به گزارش شهدای ایران به نقل از دانشجو، کمتر از دو ماه است که از پذیرفته شدن استعفای محمد سرافراز رئیس سابق صداوسیما توسط رهبر انقلاب می گذرد و دولت ظاهرا روابط بهتری با رئیس جدید این سازمان برقرار کرده است. اما با گذشت زمان و کنار رفتن غبارها می توان دید که یکی از عوامل اصلی این استعفا فشار مالی دولت به صداوسیما بود به نحوی که نه بودجه ای در فروردین ماه به این سازمان تحویل داده شد و نه این اختیار به این سازمان داده شد که آگهی های بازرگانی آن یکجا به مزایده گذارده شود.
بی شک دولت و شخص حسن روحانی به دنبال برکناری سرافراز بودند تا صداوسیما هر چه بیشتر نسبت به گذشته تریبون رسمی دولت باشد. اما ظاهرا این استعفا تجربه ی شیرینی برای دولت شده است و دولت در پی آن است که این تجربه را برای دیگر نهادهای زیر نظر رهبری تکرار کند. طبق اخبار غیر رسمی فشار مالی دولت به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها نیز بالا گرفته است.
شاید بزرگترین جرم این نهاد انقلابی حمایت از اتحادیه های دانشجویی مسلمان است که مثل همه ی دولت ها ناقد نسبت به این دولت نیز می باشند. اما ظاهرا مدتی است که بسیاری از کارمندان این نهاد حقوق خود را دریافت نکرده اند و معلوم نیست که عاقبت این روند به کجا خواهد انجامید.
اما در آنچه در این نوشتار از آن به فشار مالی یاد شد، پشت پرده ی اعمالی آن ذکر شد. اما زبان دولت پشت پرده ی دیگری را که اعلامی است به مردم بازتاب می دهد که دولت دچار تنگنای مالی است. اما در شرایطی که دولت نفت 40 دلاری را در بودجه پیش بینی کرد و ما شاهد فروش نفت اوپک در بازه ی نزدیک به 50 دلار هستیم، چه تنگنای مالی برای دولت می تواند وجود داشته باشد.
پاسخ سوال اینجاست که دولت گرچه به فروش نفت تقریبا به حجم و قیمت پیش بینی شده ی در بودجه و شاید کمی هم بیشتر می پردازد، اما مابه ازای آن وجهی نمی تواند دریافت کند و دست دولت در مبادلات بانکی تحت نظام سوئیفت همچنان بسته است. این رازی است که دولت دچار وضعیت بودجه ای بدتر از سال گذشته مواجه خواهد کرد و معلوم نیست که سطح نارضایتی از دولت تا چه میزان افزایش پیدا خواهد کرد.
بنابراین همچون سال گذشته و البته وخیم تر پروژه های عمرانی آسیب خواهد دید و میزان تزریق پول به سطح جامعه از این طریق باز هم کاهش پیدا خواهد کرد و به رکود دامن زده خواهد شد. دولت فقط مجبور است به واردات کالا بپردازد تا بتواند مطالبات مالی خود را از کشورهای خریدار نفت تسویه حساب کند. یکی از بزرگترین اماره ی این مهم، را می توان در سخنان بیژن رنگنه در مجلس دهم دانست که اظهار امیدواری کرد که پالایشگاه ستاره ی خلیج فارس تا پایان سال جاری افتتاح شود.
از این جهت پالایشگاه ستاره ی خلیج فارس اماره ی ما می شود که قرار بود آذرماه سال گذشته به بهره برداری برسد و بعد به اسفند همان سال موکول شد و بار دیگر شهریورماه امسال به عنوان زمان بهره برداری فاز یک آن اعلام شد و نهایتا بیژن زنگنه در مجلس شورای اسلامی آّب پاکی را بر روی دست همه ریخت و از پایان سال به عنوان زمان بهره برداری فاز یک این پالایشگاه یاد کرد.
از طرف دیگر با شدت گرفتن رکود، پرداخت مالیات نیز همچون سال گذشته و البته با روندی تندتر ضعیف می شود و دست دولت در این جنبه ی درآمدی نیز خالی می ماند. این ها همه از نتایج اعتماد به شیطان بزرگ است.
امیدوارم برای تمام قرن 15 شمسی، «این اعتماد شکست خورده به آمریکا در قرن 14» برای ما عبرتی بشود. این عبرت وقتی قطعی خواهد شد که رئیس دولت های آینده با نگاهی به یک دوره ای شدن حسن روحانی، دیگر دست به چنین اشتباهی نزنند.