شهدای ایران shohadayeiran.com

گریه ی فرمانده بلند شد... دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا راضی نشو احمد زنده باشد مرگ احمد را برسان.
به گزارش شهدای ایران، حاج احمد متوسلیان فرمانده جنگ زمانی از خدا طلب مرگ کرد، آنچه در ادامه می آید بخشی از کتاب "همپای صاعقه" است که به این موضوع اشاره دارد:

روایت این گرما امان بچه ها را بریده بود. در خوزستان از اردیبهشت ماه، هوا حسابی داغ می شود. جاده که آزاد شد و خرمشهر محاصره، تعدادی از نیروها فکر کردند عملیات تمام شده، تقاضای مرخصی دادند.

جایی که حاج ‎احمد متوسلیان آرزوی‎ مرگ کرد

حاج احمد متوسلیان، فرمانده بود و توی همین عملیات زخمی شده بود. با عصا آمد پیش نیروها، جمعشان کرد و گفت: برادرها باید بدانید که عملیات به هیچ وجه لغو شدنی نیست ولو اینکه حتی یک نفر هم زنده بماند لغو عملیات نخواهیم داشت. مگر با آزادی خرمشهر.
خرمشهر الان دیگر یک سمبل است ما در حال حاضر در یک تنگنای سیاسی هستیم و حیات سیاسی این مملکت بستگی دارد به آزاد شدن خرمشهر.
برادران ما وقتی آمدیم قول دادیم تا خرمشهر را پس نگیریم برنگردیم.
ما قصد داریم تا چند روز دیگر خرمشهر را آزاد کنیم شنیده ام بعضی ها از مرخصی حرف زده اند. همه ی حیثیت ما اینجا در خطر است. شما بگذارید ما برویم با آب اروند وضو بگیریم و نماز فتح را در خرمشهر بخوانیم بعد که برگشتیم خودم به همه مرخصی می دهم. مطمئن باشید اگر الان نتوانیم دیگر موفق نخواهیم شد.
گریه ی فرمانده بلند شد.. دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا راضی نشو احمد زنده باشد و ببیند ناموس ما، خرمشهر ما، در دست دشمن بماند. اگر بناست خرمشهر در دست دشمن باشد مرگ احمد را برسان.

*همپای صاعقه، ص
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار