همه میدانیم که اولین گروهی که هر شخص، نخستین آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی را میآموزد، خانواده است اگر در خانواده ای پای بیندی به حجاب از دید والدین ضروری نباشد و دختر خانواده نیز به دیدن پوشش نه چندان مناسب مادر خود عادت کند، قطعا از چنین دختری نمی توان انتظار داشت که در آینده پای بند به حجاب باشد، در چنین مواردی مشکل، بسیار ریشه ای بوده و حل آن در برخی موارد ناممکن است.
در این مطلب، روی سخن با خانواده های مذهبی و مادرانی است که معمولاً پوشش چادر دارند، اما نتوانستهاند دخترانشان را نیز با خود همراه کنند، در چنین خانواده هایی معمولا فلسفه وجوب حجاب به خوبی بیان نمی شود و والدین دختران خود را با گفتن جملاتی همچون: « آبرو داریم و تو باید با سر کردن چادر آبروی ما را حفظ کنی، یا اینکه همه ما را به عنوان خانوادهای مذهبی میشناسند و دختر ما نیز باید ظاهرش را متناسب با عقاید خانوادهاش بپوشاند یا با سختگیری بیش از اندازه و اجبار دخترانشان از سنین بسیار پایین، آنها را به داشتن حجاب وادار میکنند.
دیدن صحنه هایی که مادران محجبه در کنار دختران بدحجاب و گاها دختر
نوجوان بیحجاب در سطح خیابان یا فروشگاهها در حال تردد هستند، تقریبا به
امری عادی تبدیل شده است.! به نظر میرسد این پدیده نابهنجار اجتماعی چنان
گریبانگیر اکثریت خانواده ها را گرفته است که حتی دیگر نه تنها امر به
معروف و نهی از منکری از سوی بزرگترها دیده و شنیده نمیشود بلکه شاهد
اصواتی چون نُچ نُچ هم از سوی سایر رهگذران نیستیم...
باید زیبا بود، عقل مردم به چشمشان است
پریناز حسنی، دختر جوانی است که با مانتویی کوتاه و شالی که به زحمت روی سر خود نگه داشته است با صورتی آرایش کرده با مادر محجبه اش به خرید آمده است! او که خود را 21 ساله و هنرجوی آرایشگاه معرفی می کند، مهم ترین دلیل تفاوت پوشش خود با مادرش را تغییر زمانه می داند و می گوید: چادر سر کردن من را تا به اندازه عهد قجر به عقب بر می گرداند و جلوی پیشرفت من را می گیرد!
او در ادامه با اشاره به علاقه اش به حرفه ی آرایشگری می گوید: « چه کسی به سراغ آرایشگری می آید که صورت تمیز و لباس های جذاب نپوشیده باشد، عقل مردم به چشمشان است و من بارها و بارها دیده ام که افراد خوش لباس و شیک پوش حتی در پیشبرد کارهای اداری موفق تر هستند.»
فرهنگی که در پس حجاب، زنان را محجور میکند دوست ندارم
دختر جوانی روی سکوی کنار در ورودی فروشگاه لوازم آریشی نشسته و آنچه را که خریده است، تِست می کند! مانتویی تن نما و ساپورتی تنگ به تن دارد! وی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس خود را شهلا کاکایی، دانشجوی سال سوم نرم افزار کامپیوتر معرفی می کند.
وقتی خوب به اعضای صورتش نگاه می کنم از چال گونه تا کاشتن نگین روی دندان و مژه و ناخن، از او دختری شبیه عروسک ساخته است، آرایش نسبتا غلیظی که معلوم است مدت زمان زیادی است که روی صورتش نشسته! سنش را بیشتر نشان می دهد.
این دختر دلیل این همه تلاش برای زیباتر شدن را خواست مردان جوان می داند و می گوید: « دیگر زمان دیده نشدن دختر توسط آفتاب و مهتاب گذشته است، اینکه اصلاح نکنی، آرایش نکنی و متنظر بمانی مادرشوهری پیدا شود و تو را برای پسرش خواستگاری کند، گذشته است! اگر می خواهی شانس خودت را برای ازدواج و حتی پیدا کردن کار یا دوستی ساده با پسرها؛ بیشتر کنی باید زیبا باشی.»
وی ادامه می دهد: « مادر من چادری است، خیلی هم اصرار داشت که من چادر سرم کنم، اما من قبول نکردم، اصلا به نظر من یا رومی روم باش یا زنگی زنگ؛ نمی شود که با چادر اینطور تیپ زد.. در این دوره و زمانه برای برقراری یک ارتباط موفق اجتماعی رُند بودن شماره تماست خیلی مهم است چه برسد به نحوه آرایش و لباس پوشیدنت.»
این دختر جوان، مهم ترین دلیل تفاوت پوشش خود با مادرش را دور شدن از فرهنگی می داند که زنان را صرفا آشپزان ماهر و زنانِ مرد ذلیل می کرد و ادامه می دهد: مادرم حتی یک بار هم نتوانست با استدلال قوی به من بگوید چرا باید محجبه باشم.
در تبیین فلسفه حجاب موفق عمل نکردهایم
از آنجایی که هیچ کدام از استدلال های والدینی که فرزندانشان حجاب چادر را انتخاب نکرده اند و حتی حاضر نیستند در پس استفاد از مانتو و روسری حجاب خود را به درستی حفظ کنند، با روحیات استقلال طلبانه و تهاجمی و سؤال گرای یک دختر نوجوان سازگاری ندارد، آنها از پذیرفتن حجاب سر باز زده یا حداکثر فقط هنگامی که در کنار خانواده و در تیررس دید آنان است حجابشان را رعایت میکنند و به محض اینکه به خلوت یا جمع دوستانش راه می یابد، تغییر پوشش می دهند.
به همین دلیل بسیار دیده شده است که پوشش دختر دانشجویی در دانشگاه بسیار متفاوت تر از شهر محل سکونتاش است.
زیر 13 سال نمیگذارم دخترم حجاب داشته باشد!
فائزه ذاکری مادر جوانی است که با وجود پوشش کامل خود، دختر 10 ساله اش را بدون حجاب و با لباسی فاخر برای بازی به پارک آورده است، بخشی از اندام دخترش با هر بالا و پایین رفتن تاپ نمایان می شود اما او هیچ توجهی ندارد.
وی خود را ساکن تهران و اصالتا کاشانی معرفی می کند و می گوید: نباید به دخترها سخت گرفت! سخت گیری زیاد باعث دلزدگی می شود، درست مثل خودم که شهرمان آنقدر در خصوص حجاب به ما سخت گرفتند که الان اگر بخاطر همسرم نبود این چادر را هم نمی پوشیدم.
این مادر جوان ادامه می دهد: آبرویی که در گرو چادر باشد بهتر است نباشد! هر کسی که چادر سرش می کند یا به قول شما موهایش را می پوشاند و عین ماتم زده ها بدون آرایش به خیابان می آید، خیلی آبرومند است و بقیه بی آبرو؟... اگر "نازنین"، دخترم بخواهد که در این سن چادر سرش کند یا موهایش را بپوشاند، من خودم جلوی او را می گیرم تا بچه است باید راحت باشد.
سهلانگاری و سختگیری، دو خطای استراتژیک خانوادهها در رونق گرفتن پدیده بدحجابی
چنانچه در گفت وگوی بالا می توان دید، در برخی دیگر از خانواده ها هم سهل انگاری بیش از حد والدین و به ویژه مادران با توجیه اینکه نباید به دختران سخت گرفت و اقتضای سن او ایجاب می کند که آزاد باشد، موجب شده است که مادران و دخترانی با ظاهر کاملا متفاوت با یکدیگر در جامعه به وفور دیده شود.
طبق کدامین آموزه های تربیتی – چه اسلامی چه وارداتی- نازنین دختر خانم ذاکری بعد از 13 سالگی قبول می کند که چادر به سر کرده و یا حداقل حجابش را آنطور که شایسته زن مسلمان است، حفظ کند!
حجاب از کودکی باید ارزشگذاری شود
سمیه بوربور کارشناس امور تربیتی در گفت وگو با خبرنگار طنین یاس با بیان اینکه نهادینه کردن ارزش حجاب باید از دوران کودکی در دختران توسط خانواده به صورت تقلیدی و اکتسابی صورت گیرد، گفت: کودکان تا قبل از هفت سالگی هر کاری را از والدین و کسانیکه آنها را دوست دارند تقلید میکنند و به صورت ناخودآگاه سعی در شبیه شدن خودشان با آنها دارند، مادری که با حجاب کامل همراه دخترش در خیابان ظاهر میشود بیشتر میتواند در محجبه کردن دخترش در آینده موفق باشد.
وی ادامه داد: بعد از سن هفت سالگی تا سن تکلیف باید از مکانیزم تشویق برای ارزشگذاری بر روی رفتار و اعمال درست و خوب فرزندان استفاده شود و برای هر کار زشت و رفتار بدی او را از برخی شرایط و امکانات خوبی که دارد محروم نماییم تا بدی و خوبی را بتواند تشخیص دهد.
این کارشناس امور تربیتی افزود: در این سن برای حجاب خوب و رفتار مناسب فرزندان باید ارزش گذاشت و به آنها فهماند که این کارش دیده شده و اینگونه مورد محبت و تشویق قرار میگیرد و بعد از با رسیدن به سن تکلیف انجام رفتارها و وظایف دینی باید به عنوان یک وظیفه برای او نهادینه شود، وظیفه ای که خداوند از او خواسته در برابر نعمتهایش انجام دهد.
بوربور با بیان اینکه تفکر غلط خانواده ها در آزاد گذاشتن فرزندان تا سن تکلیف بزرگترین خلل در پذیرش فرهنگ حجاب و عفاف از سوی نوجوان است، با اشاره به روایتی از امام صادق (ع) افزود: بچهها در بازی کردن تا زمانی که به خود آسیب نرسانده اند باید آزاد گذاشته شوند و لاغیر ...
بازنگری خانواده ها و مادران در ادبیاتی که بکار می برند و افزایش کمی و کیفی مطالعاتشان پیرامون فواید رعایت حجاب و .. ضروری به نظر می آید، مادران باید به یاد داشته باشند، محبت ورزی و مهربانی و داشتن اخلاق نیکو از جانب یک مادر محجبه و مدیریت قدرتمند خانه توسط آنها علاوه بر اینکه اولین تصاویر شکل گرفته از یک زن با حجاب در ذهن نوجوان را به شیوه ای نیکوتر ترسیم می کند، خود بهترین تبلیغ برای حجاب خواهد بود.
چیزی که در فقدان آن باعث شده است، شهلا کاکایی به خاطر آن به سمت بدحجابی سوق داده شود.
اعتماد به نفس پایین، دلیل بیشترین آرایشهای غلیظ
از سویی دیگر برخی از کارشناسان، بدحجابی را نشان هایی از کمبود اعتماد به نفس و خود کم بینی دختران بدحجاب می دانند که بدین وسیله بدنبال بیشتر دیده شدن در اجتماع هستند.! از نظر بییشتر روانشناسان ارتباط عکسی بین ظاهر نامتعارف و شخصیت نرمال افراد وجود دارد، چنانچه می توان گفت: آرایش غلیظ و نامتناسب از اعتماد به نفس پایین خبر می دهد
جمشید قربانی روانشناس معتقد است: فردی که ذهن آرام و افکار سازمان یافتهای داشته و به خود نگاه مثبتی دارد از حرمت و اعتماد به نفس بالا و تا حدودی از شخصیت عمیقی برخوردار است، چنین فردی چندان ضرورتی نمیبیند که برای جلب نظر و قضاوت دیگران دست به اعمال تأییدی بزند.
به اعتقاد این کارشناس رواشناسی ، در واقع اشخاص علیالخصوص زنانی که زننده و خارج از عرف جامعه لباس پوشیده و آرایش میکنند از منظر علم روانشناسی از وضعیت جنسیتی و جسمی خود ناراضیاند و از درون احساس پوچی میکنند. اینگونه افراد کسانی هستند که نیاز مبرمی به توجه تمام اقشار جامعه را در خود احساس کرده و همیشه به دنبال تایید دیگران به سر میبرند.
قربانی با تأکید بر اینکه بین هوش عاطفی و هیجانی و ظاهر شیک و جذاب ارتباط مستقیم وجود دارد، تصریح می کند: افرادی که از ضریب هوشی بالایی برخوردارند سطح نرمالی از عزت و اعتماد به نفس دارند، بنابراین متناسب با محیطی که در آن قرار دارند لباس میپوشند، خود را میآرایند و رفتار میکنند؛ در واقع این افراد شخصیت سالمی داشته و برای نوع پوشش خود مترصد تأیید دیگران نیستند.
میخواهم در این دنیای گَل و گشاد دیده شوم!
هوای گرم تابستان و بیشتر شدن اوقات فراغت دانشجویان و دانش آموزان، فرصت آنان را برای رفتن به پارک ها، سینما، خیابان گردی ها و .. را بیشتر می کند و همین امر باعث می شود که جلوه های بدحجابی و گاها حتی بیحجابی در شهر بیشتر از پیش خودنمایی کند، دخترانی که اگر چه به ظاهر و به زبان برای دل خودشان با پوششی زننده را انتخاب کرده اند، اما به دنبال نگاهی خریدارانه و تحسینی حتی متلک وار خود را به آب و آتش زدهاند!
ملیکا ماهینی یکی از همین دخترانی است که حتی حاضر نمی شود بگوید اهل کدام شهرستان است و ساعت 10 شب با دو دوست دیگرش در پارک چه میکند؟!
او می گوید: وقتی کسی تو را با تمام داشته هایت دوست ندارد، باید برای دوست داشته شدن و دیده شدن تلاش کنی، وقتی خدا هم آنقدر تو را دوست نداشته تا هوش قوی و چهره زیبا به تو بدهد باید خود این زیبایی را برای خودت دست و پا کنی! من می خواهم در این دنیای گَل و گشاد دیده شوم، این خواسته اکثریت ماست اگر چه همه جرات به زبان آوردن آن را ندارند.
گزارش از منیره غلامی توکلی
*طنین یاس