مدام با خودم می گفتم کاش سربازی ام را خریده بودم. با اینکه تنها 2 میلیون آن زمان می شد. من با تصمیم خودم به سربازی رفتم. به هر ترتیب گذشت و این اتفاقات موجب می شود ادم در زندگی ادم بهتری شود.
به گزارش شهدای ایران، امیرمحمد زند متولد یکم مهر ۱۳۵۷ در تهران بازیگر سینما و تلویزیون است. زند در کشور ایتالیا و در رشته سینما تحصیل کرده است. امیرمحمد زند را می‌توان یکی از بازیگران توانا برشمرد اما متاسفانه وی بیشتر در فیلم‌های تلویزیونی ایفای نقش کرده و در سینما حضور بسیار کمرنگی داشته است.این روزها او مشغول بازی در یک سریال استو خودش می گوید وقتی برای تفریح ندارد.
دوران کودکیتان چگونه گذشت ؟ خصوصا مدرسه؟
به گزارش رکنا، من همیشه در تمامی مقاطع تابستان تجدیدی داشتم و تابستان هایم با تجدیدی می گذشت. مثلا جغرافیای سال دوم راهنمایی و جبر دوم دبیرستان اما درسهایی که دوست داشتم مثل ادبیات را با نمره 18 قبول میشدم ولی از درس جبر همیشه تجدید می گرفتم.
من دوران نوجوانی بسیار بازیگوش بوده ام ولی الان خیلی آرام هستم. مثلا دوچرخه سواری می کردم و و در شیب تند سر پائینی با سرعت زیاد می راندم و همیشه دست و پایم زخمی بود. خدا مرا خیلی دوست داشت که زنده ماندم.
شنیده ایم در دوران سربازی اتفاق عجیبی برایتان رقم خورده است برایمان تعریف می کنید؟
بله من سال 76 تا 77 در اردکان یزد در سپاه پاسداران خدمت می کردم.آنجا برایم اتفاق عجیبی افتاد که مثل فیلم بود.در آن دوران یکی از هم خدمتی های من با اسلحه من خودکشی کرد و من را به عنوان متهم به قتل دستگیر کردند.خدا را شکر بعد از چند روز فهمیدند که او خودکشی کرده و من بی گناهم و تبرئه شدم.اما همین موضوع بعد ها موضوع فیلم به دنیا بگوئید بایستد شد و در واقع داستان واقعی این ماجرای من بود.
بعد از این اتفاق چه کردید؟
مدام با خودم می گفتم کاش سربازی ام را خریده بودم. با اینکه تنها 2 میلیون آن زمان می شد. من با تصمیم خودم به سربازی رفتم. به هر ترتیب گذشت و این اتفاقات موجب می شود ادم در زندگی ادم بهتری شود.
دوران کودکیتان چگونه گذشت ؟ خصوصا مدرسه؟
به گزارش رکنا، من همیشه در تمامی مقاطع تابستان تجدیدی داشتم و تابستان هایم با تجدیدی می گذشت. مثلا جغرافیای سال دوم راهنمایی و جبر دوم دبیرستان اما درسهایی که دوست داشتم مثل ادبیات را با نمره 18 قبول میشدم ولی از درس جبر همیشه تجدید می گرفتم.
من دوران نوجوانی بسیار بازیگوش بوده ام ولی الان خیلی آرام هستم. مثلا دوچرخه سواری می کردم و و در شیب تند سر پائینی با سرعت زیاد می راندم و همیشه دست و پایم زخمی بود. خدا مرا خیلی دوست داشت که زنده ماندم.
شنیده ایم در دوران سربازی اتفاق عجیبی برایتان رقم خورده است برایمان تعریف می کنید؟
بله من سال 76 تا 77 در اردکان یزد در سپاه پاسداران خدمت می کردم.آنجا برایم اتفاق عجیبی افتاد که مثل فیلم بود.در آن دوران یکی از هم خدمتی های من با اسلحه من خودکشی کرد و من را به عنوان متهم به قتل دستگیر کردند.خدا را شکر بعد از چند روز فهمیدند که او خودکشی کرده و من بی گناهم و تبرئه شدم.اما همین موضوع بعد ها موضوع فیلم به دنیا بگوئید بایستد شد و در واقع داستان واقعی این ماجرای من بود.
بعد از این اتفاق چه کردید؟
مدام با خودم می گفتم کاش سربازی ام را خریده بودم. با اینکه تنها 2 میلیون آن زمان می شد. من با تصمیم خودم به سربازی رفتم. به هر ترتیب گذشت و این اتفاقات موجب می شود ادم در زندگی ادم بهتری شود.
