شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۱۹۲۷۰
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۰
چه كساني در پي كانديداتوري قاسم سليماني هستند؛ پاسخ به اين سؤال، روشن‌كننده‌ نكات جالب توجهي در اين زمينه خواهد بود. واقعيت آن است كه اصلاح‌طلبان و حاميان دولت خودشان براي اصولگرايان كانديداتراشي مي‌كنند؛ بعد خودشان عليه اين كانديداتراشي موضع مي‌گيرند!
شهدای ایران:«بگذاريم حاج قاسم در قله اسطوره‌اي دفاع از حريم و حرم بماند؛ نگذاريم او را چون محسن و باقر به کارزار کليد و گازانبر بکشانند.» اين به ظاهر دلسوزي، توئيت مشاور رئيس‌جمهور، حسام‌الدين آشنا در مخالفت با كانديداتوري فرمانده نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي است.

سوداي

اما چه كساني  در پي كانديداتوري قاسم سليماني هستند؛ پاسخ به اين سؤال، روشن‌كننده‌ نكات جالب توجهي در اين زمينه خواهد بود. واقعيت آن است كه اصلاح‌طلبان و حاميان دولت خودشان براي اصولگرايان كانديداتراشي مي‌كنند؛ بعد خودشان عليه اين كانديداتراشي موضع مي‌گيرند! برخلاف عرف‌هاي سياسي- انتخاباتي اين بار كسي خواهان كانديداتوري فردي شده كه قرار نيست به او رأي بدهد! گزاره‌ «كانديداتوري قاسم سليماني» در انتخابات 96 حتي صرف‌نظر از پيشنهاددهنده‌ آن، گزاره‌ عجيبي است؛ چه رسد كه يك اصلاح‌طلب تمام‌عيار، يك نفر در قدوقامت صادق زيباكلام به اصولگرايان پيشنهاد دهد كه براي انتخابات رياست جمهوري سال بعد از قاسم سليماني استفاده كنند.

اصلاح‌طلباني كه از كوچك‌ترين رفتار سپاهيان، مفهوم دخالت در سياست را اخراج مي‌كنند، حالا چه شده كه يكي از نظامي‌ترين افراد ايران را تشويق به برعهده گرفتن سياسي‌ترين مقام حكومتي ايران مي‌كنند؟! چه كسي مي‌تواند انكار كند كه اگر اصولگرايان در واقع قصد كانديدا كردن قاسم سليماني را داشتند، اولين هياهوي اصلاح‌طلبان در انتخابات پيش‌رو، جنجال دخالت نظاميان در سياست بود؟ پس غوغاي اين روزها سر چيست؟ از جان سردار چه مي‌خواهند و كانديداتوري فردي كه حتماً اصلاح‌طلبان به او رأي نخواهند داد، چه سودي براي آنها دارد كه نگران بي‌كانديدايي اصولگرايان شده‌اند؟

1- انتخابات 92 با كانديداتوري سعيد جليلي، از سوي اصلاح‌طلبان به شكلي غيررسمي رفراندوم هسته‌اي تبليغ شد. بدين معنا كه اگر سعيد جليلي ببازد، يعني سياست‌هاي هسته‌اي كه او مجري آن بوده، مورد رضايت مردم نيست. اين گزاره البته درست نيست؛ بسيار محتمل است كسي سياست‌هاي هسته‌اي نظام را قبول داشته باشد، اما به مجري آن سياست‌ها براي پست رياست جمهوري رأي ندهد... اما اصلاح‌طلبان با تبليغ آن، كمك كردند تا حسن روحاني ضمن شعارهاي انتخاباتي‌اش، با موضوعات هسته‌اي همزمان هم رقيب انتخاباتي را بنوازد و هم سياست‌هاي هسته‌اي نظام را. در واقع نقد سياست‌هاي هسته‌اي نظام مستقيماً امكانپذير نبود و شائبه‌ اپوزيسيون بودن را ايجاد مي‌كرد، اما به بهانه‌ نقد مجري، خود سياست هسته‌اي زير سؤال رفت. نقد مذاكرات هسته‌اي تيم جليلي و نيز سياه‌نمايي پيرامون عملكرد دولت سابق، شاه‌بيت شعارهاي انتخاباتي روحاني در سال 92 بود؛ در سال 96 هيچ‌كدام از اين دو موضوع موضوعيت نخواهد داشت. روحاني در سال 96 روي موضوعاتي مانور خواهد داد كه پيش از اين قصد داشت با عنوان برجام 2 و 3 آنها را مطرح كند و با عتاب رهبر، حداقل عنوان برجام 2 و 3 ديگر توسط او مطرح نشد؛ اما تضميني نيست كه موضوعات آن هم مسكوت بماند، خصوصاً كه امريكايي‌ها بارها بر مذاكره با ايران در موضوعات منطقه‌اي ابراز تمايل كرده‌اند و با جواب رد رهبر انقلاب مواجه شده‌اند. به دلايل مختلف، امكان تخطئه‌ مستقيم سياست‌هاي نظام در منطقه براي اصلاح‌طلبان وجود ندارد، اما اگر قاسم سليماني كانديدا شود و رنگ رقيب انتخاباتي به خود بگيرد، لاجرم حضور مجري اين سياست‌ها بهانه‌ خوبي دست خواهد داد كه كل سياست‌هاي منطقه‌اي نظام در بوته‌ تخريب و تخطئه‌ اصلاح‌طلبان قرار گيرد. كانديداتوري فردي كه 20 سال فرمانده شاخه‌ برون‌مرزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بوده، باعث مي‌شود موج تخريب و ترور شخصيت(سياستي كه اصلاح‌طلبان استاد آن هستند) به نيرو قدس سپاه و فرمانده‌ محبوبش برسد و آنچنان كه با دروغ گازانبر، قاليباف را ترور شخصيت كردند، براي قاسم سليماني هم گزينه‌هاي تخريبي روي ميز بگذارند. يقيناً قاسم سليماني براي اينان تا وقتي قهرمان مدافع حريم و حرم است كه رقيب انتخاباتي نشده باشد.

2- قاسم سليماني شخصيت محبوبي است كه توانايي شكستن آراي هر فرد رقيب حسن روحاني را دارد. براي حاميان دولت يازدهم چه چيزي بهتر از اينكه رقابتي درون‌گروهي بين نامزدهاي رقيب روحاني دامن زده شود كه آراي رقباي روحاني را بشكند؟ سياست شكستن آراي رقيب، اصلاح‌طلبان را به تحريك براي كانديداتوري قاسم سليماني وا مي‌دارد. هرچه رقباي روحاني پرتعدادتر و همپوشاني رأي‌دهندگانشان بيشتر، امكان نباختن او در انتخابات افزون‌تر.

3- قاسم سليماني در سال‌هاي اخير به واسطه‌ اجراي سياست‌هاي نظام در امر مقابله با تكفيري‌ها، به چهره‌اي شناخته شده و البته محبوب بين قشرهاي مختلف مردم تبديل شد؛ اسطوره‌اي انقلابي كه مأموريت محوله از سوي نظام را به خوبي انجام مي‌دهد. حتماً سياستمدارانه نخواهد بود كه يك فرد موفق در مسئوليت خود را، در حالي كه هنوز آن مسئوليت ادامه دارد و از قضا در دوران حساس خود به سر مي‌برد، از آن جايگاه خارج كرده و مسئوليتي ديگر به دست او بدهيم. گزاف نيست كه بگوييم ايران گرچه نه در جغرافياي مرزهاي خود، اما به هر رو، در حال جنگ است و شوخي جالبي نيست كه فرمانده اصلي يك نبرد را در ميانه‌ كارزار به سمتي ديگر و بي‌ارتباط با تخصص اصلي او بگماريم. البته نه اصولگرايان قصد دارند چنين مزاحي كنند و نه شخص قاسم سليماني در پي چنين امري است اما گمانه‌سازي(و نه گمانه‌زني)هاي اصلاح‌طلبانه مبني بر احتمال كانديداتوري فرمانده نيروي قدس، نشان مي‌دهد برخي‌ها خواب ديده‌اند كه پوست خربزه‌اي را همزمان زير پاي سردار متواضع و محجوب سپاه و نيز كل نظام بيندازند.

4- در آغاز يادداشت، توئيت حسام‌الدين آشنا را يك دلسوزي ظاهري ناميديم. چرا چنين برداشتي داريم؟ همفكران آشنا همواره با سياست‌هاي منطقه‌اي جمهوري اسلامي تلويحاً و گاه تصريحاً مخالفت كرده‌اند؛ حال مخالفت‌ها‌يشان با سپاه پاسداران بماند، اما اكنون دلسوز مدافع حريم و حرم شده‌اند. باور چنين دلسوزي‌اي در دنياي سياست كمي سخت است. خصوصاً كه در پايان همان توئيت، سخن از «گازانبر» به ميان آمده كه خصوصاً وقتي در كنار نام بردن از «محسن و باقر» قرار مي‌گيرد، نوعي تهديد ضمني خطاب به قاسم سليماني است كه به همان شيوه كه آنان را از مسير رقابت بيرون رانديم(يعني با دروغ و تخريب شخصيت گازانبري) تو را هم... بنابراين شايد خود مشاور رئيس‌جمهور هم به ما حق بدهد كه دلسوزي‌اش را نتوانيم باور كنيم. خصوصاً كه در جبهه‌ اصولگرايان خبري از كانديداتوري سردار عزيزمان نيست و هرچه هياهوست، در همان جبهه‌ رفقاي آشناست.
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
و پايان كلام اينكه، اصلاح‌طلبان دچار اشتباه محاسباتي‌اند. الزامي وجود ندارد كه حضور قاسم سليماني در انتخابات 96 با شكست او همراه شود. در واقع آنان در اين غوغاي انتخاباتي فقط به دوران رقابت قبل انتخابات انديشيده‌اند و نتيجه را از الان با برد خويش تصور مي‌كنند. گرچه در حقيقت امر معلوم نيست در همان رقابت‌هاي انتخاباتي هم به آنچه مدنظر دارند، برسند و طمعي دارند كه ضمانتي بر برآورده شدنش نيست. شايد بهتر باشد مراقبت كنند خودشان روي اين پوست خربزه ليز نخورند!

*جوان
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار