به گزارش شهدای ایران،  احمد کیارستمی نامه کودکانه پدرش به وی را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد و نوشت:"آخرین بار بابا رو پارسال در تورنتو دیدم، موقع نمایشگاه درهای بدون کلید در موزه آقا خان. روزی که برمی‌گشتم صبحش رفتیم قدم زدیم. از یک مغازه یک کلاه برام گرفت. گفت "یواش یواش وقتشه". بسته‌ای امروز از تهران رسید که این نامه توش بود. ظاهرا از اول دوست داشته کلاه سر من بذاره. شربت انجیر دیگه چه صیغه‌ایه؟".



در این نامه نوشته شده بود:"احمد کیارستمی جون سلام. حالت که خوبه. دلم واست خیلی تنگ شده اگه 20 دفه دیگه بخوابی و پاشی من میام اگرم بیام برات یه عالمه چیز میارم. یه دونه قلک میارم اینجوری که رنگش قرمزه و خیلی قشنگه که پولاتو بندازی توش. این قلکش چرمیه نمی شکنه که اگه شکست مجبور بشی بری زیر میز قایم شی. اگه پسر خوبی باشی که میدونم هستی و اگه مامانمو اذیت نکنی که میدونم اذیت نمی کنی برای تو چیزای دیگه ام میارم البته بشرط اینکه غذا خوب بخوری و اگه میلت نمی کشه به مامان بگو به تو شربت انجیر بده. خیلی خوب، تو خیلی پسر خوبی هستی و من تورو خیلی دوست دارم. بازم برات نامه می نویسم. عباس کیارستمی جون. یه کلاهم برات میخرم اینجوری که بزاری سرت تو برف بازی کنی".