سارق حرفهاي كابلهاي برق وقتي با رأي يكي از دادگاههاي اراك به 155 سال حبس محكوم شد، اقرار كرد دو نفر را در تهران به قتل رسانده است.
به گزارش شهدای ایران، روز سهشنبه 7 ارديبهشت ماه مأموران پليس شهرستان شازند اراك هنگام گشتزني مرد جواني را روي يك پل هوايي كه در حال سرقت كابل برق بود بازداشت كردند. مأموران در بازرسي از سارق مقدار 30 كيلوگرم كابل برق كشف كردند كه مشخص شد وي كابلهاي برق را ساعتي قبل از يكي از محلات شازند سرقت كرده است.
بررسيهاي مأموران پليس نشان ميداد متهم سارق سابقهدار 29 سالهاي به نام كامياب است كه از مدتها قبل در شهرستان شازند و حوالي آن اقدام به سرقت كابل برق ميكند.
حكم 155 سال حبس براي سارق حرفهاي
كامياب وقتي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي شهرستان شازند قرار گرفت به 31 فقره سرقت كابل برق از شهرهاي مختلف اعتراف كرد. وي در بازجوييها گفت: مدت زيادي است معتاد به مواد مخدر شدهام و به همين دليل محل زندگي مشخصي ندارم و به صورت مسافر دوره گرد از اين شهرستان به آن شهرستان ميروم. از زماني كه معتاد شدم فقط كابل برق سرقت ميكردم و الان در سرقت كابل برق حرفهاي هستم البته يك همدست داشتم كه مدتي قبل در تصادفي جان خودش را از دست داد و من تنها شدم. من در شهرهاي مختلف از تهران گرفته تا قزوين، اراك، كاشان و تعداد زيادي شهرهاي ديگر اقدام به سرقت كابل برق ميكردم تا اينكه در شهرستان شازند دستگير شدم. در نهايت كامياب پس از تحقيقات تكميلي در دادگاه شهرستان زاليان محاكمه شد و از سوي قاضي پرونده براي هر سرقت به پنج سال حبس در مجموع به 155 سال حبس محكوم و راهي زندان شد.
اعتراف به 2 قتل در زندان
متهم چند روز قبل وقتي براي ادامه بازجوييها از زندان راهي اداره آگاهي شهرستان شازند شد در كمال ناباوري به دو قتل در شهرستان تهران اعتراف كرد.
وي گفت: زندگي خوبي داشتم تا اينكه پنج سال قبل با پدرم اختلاف پيدا كردم و از خانه فراري شدم. پس از اين سرگردان كوچه و خيابان شدم و همان زمان بود كه از طريق دوستان ناباب انواع مواد مخدر را امتحان كردم و سرانجام معتاد به مواد مخدر شدم. هر مواد مخدري كه بهدست ميآوردم مصرف ميكردم تا جايي كه سخت معتاد شدم و روي به سرقت كابلهاي برق آوردم تا هزينه موادم را تأمين كنم. از اين شهر به آن شهر ميرفتم تا گرفتار پليس نشوم و فقط كابل برق سرقت ميكردم.
قتل زن سالخورده در يوسفآباد
سال 93 پس از چند مورد سرقت از شهرستانهاي مركزي ايران راهي تهران شدم. در تهران هم سرقتهايم را ادامه دادم تا اينكه محرم سال 93 براي سرقت راهي يكي از خيابانهاي يوسفآباد شدم. حوالي يكي از خيابانها بزرگراه كردستان زن سالخوردهاي را تحتنظر گرفتم تا در فرصت مناسب كيفش را سرقت كنم. وقتي وارد خيابان خلوتي شد به او حمله كردم تا كيفش را از دستش بگيرم اما زن سالخورده با من درگير شد و در برابر من مقاومت كرد كه با آجري چند ضربه به سرش زدم و غرق در خون روي زمين افتاد. پس از اين حادثه كيفش را سرقت كردم و از محل گريختم. احتمال دادم با توجه به ضربههايي كه به سرش زدهام فوت كرده است به همين دليل مدتي عذاب وجدان داشتم تا اينكه از تهران خارج شدم و به شهرستان ديگري رفتم.
قتل پسر جوان در آلاچيق پارك
وي در ادامه درباره دومين قتل گفت: پس از قتل اول مدتي در شهرهاي مختلف سرگردان بودم و به صورت كارتن خوابي روزگارم سپري ميشد تا اينكه دوباره براي سرقت به تهران آمدم. من كارتن خواب بودم و شبها را در پاركها به صبح ميرساندم. حدود چهار ماه قبل به بوستان اركيده 2 حوالي جنتآباد نزديكي بزرگراه همت رفتم. آنجا با پسر جواني روبهرو شدم كه با دختر مورد علاقهاش داخل يكي از آلاچيقهاي پارك نشسته بودند. پسر جوان بچه همان محل بود و هميشه همراه دختر مورد علاقهاش به پارك ميآمد تا اينكه آن روز با من چشم در چشم شد. من به او درباره ارتباطش با دختر جوان اعتراض كردم كه او مدعي شد دختر جوان نامزدش است اما مشاجره لفظي ما ادامه پيدا كرد تا اينكه با هم درگير شديم و من با چاقو ضربهاي به چشم او زدم. پسر جوان غرق در خون، نقش بر زمين شد و در حالي كه دختر جوان با داد و فرياد از رهگذران درخواست كمك ميكرد، من از محل گريختم. لحظاتي بعد دوباره به نزديكي محل حادثه برگشتم كه مشاهده كردم مأموران پليس در محل هستند و عوامل اورژانس هم آمدهاند و اعلام كردهاند پسر جوان فوت كرده است.
پس از اين حادثه دوباره از تهران فرار كردم و به شهرستانهاي حوالي اراك رفتم و به سرقتهاي كابل برق ادامه دادم تا اينكه دستگير شدم.
وي در ادامه گفت: پس از دومين قتل به شدت عذاب وجدان گرفتم و حتي چند بار به تهران آمدم و به نزديكي كلانتري رفتم تا به قتل اعتراف كنم اما هر بار از ترس دوباره پشيمان ميشدم تا اينكه چند روز قبل در زندان دوباره عذاب وجدان به سراغم آمد به طوري كه هر شب كابوس ميديدم و به همين دليل تصميم به اعتراف گرفتم.
انتقال پرونده متهم به پليس آگاهي پايتخت
متهم پس از اعتراف به دو قتل، پروندهاش براي بررسي صحت و سقم ادعايش به تهران فرستاده شد. بررسيهاي پليسي در تهران حكايت از آن داشت كه مدتي قبل پسر جواني در يكي از آلاچيقهاي پاركي در شمال شهر به دست قاتل ناشناسي به قتل رسيده است كه پرونده آن در شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي تهران از سوي قاضي مدير روستا بازپرس ويژه قتل در حال بررسي است. بنابراين قاضي مدير روستا براي بررسي بيشتر دستور انتقال متهم از شهرستان شازند به تهران را صادر كرد. متهم پس از انتقال به تهران به زودي از سوي كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت مورد بازجويي قرار خواهد گرفت.
بررسيهاي مأموران پليس نشان ميداد متهم سارق سابقهدار 29 سالهاي به نام كامياب است كه از مدتها قبل در شهرستان شازند و حوالي آن اقدام به سرقت كابل برق ميكند.
حكم 155 سال حبس براي سارق حرفهاي
كامياب وقتي براي تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي شهرستان شازند قرار گرفت به 31 فقره سرقت كابل برق از شهرهاي مختلف اعتراف كرد. وي در بازجوييها گفت: مدت زيادي است معتاد به مواد مخدر شدهام و به همين دليل محل زندگي مشخصي ندارم و به صورت مسافر دوره گرد از اين شهرستان به آن شهرستان ميروم. از زماني كه معتاد شدم فقط كابل برق سرقت ميكردم و الان در سرقت كابل برق حرفهاي هستم البته يك همدست داشتم كه مدتي قبل در تصادفي جان خودش را از دست داد و من تنها شدم. من در شهرهاي مختلف از تهران گرفته تا قزوين، اراك، كاشان و تعداد زيادي شهرهاي ديگر اقدام به سرقت كابل برق ميكردم تا اينكه در شهرستان شازند دستگير شدم. در نهايت كامياب پس از تحقيقات تكميلي در دادگاه شهرستان زاليان محاكمه شد و از سوي قاضي پرونده براي هر سرقت به پنج سال حبس در مجموع به 155 سال حبس محكوم و راهي زندان شد.
اعتراف به 2 قتل در زندان
متهم چند روز قبل وقتي براي ادامه بازجوييها از زندان راهي اداره آگاهي شهرستان شازند شد در كمال ناباوري به دو قتل در شهرستان تهران اعتراف كرد.
وي گفت: زندگي خوبي داشتم تا اينكه پنج سال قبل با پدرم اختلاف پيدا كردم و از خانه فراري شدم. پس از اين سرگردان كوچه و خيابان شدم و همان زمان بود كه از طريق دوستان ناباب انواع مواد مخدر را امتحان كردم و سرانجام معتاد به مواد مخدر شدم. هر مواد مخدري كه بهدست ميآوردم مصرف ميكردم تا جايي كه سخت معتاد شدم و روي به سرقت كابلهاي برق آوردم تا هزينه موادم را تأمين كنم. از اين شهر به آن شهر ميرفتم تا گرفتار پليس نشوم و فقط كابل برق سرقت ميكردم.
قتل زن سالخورده در يوسفآباد
سال 93 پس از چند مورد سرقت از شهرستانهاي مركزي ايران راهي تهران شدم. در تهران هم سرقتهايم را ادامه دادم تا اينكه محرم سال 93 براي سرقت راهي يكي از خيابانهاي يوسفآباد شدم. حوالي يكي از خيابانها بزرگراه كردستان زن سالخوردهاي را تحتنظر گرفتم تا در فرصت مناسب كيفش را سرقت كنم. وقتي وارد خيابان خلوتي شد به او حمله كردم تا كيفش را از دستش بگيرم اما زن سالخورده با من درگير شد و در برابر من مقاومت كرد كه با آجري چند ضربه به سرش زدم و غرق در خون روي زمين افتاد. پس از اين حادثه كيفش را سرقت كردم و از محل گريختم. احتمال دادم با توجه به ضربههايي كه به سرش زدهام فوت كرده است به همين دليل مدتي عذاب وجدان داشتم تا اينكه از تهران خارج شدم و به شهرستان ديگري رفتم.
قتل پسر جوان در آلاچيق پارك
وي در ادامه درباره دومين قتل گفت: پس از قتل اول مدتي در شهرهاي مختلف سرگردان بودم و به صورت كارتن خوابي روزگارم سپري ميشد تا اينكه دوباره براي سرقت به تهران آمدم. من كارتن خواب بودم و شبها را در پاركها به صبح ميرساندم. حدود چهار ماه قبل به بوستان اركيده 2 حوالي جنتآباد نزديكي بزرگراه همت رفتم. آنجا با پسر جواني روبهرو شدم كه با دختر مورد علاقهاش داخل يكي از آلاچيقهاي پارك نشسته بودند. پسر جوان بچه همان محل بود و هميشه همراه دختر مورد علاقهاش به پارك ميآمد تا اينكه آن روز با من چشم در چشم شد. من به او درباره ارتباطش با دختر جوان اعتراض كردم كه او مدعي شد دختر جوان نامزدش است اما مشاجره لفظي ما ادامه پيدا كرد تا اينكه با هم درگير شديم و من با چاقو ضربهاي به چشم او زدم. پسر جوان غرق در خون، نقش بر زمين شد و در حالي كه دختر جوان با داد و فرياد از رهگذران درخواست كمك ميكرد، من از محل گريختم. لحظاتي بعد دوباره به نزديكي محل حادثه برگشتم كه مشاهده كردم مأموران پليس در محل هستند و عوامل اورژانس هم آمدهاند و اعلام كردهاند پسر جوان فوت كرده است.
پس از اين حادثه دوباره از تهران فرار كردم و به شهرستانهاي حوالي اراك رفتم و به سرقتهاي كابل برق ادامه دادم تا اينكه دستگير شدم.
وي در ادامه گفت: پس از دومين قتل به شدت عذاب وجدان گرفتم و حتي چند بار به تهران آمدم و به نزديكي كلانتري رفتم تا به قتل اعتراف كنم اما هر بار از ترس دوباره پشيمان ميشدم تا اينكه چند روز قبل در زندان دوباره عذاب وجدان به سراغم آمد به طوري كه هر شب كابوس ميديدم و به همين دليل تصميم به اعتراف گرفتم.
انتقال پرونده متهم به پليس آگاهي پايتخت
متهم پس از اعتراف به دو قتل، پروندهاش براي بررسي صحت و سقم ادعايش به تهران فرستاده شد. بررسيهاي پليسي در تهران حكايت از آن داشت كه مدتي قبل پسر جواني در يكي از آلاچيقهاي پاركي در شمال شهر به دست قاتل ناشناسي به قتل رسيده است كه پرونده آن در شعبه ششم بازپرسي دادسراي جنايي تهران از سوي قاضي مدير روستا بازپرس ويژه قتل در حال بررسي است. بنابراين قاضي مدير روستا براي بررسي بيشتر دستور انتقال متهم از شهرستان شازند به تهران را صادر كرد. متهم پس از انتقال به تهران به زودي از سوي كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي پايتخت مورد بازجويي قرار خواهد گرفت.
*جوان