«محسن فرهمند آزاد» را بیشتر از هرچیز دیگر با نوای زیبای «دعای عهد» می شناسیم و بارها این دعای محبوب را همراه با او زمزمه کردیم. به بهانه ماه رمضان با این ذاکر اهل بیت(ع) همراه شدیم.
شهدای ایران: وقتی صداوسیما برای اولین بار « دعای عهد» را با صدای تازه ای پخش کرد، هیچ کس صاحب صدا را نمی شناخت. طولی نکشید که این صدای دلنشین بارها میان مردم دست به دست شد تا حتی مدارس نیز صبح های زود، دعای عهد را با این صدا از بلندگوهایشان پخش کنند. پخش دعای عهد با این صدای حزین و دلنشین، به بخش ثابت صبح های تلویزیون هم تبدیل شد تا همه این دعا را با این لحن تازه زمزمه کرده و حتی حفظ شوند و امروز کمتر کسی باشد که این دعا را با لحنی غیر از این لحن محبوب بخواند. این صدای دلنشین گمنام، بارها مورد سؤال علاقه مندان واقع شد تا از طریقی ردّ این صدا را گرفته و دیگر دعاهای روزانه شان را نیز با آن لحن زمزمه کنند. امروز، دیگر استاد «محسن فرهمند آزاد» شریک لحظه های نیایش افراد زیادی است که در لحظات ناب و خلوتشان با خدا، دعایشان را همنوا با صدای او می خوانند. به بهانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان با «استاد محسن فرهمند آزاد» یکی از محبوب ترین ذاکرین و ادعیه خوان های این ماه همراه شدیم تا مهمان ما در مجله مهر باشد. استاد، برای ما یکی از مناجات های ماه مبارک را به صورت زنده خواند تا کنار این گزارش، یادگار بماند.
مداحی های سنتی تهران را بیشتر دوست دارم
«محسن فرهمند آزاد» متولد اول بهمن ۱۳۵۱ در محله امیریه تهران است. وی تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه البرز تهران به پایان رساند. پس از آن، در رشته «علوم آزمایشگاهی» تحصیل کرد و بعد از پایان دوران خدمت سربازی، تحصیلات خود را در رشته «فقه و مبانی حقوق اسلامی» ادامه داد. اما اقتضای محیط خانوادگی و علاقه مندی او به مداحی و قرائت قرآن و ادعیه، حتی در صبحگاه های مدرسه همواره با او ماند تا در نهایت همه او را با این ویژگی بشناسند: « من مقطع ابتدایی را در مدرسه عماریاسر در همان محله امیریه تهران گذراندم. آن زمان تعداد زیادی از قرآن های صبحگاهی مدرسه را من می خواندم. اما در دوره راهنمایی و دبیرستان که در مدرسه البرز تحصیل می کردم، در مجموعِ ۷ دوره تحصیلی، چیزی در حدود ۳ هزار و پانصد دانش آموز مشغول به تحصیل بودند که من بین آنها گم بودم. آنجا یک سری جلسات هفتگی به اسم کانون قرآن بود که در آن شرکت می کردم. آقای عبدالرضا جزایری مربّی آن جلسات، تاثیر زیادی روی علاقه من به این زمینه داشت اما من در خانواده ای حضور داشتم که علاوه بر پدر و عمویم، تعداد دیگری از اقوام نیز در مداحی دستی داشتند. سبک مداحی من، در واقع همان مداحی های سنتی قنات آباد تهران است و در کلّ، این قالب مداحی را که در هیئت های قدیمی مناطق اصیل و جنوب تهران مثل قنات آباد و خانی آباد رایج است، بیشتر می پسندم اما مرا بیشتر از مداحی، به دعاخوانی می شناسند»
صاحب مجلسها دوست داشتند دعای مجلس را من بخوانم
با اینکه آقای فرهمند سال هاست به طور جدی مداحی می کند، او را بیشتر با مناجات ها و دعاهایی که خوانده، می شناسیم. اینکه چه کسی استعداد این موضوع را اولین بار در او کشف، و وی را به ادامه کار تشویق کرد، سؤال ما می شود: «بعید می دانم کسی چه در عرصه دعا، نیایش و مدّاحی، و چه حتی در عرصه خوانندگی غیر آیینی، به شکل کلاسیکی که بقیه توقع دارند، شناسایی شده و رشد کرده باشد. معمولا به این شکل است که یک پدیده ایجاد می شود، سپس بازخوردهایش آن را تقویت و یا تضعیف می کند. ممکن است ۵ نفر در مناسبت های مختلف دعا بخوانند اما فقط یک نفر از آنها مورد تشویق قرار گیرد. بدین ترتیب، او ادامه می دهد و بقیه هم ممکن است اصلا این زمینه را رها کنند. اولین کسانی که مرا تشویق کردند، طبعا پدر و مادرم بودند. پدر و مادر صدای فرزندشان را در هر حال دوست دارند و زیباترین صدای دنیا می بینند (خنده). لذا تایید پدر و مادر، به لحاظ فنی خیلی ملاک نیست (خنده). معلم بزرگواری داشتیم که یکی از بخش های درس ایشان، توجه به متون ادعیه مکتب اهل بیت علیهم السلام، خصوصاً صحیفه سجادیه بود. اول و آخر جلسه هم همیشه دعا می خواندیم. همه هم می خواندند. خاصّ یک نفر نبود. جلسه دیگری هم شرکت می کردم که قبل از شروع درس، من و یکی دیگر از دوستانم، «زیارت آل یاسین» می خواندیم. بازخوردها همیشه خوب بود. بعدها به مجالسی که دعوت می شدم، صاحب مجلس راغب بود دعا را من بخوانم. اینطور شد که علاقه من هم به این رشته از خواندن، بیشتر شد. معلّم بزرگوار ما هم خیلی تاکید داشت که دعا را حتماً با لحن دعا بخوانیم. نه اینکه شما یک ضرباهنگ و لحن سینوسی را داخل دعا بیندازید و صدایتان را به نوبت بالا و پایین کنید. خیلی توجه داشت که لحن خواندن دعا، با ترجمه عبارات دعا بخواند. به عبارت دیگر، از خود جملات دعا بجوشد. من هم در حدّ توانم سعی کردم این نکات را رعایت کنم.»
قبل از خواندن دعای عهد کربلا بودم
خواندن دعای عهد بزرگترین شناسنامه کاری آقای فرهمند شد تا هنوز هم، عده ای او را تنها با همان نشانی «فرهمند دعای عهد» بشناسند. اما این دعا در چه سالی خوانده شد و چه اتفاقاتی باعث شد تا این اندازه محبوب شود؟«دعای عهدی که معروف شده، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۷ ضبط شده. قصه از این قرار بود: مجموعه ای به مؤسسه تحقیقاتی امام رضا علیه السلام، تصمیم گرفت برای هرکدام از ائمه علیهم السلام یکی سی دی مولتی مدیا به نام عترت شماره یک تا چهارده تولید کند که در هرکدام از این سی دی ها قصه، زندگینامه، مداحی، مولودی و دعاهای مرتبط با آن معصوم آورده شود. برای سی دی عترت ۱۴ از من خواستند که تعدادی از دعاهای مربوط به امام زمان علیه السلام مانند دعای ندبه، دعای عهد, زیارت آل یاسین و صلوات جناب ابوالحسن ضراب را برایشان بخوانم. پیش از روز ضبط، من اولین سفر تشرّفم به کربلا را تجربه کردم و به فاصله کوتاهی بعد از بازگشت، برای ضبط به استودیو رفتم. قرار شد با دعای عهد شروع کنیم. بدون هیچ زمینه و تمرین قبلی سر کار نشستم. بارها این موضوع را از من پرسیده اند که آیا برای دعای عهد، ملودی خاصی در ذهن ساخته بودم؟ پاسخ داده ام که اصلاً این کار، لحن دعا را تصنعی می کند. لحن، باید از معنا بجوشد نه از ذهن خواننده. مگر فیلمبرداری است که شما میزانسن و دکوپاژ داشته باشید؟ من طبق روال خودم، یک توسل کردم و بسم الله الرحمن الرحیم را گفتم. شاید تنها پیشینه ای که می شود به این دعا ارتباط داد، همان سفر کربلا باشد. دعا را در یک برداشت ضبط کردیم. بدون قطع، بدون وقفه. حسّ و حال خوبی داشت طوری که آن روز، دعای دیگری را ضبط نکردیم. با اینکه یک قسمتی از دعا را اشتباه خوانده ام («هادیَ المهدی» را «هادِی المهدی» خواندم)، اما مردم آنقدر حال آن دعا را دوست دارند که هنوز هم همان نسخه قدیمی غلط دار را گوش می دهند. بعد از آن تاریخ، حتی با حفظ همان لحن سابق، دعا را به شکل صحیح ضبط کرده ام ولی باز هم همه، همان نسخه قبلی و قدیمی را گوش می دهند.»
خبرنداشتم دعای عهد معروف شده است
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در زمان همه گیر شدن دعای عهد در اوایل دهه هشتاد، خود آقای فرهمند در ایران حضور نداشت و حتی از این قصه با خبر نبود. اما این دعا بارها در مکان های مختلف پخش می شود تا اینکه در یک برنامه تلویزیونی درباره این دعا و صدای ذاکر آن صحبت می شود:«در آن زمان، ظاهرا یک برنامه تلویزیونی که روزهای جمعه پخش می شد، یک مسابقه حفظ دعای عهد می گذارد و بخشی از قرائت مرا نیز پخش می کند. من خودم ایران نبودم و این برنامه را ندیدم اما گویا مجری می گوید که کاش می دانستیم این صدای چه کسی است و از این حرف ها. بعد ظاهراً یکی از دانش آموزان سابق من با این برنامه تماس می گیرد و می گوید که این صدای معلم ماست و نامش محسن فرهمند آزاد است و در حال حاضر در عربستان زندگی می کند. بعد از آن هم این دعا با صدای من زیرنویس می شود. مدّتی بعد، یکی از روحانیون کاروان هایی که برای حج به عربستان می آمدند، وقتی مرا دید از من پرسید تو کارمند حج و زیارت هستی؟ من هم گفتم نه. گفت پس قصه عربستان و دعا و اینها چه بوده؟ من تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. شاید اگر در ایران بودم این اتفاق برایم کمی ناخوشایند بود. چون از همان ابتدای جوانی و نوجوانی، بنا بر مطرح کردن اسم و اینها نبود. قرار بود چراغ خاموش باشد ولی خب اینطور نشد. حالا امیدوارم برای من، باعث خیر بوده باشد و راستش را بگویم از اینکه مردم با آن ارتباط گرفته اند، خوشحالم. خدا عاقبتمان را به خیر کند»
بعضی ادعیه هرکسی را منقلب می کند
حال خوب دعای عهد در دعاهای دیگر نیز اتفاق افتاده و آقای فرهمند معتقد است کل دعاهایی که مربوط به امام زمان علیه السلام است، حال و هوای خاصی دارد:«گاهی اوقات، دعا بر روح و روان آدم تاثیر می گذارد. مثلا در دعای ندبه قدیمی ای که موجود است، در قسمتی می خوانم: «أین طالب بدم المقتول بکربلا» بعد مکث کرده ام. قدری طولانی تر از یک مکث عادی. به لحاظ فنی این مکث باید در تدوین صدا، مساوی باقی مکث ها باشد. اما تدوینگر این کار را نکرد. من هم چیزی نگفتم و این مکث طوری است که انگار کسی که دعا را می خواند، می خواهد این جمله را هضم کند. حسّ طبیعی آن برای شنونده هم مطلوب است. یا مثلاً هنگام خواندن زیارت ناحیه مقدسه، اکثر افراد منقلب می شوند. این زیارت، به نوعی روضه خوانی امام زمان علیه السلام برای جدّ غریبش حضرت سید الشهدا علیه السلام است. متن بسیار سنگین است. هنگام خواندن این زیارت، من بارها قطع می کنم. اصلا گاهی امکان ادامه دادن نیست. بالاخره جمله یک معنایی دارد که خواننده را به شدت پریشان می کند. حتی دوستان دیده اند که برخی از عباراتش را موقع خواندن ترجمه هم نمی کنم. قابل ترجمه نیست. دوست هم ندارم این زیارت با صدای من منتشر شود. چون مخصوص شب و روز عاشوراست. مثل باقی دعاها نیست که شما حتی در ماشین شخصی بگذارید و گوش کنید. در مجموع عرض می کنم که دعا بر روح و روان خواننده تاثیر می گذارد. باز به عنوان نمونه، یک سری از فرازهای مناجات ابوحمزه ثمالی را بسیار دوست دارم و زیاد زمزمه می کنم. مهم ترینش برای من، آن قسمتی است که زین العابدین علیه السلام عرضه می دارد: «کذب العادلون بالله و ضلّوا ضلالاً بعیداً» یعنی هرکس از خدا عدول کرد و پایین آمد، دروغ گفته و بدجوری گمراه شده. یعنی همه اش خداست. در مجالس ابوحمزه خوانی این شب ها، وقتی به این قسمت می رسم خیلی دوستش دارم. خیلی لذیذ است. انگار که امام سجاد علیه السلام، مهر برجسته این دعا را در این قسمت زده است.»
لحن دعا باید با معنی دعا هماهنگ باشد
تلاوت ادعیه وآیات قرآن منطبق برمعانی آنها، از اصولی است که استاد فرهمند روی آن تاکید می کند: «وقتی می بینم کسی دعایی را با ملودی برخاسته از معنا می خواند، به خدا خیلی خوشحال می شوم. ما چند تا رفیق جوان بودیم. آمدیم که این دعاها همه گیر شود. نه اینکه فرهنگ دعا و قرآن خواندن فقط برای مجالس ختم و عزا باشد. ما خواستیم با خواندن دعا، حال آدم ها خوب شود. وقتی کسی دعای عهد را صبح زود بخواند و با لحن مناسب نباشد، خب تا عصر حالش خراب می شود. اما اگر لحن دعا جنبه اشتیاق ما نسبت به آن موعود منتظر را القا کند و غم ناشی از غیبت امام زمان علیه السلام و اندک بودن تعداد یاران راستینش را در ذهن تداعی کند، درست است. دعا را باید اینطوری خواند. در این قالب، برادر گرامی و عزیزم جناب استاد حاج مهدی صدقی واقعاً سنگ تمام گذاشته. قرآن هم همینطور است. سابقه اش را داشته ام که قرآن را با همین لحن ضبط کردیم برای پخش در مدارس برای صبحگاه ماه مبارک رمضان. خیلی استقبال شد. به نظرم دانش آموزان و علاقه مندان، با آن خوب ارتباط برقرار می کنند. روان خوانی را هم تقویت می کند. تلاش هم شده تا معنای آیه در لحن رعایت شود. جالب است بدانید برخی از کسانی که در صفحات اجتماعی برای من پیغام می گذارند، از شیعیان عرب زبان بحرین و سعودی و عراق هستند. اینها لحن ادعیه ای که از من شنیده اند را دوست دارند با اینکه من با لحن فارسی می خوانم. منظورم این است که صدای من مؤثر نیست. لحن است که باید برخاسته از معنا باشد و حتماً تاثیرش را می گذارد. سال ۱۳۹۲، در ایام حج در مکه مکرّمه به دعوت جمعی از شیعیان سعودی، برای خواندن دعای ندبه به حسینیه هتل محل اقامتشان رفتیم. من تاکید کردم که دعا را با همان لحن فارسی می خوانم اما تا شروع کردم، دیدم بقیه همراهی می کنند. وقتی لحن از معنا برآید همه آن را درک می کنند. امروز هم تمام تلاشم این است که این روش قرائت دعا و مناجات، ترویج و تکثیر شود.»
به پخش بلند صدای خودم معترض شدم
صدای آقای فرهمند به مراتب نسبت به چهره اش مشهورتر است و همین موضوع باعث شده خاطرات جالبی برایش اتفاق بیفتد:«یکبار در ایستگاه راه آهن تهران بودم. باران شدیدی می آمد برای همین نمازخانه راه آهن خیلی شلوغ بود. ایام ۲۸ صفر بود و ما با تعدادی از دوستان عازم مشهد الرضا علیه السلام بودیم. من نماز ظهر و عصر را نخوانده بودم. وقتی رفتم نماز بخوانم، دیدم یک سری جوان دور هم نشسته اند و «زیارت آل یاسین» مرا با صدای بلند از یک گوشی تلفن همراه گوش می دهند و خودشان هم بلند بلند تکرار می کنند. نمی دانم آن حجم از صدا چطور از یک موبایل بیرون می آمد طوری که اصلا نفهمیدم نمازم را چطور خواندم. بعد از نماز معترض شدم و گفتم: «صدایش را کم کنید. نمازخانه مکان عمومی است شما دارید برای خودتان گوش می دهید، دلیلی ندارد مزاحم بقیه باشید». یکی از آنها که خیلی جدی به من گفت: «تو شعور دعا نداری، به ما ربطی نداره!» (خنده)
از بازخوردهای دعای عهد خجالت می کشم
نزدیک ۱۵ سال است که از روز ضبط دعای عهد می گذرد و این دعا بارها و بارها در مکان های مختلفی پخش شده است. مکان هایی که آقای فرهمند فکرش را نمی کرد صدایش در آنجا شنیده شده و تا این اندازه همه گیر شود:«گاهی می شنوم که ساعت ۷ صبح در حرم امام رضا علیه السلام دعای عهد را پخش می کنند. واقعاً احساس شرمندگی می کنم. خدا شاهد است. وقتی می بینم کسی در حین راه رفتن در صحن دعا را با صدای من زمزمه می کند، خجالت می کشم. یک بار یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت یک مدرسه از شیعیان مالزی در یکی از شهرهای آن کشور، دعاهای دینی را با صدای من گوش می کنند. واقعا شنیدنش برایم سنگین بود. یا جریان های دیگری که دوست ندارم نقل کنم. اینها همه ش برای من بیشتر شرم و خجالت دارد که چرا آنطوری که باید باشم، نیستم و این خیلی آزار دهنده است. خدا خودش کمک کند.»
اگر این صدا را دوست داشتید، دعا کنید عاقبت به خیر شوم
سال هاست صدای محسن فرهمند آزاد همنشین لحظات نیایش افرادی است که می خواهند دعاهایشان را با لحن و صدای او بخوانند. حالا آقای فرهمند از مردم می خواهد که اگر صدا و لحن او شریک لحظات دعا و مناجاتشان است، در این لحظات ناب برای او نیز دعا کنند:«اگر کسی این صدا را می پسندد، فقط دعا کند که عاقبت به خیر شوم. دعای همیشه خودم هم همین است. از خدا می خواهم ما را سعادتمند کند و از سوی دیگر، باعث عبرت دیگران نکند که کسی بگوید ای بابا این آقا هم که دعا خوان بود اینطوری شد. هم برای خودم نگرانم و هم می ترسم کسی از ما بدی و زشتی ببیند و به حساب دین بنویسد. مردم به اندازه کافی از مدعیان دینداری دو رویی دیده اند مبادا من هم ورقی به این پرونده اضافه کنم. دعای همیشه ام همین است. یک خاطره هم بگویم. گاهی اوقات برخی طوری دعا می کنند که خیلی دلچسب است. سال ۱۳۸۱ در ایّام حج، یک روز بعد از طواف، روی پله های پایینی مسجد الحرام، مشرف به کعبه نشستم. خیلی خسته بودم. داشتم برای خودم زمزمه می کردم که شیعه ای از اهالی کویت شنید و گفت: یک چیزی به فارسی بخوان. ظاهراً پدر یا مادرش ایرانی بودند. من همان جا چند خط بدون مقدمه خطاب به امام زمان علیه السلام خواندم و بعد هم چند تا دعا کردم این بنده خدا حسابی منقلب شد و حسابی مرا دعا کرد. دعاهای خوبی کرد از جنس همین عاقبت به خیری و غیره. خیلی برایم لذت داشت. الهی مستجاب شده باشد.»
مداحی های سنتی تهران را بیشتر دوست دارم
«محسن فرهمند آزاد» متولد اول بهمن ۱۳۵۱ در محله امیریه تهران است. وی تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه البرز تهران به پایان رساند. پس از آن، در رشته «علوم آزمایشگاهی» تحصیل کرد و بعد از پایان دوران خدمت سربازی، تحصیلات خود را در رشته «فقه و مبانی حقوق اسلامی» ادامه داد. اما اقتضای محیط خانوادگی و علاقه مندی او به مداحی و قرائت قرآن و ادعیه، حتی در صبحگاه های مدرسه همواره با او ماند تا در نهایت همه او را با این ویژگی بشناسند: « من مقطع ابتدایی را در مدرسه عماریاسر در همان محله امیریه تهران گذراندم. آن زمان تعداد زیادی از قرآن های صبحگاهی مدرسه را من می خواندم. اما در دوره راهنمایی و دبیرستان که در مدرسه البرز تحصیل می کردم، در مجموعِ ۷ دوره تحصیلی، چیزی در حدود ۳ هزار و پانصد دانش آموز مشغول به تحصیل بودند که من بین آنها گم بودم. آنجا یک سری جلسات هفتگی به اسم کانون قرآن بود که در آن شرکت می کردم. آقای عبدالرضا جزایری مربّی آن جلسات، تاثیر زیادی روی علاقه من به این زمینه داشت اما من در خانواده ای حضور داشتم که علاوه بر پدر و عمویم، تعداد دیگری از اقوام نیز در مداحی دستی داشتند. سبک مداحی من، در واقع همان مداحی های سنتی قنات آباد تهران است و در کلّ، این قالب مداحی را که در هیئت های قدیمی مناطق اصیل و جنوب تهران مثل قنات آباد و خانی آباد رایج است، بیشتر می پسندم اما مرا بیشتر از مداحی، به دعاخوانی می شناسند»
صاحب مجلسها دوست داشتند دعای مجلس را من بخوانم
با اینکه آقای فرهمند سال هاست به طور جدی مداحی می کند، او را بیشتر با مناجات ها و دعاهایی که خوانده، می شناسیم. اینکه چه کسی استعداد این موضوع را اولین بار در او کشف، و وی را به ادامه کار تشویق کرد، سؤال ما می شود: «بعید می دانم کسی چه در عرصه دعا، نیایش و مدّاحی، و چه حتی در عرصه خوانندگی غیر آیینی، به شکل کلاسیکی که بقیه توقع دارند، شناسایی شده و رشد کرده باشد. معمولا به این شکل است که یک پدیده ایجاد می شود، سپس بازخوردهایش آن را تقویت و یا تضعیف می کند. ممکن است ۵ نفر در مناسبت های مختلف دعا بخوانند اما فقط یک نفر از آنها مورد تشویق قرار گیرد. بدین ترتیب، او ادامه می دهد و بقیه هم ممکن است اصلا این زمینه را رها کنند. اولین کسانی که مرا تشویق کردند، طبعا پدر و مادرم بودند. پدر و مادر صدای فرزندشان را در هر حال دوست دارند و زیباترین صدای دنیا می بینند (خنده). لذا تایید پدر و مادر، به لحاظ فنی خیلی ملاک نیست (خنده). معلم بزرگواری داشتیم که یکی از بخش های درس ایشان، توجه به متون ادعیه مکتب اهل بیت علیهم السلام، خصوصاً صحیفه سجادیه بود. اول و آخر جلسه هم همیشه دعا می خواندیم. همه هم می خواندند. خاصّ یک نفر نبود. جلسه دیگری هم شرکت می کردم که قبل از شروع درس، من و یکی دیگر از دوستانم، «زیارت آل یاسین» می خواندیم. بازخوردها همیشه خوب بود. بعدها به مجالسی که دعوت می شدم، صاحب مجلس راغب بود دعا را من بخوانم. اینطور شد که علاقه من هم به این رشته از خواندن، بیشتر شد. معلّم بزرگوار ما هم خیلی تاکید داشت که دعا را حتماً با لحن دعا بخوانیم. نه اینکه شما یک ضرباهنگ و لحن سینوسی را داخل دعا بیندازید و صدایتان را به نوبت بالا و پایین کنید. خیلی توجه داشت که لحن خواندن دعا، با ترجمه عبارات دعا بخواند. به عبارت دیگر، از خود جملات دعا بجوشد. من هم در حدّ توانم سعی کردم این نکات را رعایت کنم.»
قبل از خواندن دعای عهد کربلا بودم
خواندن دعای عهد بزرگترین شناسنامه کاری آقای فرهمند شد تا هنوز هم، عده ای او را تنها با همان نشانی «فرهمند دعای عهد» بشناسند. اما این دعا در چه سالی خوانده شد و چه اتفاقاتی باعث شد تا این اندازه محبوب شود؟«دعای عهدی که معروف شده، در اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۷ ضبط شده. قصه از این قرار بود: مجموعه ای به مؤسسه تحقیقاتی امام رضا علیه السلام، تصمیم گرفت برای هرکدام از ائمه علیهم السلام یکی سی دی مولتی مدیا به نام عترت شماره یک تا چهارده تولید کند که در هرکدام از این سی دی ها قصه، زندگینامه، مداحی، مولودی و دعاهای مرتبط با آن معصوم آورده شود. برای سی دی عترت ۱۴ از من خواستند که تعدادی از دعاهای مربوط به امام زمان علیه السلام مانند دعای ندبه، دعای عهد, زیارت آل یاسین و صلوات جناب ابوالحسن ضراب را برایشان بخوانم. پیش از روز ضبط، من اولین سفر تشرّفم به کربلا را تجربه کردم و به فاصله کوتاهی بعد از بازگشت، برای ضبط به استودیو رفتم. قرار شد با دعای عهد شروع کنیم. بدون هیچ زمینه و تمرین قبلی سر کار نشستم. بارها این موضوع را از من پرسیده اند که آیا برای دعای عهد، ملودی خاصی در ذهن ساخته بودم؟ پاسخ داده ام که اصلاً این کار، لحن دعا را تصنعی می کند. لحن، باید از معنا بجوشد نه از ذهن خواننده. مگر فیلمبرداری است که شما میزانسن و دکوپاژ داشته باشید؟ من طبق روال خودم، یک توسل کردم و بسم الله الرحمن الرحیم را گفتم. شاید تنها پیشینه ای که می شود به این دعا ارتباط داد، همان سفر کربلا باشد. دعا را در یک برداشت ضبط کردیم. بدون قطع، بدون وقفه. حسّ و حال خوبی داشت طوری که آن روز، دعای دیگری را ضبط نکردیم. با اینکه یک قسمتی از دعا را اشتباه خوانده ام («هادیَ المهدی» را «هادِی المهدی» خواندم)، اما مردم آنقدر حال آن دعا را دوست دارند که هنوز هم همان نسخه قدیمی غلط دار را گوش می دهند. بعد از آن تاریخ، حتی با حفظ همان لحن سابق، دعا را به شکل صحیح ضبط کرده ام ولی باز هم همه، همان نسخه قبلی و قدیمی را گوش می دهند.»
خبرنداشتم دعای عهد معروف شده است
شاید برایتان جالب باشد بدانید که در زمان همه گیر شدن دعای عهد در اوایل دهه هشتاد، خود آقای فرهمند در ایران حضور نداشت و حتی از این قصه با خبر نبود. اما این دعا بارها در مکان های مختلف پخش می شود تا اینکه در یک برنامه تلویزیونی درباره این دعا و صدای ذاکر آن صحبت می شود:«در آن زمان، ظاهرا یک برنامه تلویزیونی که روزهای جمعه پخش می شد، یک مسابقه حفظ دعای عهد می گذارد و بخشی از قرائت مرا نیز پخش می کند. من خودم ایران نبودم و این برنامه را ندیدم اما گویا مجری می گوید که کاش می دانستیم این صدای چه کسی است و از این حرف ها. بعد ظاهراً یکی از دانش آموزان سابق من با این برنامه تماس می گیرد و می گوید که این صدای معلم ماست و نامش محسن فرهمند آزاد است و در حال حاضر در عربستان زندگی می کند. بعد از آن هم این دعا با صدای من زیرنویس می شود. مدّتی بعد، یکی از روحانیون کاروان هایی که برای حج به عربستان می آمدند، وقتی مرا دید از من پرسید تو کارمند حج و زیارت هستی؟ من هم گفتم نه. گفت پس قصه عربستان و دعا و اینها چه بوده؟ من تازه فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. شاید اگر در ایران بودم این اتفاق برایم کمی ناخوشایند بود. چون از همان ابتدای جوانی و نوجوانی، بنا بر مطرح کردن اسم و اینها نبود. قرار بود چراغ خاموش باشد ولی خب اینطور نشد. حالا امیدوارم برای من، باعث خیر بوده باشد و راستش را بگویم از اینکه مردم با آن ارتباط گرفته اند، خوشحالم. خدا عاقبتمان را به خیر کند»
بعضی ادعیه هرکسی را منقلب می کند
حال خوب دعای عهد در دعاهای دیگر نیز اتفاق افتاده و آقای فرهمند معتقد است کل دعاهایی که مربوط به امام زمان علیه السلام است، حال و هوای خاصی دارد:«گاهی اوقات، دعا بر روح و روان آدم تاثیر می گذارد. مثلا در دعای ندبه قدیمی ای که موجود است، در قسمتی می خوانم: «أین طالب بدم المقتول بکربلا» بعد مکث کرده ام. قدری طولانی تر از یک مکث عادی. به لحاظ فنی این مکث باید در تدوین صدا، مساوی باقی مکث ها باشد. اما تدوینگر این کار را نکرد. من هم چیزی نگفتم و این مکث طوری است که انگار کسی که دعا را می خواند، می خواهد این جمله را هضم کند. حسّ طبیعی آن برای شنونده هم مطلوب است. یا مثلاً هنگام خواندن زیارت ناحیه مقدسه، اکثر افراد منقلب می شوند. این زیارت، به نوعی روضه خوانی امام زمان علیه السلام برای جدّ غریبش حضرت سید الشهدا علیه السلام است. متن بسیار سنگین است. هنگام خواندن این زیارت، من بارها قطع می کنم. اصلا گاهی امکان ادامه دادن نیست. بالاخره جمله یک معنایی دارد که خواننده را به شدت پریشان می کند. حتی دوستان دیده اند که برخی از عباراتش را موقع خواندن ترجمه هم نمی کنم. قابل ترجمه نیست. دوست هم ندارم این زیارت با صدای من منتشر شود. چون مخصوص شب و روز عاشوراست. مثل باقی دعاها نیست که شما حتی در ماشین شخصی بگذارید و گوش کنید. در مجموع عرض می کنم که دعا بر روح و روان خواننده تاثیر می گذارد. باز به عنوان نمونه، یک سری از فرازهای مناجات ابوحمزه ثمالی را بسیار دوست دارم و زیاد زمزمه می کنم. مهم ترینش برای من، آن قسمتی است که زین العابدین علیه السلام عرضه می دارد: «کذب العادلون بالله و ضلّوا ضلالاً بعیداً» یعنی هرکس از خدا عدول کرد و پایین آمد، دروغ گفته و بدجوری گمراه شده. یعنی همه اش خداست. در مجالس ابوحمزه خوانی این شب ها، وقتی به این قسمت می رسم خیلی دوستش دارم. خیلی لذیذ است. انگار که امام سجاد علیه السلام، مهر برجسته این دعا را در این قسمت زده است.»
لحن دعا باید با معنی دعا هماهنگ باشد
تلاوت ادعیه وآیات قرآن منطبق برمعانی آنها، از اصولی است که استاد فرهمند روی آن تاکید می کند: «وقتی می بینم کسی دعایی را با ملودی برخاسته از معنا می خواند، به خدا خیلی خوشحال می شوم. ما چند تا رفیق جوان بودیم. آمدیم که این دعاها همه گیر شود. نه اینکه فرهنگ دعا و قرآن خواندن فقط برای مجالس ختم و عزا باشد. ما خواستیم با خواندن دعا، حال آدم ها خوب شود. وقتی کسی دعای عهد را صبح زود بخواند و با لحن مناسب نباشد، خب تا عصر حالش خراب می شود. اما اگر لحن دعا جنبه اشتیاق ما نسبت به آن موعود منتظر را القا کند و غم ناشی از غیبت امام زمان علیه السلام و اندک بودن تعداد یاران راستینش را در ذهن تداعی کند، درست است. دعا را باید اینطوری خواند. در این قالب، برادر گرامی و عزیزم جناب استاد حاج مهدی صدقی واقعاً سنگ تمام گذاشته. قرآن هم همینطور است. سابقه اش را داشته ام که قرآن را با همین لحن ضبط کردیم برای پخش در مدارس برای صبحگاه ماه مبارک رمضان. خیلی استقبال شد. به نظرم دانش آموزان و علاقه مندان، با آن خوب ارتباط برقرار می کنند. روان خوانی را هم تقویت می کند. تلاش هم شده تا معنای آیه در لحن رعایت شود. جالب است بدانید برخی از کسانی که در صفحات اجتماعی برای من پیغام می گذارند، از شیعیان عرب زبان بحرین و سعودی و عراق هستند. اینها لحن ادعیه ای که از من شنیده اند را دوست دارند با اینکه من با لحن فارسی می خوانم. منظورم این است که صدای من مؤثر نیست. لحن است که باید برخاسته از معنا باشد و حتماً تاثیرش را می گذارد. سال ۱۳۹۲، در ایام حج در مکه مکرّمه به دعوت جمعی از شیعیان سعودی، برای خواندن دعای ندبه به حسینیه هتل محل اقامتشان رفتیم. من تاکید کردم که دعا را با همان لحن فارسی می خوانم اما تا شروع کردم، دیدم بقیه همراهی می کنند. وقتی لحن از معنا برآید همه آن را درک می کنند. امروز هم تمام تلاشم این است که این روش قرائت دعا و مناجات، ترویج و تکثیر شود.»
به پخش بلند صدای خودم معترض شدم
صدای آقای فرهمند به مراتب نسبت به چهره اش مشهورتر است و همین موضوع باعث شده خاطرات جالبی برایش اتفاق بیفتد:«یکبار در ایستگاه راه آهن تهران بودم. باران شدیدی می آمد برای همین نمازخانه راه آهن خیلی شلوغ بود. ایام ۲۸ صفر بود و ما با تعدادی از دوستان عازم مشهد الرضا علیه السلام بودیم. من نماز ظهر و عصر را نخوانده بودم. وقتی رفتم نماز بخوانم، دیدم یک سری جوان دور هم نشسته اند و «زیارت آل یاسین» مرا با صدای بلند از یک گوشی تلفن همراه گوش می دهند و خودشان هم بلند بلند تکرار می کنند. نمی دانم آن حجم از صدا چطور از یک موبایل بیرون می آمد طوری که اصلا نفهمیدم نمازم را چطور خواندم. بعد از نماز معترض شدم و گفتم: «صدایش را کم کنید. نمازخانه مکان عمومی است شما دارید برای خودتان گوش می دهید، دلیلی ندارد مزاحم بقیه باشید». یکی از آنها که خیلی جدی به من گفت: «تو شعور دعا نداری، به ما ربطی نداره!» (خنده)
از بازخوردهای دعای عهد خجالت می کشم
نزدیک ۱۵ سال است که از روز ضبط دعای عهد می گذرد و این دعا بارها و بارها در مکان های مختلفی پخش شده است. مکان هایی که آقای فرهمند فکرش را نمی کرد صدایش در آنجا شنیده شده و تا این اندازه همه گیر شود:«گاهی می شنوم که ساعت ۷ صبح در حرم امام رضا علیه السلام دعای عهد را پخش می کنند. واقعاً احساس شرمندگی می کنم. خدا شاهد است. وقتی می بینم کسی در حین راه رفتن در صحن دعا را با صدای من زمزمه می کند، خجالت می کشم. یک بار یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت یک مدرسه از شیعیان مالزی در یکی از شهرهای آن کشور، دعاهای دینی را با صدای من گوش می کنند. واقعا شنیدنش برایم سنگین بود. یا جریان های دیگری که دوست ندارم نقل کنم. اینها همه ش برای من بیشتر شرم و خجالت دارد که چرا آنطوری که باید باشم، نیستم و این خیلی آزار دهنده است. خدا خودش کمک کند.»
اگر این صدا را دوست داشتید، دعا کنید عاقبت به خیر شوم
سال هاست صدای محسن فرهمند آزاد همنشین لحظات نیایش افرادی است که می خواهند دعاهایشان را با لحن و صدای او بخوانند. حالا آقای فرهمند از مردم می خواهد که اگر صدا و لحن او شریک لحظات دعا و مناجاتشان است، در این لحظات ناب برای او نیز دعا کنند:«اگر کسی این صدا را می پسندد، فقط دعا کند که عاقبت به خیر شوم. دعای همیشه خودم هم همین است. از خدا می خواهم ما را سعادتمند کند و از سوی دیگر، باعث عبرت دیگران نکند که کسی بگوید ای بابا این آقا هم که دعا خوان بود اینطوری شد. هم برای خودم نگرانم و هم می ترسم کسی از ما بدی و زشتی ببیند و به حساب دین بنویسد. مردم به اندازه کافی از مدعیان دینداری دو رویی دیده اند مبادا من هم ورقی به این پرونده اضافه کنم. دعای همیشه ام همین است. یک خاطره هم بگویم. گاهی اوقات برخی طوری دعا می کنند که خیلی دلچسب است. سال ۱۳۸۱ در ایّام حج، یک روز بعد از طواف، روی پله های پایینی مسجد الحرام، مشرف به کعبه نشستم. خیلی خسته بودم. داشتم برای خودم زمزمه می کردم که شیعه ای از اهالی کویت شنید و گفت: یک چیزی به فارسی بخوان. ظاهراً پدر یا مادرش ایرانی بودند. من همان جا چند خط بدون مقدمه خطاب به امام زمان علیه السلام خواندم و بعد هم چند تا دعا کردم این بنده خدا حسابی منقلب شد و حسابی مرا دعا کرد. دعاهای خوبی کرد از جنس همین عاقبت به خیری و غیره. خیلی برایم لذت داشت. الهی مستجاب شده باشد.»
*مجله مهر