سرمربی سابق تیم فوتبال استقلال تهران در بیانیهای به اتفاقات این باشگاه در فصل گذشته اشاره و در بخشی از آن عنوان کرد همه بازیکنان را میبخشد به جز یک نفر که نمیتواند او را ببخشد!
به گزارش شهدای ایران، پرویز مظلومی در متنی مواضع خود پیرامون تغییرات اخیر در کادر فنی استقلال تهران را اعلام کرد و پرده از برخی اتفاقات مهم این باشگاه در فصل گذشته برداشت. در زیر متن بیانیه سرمربی سابق استقلال تهران را می خوانید:
بسمه تعالی
هواداران عاشق و فهیم باشگاه بزرگ استقلال تهران، مردم مهربان و فوتبالدوست و فوتبال فهم ایران عزیز که در سالهای حضورم در فضای ورزش – چه به عنوان بازیکن ملی و باشگاهی و چه به عنوان مربی – جز عشق و مهربانی ازشما ندیدهام، امروز که در خلوت خود با قلبی پر از غم و اندوه اتفاقات تمام سال های زندگی ورزشی ام را مرور میکنم، بیش از پیش به عمق دریای محبت شما پی میبرم؛ محبتی که از کوچههای داغ و پر از سنگلاخ آبادان مرا به کلانشهر تهران سوق داد و پیراهن استقلال بزرگ را بر تنم نشاند؛ محبتی که حکم بنزین سبز را برای این حقیر داشت و هر لحظه من را از نردبان شهرت و موفقیت بالا و بالاتر می برد و ... .
عشق به شما و عشق به استقلال با تاروپود من آمیخته شده است و مرا همواره به تلاش بیشتر فرا میخواند. خدا را شاهد میگیرم که هیچگاه از اندیشه خدمت به تیم محبوبم و عاشقان آن دور نشدهام. چه در آن روزهایی که شور و شوق و انرژی مثبت شما پایه گذار آن گل تاریخیام در دربی 120هزار نفره شد و چه در مقطعی که در کنار هم توانستیم در 4 دربی پیاپی بر حریف سنتی مان غلبه کنیم و عدد 4 را برای آیندگان به یادگار بگذاریم، هرگز به خود غره نشدم و ذرهای از انگیزه ام برای دویدن و عرق ریختن به خاطر استقلال کاسته نشد.
*به اسم مظلومی، استقلال را زدند
اما افسوس و صد افسوس که با پرویز مظلومی، این کوچکترین عضو خانواده استقلال خوب رفتار نشد. افسوس نه از بابت شخص مظلومی بلکه به خاطر ظلمی که به یک تیم بزرگ روا داشتند و به اسم مظلومی استقلال را زدند و دل میلیون ها نفر را سوزاندند.
*عاملین ضربه خوردن تیم محبوبم را نمیبخشم
فصل گذشته با تمام کابوسهایش برایم به پایان رسید اما تا زنده هستم تحرکات آنهایی که در ظاهر آبی هستند اما در باطن ضداستقلال را فراموش نمیکنم و عاملین ضربه خوردن تیم محبوبم را نمیبخشم.
*فکر میکردند کار مظلومی در هفته ششم تمام است
داستان من و این آقایان از همان هفته های اول لیگ کلید خورد. آنها تصور نمیکردند مظلومی و تیمش تا پایان لیگ مدعی قهرمانی باشند و به فینال جام حذفی برسند لذا هر لحظه با روش و ترفندی خاص ما را تحت فشار قرار می دادند. به قول همکارم امیر قلعه نویی آنها فکر میکردند کار مظلومی در هفته ششم تمام است اما لطف خداوند و غیرت بازیکنان معادلات شان را برهم زد.
چند شب قبل وقتی در برنامه 90 اعلام کردم که در استقلال تنها بوده ام به برخی از آقایان برخورد و خیلی زود جوسازی رسانه ای علیه من را آغاز کردند و به نوچه های خود دستورات لازم را دادند اما حالا برای آنکه همگان بدانند که مظلومی چقدر تنها بود به گوشه هایی – فقط گوشه هایی – از اتفاقات استقلال در فصل گذشته اشاره می کنم.
*آقایان هر لحظه به دنبال تغییر سرمربی بودند
سخت ترین روزهای تمام زندگی ام را تجربه کردم و گاهی آنقدر فشار روحی بر من زیاد می شد که اطرافیانم نگران می شدند و حتی چندین بار در خلال مسابقات، ناظرین بازی ها به من آب می دادند و می گفتند آقای مظلومی مراقب خودت باش، اما در مقابل، آقایان حاضر در باشگاه هر لحظه به دنبال تغییر سرمربی تیم بودند. حتی کار را به جایی رساندند که شب دربی برگشت یکی از آنها مخفیانه به اتاق چند بازیکن من در هتل رفت و در حالی که هتل تیم حریم خصوصی ما بود با چند مهره اصلی به گفت وگو نشست. این اتفاق را بنده فردای بازی متوجه شدم و گرنه تصمیمات دیگری می گرفتم. البته اعضای کادر فنی نیز باید به اتاق های بازیکنان سرک میکشیدند و اجازه چنین اتفاقاتی را نمیدادند. یکی از مدیران تیم اخیرا گفته است که چندین بار مانع از برکناری مظلومی شده ام. حال این سوال مطرح است که کجای دنیا در یک باشگاه تصمیم می گیرند سرمربی تیمی که صدرنشین لیگ است و فینالیست جام حذفی را برکنار کنند؟ همین جمله آقایان نشان می دهد که در اندیشه توطئه علیه من بودهاند.
بی تدبیری آقایان من را به مرز سکته رساند
نوع مواجهه این افراد با مشکلات استقلال در طول فصل موید این بود که نمی خواهد تیم نتیجه بگیرد که اگر غیر از این بود بعد از جدایی جاسم کرار و ریوالدو فی الفور مقدمات جذب یک بازیکن را فراهم می کردند تا حداقل وعده شان عملی شود و استقلال ضربه نخورد.
برخی رفتارهای آنها در ابتدای فصل نیز زمینه ساز مشکلات بزرگتری شد. برای مثال در حالی که بنده قصد حفظ امیرحسین صادقی را داشتم اعلام کردند که سیدجلال حسینی کارش تمام شده و به زودی به استقلال میآید. در نهایت صادقی از ما جدا شد و سیدجلال هم نیامد. ضعف آنها در زمان نقل و انتقالات نیم فصل بیشتر نمایان شد و چوب آن را استقلال خورد؛ جایی که مصدومیت مهره های کلیدی و خالی ماندن پست های حساس بارها من را به مرزسکته کشاند. بی تدبیری آقایان در زمینه اعزام تیم به سفر سوئد نیز ضربه دیگری بود بر پیکره استقلال و در همان مقطع پایه های صدرنشینی ما سست شد. جالب آنکه برخی از این آقایان در اقدامی ناجوانمردانه اطلاعات محرمانه باشگاه را به برخی رسانه ها داده و از زبان آنها مدعی شده اند که مظلومی در سوئد برای خودش 700 دلار پاداش در نظر گرفته و به بازیکنان 400دلار داده است. آخر بی معرفتی تا کجا؟ بنده هیچ وقت درباره پاداش ها و مسایل مالی تیم و بازیکنان دخالتی نداشتهام. این را میتوانید از آقای عبداللهی بپرسید. در قرارداد من آمده است که پاداش هایم دو برابر دیگر اعضای تیم خواهد بود لذا در سوئد روحم خبر نداشت که دیگران چقدر گرفتهاند و من قرار است چه مبلغی بگیرم. آقای نصرالله عبداللهی حی و حاضر است و پاداش ها را ایشان تقسیم کرد. میبینید که برای زدن مظلومی چه مسایلی را دستاویز قرار میدهند. مظلومی اگر دنبال پول بود،سراغ طلب 300 میلیون تومانی خود از استقلال که به سال 89 برمی گردد را میگرفت.
مشکلات دیگر ما و در واقع اصلی ترین مشکلات ما از روزی آغاز شد که مدعی کسب دو جام شدیم. این اتفاق برای عدهای داخل باشگاه استقلال سخت بود و چون اساسا پرسپولیسی هستند و در آنجا رخنه کردهاند، پذیرش این مهم برایشان غیرقابل قبول بود.
عجیب آنکه عده ای از همان ها با من تماس میگرفتند و میگفتند اگر میخواهی حمایتت کنیم در رسانه ها از ما تعریف کن و ...! عجبا که حالا می گویند می خواستیم مظلومی را برکنار کنیم. احیانا منظورشان این است که لطف شان شامل حال من شده است. یک نفر از آنها بپرسد چگونه و براساس کدام منطق می خواستید سرمربی تیمی که سهمیه آسیایی گرفته و فینالیست جام حذفی شده است را برکنار کنید؟ ضمنا جوانگرایی که برنامه اصلی ما در استقلال بود برای به بار نشستن، نیازمند زمان است و این مهم را انگار یادشان رفت.
روزهای پایانی لیگ عرصه را بر من تنگتر کردند و فشارها افزون تر شد. بازیکنان هم نیز به خوبی در جریان تحرکات آقایان قرار گرفتند. به طور مثال بازیکنی چون امید ابراهیمی در جلسه ای خطاب به مدیر باشگاه می گوید با این مشکلاتی که تیم استقلال داشته و دارد امسال هشتم هم نباید می شدیم و مظلومی معجزه کرد.
همه بازیکنان را میبخشم به جز یک نفر!
بازیکنان جوان و باتجربه همگی میدانستند که چه اهدافی در پس پرده نهفته است اما ذره ای از تلاش شان کم نشد و من از همه بازیکنانم به جز یک نفرشان که نمیتوانم او را ببخشم تشکر میکنم. حتی در مقطعی میخواستند آرش برهانی که نیمکت نشین بود را برابر من قرار دهند که من خودم با آرش صحبت کردم و به او گفتم تا وقتی که من هستم میتوانی بازی کنی و اگر هم قصد خداحافظی داشتی بیا و در کنار خودم مربیگری را آغاز کن.
دلم را شکستند
باری، استقلال و مظلومی و بازیکنانش سال سختی را پشت سر گذاشتند اما رسم معرفت نبود که به این شکل با من برخورد شود. مربی ای که قرارداد دو ساله دارد و یک سال آن باقی مانده و به وعده سال اولش که کسب سهمیه بوده عمل کرده، حداقل حقش این است که به او خسته نباشید بگویند. آقایان آنقدر معرفت نداشتند که با من تماس بگیرند و خسته نباشید بگویند. حتی اجازه ندادند قرارداد من فسخ شود و سپس با مربی جدید قرارداد ببندند. متاسفم که بگویم این افراد ابتدایی ترین اصول و اخلاق ورزشی را زیر پا گذاشتند. امروز هم اگر تصمیم به طرح این صحبت ها گرفتم بخاطر این است که با بی احترامی به من دلم را شکستند.
آنها دل پرویز مظلومی که عمر و جوانی اش را برای استقلال گذاشته و صدالبته هرچه دارد از این مجموعه است، شکستند و مطمئن باشند خیلی زود عقوبت این رفتار خود را خواهند دید.
آخرین تیر آقای مدیر بر پیکره خسته و رنجور استقلال در فینال جام حذفی بود
آخرین تیر آقای مدیر بر پیکره خسته و رنجور استقلال، ظهر روز فینال جام حذفی بود که با در دست گرفتن یک فقره چک نزد بازیکنان آمد و آن چک که برای فصل نقل و انتقالات کنار گذاشته بودند را به بازیکنان من نشان داد و گفت این 20درصد قراردادهای شما است، سپس چک را در جیبش گذاشت و رفت و با همین کار از نظر روحی بازیکنان تیم را آشفته کرد. البته این آقا پیش تر نیز در زمانی که بازیکنان تیم به دلیل مشکلات مالی قصد اعتصاب داشتند در جمع آنها حاضر شد و طلبکارانه به بازیکنان گفت: هرکسی ناراحت است برود. آنها حتی در 16 روز قبل از فینال جام حذفی یک بار هم به تیم سرکشی نکردند و به بازیکنان روحیه ندادند؛ دریغ از یک ریال پاداش.
زخم و زبان برخی پیشکسوتان آزارم داد
سال سختی را گذراندم، سالی که جدا از سنگ اندازی ها و توطئه چینیهای عده ای درون باشگاه، زخم و زبان برخی پیشکسوتان استقلال آزارم داد و بی رحمانه من را مورد حمله قرار میدادند تا هم از درون و هم از بیرون باشگاه مورد هجوم قرار بگیرم اما خدا شاهد است که همه اتفاقات را به خاطر استقلال و برای جلوگیری از به حاشیه رفتن تیمم در دل ریختم و جالب است که حالا عده ای می گویند چرا مظلومی زودتر از اینها حرف نزد و افشاگری نکرد.
داستان من و استقلال شاید از دید آقایان تمام شده باشد اما آنها باید بدانند که این مردم حافظه تاریخی قدرتمندی دارند و می دانند که مظلومی و مظلومی ها برای تیم محبوب شان چه کارهایی انجام داده اند.
روزی که خیلی دور نیست می رسد که اثری از این آقایان باقی نمانده اما من و امثال من نام مان با استقلال گره خورده و این حقیقت را نمی توان کتمان کرد.
آقایان پشت نام قلعه نویی و مظلومی پنهان شدند و حالا هم پشت منصوریان
آقایان، دو سال قبل پشت نام قلعه نویی پنهان شدید، سال قبل پشت نام مظلومی و حالا هم پشت اسم منصوریان، سال آینده می خواهید پشت چه کسی پنهان شوید و ضعف های خودتان را بپوشانید.
در پایان برای آقای منصوریان و استقلال عزیز آرزوی موفقیت می کنم و ضمنا از همه بزرگانی که در این چند روز با تماس و پیامک های خود از غم سنگین من کاستند تشکر می کنم و جا دارد بار دیگر از مردم خوب کشورم و به ویژه هواداران استقلال تشکر کنم و ضمنا از اصحاب رسانه که در این سال استقلال را یاری رساندند قدردانی نمایم.
به عنوان یک استقلالی از اعماق قلبم آرزو می کنم که این تیم در اوج باشد و دل هوادارانش را شاد کند.
* فارس
بسمه تعالی
هواداران عاشق و فهیم باشگاه بزرگ استقلال تهران، مردم مهربان و فوتبالدوست و فوتبال فهم ایران عزیز که در سالهای حضورم در فضای ورزش – چه به عنوان بازیکن ملی و باشگاهی و چه به عنوان مربی – جز عشق و مهربانی ازشما ندیدهام، امروز که در خلوت خود با قلبی پر از غم و اندوه اتفاقات تمام سال های زندگی ورزشی ام را مرور میکنم، بیش از پیش به عمق دریای محبت شما پی میبرم؛ محبتی که از کوچههای داغ و پر از سنگلاخ آبادان مرا به کلانشهر تهران سوق داد و پیراهن استقلال بزرگ را بر تنم نشاند؛ محبتی که حکم بنزین سبز را برای این حقیر داشت و هر لحظه من را از نردبان شهرت و موفقیت بالا و بالاتر می برد و ... .
عشق به شما و عشق به استقلال با تاروپود من آمیخته شده است و مرا همواره به تلاش بیشتر فرا میخواند. خدا را شاهد میگیرم که هیچگاه از اندیشه خدمت به تیم محبوبم و عاشقان آن دور نشدهام. چه در آن روزهایی که شور و شوق و انرژی مثبت شما پایه گذار آن گل تاریخیام در دربی 120هزار نفره شد و چه در مقطعی که در کنار هم توانستیم در 4 دربی پیاپی بر حریف سنتی مان غلبه کنیم و عدد 4 را برای آیندگان به یادگار بگذاریم، هرگز به خود غره نشدم و ذرهای از انگیزه ام برای دویدن و عرق ریختن به خاطر استقلال کاسته نشد.
*به اسم مظلومی، استقلال را زدند
اما افسوس و صد افسوس که با پرویز مظلومی، این کوچکترین عضو خانواده استقلال خوب رفتار نشد. افسوس نه از بابت شخص مظلومی بلکه به خاطر ظلمی که به یک تیم بزرگ روا داشتند و به اسم مظلومی استقلال را زدند و دل میلیون ها نفر را سوزاندند.
*عاملین ضربه خوردن تیم محبوبم را نمیبخشم
فصل گذشته با تمام کابوسهایش برایم به پایان رسید اما تا زنده هستم تحرکات آنهایی که در ظاهر آبی هستند اما در باطن ضداستقلال را فراموش نمیکنم و عاملین ضربه خوردن تیم محبوبم را نمیبخشم.
*فکر میکردند کار مظلومی در هفته ششم تمام است
داستان من و این آقایان از همان هفته های اول لیگ کلید خورد. آنها تصور نمیکردند مظلومی و تیمش تا پایان لیگ مدعی قهرمانی باشند و به فینال جام حذفی برسند لذا هر لحظه با روش و ترفندی خاص ما را تحت فشار قرار می دادند. به قول همکارم امیر قلعه نویی آنها فکر میکردند کار مظلومی در هفته ششم تمام است اما لطف خداوند و غیرت بازیکنان معادلات شان را برهم زد.
چند شب قبل وقتی در برنامه 90 اعلام کردم که در استقلال تنها بوده ام به برخی از آقایان برخورد و خیلی زود جوسازی رسانه ای علیه من را آغاز کردند و به نوچه های خود دستورات لازم را دادند اما حالا برای آنکه همگان بدانند که مظلومی چقدر تنها بود به گوشه هایی – فقط گوشه هایی – از اتفاقات استقلال در فصل گذشته اشاره می کنم.
*آقایان هر لحظه به دنبال تغییر سرمربی بودند
سخت ترین روزهای تمام زندگی ام را تجربه کردم و گاهی آنقدر فشار روحی بر من زیاد می شد که اطرافیانم نگران می شدند و حتی چندین بار در خلال مسابقات، ناظرین بازی ها به من آب می دادند و می گفتند آقای مظلومی مراقب خودت باش، اما در مقابل، آقایان حاضر در باشگاه هر لحظه به دنبال تغییر سرمربی تیم بودند. حتی کار را به جایی رساندند که شب دربی برگشت یکی از آنها مخفیانه به اتاق چند بازیکن من در هتل رفت و در حالی که هتل تیم حریم خصوصی ما بود با چند مهره اصلی به گفت وگو نشست. این اتفاق را بنده فردای بازی متوجه شدم و گرنه تصمیمات دیگری می گرفتم. البته اعضای کادر فنی نیز باید به اتاق های بازیکنان سرک میکشیدند و اجازه چنین اتفاقاتی را نمیدادند. یکی از مدیران تیم اخیرا گفته است که چندین بار مانع از برکناری مظلومی شده ام. حال این سوال مطرح است که کجای دنیا در یک باشگاه تصمیم می گیرند سرمربی تیمی که صدرنشین لیگ است و فینالیست جام حذفی را برکنار کنند؟ همین جمله آقایان نشان می دهد که در اندیشه توطئه علیه من بودهاند.
بی تدبیری آقایان من را به مرز سکته رساند
نوع مواجهه این افراد با مشکلات استقلال در طول فصل موید این بود که نمی خواهد تیم نتیجه بگیرد که اگر غیر از این بود بعد از جدایی جاسم کرار و ریوالدو فی الفور مقدمات جذب یک بازیکن را فراهم می کردند تا حداقل وعده شان عملی شود و استقلال ضربه نخورد.
برخی رفتارهای آنها در ابتدای فصل نیز زمینه ساز مشکلات بزرگتری شد. برای مثال در حالی که بنده قصد حفظ امیرحسین صادقی را داشتم اعلام کردند که سیدجلال حسینی کارش تمام شده و به زودی به استقلال میآید. در نهایت صادقی از ما جدا شد و سیدجلال هم نیامد. ضعف آنها در زمان نقل و انتقالات نیم فصل بیشتر نمایان شد و چوب آن را استقلال خورد؛ جایی که مصدومیت مهره های کلیدی و خالی ماندن پست های حساس بارها من را به مرزسکته کشاند. بی تدبیری آقایان در زمینه اعزام تیم به سفر سوئد نیز ضربه دیگری بود بر پیکره استقلال و در همان مقطع پایه های صدرنشینی ما سست شد. جالب آنکه برخی از این آقایان در اقدامی ناجوانمردانه اطلاعات محرمانه باشگاه را به برخی رسانه ها داده و از زبان آنها مدعی شده اند که مظلومی در سوئد برای خودش 700 دلار پاداش در نظر گرفته و به بازیکنان 400دلار داده است. آخر بی معرفتی تا کجا؟ بنده هیچ وقت درباره پاداش ها و مسایل مالی تیم و بازیکنان دخالتی نداشتهام. این را میتوانید از آقای عبداللهی بپرسید. در قرارداد من آمده است که پاداش هایم دو برابر دیگر اعضای تیم خواهد بود لذا در سوئد روحم خبر نداشت که دیگران چقدر گرفتهاند و من قرار است چه مبلغی بگیرم. آقای نصرالله عبداللهی حی و حاضر است و پاداش ها را ایشان تقسیم کرد. میبینید که برای زدن مظلومی چه مسایلی را دستاویز قرار میدهند. مظلومی اگر دنبال پول بود،سراغ طلب 300 میلیون تومانی خود از استقلال که به سال 89 برمی گردد را میگرفت.
مشکلات دیگر ما و در واقع اصلی ترین مشکلات ما از روزی آغاز شد که مدعی کسب دو جام شدیم. این اتفاق برای عدهای داخل باشگاه استقلال سخت بود و چون اساسا پرسپولیسی هستند و در آنجا رخنه کردهاند، پذیرش این مهم برایشان غیرقابل قبول بود.
عجیب آنکه عده ای از همان ها با من تماس میگرفتند و میگفتند اگر میخواهی حمایتت کنیم در رسانه ها از ما تعریف کن و ...! عجبا که حالا می گویند می خواستیم مظلومی را برکنار کنیم. احیانا منظورشان این است که لطف شان شامل حال من شده است. یک نفر از آنها بپرسد چگونه و براساس کدام منطق می خواستید سرمربی تیمی که سهمیه آسیایی گرفته و فینالیست جام حذفی شده است را برکنار کنید؟ ضمنا جوانگرایی که برنامه اصلی ما در استقلال بود برای به بار نشستن، نیازمند زمان است و این مهم را انگار یادشان رفت.
روزهای پایانی لیگ عرصه را بر من تنگتر کردند و فشارها افزون تر شد. بازیکنان هم نیز به خوبی در جریان تحرکات آقایان قرار گرفتند. به طور مثال بازیکنی چون امید ابراهیمی در جلسه ای خطاب به مدیر باشگاه می گوید با این مشکلاتی که تیم استقلال داشته و دارد امسال هشتم هم نباید می شدیم و مظلومی معجزه کرد.
همه بازیکنان را میبخشم به جز یک نفر!
بازیکنان جوان و باتجربه همگی میدانستند که چه اهدافی در پس پرده نهفته است اما ذره ای از تلاش شان کم نشد و من از همه بازیکنانم به جز یک نفرشان که نمیتوانم او را ببخشم تشکر میکنم. حتی در مقطعی میخواستند آرش برهانی که نیمکت نشین بود را برابر من قرار دهند که من خودم با آرش صحبت کردم و به او گفتم تا وقتی که من هستم میتوانی بازی کنی و اگر هم قصد خداحافظی داشتی بیا و در کنار خودم مربیگری را آغاز کن.
دلم را شکستند
باری، استقلال و مظلومی و بازیکنانش سال سختی را پشت سر گذاشتند اما رسم معرفت نبود که به این شکل با من برخورد شود. مربی ای که قرارداد دو ساله دارد و یک سال آن باقی مانده و به وعده سال اولش که کسب سهمیه بوده عمل کرده، حداقل حقش این است که به او خسته نباشید بگویند. آقایان آنقدر معرفت نداشتند که با من تماس بگیرند و خسته نباشید بگویند. حتی اجازه ندادند قرارداد من فسخ شود و سپس با مربی جدید قرارداد ببندند. متاسفم که بگویم این افراد ابتدایی ترین اصول و اخلاق ورزشی را زیر پا گذاشتند. امروز هم اگر تصمیم به طرح این صحبت ها گرفتم بخاطر این است که با بی احترامی به من دلم را شکستند.
آنها دل پرویز مظلومی که عمر و جوانی اش را برای استقلال گذاشته و صدالبته هرچه دارد از این مجموعه است، شکستند و مطمئن باشند خیلی زود عقوبت این رفتار خود را خواهند دید.
آخرین تیر آقای مدیر بر پیکره خسته و رنجور استقلال در فینال جام حذفی بود
آخرین تیر آقای مدیر بر پیکره خسته و رنجور استقلال، ظهر روز فینال جام حذفی بود که با در دست گرفتن یک فقره چک نزد بازیکنان آمد و آن چک که برای فصل نقل و انتقالات کنار گذاشته بودند را به بازیکنان من نشان داد و گفت این 20درصد قراردادهای شما است، سپس چک را در جیبش گذاشت و رفت و با همین کار از نظر روحی بازیکنان تیم را آشفته کرد. البته این آقا پیش تر نیز در زمانی که بازیکنان تیم به دلیل مشکلات مالی قصد اعتصاب داشتند در جمع آنها حاضر شد و طلبکارانه به بازیکنان گفت: هرکسی ناراحت است برود. آنها حتی در 16 روز قبل از فینال جام حذفی یک بار هم به تیم سرکشی نکردند و به بازیکنان روحیه ندادند؛ دریغ از یک ریال پاداش.
زخم و زبان برخی پیشکسوتان آزارم داد
سال سختی را گذراندم، سالی که جدا از سنگ اندازی ها و توطئه چینیهای عده ای درون باشگاه، زخم و زبان برخی پیشکسوتان استقلال آزارم داد و بی رحمانه من را مورد حمله قرار میدادند تا هم از درون و هم از بیرون باشگاه مورد هجوم قرار بگیرم اما خدا شاهد است که همه اتفاقات را به خاطر استقلال و برای جلوگیری از به حاشیه رفتن تیمم در دل ریختم و جالب است که حالا عده ای می گویند چرا مظلومی زودتر از اینها حرف نزد و افشاگری نکرد.
داستان من و استقلال شاید از دید آقایان تمام شده باشد اما آنها باید بدانند که این مردم حافظه تاریخی قدرتمندی دارند و می دانند که مظلومی و مظلومی ها برای تیم محبوب شان چه کارهایی انجام داده اند.
روزی که خیلی دور نیست می رسد که اثری از این آقایان باقی نمانده اما من و امثال من نام مان با استقلال گره خورده و این حقیقت را نمی توان کتمان کرد.
آقایان پشت نام قلعه نویی و مظلومی پنهان شدند و حالا هم پشت منصوریان
آقایان، دو سال قبل پشت نام قلعه نویی پنهان شدید، سال قبل پشت نام مظلومی و حالا هم پشت اسم منصوریان، سال آینده می خواهید پشت چه کسی پنهان شوید و ضعف های خودتان را بپوشانید.
در پایان برای آقای منصوریان و استقلال عزیز آرزوی موفقیت می کنم و ضمنا از همه بزرگانی که در این چند روز با تماس و پیامک های خود از غم سنگین من کاستند تشکر می کنم و جا دارد بار دیگر از مردم خوب کشورم و به ویژه هواداران استقلال تشکر کنم و ضمنا از اصحاب رسانه که در این سال استقلال را یاری رساندند قدردانی نمایم.
به عنوان یک استقلالی از اعماق قلبم آرزو می کنم که این تیم در اوج باشد و دل هوادارانش را شاد کند.
* فارس