بنا بر پژوهشهای انجام شده حملات پهپادی تنها در کوتاه مدت میتواند بر کاهش سطح خشونت تاثیرگذار باشد و اثربخشی آن در گذر زمان از میان میرود.
شهدای ایران: روز شنبه پنتاگون در بیاینه ای خبر از کشته شدن اختر محمد منصور، رهبر طالبان در یک حمله هوایی داد. به فاصله کوتاهی دفتر ریاست جمهوری افغانستان در یک پست تویئتری کشته شدن اختر منصور را در یک حمله پهپادی در پاکستان در ساعت ۴:۳۰ عصر روز قبل تایید کرد. به گفته یکی از مقامات آمریکایی هدف از این حمله پهپادی ملا منصور بوده و به احتمال زیاد وی کشته شده است.
این حمله آشکارا انجام شده و جزئی از عملیات مخفی سی.آی. ای نبوده و در بلوچستان اتفاق افتاده است (تنها یک حمله پیش تر، آن هم از سوی سی. آی. ای و بطور مخفیانه خارج از شمال و جنوب وزیرستان اتفاق افتاده است).
مهم ترین موضوع مربوط به عملیات پهپادی شنبه هدف آن بوده است؛ رهبر طالبان که پس از مرگ ملا عمر در بیمارستان کراچی در ۲۰۱۳ جانشین وی شده بود. این موضوع حائز اهمیت است، زیرا سیاست آمریکا در افغانستان بر این امر استوار بود که رهبران طالبان نباید کشته شوند، زیرا حضور آن ها در روند صلح تعیین کننده است. مقامات نظامی و امنیتی آمریکا و پاکستان محل اختفای رهبران طالبان را بیش از یک دهه است که می شناختند، اما از کشتن آن ها امتناع می کردند.
کشتن ملا منصور توان واقعی بررسی دو فرضیه در مورد سیاست کشتن رهبران تروریست ها را فراهم کرده است. این فرضیه ها بر پایه اهداف حملات بنیان گذارده شده اند.
فرضیه اول: کشته شدن ملا منصور حملات طالبان و تلفات نیروهای امنیتی افغانستان، آمریکا و نیروهای ائتلاف را کاهش می دهد.
فرضیه دوم: احتمال مشارکت جایگزین منصور در مذاکرات صلح و آتش بس که دیر زمانی است متوقف شده، بیشتر است.
پژوهش های گسترده ای در مورد پیچیدگی های این سیاست انجام شده است. این بررسی ها بعضا به نتایج متعارضی منتهی شده است. مقامات نظامی و اطلاعاتی عموما نتایج این بررسی ها را قبول ندارند.
ماکس آبراهامز و فیلیپ پتر در مورد کشتن رهبران تروریست ها و شبه نظامیان سطح پایین تر و تاثیر آن بر کاهش خشونت معتقدند زمانی که رهبران گروه های شبه نظامی کشته می شوند، اعضای رده پایین باید مسئولیت های تاکتیکی را متقبل شوند. آن ها حجم خشونت گروه را علیه اهداف غیرنظامی افزایش می دهند.
پاتریک جانسون و آنوپ سرباهی معتقدند که هیچ رابطه آماری مثبتی میان حملات پهپادی و تروریسم وجود ندارد. در این میان نتایج پژوهش های وینسنت بور، کوین روبی و رابرت پیپ نشان می دهد که حملات پهپادی تنها در کوتاه مدت می تواند بر کاهش سطح خشونت تاثیرگذار باشد و اثربخشی آن در گذر زمان از میان می رود.
در مورد هدف قرار دادن رهبران تروریست ها و قدرت و دوام گروه های تروریستی: در سال ۲۰۰۹ جنا جردن شواهد مربوط به هدف قرار دادن ۲۹۸ رهبر تروریست از ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۴ را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که کشتن رهبران گروه های تروریستی استراتژی کارآمدی برای مبارزه با تروریسم نیست و اغلب طول عمر گروه تروریستی را بیشتر می کند. از سوی دیگر، برایان پرایس با تحلیل تاثیر کشتن رهبران گروه های تروریستی روی ۲۰۷ گروه تروریستی از ۱۹۷۰تا۲۰۰۸ به این نتیجه رسیده است که کشتن یا دستگیری این رهبران به شکل قابل توجهی نرخ تلفات را در آن گروه زیاد می کند. در سال ۲۰۱۴ جردن اثرات ۱۰۹ حمله به سران القاعده را در بازه ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ بررسی کرد و نتوانست رابطه ای بین این موضوع و کاهش معنادار توان سازمانی القاعده یا اختلال در فعالیت های آن پیدا کند.
گزارش سی. آی. ای از جولای ۲۰۰۹ تحت عنوان «بهترین روش ها ی ضد شورش» نیز موجود است. در این گزارش ۹ مورد از عملیات های مهمی که سران گروه های تروریستی را هدف قرار داده بررسی شده است. بر اساس این گزارش، از ۹ عملیات ۵ مورد به طور کامل شکست خورده اند، دو عملیات به موفقیت رسیده اند و دو عملیات نیز نتایج پیچیده ای را در بر داشته اند. در این گزارش آمده: «ساختار نظامی طالبان ترکیبی از یک سیستم سلسله مراتبی از بالا به پایین و سیستم قبیله ای مساوات طلب افغانستان است که بر پایه اجماع کار می کند و همین موضوع باعث می شود که مقاومت این گروه مقابل حملاتی که رهبران عالی رتبه را هدف قرار می دهد، بالا رود.»
چگونه می توان تشخیص داد که فرضیه اول محقق شده است؟ نمایندگی سازمان ملل در افغانستان گزارش هایی در مورد حمایت از غیرنظامیان از ۲۰۰۷ تاکنون منتشر کرده است. ماه گذشته این نهاد ارائه گزارش های خود به صورت سه ماهه را آغاز کرد. بنابراین با انتشار گزارش بعدی در ماه نوامبر، می توان اثرات حمله پهپادی اخیر و کشته شدن ملا منصور در کاهش یا افزاش نرخ تلفات غیرنظامیان را بررسی کرد.
پایگاه داده تروریسم جهانی نیز خلاصه ای کامل و جامع از حملات تروریستی به کشورهای مختلف با ارائه تاریخ حملات، مسئولین حمله، تلفات و خسارات به جا مانده از آن و نوع هدف ها منتشر می کند. اطلاعات مربوط به افغانستان در سال ۲۰۱۶ در اواسط ۲۰۱۷ منتشر خواهد شد. این گزارش نیز می تواند برای بررسی تاثیرات حمله اخیر بسیار مفید باشد.
تحقق فرضیه دوم را چگونه می توان بررسی کرد؟ این موضوع به راحتی با بررسی موضع جانشین ملا منصور و یا شورای جایگزین وی در مورد تمایل به مذاکره با دولت افغانستان قابل تشخیص است. به گفته یکی از نمایندگان عالی رتبه دولت در مذاکرات صلح: «مرگ منصور لزوما به معنای نزدیک تر شدن به صلح به نسبت گذشته نیست.»
منبع: شورای روابط خارجی / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
این حمله آشکارا انجام شده و جزئی از عملیات مخفی سی.آی. ای نبوده و در بلوچستان اتفاق افتاده است (تنها یک حمله پیش تر، آن هم از سوی سی. آی. ای و بطور مخفیانه خارج از شمال و جنوب وزیرستان اتفاق افتاده است).
مهم ترین موضوع مربوط به عملیات پهپادی شنبه هدف آن بوده است؛ رهبر طالبان که پس از مرگ ملا عمر در بیمارستان کراچی در ۲۰۱۳ جانشین وی شده بود. این موضوع حائز اهمیت است، زیرا سیاست آمریکا در افغانستان بر این امر استوار بود که رهبران طالبان نباید کشته شوند، زیرا حضور آن ها در روند صلح تعیین کننده است. مقامات نظامی و امنیتی آمریکا و پاکستان محل اختفای رهبران طالبان را بیش از یک دهه است که می شناختند، اما از کشتن آن ها امتناع می کردند.
کشتن ملا منصور توان واقعی بررسی دو فرضیه در مورد سیاست کشتن رهبران تروریست ها را فراهم کرده است. این فرضیه ها بر پایه اهداف حملات بنیان گذارده شده اند.
فرضیه اول: کشته شدن ملا منصور حملات طالبان و تلفات نیروهای امنیتی افغانستان، آمریکا و نیروهای ائتلاف را کاهش می دهد.
فرضیه دوم: احتمال مشارکت جایگزین منصور در مذاکرات صلح و آتش بس که دیر زمانی است متوقف شده، بیشتر است.
پژوهش های گسترده ای در مورد پیچیدگی های این سیاست انجام شده است. این بررسی ها بعضا به نتایج متعارضی منتهی شده است. مقامات نظامی و اطلاعاتی عموما نتایج این بررسی ها را قبول ندارند.
ماکس آبراهامز و فیلیپ پتر در مورد کشتن رهبران تروریست ها و شبه نظامیان سطح پایین تر و تاثیر آن بر کاهش خشونت معتقدند زمانی که رهبران گروه های شبه نظامی کشته می شوند، اعضای رده پایین باید مسئولیت های تاکتیکی را متقبل شوند. آن ها حجم خشونت گروه را علیه اهداف غیرنظامی افزایش می دهند.
پاتریک جانسون و آنوپ سرباهی معتقدند که هیچ رابطه آماری مثبتی میان حملات پهپادی و تروریسم وجود ندارد. در این میان نتایج پژوهش های وینسنت بور، کوین روبی و رابرت پیپ نشان می دهد که حملات پهپادی تنها در کوتاه مدت می تواند بر کاهش سطح خشونت تاثیرگذار باشد و اثربخشی آن در گذر زمان از میان می رود.
در مورد هدف قرار دادن رهبران تروریست ها و قدرت و دوام گروه های تروریستی: در سال ۲۰۰۹ جنا جردن شواهد مربوط به هدف قرار دادن ۲۹۸ رهبر تروریست از ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۴ را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که کشتن رهبران گروه های تروریستی استراتژی کارآمدی برای مبارزه با تروریسم نیست و اغلب طول عمر گروه تروریستی را بیشتر می کند. از سوی دیگر، برایان پرایس با تحلیل تاثیر کشتن رهبران گروه های تروریستی روی ۲۰۷ گروه تروریستی از ۱۹۷۰تا۲۰۰۸ به این نتیجه رسیده است که کشتن یا دستگیری این رهبران به شکل قابل توجهی نرخ تلفات را در آن گروه زیاد می کند. در سال ۲۰۱۴ جردن اثرات ۱۰۹ حمله به سران القاعده را در بازه ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ بررسی کرد و نتوانست رابطه ای بین این موضوع و کاهش معنادار توان سازمانی القاعده یا اختلال در فعالیت های آن پیدا کند.
گزارش سی. آی. ای از جولای ۲۰۰۹ تحت عنوان «بهترین روش ها ی ضد شورش» نیز موجود است. در این گزارش ۹ مورد از عملیات های مهمی که سران گروه های تروریستی را هدف قرار داده بررسی شده است. بر اساس این گزارش، از ۹ عملیات ۵ مورد به طور کامل شکست خورده اند، دو عملیات به موفقیت رسیده اند و دو عملیات نیز نتایج پیچیده ای را در بر داشته اند. در این گزارش آمده: «ساختار نظامی طالبان ترکیبی از یک سیستم سلسله مراتبی از بالا به پایین و سیستم قبیله ای مساوات طلب افغانستان است که بر پایه اجماع کار می کند و همین موضوع باعث می شود که مقاومت این گروه مقابل حملاتی که رهبران عالی رتبه را هدف قرار می دهد، بالا رود.»
چگونه می توان تشخیص داد که فرضیه اول محقق شده است؟ نمایندگی سازمان ملل در افغانستان گزارش هایی در مورد حمایت از غیرنظامیان از ۲۰۰۷ تاکنون منتشر کرده است. ماه گذشته این نهاد ارائه گزارش های خود به صورت سه ماهه را آغاز کرد. بنابراین با انتشار گزارش بعدی در ماه نوامبر، می توان اثرات حمله پهپادی اخیر و کشته شدن ملا منصور در کاهش یا افزاش نرخ تلفات غیرنظامیان را بررسی کرد.
پایگاه داده تروریسم جهانی نیز خلاصه ای کامل و جامع از حملات تروریستی به کشورهای مختلف با ارائه تاریخ حملات، مسئولین حمله، تلفات و خسارات به جا مانده از آن و نوع هدف ها منتشر می کند. اطلاعات مربوط به افغانستان در سال ۲۰۱۶ در اواسط ۲۰۱۷ منتشر خواهد شد. این گزارش نیز می تواند برای بررسی تاثیرات حمله اخیر بسیار مفید باشد.
تحقق فرضیه دوم را چگونه می توان بررسی کرد؟ این موضوع به راحتی با بررسی موضع جانشین ملا منصور و یا شورای جایگزین وی در مورد تمایل به مذاکره با دولت افغانستان قابل تشخیص است. به گفته یکی از نمایندگان عالی رتبه دولت در مذاکرات صلح: «مرگ منصور لزوما به معنای نزدیک تر شدن به صلح به نسبت گذشته نیست.»
منبع: شورای روابط خارجی / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی