شهدای ایران:مریوان شهری است با سابقه طولانی مرزداری ودفاع از سنگرهای دین و وطن وباورها از جمله : مبارزه قهرمانانه 12 سواره مریوان با متجاوزان و داستانهای افسانه ای آنها و ویران شدن شهر بخاطر دعای درویش علیه ظلم وجور و ستم فیله قوس ، سد کردن راه متجاوزینروس درجنگ جهانی دوم و به درک واصل کردن تعداد زیادی از آنها ، به گونه ای که شیارحوالی روستای باشماق به چاله روس معروف وتپه کنار آن به تپه شهداء شهرت دارد که اهالی منطقه با مقاومت محلی و دفاع موزاییکی درمقابل تجاوزگران ایستاده اند . مریوان به شهر دارالعلوم نیز معروف است  زیرا ماموستا ملا باقر بالک ، مصنف چوری ، ملاعلی صبارو تعداد زیادی از علمای معروف و مشهوردیگری اهل این دیار هستند ، شعرای معروفی  از جمله ماموستا بیسارانی ، ناری ، نامی ، میرزای اورامی ، قانع ، احمد بگ کوماسی ، ولی دیوانه اهل مریوان و بخشهای تابع آن بوده اند . امامزاده هایی  ازجمله : پیر یونس انجیران ، برادرش زکریا  در روستای کاکو زکریاو ، و برادر دیگرش بابا شیخ بیساران ، و همچنین کابل مریوان  وپیر توکل گاران  ، هفتوانان  و شیخ احمد و شیر رضا و درمنطقه اورامانات پیر اسماعیل اسپریز و امامزاده عبدالله معروف به کوسه ی هجیج  و پیر شالیار و 40 پیراورامان  وبسیاری دیگر از شخصیتهای دینی و ادبی  وعرفانی درخاک این خطه آرام گرفته اند.



بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز مریوان از اولین شهرهای کردستان بود که با بیشترین نیروهای بومی  با انگیزه ، به دفاع از انقلاب  و اسلام  و نظام جمهوری اسلامی در دو جبهه پیچیده  وسخت پرداخت ، جبهه جنگ داخلی  که با تحمل اَنگ اهانت و تهمت از جمله جاش  وخائن  ومزدور  وانزوا وفشار بر اعضای خانواده و زنان و کودکان که آنها هم با تحمل فشار در راه مدرسه  ومحل وکوچه دست کمی از پدران وبرادران خود در صحنه دفاع نداشتند . زیرا تحمل فشار روحی به مراتب سخت تر از فشار جسمی است . نیروهای بومی بهمراه خانواده در جبهه دفاع بوده  واموال و دارایی اشان نیز درمعرض چپاول  وغارت بوده  است زیرا بعد از خروج از منطقه  وهجرت به شهرهای مرکزی دراوایل انقلاب  تمام اموال غیر منقول آنان با غارت  وچپاول  وآتش زدن از بین رفت .


در میان این افراد شخصیتهای برجسته ای  همچون مردوخی ، فرشته  ، مدنی فرد ، بارنامه ها و ... جان عزیز خود را فدا کرده اند. از جمله این افراد شهید کاک جلال بارنامه فرزند علی  برادر دو شهید  ( عبدالله و جمال )  است که در سال 1329 در روستای باغان از توابع بخش سرشیو مریوان پا به دنیای پر از زور  و تزویر گذاشت . آن بزرگوار بعد از آموختن تحصیلات دوره ابتدایی  وفراگیری قرآن کریم ظلم ستیزی  و ایستادن دربرابر باطل  وستم  و تجاوز  به حقوق دیگران  را نیز فرا گرفت  ، پدر بزرگ ایشان ماموستا ملا محمد بخاطر تحمیل فشار خانهای ظالم  وستمگرِ روستا مجبور به ترک روستای باغان  ومهاجرت به  روستای بلکر در نزدیکی روستای فوق شده  ، کاک جلال  نیز در اوایل انقلاب  و درجریان مبارزه پیگیر  با منادیان کفر  و الحاد  و اسلام ستیز ،  مجبور به مهاجرت از مریوان  ورفتن  به کرمانشاه  و دیگر شهرهای کشور شده  وبعد ازسازماندهی و آمادگی مجدد جهت پاکسازی و آزاد کردن مریوان که یکی از پر نقش ترین افرادی بود که دوش به دوش رزمندگان  با داشتن روحیه شجاعت و شهامت  با عوامل بیگانه جنگیده  وپس از مدت کوتاهی  بخاطر داشتن استعداد و ابتکار وخلاقیت  به فرماندهی و مدیریت  تعدادی از رزمندگان  رسید . به گونه ای که شهید کاک جلال  وهمرزمانش مریوان را به قم کردستان  به سر زبانها انداختند . ایشان هر چند در ابتدا بعنوان جوانمرد وارد ژاندارمری شده بود ، اما روحیه اش جدای از روحیه و سازمان ژاندارمری بود ، زیرا تنها علت این کار عدم حضور دیگر نیروهای انقلابی  درمنطقه بود چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  در تاریخ 2/2/1358 تاسیس و شکل یک ارگان شبه نظامی با مشی انقلابی  به خود گرفت  بعد از حادثه 23 تیر 1358 نیروهای مجاهد کمیته انقلاب اسلامی  وبعد از آن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی  وارد منطقه شدند.

شهید کاک جلال بارنامه  برای مدت کوتاهی فرماندهی سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد مریوان را بر عهده داشتند  ودر عملیاتهای قوچ سلطان ، پاکسازی محور دزلی ، سروآباد ، و روستاهای تابعه آن  وحتی عملیاتهای فراوانی در خارج از شهرستان  مریوان  ونوار مرزی عراق علیه رژیم بعثی عراق  نقش محور و چشمگیر داشت و فرماندهی گردان محمد رسول الله و مسئول هماهنگی سپاه مریوان را برعهده داشتند ، شهید کاک جلال مشاوری امین برای اولین فرمانده سپاه برادر حاج احمدمتوسلیان  وهمرزم دلسوز  و انقلابی شهیدان چمران و بروجردی و ابوعمار و قهاری و... بود .

شهید کاک جلال بارنامه بعد از بازنشستگی و بازگشتن امنیت  وآرامش مطلوب به شهرستان مریوان و منطقه در سنگر بسیج  وتفکر بسیجی نقش آفرینی کرده  وبعنوان فرمانده گردان 101 عاشوراء و انسجام  ومتحد  کردن پیشمرگان مسلمان کُرداز هیچ کوشش دلسوزانه ای دریغ نکرده  وتجربة سالها جنگ ومبارزه را به بسیجیان  وحامیان انقلاب اسلامی و نظام  منتقل می کرد  وبعنوان راوی آگاه  وبا کوله باری خاطره به همراه کاروانهای راهیان نور دوباره به همانجاهایی که زمان جنگ  ومبارزه رفته بود بازگشته  و صحنه را برای هموطنان عزیز بازخوانی  مجدد می کرد .

شهید کاک جلال بارنامه از آنجا که طبق سنت دین  واسلامی کشاورزی از حلال ترین  شغلهاست ، به کار کشاورزی و باغداری علاقه زیادی داشت  به گونه ای که در روستای بلکر مزرعه و باغی برای آسودن درسالهای پایانی عمر  وهمچنین صدقه جاریه  و استفاده خانواده فراهم کرده بود ، ولی دشمنان قسم خورده  ومنحرف از راه راست که چشم بسته به عامل حلقه به گوش بیگانه وبیگانه پرستان  تبدیل شده اند  ، این مهلت را به ایشان ندادند که حتی از دسترنج خود بهره ببرد بطوری که در حدود ساعت 18 و 40 دقیقه 16 خرداد 1383 ناجوانمردانه هنگام بازگشت از مزرعه به طرف منزل درجاده گاران مورد هدف رگبار تیر تروریستهای پست انسان ستیز قرارگرفته  وبه شهادت رسید .

حاصل ازدواج این شهید والامقام که درسال 1344  اتفاق افتاد 9 پسر و 4 دختر صالح ورشید  انقلابی  ورهرو راه پدر است .

شهید کاک جلال بارنامه هفدهمین شهید  از شهدای خانواده بارنامه  وبستگان نزدیک است .