گردانید، و خدا به آنچه میکنید همواره بینا است) {۲۴ فتح}، و حتی اگر مومنان در آن وضعیت درگیر می شدند قطعاً پیروزی با آنها بود: ﴿وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً﴾ (ترجمه: و اگر کافران [به جای صلح حدیبیه] با شما میجنگیدند قطعا پشت میکردند [و میگریختند] و دیگر یار و یاوری نمییافتند) {۲۲ فتح} و این پیروزی به دلیل نظام سنتهای الهی، حتمی بود: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً﴾ (ترجمه: این سنت خداست که از گذشته بودهاست و جایگزین شدنی برای سنت خدا نخواهی یافت) {۲۳ فتح}. صلح حدیبیه در شرایط خاصی رخ داد. شرایط، شرایط رو به جلو مسلمانان و دست بالای آنان بود، امتی که به تازگی در جنگ احزاب پیروز شده بودند. به ویژه آن که قبل از این و پس از «واقعهٔ اُحُد» که شکست مسلمانان و موضع ضعف آنان بود، پیشنهاد صلح از طرف مشرکین مطرح شدهبود و پیامبر (ص) به دستور وحی الهی آن را رد کردهبود {الميزان ج۱۶ ص۲۷۳ ذیل 1احزاب}.
اما ما از چه موضعی به برجام تن دادیم؟ مذاکرهکنندگانی که یک بمب امریکا را ازکاراندازندهٔ کلّ نظام دفاعی ما میدانستند {محمدجواد ظریف، ۱۲/۹/۹۲} و دم از برطرف شدن سایههای شوم جنگ میزنند {نک: بالاتر} و معتقد اند «نمیتوان از فناوریها روز دنیا استفاده کرد ولی دعوا کرد با دنیا [=آمریکا و متحدانش!]» {حسن روحانی، ۲۴/۱۰/۹۳} و «این کشور با تقابل نمیتواند در دنیا موفق باشد» {حسن روحانی، ۱۵/۲/۹۳} و به صراحت میگویند «ما باید همراه شویم و نمیتوانیم مقابل این قدرت های بزرگ بایستیم آن هم با شعارهایی که توخالی است» {حسن روحانی، ۱۱/۵/۹۵}، چنین کسانی از موضع قدرت و در جایگاه بالاتر توافق را امضا کردهاند؟
د) تفاوت موقعیت: برجام «صرفنظر از جهاد ابتدایی» یا «تسلیم در وقت دفاع»؟
نکتهٔ دیگر این است که پس از جنگ احزاب، حضرت پیامبر (ص) از تغییری بزرگ در سیاست خارجی اسلام خبر میدهد، اینکه تا الان به ما حمله میکردند، دیگر نوبت ماست که بر ایشان حمله بَریم. (و عن سلمان بن صرد قال: قال رسول الله ص حينَ أجْلى عنه الأحزاب «الآنَ نغزوهم و لا يغزونا» {الإرشاد، ۱: ۱۰۶- صحيح البخاري ۵: ۱۴۱ - مسند أحمد ۴: ۲۶۲، ۶: ۳۹۴، مجمع البيان ۸: ۳۴۵؛ بحار، ۲۰: ۲۰۹}). چنانچه قرائن تاریخی نیز حاکی از همین است. حضرت (ص) پس از جنگ احزاب وارد مرحلهٔ بعدی دعوت خود شد و قبل از فتح مکه، بیش از صد نامه به سران قبایل و نامههایی هم به پادشاهان خارجی نگاشت، و این یعنی مرحلهٔ دعوت خارجی را شروع کرده و کار مکه و مزاحمت آن به عنوان کانون کفر در «منطقهٔ نفوذ خود» [2] را تمامشده انگاشتهاست. مسلمانان حملهٔ رو به جلو و پیشروی را برای حاکمیت جهانی دین خدا {۲۸ فتح} و به طبع در ادامهٔ آن، نابودی کافران {توبه ۵ و ۲۹} آغاز کردهاند. پس حضرت صلح حدیبیه را در میدان هجوم پذیرفتهاست نه در دروازههای دفاع، حضرت قصد داشت به قلب قلمرو مشرکان یعنی مکه برود و حج بگزارد.
آیا ایران در موقعیت قدرت و هجوم به منافع آمریکای جهانخوار تن به صلح درداد یا در موقعیت دفاعی خفتبار؟ آیا اینکه جمهوری اسلامی ایران در خاک خود ضمن پذیرش پیماننامهٔ ظالمانهٔ انپیتی (که سلاح هستهای را برای آمریکا و شریکانش به رسمیت میشناسد) و با درهای باز بر روی ناظران، در چارچوب همان پیماننامهٔ ناعادلانه مشغول فعالیتهای علمی-فناوردی خود بود و دشمنان میدانستند ایران به دنبال سلاح هستهای نیست {امام خامنهای، ۳/۱۲/۹۰}، و در شرایطی که با قلدری به ما گفتند که ایران نباید پیشرفت هستهای کند و سختترین تحریمها را بر ما تحمیل کردند، و ما پذیرفتیم در ازای وعدهٔ نسیهٔ اینکه حاضر شوند با ما دادوستد کنند و پولهای خودمان را از غصب خود آزاد کنند، خسارتهای فراوانی را بپذیریم و پیشرفت خود را به شدت محدود کنیم و بخشی از دستاوردهای خود را نابود کنیم، این موقعیت هجومی است یا دفاعی؟
ه) تفاوت محتوا: برجام «امتیازهای برابر» یا «خسارت محض» با «ضعفهای ساختاری»؟
صلحنامهٔ حدبیبه به سود مسلمانان بود و توافق به اندازهای هوشمندانه بسته شدهبود، که تنها بندی از صلحنامه که یکطرفه و به سود مشرکان مکه تلقی میشد به زیانشان تمام شد و در نهایت خیلی زود به درخواست خودشان لغو شد! اما امروزه که چند ماه «هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامدهاست؛ [درحالیکه] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟» {امام خامنهای ۱۱/۵/۹۵}. نقد دقیق «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری» محتوای برجام را {امام خامنهای، ۲۹/۷/۹۴} نمایندگان زحمتکش در هیئت برجام در مجلس نهم و کارشناسان انقلابی در مناظرههای تلوزیونی و مطبوعات و رسانهها آن قدر پرداختهاند که دیگر نیازی به واگویهٔ آنها نیست.
لازم است به نگارندهٔ آن نامه یادآوری شود که مخاطب بلکه مخاطبان نامهٔ شما، در سالهای دولت اصلاحات پای توافقی را امضا کردهبودهاند که تمام صنعت هستهای ایران را تخته کرد، و اگر هم امروز دشمن به ظاهر به حداقل ناچیز رضایت داده است باید دانست که همین دست آورد در عرصه هسته ای نیر حاصل ایستادگی نظام اسلامی برای پیشبرد این علم بوده است « اگر توانایی بیست درصد نبود، اگر توانایی ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته نبود، قطعاً نمیتوانستیم آنها را وادار کنیم به اینکه این چند هزار سانتریفیوژ را از ما قبول بکنند و بپذیرند و بهانهگیری نکنند؛ بهخاطر آن اقتدار بود» {امام خامنهای، ۲۵/۳/۹۵}.
و) تفاوت نتیجه: برجام «واکنش قاطع به نقض عهد» یا «توجیه بدعهدی دشمن و ادامهٔ روند ذلت با برجامهای ۲ و ۳ و ...»؟
اما گذشته از اینها در دوران پسابرجام بد نیست سفری تاریخی به دوران پساحدیبیه داشتهباشیم، هنگامی که مشرکان یک بند از توافقنامهٔ حدیبیه را به صورت کاملا محدود زیر پای گذاشتند، حضرت نفرمود که این اقدام مخالف روح حدیبیه بود (!)، بلکه سپاهی بزرگ آراست و پس از آن مکه را فتح کرد.
حدیبیه فتح مبین بود به فتحالفتوح زمان آن حضرت یعنی فتح مکه انجامید، آیا اکنون که در پسابرجام خیانت و عهدشکنی آمریکا نمایانتر شدهاست، عزم مذاکرهکنندگان بر پاسخی کوبنده —نه لزوما نظامی— جزم شدهاست؟ ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ﴾ (چرا با گروهی که سوگندهای خود را شکستند و بر آن شدند که فرستادهٔ [خدا] را بیرون کنند، و همانان بودند که نخستین بار [جنگ را] با شما آغاز کردند، نمیجنگید؟ آیا از آنان میترسید؟ با اینکه اگر مؤمن اید خدا سزاوارتر است که از او بترسید) {۱۳ توبه}. بلکه برعکس! امروز در پاداش به گسستن این عهدها زمزمههای توافقنامهٔ بانکی FATF و الگوی قراردادهای نفتی جدید (آیپیسی) به گوش میرسد که حتی صدای بسیاری از موافقان برجام را هم درآوردهاست!
آقایان باید پاسخگو باشند، کدام فتحالفتوحی ثمرهٔ برجام بود؟ و چنانچه رهبر انقلاب پیشبینی کردهبود که «من فکر نمیکنم در این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهٔ تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد. ایرادی ندارد اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههٔ دیپلماسی فعالیت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم. اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد میافتد. بعضی از تبلیغاتچیهای مَواجِببگیرِ دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب از روی سادهلوحی نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند» {امام خامنه ای، ۱۲/۸/۹۲}، دستاورد اصلی و مهم این «خسارت محض» {امام خامنهای، ۱/۱/۹۵} همین شد که همهٔ بیداردلان بفهمند آمریکا قابلاعتماد نیست {نک: تمام بیانات امام خامنهای در پسابرجام}.
2) برجام و صلح امام حسن: «نرمش قهرمانانه» یا «به زانو درآوردن قهرمان»؟
اما ممکن است که کسانی پس از این بخواهند برجام را به صلح امام حسن (ع) گره بزنند، و پس از استناد به این جملهٔ امام حسن (ع) که «وقتی دیدم اکثریت مردم این [صلح] را میخواهند نخواستم چیزی که مردم نمیخواهند بر آنها تحمیل شود» و با ادعای اینکه برجام «خواست امت و جامعه» است صراحتا بگویند «ما هم باید راه و مسیر امام مجتبی را دنبال کنیم» {حسن روحانی، ۱۱/۴/۹۴}.
به چنین کسانی یادآوری میکنیم که صلح امام حسن (ع) (البته نسبت به جامعهٔ آن روز)، مصداق «تسلیم همراه با سستی هنگام برتری» است که نزد اسلام به شدت مردود است ﴿فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ﴾ (پس سستی مورید و [کافران را] به آشتی مخوانید [که] شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش] کارهایتان هرگز نخواهد کاست) {۳۵ محمد}، یعنی صلحی که به دلیل سستی (طبیعتاً در مقابل فشارهای طرف مقابل. سستی یعنی از دست دادن استقامت) به حضرت تحمیل شدهاست یا به تعبیر آن نگارندهٔ محترم «انعقاد پیمان صلح با توجّه به شرایط سخت داخلى و دشوار خارجی». و البته باید دانست که «این حضور مردم، این ایثار مردم و این فداکاری مردم است که امروز [سال ۵۶] مسیر مبارزه و نهضت و آینده را مشخص میکند. خود امام حسن(ع) به مردم فرمود: به اهداف مورد نظرتان نخواهید رسید، مگر در سایهٔ صبر و تحمل ناملایمات. در مدائن، امام مجتبی(ع) مردم را در مسجد شهر جمع کرد و وقایع را برای آنها توضیح داد. خیانتها را گفت و افرادی را که در صحنهٔ جنگ با دشمن، خیانت کردهبودند، معرفی کرد. رو به مردم کرد و اتمام حجت کرد. به مردم گفت: آیا برای ایثار و فداکاری و جانبازی و دادن خون، که برای شما عزت دنیا و آخرت است، آماده هستید؟ فرمود اگر بایستید، خداوند شما را یاری میکند و ما پیروز میشویم و اگر آمادگی نداشته باشید، دنیای شما توأم با غم و اندوه آخرت شما با مشکلات زیادتری توام خواهد بود. مردم چه جوابی به امام حسن(ع) دادند؟ گفتند: ما میخواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم. ما آمادگی برای جنگ و فداکاری نداریم. این پاسخ مردم در مسجد مدائن در محضر فرزند رسول خدا و عقبنشینی از صحنهٔ فداکاری و ایثار بود که دست روی دست گذاشتن امام مجتبی (ع) را رقم زد. آنچه بعد به نام صلح لقب گرفت، چیزی بود که به دست مردم در مدائن حاصل شد و نه به دست امام مجتبی در کوفه. ایثار مردم و فداکاری مردم و جهاد میتوانست سرنوشت دیگری را رقم بزند.» {مقدمهای بر تاریخ امام شیعه، حسن روحانی، ص۲۰۵: سخنرانی حسن روحانی در سال ۵۶ (!!!)}
گفتار پایانی
قرآن کریم صلح اصیل را از همین راه اعلام برائت تا روز ایمان آوردنِ آنان میداند که راهی جز مسلمان شدن و یا نابود شدن دولت مستکبر و حاکمیت جهانی دین خدا باقی نخواهد گذاشت {۴–۷ ممتحنه و ۱-۲۹ توبه}. روند طراحی الهی چنین است که نجات دادنِ مستضعفان دنیا به دستان ماست، هرچند خودمان باور نکنیم و خداوند مذمتمان کند که چرا جهاد نمیکنید؟: ﴿وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً﴾ {نساء ۷۵}.
افسوس که کسانی برّ و نیکی به کفار مستضعف را که خدا نهی نکرده {۸ ممتحنه} فراموش کرده ولی همهٔ توان و هم و غم خود را دوستی و اصلاح روابط با «شیطان بزرگ» میگذارند که خدا از ایشان نهی کردهاست و هر کسانی که ایشان را به دوستی گیرند پس ایشان همان ستمکاران اند {۹ ممتحنه}.
ما چنانچه رهبری فرموده قبول داریم غیرت و تلاش هیئت مذاکرهکنندهٔ غیور را (به جز برخی مانند آن جاسوس دستگیر شده از میانشان) ولی چنانچه همیشان فرموده قبول داریم که «آنان که دنبال مذاکره با آمریکا هستند یا الفبای سیاست را بلد نیستند یا الفبای غیرت را» {امام خامنهای ۱/۳/۸۱} و این اجازه بر مذاکرات را چنان که خود فرمودهاند و گذشت تاکتیکی برای آموزش الفبای سیاست به غیوران بیسیاست میدانیم، راهی که البته بهتر است از پیشنهاد نگارندهٔ آن نامه برای برقرار کردن کلاس آموزش صلح حدیبیهای است که برجامها را تأیید و تئوریزه کند.
به راستی این کدام علم است که ما را به تعلیل و تقویت روحیهٔ دیاثت سیاسی با تأویل متشابهات میرساند؟ در پایان لازم است صاحبان چنین تفکری در بدانند که بنیان مرصوص فرزندان انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه سراسر کشور اجازهٔ تحریف حقایق قرآنی و تاریخ صدر اسلام را به احدی نمیدهند و نگارندهٔ نامه را به مناظرهٔ علمی و بحث دربارهٔ آن دعوت میکنند.
خداوند رحمت واسع خود را بر حضرت نگارنده و پدر بزرگوارش و ما و همهٔ مؤمنان جهان فروبارد که آن رحمت از هر چیزی و از جمله آن علمی که ما در این سالها اندوختهایم برتر است ﴿ورحمت ربك خير مما يجمعون﴾ {۳۲ زخرف}.
*بسیج حوزه علمیه مشکات
در بخشهای بعدی نامه به تفاوت محتوا و نتیجهٔ برجام با صلح حدیبیه پرداخته شدهاست. نگارندگان با اشاره به مفاد صلحنامهٔ حدیبیه و اینکه به سود مشرکان نبود، بر نقطههای ابهام و ضعفهای ساختاری برجام و انتقادهای جدی به آن در کمیسیون برجام مجلس نهم و رسانهها تأکید کردهاند. همچنین ضمن بررسی واکنش پیغمبر اکرم (ص) به نقض حدیبیه که به فتح مکه انجامید، این سوال مطرح شدهاست که چرا به جای پاسخ داندانشکن به عهدشکنی دشمن، دولت به سراغ قراردادهای بانکی و نفتی و ... رفتهاست؟ و تأکید شدهاست که پیش بینی رهبری محقق شد و «دستاورد اصلی و مهم این خسارت محض همین شد که همهٔ بیداردلان بفهمند آمریکا قابلاعتماد نیست»
در قسمت دیگری از نامه با انتقاد از یکی کردن برجام با صلح امام حسن (ع)، تأکید شدهاست که صلح امام حسن بر خلاف خواست آن حضرت بود و از سوی مردم به حضرت تحمیل شد و مردم نیز به اهداف خود نرسیدند.
در پایان نامه نیز با بیان هدف قرآن کریم از صلح اصیل که در چارچوب برائت از دشمنان است و دولتهای مستکبر را بر سر دوراهی نابودی یا مسلمان شدن خواهد گذاشت، تأکید شدهاست که قرآن کریم ما را مکلف کردهاست که مستضعفان دنیا را نجات دهیم. نگارندگان ضمن انتقاد از پیشنهاد مرتضی جوادی برای تدریس صلح حدیبیه در دانشگاه وزارت امور خارجه، با استناد به سخنان رهبر انقلاب تأکید کردند که کسانی که دنبال مذاکره با آمریکا هستند یا غیرت ندارند یا الفبای سیاست را بلد نیستند و اجازهٔ مذاکره از طرف ایشان برای آموزش الفبای سیاست به غیوران بیسیاست بودهاست.
در انتها نیز با بیان اینکه حوزه اجازهٔ تحریف حقیقتهای قرآنی و تاریخ صدر اسلام را به کسی نمیدهد، مرتضی جوادی به مناظرهٔ و بحث علمی دعوت شدهاست.
حجتالاسلام مرتضی جوادی در نامهٔ خود با مثبت ارزیابی کردن آثار و پیامدهای داخلی و خارجی قرارداد برجام، بر ضرورت استفاده از آموزههای قرارداد صلح حدیبیه در معاهدات بینالمللی تاکید کردهبود، و برجام را یکی از بهترین صورتهای ممکن انعقاد پیمان صلح خواندهبود.
متن کامل نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اگر حوزهٔ علمیهٔ قم گنج پربرکتی شد که یکی از ثمرههایش انقلاب اسلامیِ ماندگار در بیابان ستمکاریِ روزگار گردید، در پی اعتماد مردم به روحانیتی بود که ایشان را سوار بر دوش زعیمان شیعه از شیخ صدوق و مفید و طوسی و مانند آن سروران شیعه بلند کرد، و چون آن اعتماد متراکم گشت، در عصر امام راحل ما —رحمهم الله جمیعا— آن مردم را میلیونی به خیابانها کشاند و آن شد که شد، ایمانهای پشتگرم به روحانیتِ آگاهْ هماورد گلولههای شاه طاغوتی و آنگاه صدام تکریتیِ تکیهکرده به اهریمنِ بزرگ شد، و دار و دستهٔ ابلیس میدان را به جانافشانی جوانان خداجوی و مادران و همسران بردبار واگذار کردند، ﴿والله غالب على أمره ولكن أكثر الناس لا يعلمون﴾ {۲۱ یوسف}.
اما به رغم این شکست، با گذشت زمان نیرنگ دشمن —که همواره دون نیرنگ خدا بوده و هست— رنگ دیگری گرفت، و این بار نه جان بلکه روان جوانان و باورهای ملت را هدف گرفت ،تا آن اندازه سست شوند که دیگربار یارای ایستادگی در برابر آن دشمن را نداشتهباشند و بلکه حتی با دست و رای و رأی خود او را در سرزمینی حاکم کنند که سالها پیش با خون خود از تخت حکومت به زیر کشیدهبودند.
و تلختر از زهر این است که نقشهٔ دشمن را همان حوزهٔ علمیه بخواهد تکمیل کند، هیهات! حوزه از خود دفاع میکند، خدا از حوزه دفاع میکند، ﴿إن الله يدافع عن الذين آمنوا﴾ {۳۸ حج}. هنگامی که نامهٔ حجتالاسلاموالمسلمین شیخ مرتضی مرتضی جوادی در یکسالگی برجام {مرتضی جوادی، ۳۱/۶/۹۵} را خواندیم، به غیرتمان بر خورد. آنچه ما حوزویان را به جواب واداشت، فقط تعریفهای بیپشتوانه و تملقگوییهای دور از انصاف و تعبیرهای ملالآور و تحلیلهای تحریفگونهٔ قرآن کریم و سنت عزیز و تاریخ شکوهمند اسلام نبود، بلکه این بود که حضرت ایشان با اعتماد به نفس هرچه تمامتر در پایان آن نامه «حوزهٔ علمیه» را کنار نام نگارنده آوردهاست، و این ما حوزیان را بر آن داشت تا —ضمن حفظ احترام نگارندهٔ آن نامه— برائت منطقی و مستند خود را به نمایندگی از حوزهٔ علمیه از این طرز فکر اعلام کنیم، و در برابر آلایش اندیشهٔ روشن امت انقلابی بایستیم، و جلوگیری کنیم از کور کردن بصیرت ملتی را که پروردهٔ امام خمینی (ره) و امام خامنهای —دام عزه— است.
همانگونه که نویسندهٔ بزرگوار نامه خود متذکر شدهاست، بسیار نامطلوب است که بعضی «بدون توجّه به حقایق قرآنی و معارف سنّت حضرت نبوی (ص) خوی توحّش و خصلت تنمُّرى خویش [یا هر کردار و باور غیراسلامی دیگری] را در قالب تمسّک به برخی آیات متشابه و اعتصام به پارهای از اقدامات مبهم و پیچیدهٔ سنّت حضرت پیامبر اعظم(ص) اظهار دارند».
1- تفاوتهای حدیبیه و برجام
الف) تفاوت ذاتی: برجام «صلحنامه» یا «سند معامله»؟
نشانی غلط نگارندهٔ محترم در همسنگ نمایاندن صلح آگاهانهٔ رسول الله در حدیبیه و معاملهٔ کمثمر برجام با آمریکای کلاهبردار است. اینکه معاملهای را که حتی «پذیرش مذاکرات [آن] از سوی ایران اساساً با هدف لغو تحریمهای ظالمانهٔ اقتصادی و مالی صورت گرفتهاست» {امام خامنهای، ۲۹/۷/۹۴} را به ویژه پس از ناکامی و عهدشکنی دشمن به صلحنامهای فروکاهیم که با آن «سایهٔ شوم تهدید از بالای سر ما رد شد» {حسن روحانی، ۱۲/۵/۹۵} پاک کردن صورت مسئله و فرافکنی است. اینکه از پایه «سایهٔ شوم جنگ»، تنها توهم سادهلوحانهٔ بددلانهای بودهاست که تهدیدهای سیاسی پوچ دشمنان بازمانده از هرگونه تجاوز نظامی، آن را تشدید کردهاست، اگرهم بدیهی نباشد، اثباتش را به کارشناسان امر میسپاریم {از جمله نک: مناظرهٔ محمدی و هادیان، ۲۲/۴/۹۵ - امام خامنهای، ۲۸/۵/۸۹ }.
اما بر فرض که برجام صلحنامه باشد نه بده-بستان سیاسی؛ باید گفت مسلما قرآن کریم که آکنده است از آیههای جهاد و جنگ با کفر، در آیههای دیگری نیز (هر چند با حجم بسیار کمتر) به پدیدهٔ صلح نیز نگریستهاست، ولیکن بازشناختن «صلح خیر» و «پذیرش پیشنهاد سلم هنگام اعتزال و کفّ ید دشمن» که پذیرفتهٔ اسلام و فرمان قرآن است {نساء ۸۹–۹۱}، بازشناختن آن از «دعوت به تسلیم وهنآمیز عُلُوّشکن» که نزد اسلام به شدت مردود است {۳۵ محمد}، ضروری است ، تا مصداقیابیهای ناآگاهانه سبب انحراف نشود.
ب) تفاوت علت: برجام «آماده کردن زمینهٔ نبرد با دشمنان» یا «تسلیم ذلتبار برای آشتی پایدار»؟
و بهترین راه برای این بازشناسی، نگاه به همان قرآن کریم است که نتیجه را متفاوت میکند. در خود سورهٔ مبارک فتح، به گواه سیاق آیات، چرایی عدم جنگ و هجوم به کفار نمایان است و احتمالا نگارندهٔ نامه سهواً علت صلح حدیبیه و آغاز نکردن جنگ با کافران را نادیده گرفتهاست:﴿هُمُ الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ الْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ وَ لَوْ لا رِجالٌ مُؤْمِنُونَ وَ نِساءٌ مُؤْمِناتٌ لَمْ تَعْلَمُوهُمْ أَنْ تَطَؤُهُمْ فَتُصيبَكُمْ مِنْهُمْ مَعَرَّةٌ بِغَيْرِ عِلْمٍ لِيُدْخِلَ اللَّهُ في رَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ لَوْ تَزَيَّلُوا لَعَذَّبْنَا الَّذينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذاباً أَليماً﴾ (ترجمه: آنان بودند که کفر ورزیدند و شما را از مسجدالحرام بازداشتند و نگذاشتند قربانی را که بازداشته شدهبود به محلش برسد، و اگر [در مکه] مردان و زنان باایمانی نبودند که [ممکن بود] بی آنکه آنان را بشناسید، ندانسته پایمالشان کنید و تاوانشان بر شما بماند [فرمان حمله به مکه میدادیم] تا خدا هر که را بخواهد در جوار رحمت خویش درآورد. اگر [کافر و مؤمن] از هم متمایز میشدند، قطعا کافران را به عذاب دردناکی معذّب میداشتیم){۲۵ فتح}
صلح حدیبیه برای این بود که عدهای مؤمن که در میان مردمان مکه حاضر بودند از گزند نبرد ایمن بمانند، که اگر جدا میشدند قطعاً خداوند در آن مقطع کفار را عذاب میکرد، همچنان که در مقطع بعد از آن صلحِ فتحگونه {۱ فتح} چنین شد و کفار به دست مؤمنین عذاب شدند: ﴿قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْديكُمْ وَ يُخْزِهِمْ وَ يَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَ يَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنينَ﴾ (ترجمه: با آنان بجنگید تا خدا آنان را به دست شما عذاب و رسوایشان کند و شما را بر ایشان پیروزی بخشد دلهای مؤمنان را خنک گرداند) {۱۴توبه}.
خداوند که می دانست تحلیل این واقعه بسیار مهم است، و خودْ آن را آیهای برای مؤمنان قرار داده بود ﴿...وَ لِتَكُونَ آيَةً لِلْمُؤْمِنين...﴾ {۲۰ فتح}، به خوبی میدانست کسانی که به دنبال تأویل متشابهات اند {7آل عمران} این واقعه را معرکهٔ تحلیلهای خود خواهند کرد، و لذا با بیانی روشن، تحلیل صحیح از صلح را بیان نمود و البته در انتها نیز مؤمن مطلوب را معرفی فرمودهاست: ﴿مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم ...﴾ (ترجمه: محمد پیغمبر خدا است و کسانی که با اویند بر کافران تندخو و سختگیر هستند ولی در میان یکدیگر مهربان و بخشایشگر) {۲۹ فتح}.
وقتی هدف از صلح حدیبیه این بودهاست، آیا مذاکرهکنندگانی که برجام را بازی برد-برد با شیطان بزرگ میخوانند که هم منافع ایران هم آمریکا درش حفظ شدهاست (یعنی اهریمن و اسلام با هم ذینفع شدهاند!) آن هم برد-برد با کافرانی که دوست نمیدارند هیچ خیری از خدا به ما برسد ﴿ما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِكينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ اللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ﴾ {۱۰۵ بقره} و تجاوزکارانی که دربارهٔ مؤمنان هیچ پیوند و پیمانی را رعایت نمیکنند ﴿لا يَرْقُبُونَ في مُؤْمِنٍ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُعْتَدُونَ﴾ {۱۰ توبه} و آن را «معادلهای مبتنی بر رفع نگرانیهای همه طرفها» میدانند {محمدجواد ظریف، ۱۹/۱۱/۹۴} و خود اعتراف دارند که «طرفهایی که همهٔ روشهای دیگر را برای فشار به مردم ایران امتحان کردند و پاسخی از آنها نیافتهاند، حال از طریق مذاکره توانستهاند به یک راهحل برسند» {همان}، و نیز و دنبالهروان خائنی که از شدت علاقه به دشمن چهرهٔ هیولایی آمریکا را بزک میکنند و بدرفتاریاش را توجیه میکنند {امام خامنهای، ۶/۴/۹۴} و این را لطف آمریکا قلمداد میکنند {امام خامنهای، ۳۰/۲/۹۴}، آیا چنین کسانی واقعا در پی پیکاری خونین با آمریکا بودهاند و منتظر اند که مؤمنان از کافران جدا شوند؟
ج) تفاوت موضع: برجام از موضع «بالا و قدرت» یا «پایین و ضعف»؟
نکتهٔ مهم دیگری غیر از علت صلح حدیبیه که بیان شد، نکتهای است که خدای متعال در همان سوره آن را تصریح میفرماید که این صلح بعد از پیروزی مؤمنان و به اصطلاح با دست بالای آنان بود : {وَ هُوَ الَّذي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصيراً ﴾ (ترجمه: اوست همان کسی که در دل مکه —پس از پیروز کردن شما بر آنان— دستهای آنان را از شما و دستهای شما را از [جنگ با] ایشان کوتاه گردانید، و خدا به آنچه میکنید همواره بینا است) {۲۴ فتح}، و حتی اگر مومنان در آن وضعیت درگیر می شدند قطعاً پیروزی با آنها بود: ﴿وَ لَوْ قاتَلَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصيراً﴾ (ترجمه: و اگر کافران [به جای صلح حدیبیه] با شما میجنگیدند قطعا پشت میکردند [و میگریختند] و دیگر یار و یاوری نمییافتند) {۲۲ فتح} و این پیروزی به دلیل نظام سنتهای الهی، حتمی بود: ﴿سُنَّةَ اللَّهِ الَّتي قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْديلاً﴾ (ترجمه: این سنت خداست که از گذشته بودهاست و جایگزین شدنی برای سنت خدا نخواهی یافت) {۲۳ فتح}. صلح حدیبیه در شرایط خاصی رخ داد. شرایط، شرایط رو به جلو مسلمانان و دست بالای آنان بود، امتی که به تازگی در جنگ احزاب پیروز شده بودند. به ویژه آن که قبل از این و پس از «واقعهٔ اُحُد» که شکست مسلمانان و موضع ضعف آنان بود، پیشنهاد صلح از طرف مشرکین مطرح شدهبود و پیامبر (ص) به دستور وحی الهی آن را رد کردهبود {الميزان ج۱۶ ص۲۷۳ ذیل 1احزاب}.
اما ما از چه موضعی به برجام تن دادیم؟ مذاکرهکنندگانی که یک بمب امریکا را ازکاراندازندهٔ کلّ نظام دفاعی ما میدانستند {محمدجواد ظریف، ۱۲/۹/۹۲} و دم از برطرف شدن سایههای شوم جنگ میزنند {نک: بالاتر} و معتقد اند «نمیتوان از فناوریها روز دنیا استفاده کرد ولی دعوا کرد با دنیا [=آمریکا و متحدانش!]» {حسن روحانی، ۲۴/۱۰/۹۳} و «این کشور با تقابل نمیتواند در دنیا موفق باشد» {حسن روحانی، ۱۵/۲/۹۳} و به صراحت میگویند «ما باید همراه شویم و نمیتوانیم مقابل این قدرت های بزرگ بایستیم آن هم با شعارهایی که توخالی است» {حسن روحانی، ۱۱/۵/۹۵}، چنین کسانی از موضع قدرت و در جایگاه بالاتر توافق را امضا کردهاند؟
د) تفاوت موقعیت: برجام «صرفنظر از جهاد ابتدایی» یا «تسلیم در وقت دفاع»؟
نکتهٔ دیگر این است که پس از جنگ احزاب، حضرت پیامبر (ص) از تغییری بزرگ در سیاست خارجی اسلام خبر میدهد، اینکه تا الان به ما حمله میکردند، دیگر نوبت ماست که بر ایشان حمله بَریم. (و عن سلمان بن صرد قال: قال رسول الله ص حينَ أجْلى عنه الأحزاب «الآنَ نغزوهم و لا يغزونا» {الإرشاد، ۱: ۱۰۶- صحيح البخاري ۵: ۱۴۱ - مسند أحمد ۴: ۲۶۲، ۶: ۳۹۴، مجمع البيان ۸: ۳۴۵؛ بحار، ۲۰: ۲۰۹}). چنانچه قرائن تاریخی نیز حاکی از همین است. حضرت (ص) پس از جنگ احزاب وارد مرحلهٔ بعدی دعوت خود شد و قبل از فتح مکه، بیش از صد نامه به سران قبایل و نامههایی هم به پادشاهان خارجی نگاشت، و این یعنی مرحلهٔ دعوت خارجی را شروع کرده و کار مکه و مزاحمت آن به عنوان کانون کفر در «منطقهٔ نفوذ خود» [2] را تمامشده انگاشتهاست. مسلمانان حملهٔ رو به جلو و پیشروی را برای حاکمیت جهانی دین خدا {۲۸ فتح} و به طبع در ادامهٔ آن، نابودی کافران {توبه ۵ و ۲۹} آغاز کردهاند. پس حضرت صلح حدیبیه را در میدان هجوم پذیرفتهاست نه در دروازههای دفاع، حضرت قصد داشت به قلب قلمرو مشرکان یعنی مکه برود و حج بگزارد.
آیا ایران در موقعیت قدرت و هجوم به منافع آمریکای جهانخوار تن به صلح درداد یا در موقعیت دفاعی خفتبار؟ آیا اینکه جمهوری اسلامی ایران در خاک خود ضمن پذیرش پیماننامهٔ ظالمانهٔ انپیتی (که سلاح هستهای را برای آمریکا و شریکانش به رسمیت میشناسد) و با درهای باز بر روی ناظران، در چارچوب همان پیماننامهٔ ناعادلانه مشغول فعالیتهای علمی-فناوردی خود بود و دشمنان میدانستند ایران به دنبال سلاح هستهای نیست {امام خامنهای، ۳/۱۲/۹۰}، و در شرایطی که با قلدری به ما گفتند که ایران نباید پیشرفت هستهای کند و سختترین تحریمها را بر ما تحمیل کردند، و ما پذیرفتیم در ازای وعدهٔ نسیهٔ اینکه حاضر شوند با ما دادوستد کنند و پولهای خودمان را از غصب خود آزاد کنند، خسارتهای فراوانی را بپذیریم و پیشرفت خود را به شدت محدود کنیم و بخشی از دستاوردهای خود را نابود کنیم، این موقعیت هجومی است یا دفاعی؟
ه) تفاوت محتوا: برجام «امتیازهای برابر» یا «خسارت محض» با «ضعفهای ساختاری»؟
صلحنامهٔ حدبیبه به سود مسلمانان بود و توافق به اندازهای هوشمندانه بسته شدهبود، که تنها بندی از صلحنامه که یکطرفه و به سود مشرکان مکه تلقی میشد به زیانشان تمام شد و در نهایت خیلی زود به درخواست خودشان لغو شد! اما امروزه که چند ماه «هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامدهاست؛ [درحالیکه] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟» {امام خامنهای ۱۱/۵/۹۵}. نقد دقیق «نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری» محتوای برجام را {امام خامنهای، ۲۹/۷/۹۴} نمایندگان زحمتکش در هیئت برجام در مجلس نهم و کارشناسان انقلابی در مناظرههای تلوزیونی و مطبوعات و رسانهها آن قدر پرداختهاند که دیگر نیازی به واگویهٔ آنها نیست.
لازم است به نگارندهٔ آن نامه یادآوری شود که مخاطب بلکه مخاطبان نامهٔ شما، در سالهای دولت اصلاحات پای توافقی را امضا کردهبودهاند که تمام صنعت هستهای ایران را تخته کرد، و اگر هم امروز دشمن به ظاهر به حداقل ناچیز رضایت داده است باید دانست که همین دست آورد در عرصه هسته ای نیر حاصل ایستادگی نظام اسلامی برای پیشبرد این علم بوده است « اگر توانایی بیست درصد نبود، اگر توانایی ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته نبود، قطعاً نمیتوانستیم آنها را وادار کنیم به اینکه این چند هزار سانتریفیوژ را از ما قبول بکنند و بپذیرند و بهانهگیری نکنند؛ بهخاطر آن اقتدار بود» {امام خامنهای، ۲۵/۳/۹۵}.
و) تفاوت نتیجه: برجام «واکنش قاطع به نقض عهد» یا «توجیه بدعهدی دشمن و ادامهٔ روند ذلت با برجامهای ۲ و ۳ و ...»؟
اما گذشته از اینها در دوران پسابرجام بد نیست سفری تاریخی به دوران پساحدیبیه داشتهباشیم، هنگامی که مشرکان یک بند از توافقنامهٔ حدیبیه را به صورت کاملا محدود زیر پای گذاشتند، حضرت نفرمود که این اقدام مخالف روح حدیبیه بود (!)، بلکه سپاهی بزرگ آراست و پس از آن مکه را فتح کرد.
حدیبیه فتح مبین بود به فتحالفتوح زمان آن حضرت یعنی فتح مکه انجامید، آیا اکنون که در پسابرجام خیانت و عهدشکنی آمریکا نمایانتر شدهاست، عزم مذاکرهکنندگان بر پاسخی کوبنده —نه لزوما نظامی— جزم شدهاست؟ ﴿أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ﴾ (چرا با گروهی که سوگندهای خود را شکستند و بر آن شدند که فرستادهٔ [خدا] را بیرون کنند، و همانان بودند که نخستین بار [جنگ را] با شما آغاز کردند، نمیجنگید؟ آیا از آنان میترسید؟ با اینکه اگر مؤمن اید خدا سزاوارتر است که از او بترسید) {۱۳ توبه}. بلکه برعکس! امروز در پاداش به گسستن این عهدها زمزمههای توافقنامهٔ بانکی FATF و الگوی قراردادهای نفتی جدید (آیپیسی) به گوش میرسد که حتی صدای بسیاری از موافقان برجام را هم درآوردهاست!
آقایان باید پاسخگو باشند، کدام فتحالفتوحی ثمرهٔ برجام بود؟ و چنانچه رهبر انقلاب پیشبینی کردهبود که «من فکر نمیکنم در این مذاکرات آن نتیجهای را که ملت ایران انتظار دارد به دست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهٔ تجربی ملت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد. ایرادی ندارد اما لازم است ملت بیدار باشد. ما از مسئولین خودمان که دارند در جبههٔ دیپلماسی فعالیت میکنند، کار میکنند، قرص و محکم حمایت میکنیم. اما ملت باید بیدار باشد، بداند چه اتفاقی دارد میافتد. بعضی از تبلیغاتچیهای مَواجِببگیرِ دشمن و بعضی از تبلیغاتچیهای بیمزدومواجب از روی سادهلوحی نتوانند افکار عمومی را گمراه کنند» {امام خامنه ای، ۱۲/۸/۹۲}، دستاورد اصلی و مهم این «خسارت محض» {امام خامنهای، ۱/۱/۹۵} همین شد که همهٔ بیداردلان بفهمند آمریکا قابلاعتماد نیست {نک: تمام بیانات امام خامنهای در پسابرجام}.
2) برجام و صلح امام حسن: «نرمش قهرمانانه» یا «به زانو درآوردن قهرمان»؟
اما ممکن است که کسانی پس از این بخواهند برجام را به صلح امام حسن (ع) گره بزنند، و پس از استناد به این جملهٔ امام حسن (ع) که «وقتی دیدم اکثریت مردم این [صلح] را میخواهند نخواستم چیزی که مردم نمیخواهند بر آنها تحمیل شود» و با ادعای اینکه برجام «خواست امت و جامعه» است صراحتا بگویند «ما هم باید راه و مسیر امام مجتبی را دنبال کنیم» {حسن روحانی، ۱۱/۴/۹۴}.
به چنین کسانی یادآوری میکنیم که صلح امام حسن (ع) (البته نسبت به جامعهٔ آن روز)، مصداق «تسلیم همراه با سستی هنگام برتری» است که نزد اسلام به شدت مردود است ﴿فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ﴾ (پس سستی مورید و [کافران را] به آشتی مخوانید [که] شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش] کارهایتان هرگز نخواهد کاست) {۳۵ محمد}، یعنی صلحی که به دلیل سستی (طبیعتاً در مقابل فشارهای طرف مقابل. سستی یعنی از دست دادن استقامت) به حضرت تحمیل شدهاست یا به تعبیر آن نگارندهٔ محترم «انعقاد پیمان صلح با توجّه به شرایط سخت داخلى و دشوار خارجی». و البته باید دانست که «این حضور مردم، این ایثار مردم و این فداکاری مردم است که امروز [سال ۵۶] مسیر مبارزه و نهضت و آینده را مشخص میکند. خود امام حسن(ع) به مردم فرمود: به اهداف مورد نظرتان نخواهید رسید، مگر در سایهٔ صبر و تحمل ناملایمات. در مدائن، امام مجتبی(ع) مردم را در مسجد شهر جمع کرد و وقایع را برای آنها توضیح داد. خیانتها را گفت و افرادی را که در صحنهٔ جنگ با دشمن، خیانت کردهبودند، معرفی کرد. رو به مردم کرد و اتمام حجت کرد. به مردم گفت: آیا برای ایثار و فداکاری و جانبازی و دادن خون، که برای شما عزت دنیا و آخرت است، آماده هستید؟ فرمود اگر بایستید، خداوند شما را یاری میکند و ما پیروز میشویم و اگر آمادگی نداشته باشید، دنیای شما توأم با غم و اندوه آخرت شما با مشکلات زیادتری توام خواهد بود. مردم چه جوابی به امام حسن(ع) دادند؟ گفتند: ما میخواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم. ما آمادگی برای جنگ و فداکاری نداریم. این پاسخ مردم در مسجد مدائن در محضر فرزند رسول خدا و عقبنشینی از صحنهٔ فداکاری و ایثار بود که دست روی دست گذاشتن امام مجتبی (ع) را رقم زد. آنچه بعد به نام صلح لقب گرفت، چیزی بود که به دست مردم در مدائن حاصل شد و نه به دست امام مجتبی در کوفه. ایثار مردم و فداکاری مردم و جهاد میتوانست سرنوشت دیگری را رقم بزند.» {مقدمهای بر تاریخ امام شیعه، حسن روحانی، ص۲۰۵: سخنرانی حسن روحانی در سال ۵۶ (!!!)}
گفتار پایانی
قرآن کریم صلح اصیل را از همین راه اعلام برائت تا روز ایمان آوردنِ آنان میداند که راهی جز مسلمان شدن و یا نابود شدن دولت مستکبر و حاکمیت جهانی دین خدا باقی نخواهد گذاشت {۴–۷ ممتحنه و ۱-۲۹ توبه}. روند طراحی الهی چنین است که نجات دادنِ مستضعفان دنیا به دستان ماست، هرچند خودمان باور نکنیم و خداوند مذمتمان کند که چرا جهاد نمیکنید؟: ﴿وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذينَ يَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ نَصيراً﴾ {نساء ۷۵}.
افسوس که کسانی برّ و نیکی به کفار مستضعف را که خدا نهی نکرده {۸ ممتحنه} فراموش کرده ولی همهٔ توان و هم و غم خود را دوستی و اصلاح روابط با «شیطان بزرگ» میگذارند که خدا از ایشان نهی کردهاست و هر کسانی که ایشان را به دوستی گیرند پس ایشان همان ستمکاران اند {۹ ممتحنه}.
ما چنانچه رهبری فرموده قبول داریم غیرت و تلاش هیئت مذاکرهکنندهٔ غیور را (به جز برخی مانند آن جاسوس دستگیر شده از میانشان) ولی چنانچه همیشان فرموده قبول داریم که «آنان که دنبال مذاکره با آمریکا هستند یا الفبای سیاست را بلد نیستند یا الفبای غیرت را» {امام خامنهای ۱/۳/۸۱} و این اجازه بر مذاکرات را چنان که خود فرمودهاند و گذشت تاکتیکی برای آموزش الفبای سیاست به غیوران بیسیاست میدانیم، راهی که البته بهتر است از پیشنهاد نگارندهٔ آن نامه برای برقرار کردن کلاس آموزش صلح حدیبیهای است که برجامها را تأیید و تئوریزه کند.
به راستی این کدام علم است که ما را به تعلیل و تقویت روحیهٔ دیاثت سیاسی با تأویل متشابهات میرساند؟ در پایان لازم است صاحبان چنین تفکری در بدانند که بنیان مرصوص فرزندان انقلاب اسلامی در حوزههای علمیه سراسر کشور اجازهٔ تحریف حقایق قرآنی و تاریخ صدر اسلام را به احدی نمیدهند و نگارندهٔ نامه را به مناظرهٔ علمی و بحث دربارهٔ آن دعوت میکنند.
خداوند رحمت واسع خود را بر حضرت نگارنده و پدر بزرگوارش و ما و همهٔ مؤمنان جهان فروبارد که آن رحمت از هر چیزی و از جمله آن علمی که ما در این سالها اندوختهایم برتر است ﴿ورحمت ربك خير مما يجمعون﴾ {۳۲ زخرف}.
*بسیج حوزه علمیه مشکات