انتشار شعر مشترک چهار شاعر انقلاب که توسط حاج میثم مطیعی پیش از خطبه های نماز عید فطر اجرا شد.
شهدای ایران: غزل مثنوی که توسط آقایان علیمحمد مودب، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و محمد قائمیراد سروده شده پیش از خطبۀ نماز عید فطر توسط میثم مطیعی اجرا شد و در ابیات زیادی با واکنش بسیار حاضران همراه بود:
یک ماه جرعهجرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
یک ماه دستهای دعا بودهایم ما
یک ماه میهمان خدا بودهایم ما
یک ماه ماه دیده و خورشید دیدهایم
یک ماه از تو گفته واز تو شنیدهایم
یک ماه از حلال چو پرهیز کردهایم
دندان پی حرام کجا تیز کردهایم؟
ماهی که رفت ماه شگفت جهادهاست
آری نبرد، روزه و افطار، فتح ماست
از تابش نماز علی ماه روشن است
در نور خطبههای ولی راه روشن است
با دشمنان بگو: هوس خام کردهاند
بیهوده رو به لشکر اسلام کردهاند
حاشا که بیم حمله احزابمان برد
حاشا که پشت سنگر خود خوابمان برد
ما وارثان سلسلههای رشادتیم
ما راهیان قافلههای شهادتیم
با ما فقط حساب تفنگ و خشاب نیست
با ماست آنچه قدرت آن در حساب نیست
بنگر که خون روان شده از کربلا به شام
آخر تمام میشود این کار ناتمام
گیریم دشمن است چو عمرو بن عبدود
این نسل حیدرست که از راه میرسد
بوی ظهور میرسد، ایمان، وطن شده است
این لشکر علی ست که خیبر شکن شده است
هر چند شعب از دم احمد ، بهشت ماست
این بار فتح خیبر نو، سرنوشت ماست
بدر است ماه و حضرت خورشید می رسد
بدر است ماه و عاقبت آن عید می رسد
بدر است ماه و می رسد آن عید عیدها
بدر است ماه ها همه، با این شهیدها
تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟
کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟
ای در صف نبرد نشسته دودل مباش
دریا ببین و بستۀ این آب و گل مباش
ای در صف نبرد نشسته، به پا بایست
چون مردهای مرد، در این کربلا بایست
ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن
قدری به جای گفتن یا لیتنا بایست
دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند
چون حر غیور باش و برای خدا بایست
وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب
با قبله باش و بر سر این مدعا بایست
با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن
پایت اسیر دست عصای کسان مباد
دستت به پای خواهش از این و از آن مباد
جزآفتاب، پابه رکاب کسی مباش
همآسمان پر زدن کرکسی مباش
بر خان خاءنان به جویی نان رضا مده
این نان بهانهایست به اینان بها مده
برخی چه لقمهها که گلوگیر می خورند
خوبان ولی به شام بلا تیر می خورند
اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتاند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتاند؟
دیروز خرده کاسب تحریم بودهاند
امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتاند
سرمست از حقوق نجومی خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملتاند؟
ای دوستان که در صف اول نشستهاید!
مردم هنوز چشم به راه عدالتاند
این مردم صبور که در پای انقلاب
خون داده اند و اهل جهاد و رشادتاند
این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتاند
آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد
بر ریشههای باورشان تیشهای مباد
ای دوستان که درصف اول نشستهاید!
اینک شما و عهد عظیمی که بستهاید
ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است
این آتش فتاده به دنیا گواه ماست
جان مدافعان حرم جانپناه ماست
بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها
جام شهادتی زده بر جام زهرها
با برق تیغ٬ هیبت شب را شکسته ایم
حاشا که بشنود کسی از پا نشسته ایم
ما راسر قمار به دین و وطن مباد
ما را سر معامله با اهرمن مباد
چشم طمع به چشمه خورشید بسته اند
.. دیگر بس است هرچه که پیمان شکسته اند
این خیرگی به کوریشان ختم می شود
این تیرگی به صبح امان ختم می شود
این دست دوستی که دراز است سویمان
دست دسیسه است از این قوم، بی گمان
در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟
تکراراشتباه احد کی کنیم ما؟
شمشیر از نیام، چو رهبر کشیده ایم
فریاد فتح،از دل سنگر کشیده ایم
"عید است و آخر گل و یاران در انتظار"
عید است و عید نیست مرا غیر روی یار
"دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار"
عید است،عید ماه خدا،ماه رحمت است
عید است و عید در نظر ما شهادت است
روی شهید، معنی عید است شک مکن
این عید مادران شهید است شک نکن
عید است ،عید زنده شدن، عید انتخاب
این عید همسران صبور یست چون رباب
عید است و کاش طاعت ما هم شود قبول
ما تشنه حسین شماییم یا رسول
ما را دوباره رخصت کرببلا دهید
این عید هم برات زیارت به ما دهید
*مصاریع داخل گیومه از حافظ است
یک ماه جرعهجرعه تو را یاد کردهایم
دل را به اشتیاق تو آباد کردهایم
یک ماه دستهای دعا بودهایم ما
یک ماه میهمان خدا بودهایم ما
یک ماه ماه دیده و خورشید دیدهایم
یک ماه از تو گفته واز تو شنیدهایم
یک ماه از حلال چو پرهیز کردهایم
دندان پی حرام کجا تیز کردهایم؟
ماهی که رفت ماه شگفت جهادهاست
آری نبرد، روزه و افطار، فتح ماست
از تابش نماز علی ماه روشن است
در نور خطبههای ولی راه روشن است
با دشمنان بگو: هوس خام کردهاند
بیهوده رو به لشکر اسلام کردهاند
حاشا که بیم حمله احزابمان برد
حاشا که پشت سنگر خود خوابمان برد
ما وارثان سلسلههای رشادتیم
ما راهیان قافلههای شهادتیم
با ما فقط حساب تفنگ و خشاب نیست
با ماست آنچه قدرت آن در حساب نیست
بنگر که خون روان شده از کربلا به شام
آخر تمام میشود این کار ناتمام
گیریم دشمن است چو عمرو بن عبدود
این نسل حیدرست که از راه میرسد
بوی ظهور میرسد، ایمان، وطن شده است
این لشکر علی ست که خیبر شکن شده است
هر چند شعب از دم احمد ، بهشت ماست
این بار فتح خیبر نو، سرنوشت ماست
بدر است ماه و حضرت خورشید می رسد
بدر است ماه و عاقبت آن عید می رسد
بدر است ماه و می رسد آن عید عیدها
بدر است ماه ها همه، با این شهیدها
تحریم و بیم کی به دل ما اثر کند؟
کی وسوسه ز کوی دل ما گذر کند؟
ای در صف نبرد نشسته دودل مباش
دریا ببین و بستۀ این آب و گل مباش
ای در صف نبرد نشسته، به پا بایست
چون مردهای مرد، در این کربلا بایست
ای در صف نبرد! به میدان شتاب کن
قدری به جای گفتن یا لیتنا بایست
دنیا و اهل آن همه گر مانعت شوند
چون حر غیور باش و برای خدا بایست
وای تو گر امید ببندی به شرق و غرب
با قبله باش و بر سر این مدعا بایست
با دشمنان صریح چو شمشیر دم بزن
هرکس اسیر فتنه شد او را قلم بزن
پایت اسیر دست عصای کسان مباد
دستت به پای خواهش از این و از آن مباد
جزآفتاب، پابه رکاب کسی مباش
همآسمان پر زدن کرکسی مباش
بر خان خاءنان به جویی نان رضا مده
این نان بهانهایست به اینان بها مده
برخی چه لقمهها که گلوگیر می خورند
خوبان ولی به شام بلا تیر می خورند
اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمتاند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمتاند؟
دیروز خرده کاسب تحریم بودهاند
امروز نیز کاسب تسلیم و ذلتاند
سرمست از حقوق نجومی خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملتاند؟
ای دوستان که در صف اول نشستهاید!
مردم هنوز چشم به راه عدالتاند
این مردم صبور که در پای انقلاب
خون داده اند و اهل جهاد و رشادتاند
این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرتاند
آسان به کف نیامده این عشق و اعتماد
بر ریشههای باورشان تیشهای مباد
ای دوستان که درصف اول نشستهاید!
اینک شما و عهد عظیمی که بستهاید
ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
ایمان مدافع است که این خاک، ایمن است
این آتش فتاده به دنیا گواه ماست
جان مدافعان حرم جانپناه ماست
بنگر به شور و شوق جوانان به شهرها
جام شهادتی زده بر جام زهرها
با برق تیغ٬ هیبت شب را شکسته ایم
حاشا که بشنود کسی از پا نشسته ایم
ما راسر قمار به دین و وطن مباد
ما را سر معامله با اهرمن مباد
چشم طمع به چشمه خورشید بسته اند
.. دیگر بس است هرچه که پیمان شکسته اند
این خیرگی به کوریشان ختم می شود
این تیرگی به صبح امان ختم می شود
این دست دوستی که دراز است سویمان
دست دسیسه است از این قوم، بی گمان
در راه عشق تکیه به خود کی کنیم ما؟
تکراراشتباه احد کی کنیم ما؟
شمشیر از نیام، چو رهبر کشیده ایم
فریاد فتح،از دل سنگر کشیده ایم
"عید است و آخر گل و یاران در انتظار"
عید است و عید نیست مرا غیر روی یار
"دل بر گرفته بودم از ایام گل ولی
کاری بکرد همت پاکان روزه دار"
عید است،عید ماه خدا،ماه رحمت است
عید است و عید در نظر ما شهادت است
روی شهید، معنی عید است شک مکن
این عید مادران شهید است شک نکن
عید است ،عید زنده شدن، عید انتخاب
این عید همسران صبور یست چون رباب
عید است و کاش طاعت ما هم شود قبول
ما تشنه حسین شماییم یا رسول
ما را دوباره رخصت کرببلا دهید
این عید هم برات زیارت به ما دهید
*مصاریع داخل گیومه از حافظ است
*رجانیوز