شهدای ایران:از جنگ هشت ساله صدام حسین بر علیه جمهوری اسلامی ایران به عنوان طولانی ترین جنگ قرن بیستم و یکی از جنگ های خانمان برانداز تاریخ معاصر نام برده می شود. برآورد اظهارات اولیه مقامات حزب بعث در روزهای آغازین جنگ و بیانات آنان در پایان جنگ و آغاز حملات رژیم بعثی به کویت نشان می دهد که هیچ گاه تصور نمی کرده اند که فرایند جنگ بدین شکل منتهی شده و سال ها به طول انجامد. نابسامانی حاکم بر ایران ناشی از وقوع انقلاب اسلامی و درگیری های گاه و بیگاه گروه های معاند، صدام حسین را به طمع انداخته بود تا در کمترین زمان ممکن ضمن تحمیلِ شکستی سنگین به ایران، خود را به عنوان رهبر بلامنازع جهان عرب جا بیاندازد.
قدرت بلامنازع عراق در مقطع فوق و طرح مباحثی از جمله حمایت از اعراب خوزستان، عربی نامیدن خلیج فارس و الحاق جزایر سه گانه مورد مناقشه (ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک) به امارات متحده عربی موجب شد تا رژیم های محافظه کار عربی مستقر در جنوب خلیج فارس که پیشتر و به دلیل نگرانی از پیامدهای سرایت انقلاب اسلامی به کشورهای خود اقدام به تاسیس شورای همکاری خلیج فارس نموده بودند، به حمایت تام از صدام حسین بپردازند. جریان های فلسطینی به رهبری یاسر عرفات نیز که تا آن مقطع از وقوع انقلاب اسلامی در ایران و سرنگونی متحد اسرائیل (شاه) ابراز شادمانی می نمودند، با یک آینده نگری متزلزل و با تصور حمایت آتی صدام از آنان در نبرد با اسرائیلی ها، به حمایت از رهبر دیکتاتور حزب بعث عراق مبادرت ورزیدند.
با این حال و برآورد فرایند جنگ کاملا بر خلاف انتظارهای از پیش تعیین شده صدام حسین به پیش رفت. بر اساس آمارهای بینالمللی منتشر شده از سوی سازمان ملل متحد، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان حدود 200 هزار ایرانی و 250 هزار عراقی کشته شدهاند.
با پذیرش قطعنامه 598 از سوی هر دو طرف معادله، جنگ طاقت فرسای هشت ساله ظاهرا به پایان رسید، با این حال تبعات و بسیاری از پیامدهای این جنگ همچنان بر جای مانده بود. همچنان میلیون ها مین کشف نشده در سراسر سرزمین های دو طرف باقی مانده و سرنوشت هزاران مفقود نامعلوم بود، جانبازان جنگ به ویژه رزمندگانی که شیمیایی شده بودند تا سال ها پس از جنگ با تبعات جنایت صدام حسین دست و پنجه نرم می نمودند. مهمترین مسئله بلافاصله پس از پایان جنگ به بررسی وضعیت اسرای دو طرف اختصاص یافته بود، قریب به بیش از 115 هزار اسیر ایرانی و عراقی در دو سوی معادله قرار گرفته بودند. 42 هزار تن از این اسرا به رزمندگان ایرانی اختصاص داشت.
قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ابتدا به امر در ۲۹ تیر ۱۳۶۶، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر شد . این قطعنامه از نظر کمی و تعداد واژههای به کار گرفته شده مفصلترین و از نظر محتوا اساسیترین و از نظر ضمانت اجرایی قویترین قطعنامه شورای امنیت در مورد این جنگ بوده است. پس از پذیرش مفاد قطعنامه از سوی هر دو طرف و اتمام جنگ، رسیدگی به وضعیت اسرا یکی از مباحث کلیدی مطرح شده در گفتگوهای فی مابین و متن خود قطعنامه می باشد. در بند ششم قطعنامه آمده است:
" (قطعنامه) مصرا میخواهد که اسیران جنگی پس از قطع عملیات خصمانه، بر طبق کنوانسیون سوم ژنو، در اوت ۱۹۴۹ بدون درنگ آزاد شوند و به کشورهای خود برگردند."
بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸، در جهت اجرای بند ۶ قطعنامه، یک هیئت بلژیکی انتخاب و مسئول شد که متجاوز جنگ را شناسایی و به دبیرکل سازمان ملل متحد معرفی نماید. ایران اصرار داشت زمان شروع به کار این هیئت قبل از پذیرش قطعنامه از جانب ایران باشد که در نهایت اینگونه عمل نشد. این هیئت در نهایت در ۱۸ آذر ۱۳۷۰ مصادف با ۹ دسامبر۱۹۹۱ میلادی، طی گزارشی به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی کرد. دبیر کل وقت سازمان ملل متحد نیز این گزارش را طی یک جلسه رسمی به شورای امنیت تقدیم کرد. هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۷۰ خود می نویسد «آقای خاویر پرز دکوئیار دبیر کل سازمان ملل پذیرفته است که در مقابل کمک ایران به آزادی گروگان های غربی در لبنان به اجرای بند ۶ قطعنامه ۵۹۸ که مربوط به معرفی متجاوز است، حق ما را ادا کند و عراق را متجاوز معرفی نماید.»
برآورد تحولات مقطع زمانی فوق نشان می دهد که فارغ از تلاش های ایران و اقدامات نصفه و نیمه جامعه بین المللی برای تعیین متجاوز و پرداخت غرامت ها، اشتباه استراتژیک صدام حسین در حمله به کویت (که نهایتا به حمله ناتو به عراق منجر شد) عاملی اساسی در تعیین او به عنوان متجاوز نقش داشته است. حمله به کویت و نگرانی صدام از اقدام احتمالی ایران در چنین زمانی موجب می شود که صدام با رد و بدل کردن نامه هایی به هاشمی رفسنجانی (رئیس جمهور وقت) تلاش نماید زمینه رضایت ایران را جلب نماید و همین امر به روند آغاز آزادسازی اسرای کشورمان کمک می نماید. صدام در نامه چهارم خودپیشنهاد کرد که عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی و مبادله اسرای جنگی در مدت دو ماه از تاریخ پذیرش نهایی یک موافقتنامه صلح صورت گیرد.
یک روز پس از تهاجم به کویت، حاکم عراق نامه پنجم خود را به رئیس جمهوری ایران نوشت. این نامه آشکارا نشان دهنده نگرانی عراق از احتمال همکاری ایران با گروه دشمنان عراق بود. صدام ادعا میکرد که حمله عراق به کویت یک مسئله عربی است و ایران نباید در آن مداخله کند. وی بهطور صریح و بیپرده به ایران در مورد مداخله در این بحران هشدار داد.
در چهاردهم اگوست 1990، دوازده روز پس از حمله به كويت، صدام حسين در نامه اى خطاب به على اكبر هاشمى رفسنجانى رئيس جمهورى ايران تمايل خود را مبنى بر قبول كليه شرايط ايران به منظور امضاء يك پيمان صلح كه به جنگ ميان دو كشور بطور رسمى خاتمه دهد، اعلام كرد. وى در اين نامه موارد زير را پيشنهاد كرده بود: خروج سربازان بيگانه ممكن است از طريق عراقى از خاك ايران طى مدت سه روز، مبادله اسراى جنگى طى مدت مشابه - اين امر به محض برقرارى آتش بس بين دو كشور در سال 1988 انجام گرفت - و پذيرش رودخانه شط العرب به عنوان خط مرزى دو كشور بر اساس قرارداد 1975 الجزاير. او در نامه چهاردهم اگوست خود می گوید: « با تصميم ما همه چيز روشن شده و آنچه مىخواستيد و بر آن تاكيد داشتيد، حاصل شده است.»
روبوسي افسران ايراني و عراقي در مرداد ۶٩ در نقطه صفر مرزي لحظه آغاز تبادل اسرا.
بازگشت آزادگان به میهن
امروز 26 مرداد ماه بیست و ششمین سالروز آغاز تبادل اسرای ایرانی و عراق و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی می باشد. از این روز به عنوان یکی از نقاط عطف انقلاب اسلامی و روزی تاریخی برای ملت ایران نام برده می شود. تمامی مردم ایران این پیروزی را جشن گرفته و شور و هیجان عجیبی در خانوادهها و محلهها ایجاد شده بود. در تاریخ ۲۷ مرداد ۶۹ رئیسجمهور ایران خطاب به صدام نوشت: «اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما تبدیل آتشبس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.»
هاشمی رفسنجانی خود درباره نامهنگاریها با صدام میگوید: «مکاتبات حساس و کارگشای اینجانب با صدام دیکتاتور بغداد در فضا و شرایطی خاص از بیم و امید شکل گرفت که نهایتا به آزادی آزادگان انجامید، ضمن آنکه امروز هم وقتی حامیان سابق صدام دوباره آن نامه را میخوانند، به خاطر ادبیات خاص آن عرق شرم بر پیشانی خویش میبینند.»
روز بازگشت اولین سری از آزادگان به میهن.
اسرای سرافراز ایرانی از چند نقطه مرزی با تشریفات وارد کشور شدند و نخستین واکنش آنان بوسه بر خاک ایران و ریختن اشک شوق بود. در عین حال آزادگان از دو موضوع، غمزده بودند یكی رحلت امام راحل (ره) و دیگری شهادت و مفقود بودن برخی یاران خود به خصوص برخی از آزادگانی كه به شهادت رسیده بودند. زیارت حرم امام خمینی و همچنین دیدار با آیتالله خامنهای از نخستین برنامهها و اقدامات مشترک آزادگان ایرانی بود. آنان در اولین دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی در شعاری پرمفهوم و احساسی ضمن اعلام بیعت با ایشان از غیبت پیر سفر كرده زبان به شكوه گشوده و فریاد برآوردند كه: «ای سید حسینی كو رهبرم خمینی». این سخن اشك را بر چشمان همگان جاری میساخت، آنان همچنین شعار «ای اهل حرم میر و علمدار نیامد، سقای حسین سرور سالار نیامد علمدار نیامد.» را در این دیدار سر دادند.
آیتالله خامنهای در دیدار با آزادگان گفت: «... یکی از چیزهایی که شما را، دلهایتان را زنده نگه میداشت، پر امید نگه میداشت، یاد آن چهره و روحیه پرصلابت امام عزیزمان بود. آن بزرگوار هم خیلی به یاد اسرا بودند. حال پدری را که فرزندانش به این شکل از او دور شده باشند، راحت میشود فهمید... مسأله اسارت طولانی فرزندان این ملت به نوبه خود امتحان دیگری بود که ملت ما با موفقیت آن را به انجام رسانده و اسرای ما همانند ملت ایران از خود آزادمردی نشان دادند و سرانجام با موفقیت و سرافرازی به وطن بازگشتند...شما در دوران اسارت شرایط سختی را گذراندید، اما در عین حال با حفظ دین و اعتقادات و دلبستگی خود به اسلام، امام و انقلاب موجب افتخار و آبرومندی ملت خود در برابر دشمن شدید.»
در پی بازگشت آزادگان به ایران دستور تشکیل ستاد رسیدگی به امور آزادگان صادر شد. ستاد رسیدگی به امور آزادگان در ۲۲ مرداد ۱۳۶۹، براساس قانون حمایت از آزادگان مصوب ۲۳ آذرماه ۱۳۶۸ مجلس تشکیل شد و در نخستین گام با تبادل انبوه اسرا مواجه شد و براساس همان قانون و با مساعدت و همراهی دیگر دستگاهها مسئولیت این کار عظیم را به دوش گرفت و تبادل بیش از ۴۰۰۰۰ آزاده و به همین تعداد اسیر عراقی را انجام داد. این ستاد بیش از ۲۷۰ واحد ستادی در سراسر کشور تشکیل داد و ارائه خدمات به آزادگان را در زمینههای گوناگون آغاز کرد.
در رابطه با نحوه آزادسازی آزادگان بایستی ذکر نمود که رزمندگان ایرانی به شکلی پراکنده و در دوره های متعدد به میهن بازگشته اند. در مدت سه سال از سال ۱۳۶۹ – ۱۳۷۲ به دنبال مذاکرات انجام شده تبادل هایی در ابتدا صورت گرفت. در بعضی موارد هم بدون مذاکره، دوطرف اقدام به آزادسازی اسرا نمودند. از تاریخ ۱۳/۷/۶۹ تا تاریخ ۲۰/۲/۷۱ عراق در ده مرحله تعداد ۴۶۴ نفر از اسیران ایرانی را آزاد کرد. درتاریخ ۱۳/۷/۶۹ تعداد ۸ نفر،۳۰/۷/۶۹ تعداد ۲۳۷ نفر،۱۷/۹/۶۹ تعداد یک نفر،۲۳/۹/۶۹ تعداد چهار نفر،۲۴/۹/۶۹ تعداد ۳۳ نفر ،۲/۱۰/۶۹ تعداد ۲۵ نفر،۲۵/۱۰/۶۹ تعداد ۵۰ نفر ،۹/۱۲/۶۹ تعداد ۵۶ نفر،۹/۹/۷۰ تعداد ۴۲ نفر و در مورخه ی ۲۰/۲/۷۱ تعداد ۷ نفر آزاد شدند.
سردار حسین لشکری خلبان اسیر و آخرین آزاده ایرانی در دیدار با فرمانده کل قوا.
آزادگان ایرانی از زمان بازگشت به میهن از شکنجه ها و اقدامات سبعانه رژیم بعثی در طول سال های اسارت سخن ها رانده و کتاب ها نوشته اند. اقدامات جنایتکارانه ای که در آن مقطع با سکوت مطلق مجامع حقوق بشری و صلیب سرخ روبرو بوده است. بسیاری از اسرا در آن مقطع جزو مفقود الاثرها محسوب شده و این امر فشارهای روحی گسترده ای را برای خانواده های ایرانی در بر داشت. به گفته ی آزادگان، دولت عراق از سال 1365 آمار اسرا را به صليب سرخ جهاني نداده بود. اين کار براي تضعيف روحيهی ايرانيها و در فشار قراردادن دولت ايران بود. صليب سرخ تنها به اسراي قبل از 1365 دسترسي داشت و تا حدودي به وضعيت آنها رسيدگي ميکرد.
خاطراتی از قبیل: «...در عراق يک گورستان براي اسراي ايراني بود. آنها را كه از كتک و شكنجه و بيماري و سوء تغذيه ميمردند، غريبانه در آن محل به خاک میسپردند و مشخصات و محل دفن آنها برای ما نامعلوم ميماند. زخميها چندين ماه به همان وضعيت مانده بودند. بيماري همه را ناتوان كرده بود. شش ماه بود كه به حمام نرفته بوديم. شپش از سروكولمان بالا ميرفت. شپشها در روي زمين و ديوارها، بالا و پایین ميرفتند. در زير بغلها و كشالهی رانها و موي سر، تخمگذاري كرده بودند. سرها چند ماه بود تراشيده نشده و ريشها بسيار بلند شده بود و آن شرايط غير بهداشتي همه را آزار ميداد. ما هر نوبت به فرمانده اردوگاه، در حين آمار شبانه شكايت ميكرديم و او جواب ميداد که اسرع، اسرع. ولي باز هم هیچ اقدامي صورت نميداد...» تنها خاطرات یکی از آزادگان ایرانی می باشد که بارها و بارها مشابه آن بر سر تمامی اسرای ایرانی به وقوع پیوسته بود.
در پاییز 1363 رژیم بعث پس از افزایش فشارهای بینالمللی در موضوع اسرا اجازه داد نمایندگان صلیب سرخ از چند اردوگاه بازدید کنند و وضعیت را از نزدیک بررسی کنند. گزارش صلیب سرخ گویای شواهدی بود که آنها از خشونتها و بد رفتاریهای جسمی در اسرای ایرانی مشاهده کرده بودند. در این گزارش اذعان شده بود بدون استثنا بر بدن اسیران ایرانی آثار کبودی مشاهده شده و تعدادی از آنها به واسطهی ضربات وارده بر سرهایشان بینایی و شنوایی خود را از دست دادهاند.
این کمیته اظهارنظر اسیران دربارهی انواع و اقسام شکنجهها را تأیید و در گزارش سالانه خود منعکس کرد. در بخشی از این گزارش که مربوط به اردوگاه صلاح الدین است آمده: اسیران را ساعتها از دستها و پاها بدون تماس بدن با زمین آویزان میکردند و در بعضی موارد دست و پای آنها را با میلهی آهنی به هم میبستند. مدت زمان آویزان نمودن مختلف بوده، بین 10 الی 5 ساعت و گاهی تا 36 ساعت طول میکشیده است. این عمل در سلولهای انفرادی به وسیلهی چنگکهایی که از سقف آویران شده بود صورت میگرفت یا در بیرون بازداشتگاه نزدیک قسمت اداری انجام میشد و اسرا را به شکلی که در معرض آفتاب باشند میآویختند. این نوع شکنجهها در ناحیهی مچ دستها و پاها زخمهایی ایجاد میکرد که آثار آن حتی بعد از گذشت هفتهها به جا میماند. علایمی از جمله فرورفتگی عمیق در گوشت مچ دستها و پینهی مچ دستها و پاها که توسط پزشک کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ معاینه شده بود با شرح بدرفتاریهای فوق مطابقت میکرد.
اسرایی که هیچگاه باز نگشتند
با گذشت 26 سال از بازگشت اولین گروه از آزادگان کشورمان ، هنوز هستند شمار کثیری از خانواده های رزمندگان اسلام که از سرنوشت فرزندان خود خبر هم چنان بی خبرند. 349 اسیر ایرانی که در ۲۶ اسفند ۱۳۸۱ با ۱۲۴۱ اسیر عراقی مبادله شدند، آخرین دریچه امید خانوادههایی بودند که در ۱۲ سالی که از آزادی اولین گروه از اسیران جنگ می گذشت، هر روز انتظار بازگشت فرزندان خود را می کشیدند.
پس از مبادله این گروه از اسیران، عراق پرونده اسیران ایرانی را پایان یافته اعلام کرد، اما مقامات کشورمان با بیان اینکه شماری از رزمندگان جنگ تحمیلی مفقود شده اند، اعلام نمودند که این پرونده همچنان باز است.
بنا به گفته ی مسئولین ستاد تفحص شهدای جنگ، هفت هزار نفر از رزمندگان کشورمان، همچنان مفقودالاثر هستند و اطلاعی از وضعیت آنها در دست نیست.
چند ماه پیش از آخرین تبادل اسرا، سرلشگر محمد الخضر الدوری، مسئول کمیته مفقودان عراق در زمان صدام حسین در دیدار با سرتیپ میرفیصل میرباقرزاده، مسئول کمیته مفقودان ایران در نقطه صفر مرزی شلمچه، گفته بود: « 365 نفر از اسرای ایرانی در نزد سازمان مجاهدین خلق (منافقین) هستند که تمایلی به بازگشت حتی پس از مذاکره با هیئت ایرانی ندارند و ما از ایرانی ها، هیچ اسیری نداریم که بزور نگه داشته باشیم.» با این حال و بر اساس برخی مستندات گفته شده از سوی بسیاری از آزادگان، شماری از مفقودین یا توسط رژیم بعثی به شهادت رسیده و یا هم چنان این رژیم از تحویل آنها امتناع می ورزد.
سقوط رژیم بعثی در حمله ی 2003 آمریکا به عراق و احتمال نگهداری برخی از آنان توسط منافقین عملا به کار رسیدگی به سرنوشت آنان از آن پس تا به امروز پایان داده است.
محمد الخضر الدوری در آخرین دیدارش با مقامات ایرانی اظهارات پر مناقشه ای داشته که نشان می دهد که مقامات عراقی حاضر به افشای اطلاعات صحیحی در رابطه با سرنوشت مفقودین ایرانی نمی باشند. او در این دیدار، دسته ای از اسیران ایرانی که وضعیت شان محل مناقشه است را هشت نفری دانست که به گفته او در "چومان"، از توابع مهاباد آذربایجان غربی آزاد شده بودند. امیر ناصر مصطفوی یکی از این هشت نفر بود. بتول اجاقی، مادر آقای مصطفوی در سال ۱۳۸۷ به روزنامه اطلاعات گفته بود: "در همان اولین روزهای جنگ، پسر من ناپدید شد. ما از وضع او بی اطلاع بودیم تا این که عکس او در روزنامه کیهان چاپ شد و ما مطمئن شدیم که اسیر شده است. آذر همان سال هم نامه ای به دستمان رسید که در آن امیر ناصر از سلامتی خود خبر داده بود، اما این آخرین تماس ما بود. پس از پی گیری های مدام، در سال ۱۳۶۰ ماموران صلیب سرخ به نقل از مقامات عراقی گفتند که پسرت در اواخر فروردین ماه سال ۱۳۶۰ در مرز دهستان چومان آزاد شده است." خانم اجاقی می گوید: "من در جوابشان گفتم این حرف شما غیر منطقی است. شما این ادعای عراق را چه طور باور می کنید که بدون حضور هیچ نماینده ای از صلیب سرخ و دولت ایران، آنها را آزاد کرده باشند؟ آنها در جواب گفتند ما کاری از دستمان بر نمی آید، عراقی ها این را به صلیب سرخ گفته اند."
وضعیت شماری از رزمندگان ایرانی همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
علی داعی یکی از فعالان در زمینه حقوق مفقودین در این باره نوشته است که در ماه های نخست جنگ٬ نيروهای عراقی به دليل اینکه تمایلی به نگهداری اسرای ایرانی نداشتند٬ رزمنده ها را بعد از دستگيری اعدام میکردند٬ وی ادامه می دهد: به همين دليل است که تعداد اسرای عراقی که ایران دستگير کرد دو برابر اسرای ایران در عراق بود و زمان تبادل اسرا نيز٬ هر ایرانی با دو عراقی تبادل شد.
وی با اعلام اینکه برخی از اسرای ایرانی نيز به دليل دریافت نکردن خدمات درمانی و بهداشتی جان خود را بعد از اسارت از دست دادند٬ می گوید: همين مورد نيز از جمله موارد مندرج در کنوانسيون ژنو است که از سوی دولت متخاصم عراق زیر پا گذاشته شد و مسئوليت هایی را برای این دولت به همراه آورد. به گفته این استاد دانشگاه از سال 59 تا 66 فقط 10 هزار اسير ثبت نام شده در عراق وجود داشت در حالی که در همين زمان ایران چندین برابر این آمار، اسير عراقی را ثبت نام و معرفی کرده بود.
تجربه ای متفاوت
با شروع جنگ از تاریخ 31 شهریور ماه اولین گروه اسرای عراقی در 8 آبان همان سال به ارتش تحویل داده شدند. با بیشتر شدن تعداد اسرای عراقی، ارتش اقدام به سازماندهی و تشکیل اردوگاه هایی برای اسرا در مراکز استان ها کرد. اسرای عراق در وهله اول در همان خط مقدم که اسیر شده بودند، بازجویی می شدند. در همان جا اخبار و اطلاعاتی که دارای قابلیت استفاده فوری برای یگان های درگیر بود از آنها گرفته می شد و بعد از ان به برای تکمیل و بازجویی مجدد به قرارگاه ارتش فرستاده می شدند.
کمک رسانی به سرباز عراقی.
از نخستین روز جنگ تا سال 67 که اتش بس اعلام شد حدود 72 هزار نفر از نیروهای مسلح ارتش عراق شامل نیروی زمینی، هوایی، دریایی و جیش الشعبی به همراه 247 غیر عراقی به اسارت نیروی های ایرانی درآمدند. در بین سربازان نیز از نیروهای جیش الشعبی یا همان نیروهای مردمی تا سرتیپ و حتی سرلشکر که در مستندهایی جانشین لشکر ئ فرمانهدی تیپ را برعهده داشتند هم دیده می شد.
بر خلاف تجربه سخت و طاقت فرسای اسرای ایرانی در عراق، عموما اسرای عراقی حاضر در اردوگاه های ایرانی از وضع مساعدی برخوردار بودند تا آن جا برخی از آنان حاضر به بازگشت به عراق نبوده و خواستار اقامت دائم در ایران شده بودند.
بنا به توصیه امام خمینی(ره) درباره خوش رفتاری با اسرای جنگی که آنها را "میهمان"ایران خواند اردوگاه های اسرا ضمن خوش رفتاری با آنان باعث شد حدود 15 درصد از مجموعه اسرا، حاضر به بازگشت به کشور خود نشده و در این میان تعداد 7هزار و 500 نفر از آنان، رسماً با صلیب سرخ جهانی مصاحبه کرده و در خواست کتبی مبنی بر عدم تمایل به بازگشت به عراق را به آنها ارائه دهند
انتقال سرباز زخمی عراق از جبهه غرب.
بر این اساس ایران در سال 69، 37 هزار و 934 نفر و در فاصلهي سالهاي 70 تا 73، 3 هزار و 824 نفر و در سالهاي 74، 75 و 76 نيز يك هزار 514 اسیر را تحويل مقامات عراقي داد.
همچنین در سال 77، 6 هزار و 250 نفر و طي سالهاي 78 تا 81 نيز مجموعا 5 هزار و 804 نفر از اسراي عراقي آزاد شدند و نهايتا آخرين گروه از اسراي عراقي كه 59 نفر بودند در ارديبهشت 82 به بغداد بازگشتند.
در بین اسیران عراقی تعدای از انها از 15 کشور برای جنگ علیه ایران به عراق امده بودند که در طول جنگ به دست نیروهای ایرانی اسیر می شوند. این افراد یا به ازای دریافت پول و یا به خاطر عقاید و همپیمانی با رژیم بعث در جنگ شرکت کردند. بیشترین این اسرا از اتباع کشور مصر بودند که حدود 89 نفر نفر می شدند. لبنان، سودان، سومالی، تونس، مراکش و... از دیگر کشورهایی بودند که اسرای آنان در ایران نگهداری می شدند. اسیرانی که تعدادی از آنها در مناسبت های مختلف از جمله اعیاد و یا درخواست سران کشورهایشان آزاد شدند.
*فرهنگنیوز