میثم مطیعی در راهپیمایی روز قدس سال ۱۳۹۵ پیش از خطبههای نماز جمعه تهران شعری حماسی و کوبنده قرائت کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ میثم مطیعی در راهپیمایی روز قدس سال 1395 پیش از خطبههای نماز جمعه تهران، شعری حماسی و کوبنده قرائت کرد.
در این شعر ضداستکباری به مفاهیمی چون آزادسازی قدس، مسئله اول بودن فلسطین برای جهان اسلام، جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی، نمادها و شهدای خط مقاومت مانند سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، آیتالله شیخ عیسی قاسم، شیخ زکزاکی، آیتالله شهید باقر النمر و نیز مدافعان حرم، جهاد کبیر که در بیانات اخیر مقام معظم رهبری چندین بار به آن تأکید شد، اشاره به نیرنگهای آمریکا در برجام و ضرورت تکیه به توان و استعداد داخلی در حل مشکلات، اشاره شده است.
این شعر توسط شاعران انقلابی، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و علیمحمد مؤدب سروده شده است.
متن شعر بهشرح ذیل است:
رسید جمعۀ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلۀ صبر و قیام، قدس شریف
سلام بر دل پرخون مسجدالاقصا
به مسجدی که خداوند گفت: «بارکنا...»
سلام ما به تو و دستهای بستهشده
سلام ما به تو ای حرمت شکستهشده
اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی
اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی
اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر
اگرچه تکفیر از پشت میزند خنجر
نبردهایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس
بگو به دشمنمان، انتقام، سنگین است
و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است
بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است
بگو که دوره کودککشی سرآمده است
قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست
که نیست حاصل صهیونیان بهغیر شکست
دگر به محکمههای جهان، امیدی نیست
بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقیست
دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد
بهعزم ما همه دیوارها فرو ریزد
زمان فتنۀ شام است و ما سحرزادیم
زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم
بهرغم توطئۀ نابرادران، هستیم
و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم
مباد آنکه رفیقان نیمهراه شویم
شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم
ببین که در غم تو لحظهای نیاسودیم
هنوز چشم به راهان صبح موعودیم
نبردهایم ز خاطر دمی تو را ای فدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس
مجاهدان سبیل خدا سلام سلام
سلام ای همۀ پابرهنههای امام
میان موج خطر مانده با دلی آرام
به شیخ عیسی قاسم سلام باد سلام
نبود و نیست حریف قیام، زندانها
اسیر بند نمانند شیخ سلمانها
بهشور عاشورا، نیجریه پایندهست
به آل نفت بگو، باقر النمر زندهست
سلام بر دل دریایی اویس قرن
به سرو زخمی همواره ایستاده، یمن
سلام ما به وفای مدافعان حرم
که در شگفت شد از ماجرایشان عالم
به رهروان وفادار راه قدس سلام
به دست غیرت امت، «سپاه قدس» سلام
سلام باد به اسطوره مرد ایرانی
شهید زنده ما قاسم سلیمانی
سلام ما به شهیدان، ستارگان زمین
سلام ما به عماد و جهاد و بدرالدین
نرفتهایم به پستو، خدای ماست گواه
که ماندهایم کماکان کنار نصرالله
در این نبرد چه جای تعلل و تأخیر
که گفته رهبرمان من کشیدهام شمشیر
در این نبرد که واجب شدهست بر همه کس
بهحکم «لاتطع الکافرین»، جهاد کبیر
من و تو در ره دریا بیا که رود شویم
که میروند به مرداب، جویهای حقیر
بایست! قوت زانوی دیگران مطلب!
به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب!
به ضربه سم اسبان به روز جنگ قسم
به لحن داغترین خطبه تفنگ قسم
که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست
چراغهای تو هم همیشه روشن نیست
کجا به بره، دمی گرگها امان بدهند؟
که دیده راهزنان، گل به کاروان بدهند؟
نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافیست
به این درنده چه خوش کردهای گمان، کافیست
بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم
امید خام به لبخند دشمنان کافیست
چه دلخوشید به برجام دوم و سوم
که این تجارت کمسود و پرزیان کافیست
همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان
برای تجربۀ هفت نسلمان کافیست
شهید عشق شو از این تفنگها مهراس
سوار میرسد، از طبل جنگها مهراس
جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش
یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش
در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو
ذلیل وعدۀ بیمعنی سراب نشو.
در این شعر ضداستکباری به مفاهیمی چون آزادسازی قدس، مسئله اول بودن فلسطین برای جهان اسلام، جنایات رژیم اشغالگر صهیونیستی، نمادها و شهدای خط مقاومت مانند سردار سلیمانی، سید حسن نصرالله، آیتالله شیخ عیسی قاسم، شیخ زکزاکی، آیتالله شهید باقر النمر و نیز مدافعان حرم، جهاد کبیر که در بیانات اخیر مقام معظم رهبری چندین بار به آن تأکید شد، اشاره به نیرنگهای آمریکا در برجام و ضرورت تکیه به توان و استعداد داخلی در حل مشکلات، اشاره شده است.
این شعر توسط شاعران انقلابی، محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور و علیمحمد مؤدب سروده شده است.
متن شعر بهشرح ذیل است:
رسید جمعۀ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلۀ صبر و قیام، قدس شریف
سلام بر دل پرخون مسجدالاقصا
به مسجدی که خداوند گفت: «بارکنا...»
سلام ما به تو و دستهای بستهشده
سلام ما به تو ای حرمت شکستهشده
اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی
اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی
اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر
اگرچه تکفیر از پشت میزند خنجر
نبردهایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس
بگو به دشمنمان، انتقام، سنگین است
و فتح آخر ما قبلۀ نخستین است
بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است
بگو که دوره کودککشی سرآمده است
قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست
که نیست حاصل صهیونیان بهغیر شکست
دگر به محکمههای جهان، امیدی نیست
بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقیست
دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد
بهعزم ما همه دیوارها فرو ریزد
زمان فتنۀ شام است و ما سحرزادیم
زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم
بهرغم توطئۀ نابرادران، هستیم
و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم
مباد آنکه رفیقان نیمهراه شویم
شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم
ببین که در غم تو لحظهای نیاسودیم
هنوز چشم به راهان صبح موعودیم
نبردهایم ز خاطر دمی تو را ای فدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس
مجاهدان سبیل خدا سلام سلام
سلام ای همۀ پابرهنههای امام
میان موج خطر مانده با دلی آرام
به شیخ عیسی قاسم سلام باد سلام
نبود و نیست حریف قیام، زندانها
اسیر بند نمانند شیخ سلمانها
بهشور عاشورا، نیجریه پایندهست
به آل نفت بگو، باقر النمر زندهست
سلام بر دل دریایی اویس قرن
به سرو زخمی همواره ایستاده، یمن
سلام ما به وفای مدافعان حرم
که در شگفت شد از ماجرایشان عالم
به رهروان وفادار راه قدس سلام
به دست غیرت امت، «سپاه قدس» سلام
سلام باد به اسطوره مرد ایرانی
شهید زنده ما قاسم سلیمانی
سلام ما به شهیدان، ستارگان زمین
سلام ما به عماد و جهاد و بدرالدین
نرفتهایم به پستو، خدای ماست گواه
که ماندهایم کماکان کنار نصرالله
در این نبرد چه جای تعلل و تأخیر
که گفته رهبرمان من کشیدهام شمشیر
در این نبرد که واجب شدهست بر همه کس
بهحکم «لاتطع الکافرین»، جهاد کبیر
من و تو در ره دریا بیا که رود شویم
که میروند به مرداب، جویهای حقیر
بایست! قوت زانوی دیگران مطلب!
به غیر بازوی خویش از کسی امان مطلب!
به ضربه سم اسبان به روز جنگ قسم
به لحن داغترین خطبه تفنگ قسم
که جز سپیده شمشیر، صبح ایمن نیست
چراغهای تو هم همیشه روشن نیست
کجا به بره، دمی گرگها امان بدهند؟
که دیده راهزنان، گل به کاروان بدهند؟
نه، گرگ اهل وفا نیست، امتحان کافیست
به این درنده چه خوش کردهای گمان، کافیست
بیا امید به تدبیر خویشتن بندیم
امید خام به لبخند دشمنان کافیست
چه دلخوشید به برجام دوم و سوم
که این تجارت کمسود و پرزیان کافیست
همین قَدَر که چشیدیم از خیانتشان
برای تجربۀ هفت نسلمان کافیست
شهید عشق شو از این تفنگها مهراس
سوار میرسد، از طبل جنگها مهراس
جهان ز موج تو پر شد، خودت جزیره مباش
یمن، اویس شد اکنون، تو بوهریره مباش
در این دو روز شبانی؛ اسیر خواب نشو
ذلیل وعدۀ بیمعنی سراب نشو.