شهدای ایران shohadayeiran.com

پسر جوان که به اتهام ربودن و قتل پسر هفت‌ساله در زندان به سر می‌برد، صبح دیروز برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد و پای میز محاکمه ایستاد.
به گزارش شهدای ایران به نقل از یسنا، روزنامه «ایران» بر اساس اوراق پرونده آورده است: پرونده این جنایت از سوم خرداد سال 93 و در پی ناپدید شدن پسر هفت ساله افغان در «قلعه‌نو»ی شهرری در دستور کار پلیس قرار گرفت.

مأموران پلیس در جریان تلاش برای افشای راز مفقود شدن هادی کوچولو به تحقیقات گسترده در محل زندگی وی پرداختند. در ادامه نیز دوستان پسرک به مأموران گفتند که هادی را آخرین بار و قبل از ناپدید شدن همراه پسری به نام «امیر» 24 ساله دیده‌اند.

بلافاصله امیر به عنوان تنها مظنون پرونده دستگیر و برای بازجویی به اداره آگاهی منتقل شد.وی در نخستین بازجویی‌ها به کارآگاهان گفت: هشت روز پیش درحالی که برای خوردن توت و بازی همراه هادی کوچولو به گندمزار رفته بود با پرتاب یک قطعه سنگ، هادی کوچولو را زخمی و بیهوش کرده است و بعد هم از آنجا گریخته است.

کارآگاهان بلافاصله پس از شنیدن اظهارات امیر که به نظر می‌رسید در کلام و گفتار مشکل مادرزادی دارد به مزرعه موردنظر رفتند. در ادامه نیز استخوان‌های پسر کوچولو را کشف کردند.

تیم تشخیص هویت و پزشکی قانونی نیز پس از بررسی‌های لازم اعلام کردند استخوان‌ها متعلق به هادی کوچولو است. بدین‌ترتیب امیر، به اتهام آدم‌ربایی و قتل پسر هفت ساله تحت بازجویی‌های تخصصی قرار گرفت.

وی در تمام مراحل بازجویی گفت: تنها با پرتاب سنگ باعث بیهوش شدن هادی کوچولو شده اما اتهام قتل پسرک را رد کرد. این درحالی بود که تمام شواهد علیه وی بود. با وجود این، امیر صبح دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر محاکمه شد. سپس تحقیقات قاضی مقدم زهرا و اسلامی برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده قتل هادی کوچولو آغاز شد.

قاضی مقدم زهرا پس از خواندن کیفرخواست، از متهم پرسید:

«آیا اتهام خود را مبنی بر آدم‌ربایی و قتل قبول داری» که وی در پاسخ گفت:

- خیر.

قاضی اسلامی: چند سال داری؟

- 24 سال

روز حادثه چرا هادی را با پرتاب سنگ زخمی کردی؟

- او به من ناسزا گفت و دوچرخه‌ام را می‌کشید که من هم او را دنبال کرده و با پرتاب یک سنگ زخمی‌اش کردم.

چرا هادی را به گندمزار بردی؟

- من با هادی دوست بودم، او را با دوچرخه‌ام سوار کرده و با هم رفتیم گندمزار که از درخت‌ها توت بکنیم و بخوریم.

چند ضربه با سنگ به سر هادی زدی؟

- یک ضربه.

آیا با ضربه‌ای که به هادی زدی او مرد؟

- نه، او نفس می‌کشید.

چرا پس از زدن ضربه کمکش نکردی یا به کسی خبر ندادی و نگفتی که چه اتفاقی افتاده؟

- ترسیده بودم و فکر نمی‌کردم بمیرد.

چرا پس از زدن ضربه و فرار دوباره برنگشتی ببینی چه اتفاقی افتاده؟!

- رفتم.

کی و چه وقت؟

- 4 روز بعد.

آن موقع هادی در چه حالی بود؟

-جسدش را دیدم که باد کرده بود.

چرا هادی را کشتی؟

- من او را نکشتم، فقط به او سنگ پرتاب کردم.

آیا به هادی تعرض هم کردی؟

- نه.

بر اساس این گزارش، در ادامه بررسی این پرونده قاضی «مقدم زهرا» رئیس شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان از متهم خواست آخرین دفاع خود را مطرح کند. امیر نیز گفت: من هادی را نکشتم!

وکیل متهم نیز در دفاع از امیر گفت: کشف استخوان‌ها حاکی از این است که پس از اصابت سنگ به سر هادی، جنایت دیگری نیز رخ داده که باعث شده جسد هادی کوچولو در مدت هشت روز به تکه‌های استخوان تبدیل شده است، چون براساس نظریه پزشکی قانونی حداقل 40 روز زمان لازم است که جسد انسان به استخوان تبدیل شود.

تنها حلقه مفقوده این پرونده کشف این ابهام است که جسد پسرک چگونه در مدت هشت روز به چند تکه استخوان تبدیل شده است. این در حالی است که هیچ اثری از آثار سوختگی یا اسید در بقایای جسد بر جا نمانده و پزشکی قانونی نیز در آزمایش‌های تخصصی استفاده از اسید را رد کرده بود.

همزمان با آخرین دفاعیات متهم، اولیای دم هادی نیز خواستار اشد مجازات برای عامل قتل شدند. قضات شعبه دوم دادگاه کیفری نیز پس از ختم جلسه، برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار