حاج احمد عهد کرده بود که پس از رحلت حضرت امام(ره)، کوچکترین قدمی را علیه رهبری، بر خلاف رهبری و حتی خلاف میل ایشان بر ندارد.
شهدای ایران: پنجشنبهی گذشته و مصادف با روز پدر، حسن خمینی در صفحهی اینستاگرام خود دربارهی پدرش مرحوم حاج احمد خمینی نوشت: «نمیدانم چرا همیشه احساس میکنم پدرم مظلوم بود و شاید این احساس را برخی دیگر هم داشته باشند. همیشه احساس میکنم حرفهای ناگفتهاش باقی ماند و در عین حال گاهی فکر میکنم شاید اگر میماند بیش از پیش آزار میدید.»
روزنامهی آرمان نیز با انعکاس این مطلب در صفحهی نخست چاپ امروز خود نوشت: «فرزند امامخمینی(ره) که همگام با او در برهههای سخت انقلاب و پس از آن هیچ گاه جز به تحقق خواست مردم به موضوع دیگری نیندیشید و بارها در این مسیر در سیبل هجمهی بدخواهان امام خمینی و انقلاب قرار گرفت، اما مردانه ایستاد.»
این روزنامه در ادامه، فرازی از وصیتنامهی این مرد بزرگ را یادآوری کرده است: «بین خود و خدای خود رضایت کامل دارم که تمام تلاشم برای تقویت اسلام و نظام و امام بوده است و از این جهت در آرامش کامل به سر میبرم. من در جهت مصلحت امام، به هیچ فرد و گروهی رحم نکردهام و خیلیها را در این راستا رنجاندهام که هنوز هم از این جهت ناراحت نیستم.»
آرمان، پیش از این نیز بارها حسن خمینی را ادامهدهندهی راه پدر معرفی کرده و امروز نیز او را پرچمدار حقیقتگویی پدر توصیف نموده است. اما آیا واقعا اینگونه است یا آنکه سید حسن، راهی غیر از راه پدرش را برگزیده است؟ رجوع به مواضع حاج احمد خمینی، همهی شبهات را برطرف خواهد کرد.
حاج احمد که بنا به نقل خودش در نوزدهم دیماه سال 69، عهد کرده بود که پس از رحلت حضرت امام(ره)، کوچکترین قدمی را علیه رهبری، بر خلاف رهبری و حتی خلاف میل ایشان بر ندارد، در سالهای حیات خود پس از رحلت امام، دائما مسیر حرکت مسئولان را رصد مینمود و در مواقع نیاز، تذکرات لازم را میداد.
او طی سخنرانیهای خود که البته اکثر آنها در صداوسیمای آن زمان، که ریاست آن را محمد هاشمی (برادر اکبر هاشمی رفسنجانی) بر عهده داشت، پخش نشد، با جدیت و قاطعیت، خط فکری و انحرافی موجود در دولت وقت را شناسایی و معرفی نموده و ماهیت آن را برای مردم آشکار میساخت. یکی از آن انحرافها، حاکمشدن تفکر تکنوکراتی یا فنسالارانه در سطوح بالایی و میانی دولت سازندگی بود که اقتصاد را از سیاست و فرهنگ جدا میدانستند و با تفکرات لیبرالی، اقتصاد کشور را به اقتصادی سرمایهداری که طی آن فشارهای زیادی بر روی محرومان و مستضعفان وارد میشد، درآوردند.
سید احمد خمینی در 27اُم شهریورماه 70 در اینباره گفت: «ما هرگز اجازه نمیدهیم سرمایهداران زالو صفت که به خون حزبالله عزیز و محرومان و پابرهنگان تشنهاند، با در اختیار گرفتن مقدرات اقتصادی در بدنهی این نظام مقدس و الهی نفوذ کنند. امروز اردوگاه استکبار برای انحراف انقلاب اسلامی تلاش مضاعفی به کار گرفته است، همه باید هوشیار باشیم و بدانیم که اقتصاد از سیاست و فرهنگ جدایی ناپذیر است.»
یکی دیگر از مواضع قاطع حاج احمد، انتقادات او در زمینهی عدم انتقاد پذیری دولت وقت به ریاست هاشمی رفسنجانی بوده است که سخنرانی او در 23 آبان 70 این واقعیت را نشانه میگیرد: «بهجُز رعایت حریم رهبر معظم انقلاب اسلامی که وظیفهی همه است، مسئولیتها هر اندازه بزرگتر باشد مردم باید نسبت به طرح نقطه نظرات و انتقادات خود درباره آنها حساستر باشند... یکی از گرفتاریهایی که متأسفانه بعضیها به آن دچار شدهاند این است که نمیتوانند نظرات مخالف خود را تحمل کنند. این شیوهی عمل، منجر به دیکتاتوری میشود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلام ما مغایرت دارد.»
او همچنین در ششم خردادماه 72 میگوید: «دیدگاهی که بیان ضعفها را باعث تضعیف نظام میداند، دیدگاه اشتباهی است. نقدِ یک حرکت و سیاست بد دقیقاً عین حمایت از نظام است و رسانهها و دستگاههای خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متأسفانه بعضیها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در یک گوشهای از کشور انتقاد شود، نظام تضعیف شده است. این تفکر غلط به تدریج کار را به جایی میرساند که مسئولی در منطقهای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش میشود که اسلام و انقلاب همان است که منِ مسئول فکر میکنم. این باورهای غلطی است... اینگونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمهی دیکتاتوری است و رسالت رسانههای خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کنند.»
وی در همین سخنرانی تصریح میکند: «میزان تشخیص حق و باطل و ملاک عمل برای ما رهنمودهای مقام رهبری به عنوان ولی و پایهی اساسی نظام و انقلاب است و حکم ایشان حرف نهایی در همهی صحنههاست.»
این سخنان در حالی مطرح میشد که سیاست انقباضی هاشمی، تمام دستگاههای اجرایی و حتی نماز جمعه را نیز در بر گرفته بود. قدیمیها به یاد دارند که یکی از عجیبترین شعارها، در زمان ریاستجمهوری هاشمی و خطبههای نماز جمعهی او در اوایل دههی هفتاد سر داده میشد: «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر است!»
هاشمی در آن سالها برای فرار از پاسخگویی و همچنین جهت سرکوب منتقدان، به نشر و پرورش عقیدهی بسیار خطرناکی روی آورد که تا کنون در تاریخ انقلاب اسلامی، دیده نشده است. او تلویحا و حتی تصریحا میگفت که انتقاد از رئیسجمهوری که توسط ولی فقیه تنفیذ شده، عین انتقاد از ولی فقیه است و چون ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است، پس انتقاد از ولی فقیه نیز عین انتقاد از رسولالله است و کسی که از پیامبر خدا انتقاد میکند، عملا دشمن و مخالف اوست.
حاج احمد بدون اشاره به سخنان هاشمی، خط فکری او و کارگزاران را به شدت مورد انتقاد قرار میداد و آن را در تضاد با اندیشههای امام عنوان میکرد. وی هم معتقد بود که اقتصاد در دولت هاشمی اصالت یافته و فرهنگ تابعی از آن شده است و هم اینکه رابطه با آمریکا و کشورهای ارتجاعی عرب مانند مصر و عربستان - که دولت هاشمی در پی آن بود - را تابعی از اقتصادیزه کردن همه امور میدید. او تصریح داشت از همین تغییر است که «انحراف» از مسیر امام و انقلاب آغاز میشود.
مرحوم سید احمد خمینی در یک سخنرانی که سوم مهرماه 73، شش ماه قبل از وفاتش، در جمع کارمندان وزارت اطلاعات ایراد کرد، میگوید:
- متأسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایهداران بزرگ و کوچک میمکند. بعضی خیال میکنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمیشود.
- امام راحل از اول گفتهاند که روحانیت به خون سرمایهداران زالو صفت تشنه است، زیرا آنها نمیگذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند.
- مشکل ما تنها این نیست که دولتهای غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایهداران بزرگ به طور سنجیدهای برخورد میکردیم آنها نمیتوانستند در برابر دولت و ملت یک مسألهای را ایجاد کنند.
- از موقعی که سرمایهداران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته و هر روز سیاستهای اقتصادی دولت به بازی گرفته میشود.
- اگر ما با سرمایهداران همانند منافقین برخورد میکردیم اوضاع کشور به این صورت در نمیآمد.
عمدهی انتقادات حاج احمد خمینی در باقی عمرش پس از رحلت امام، به سیستم اقتصاد سرمایهداری حاکم بر کشور که زائیدهی دولت سازندگی بوده و همچنین مخالفت با سرکوب منتقدان دولت که توسط مسئولان دولتی صورت میگرفته و نیز تنبلی و سستی دولت در انجام پروژههای نیمهتمام و استقراضهای کلان از بانکهای خارجی معطوف میباشد که در نهایت نه آزادی بیان وجود داشت، نه مطبوعات و جراید میتوانستند نسبت به دولت انتقاد کنند، همچنین تورم به رقم 50 درصد رسید و نرخ دلار نیز به یکباره از 75 تومان به 1000 تومان افزایش یافت؛ یعنی افزایشی 1300 درصدی!
اما شاهبیت سخنان مرحوم حاج احمد خمینی درباره دولت رفسنجانی در هفته نامه امید بود که چهار روز قبل از وفات ایشان (21 اسفند 73) منتشر شد:
- الآن داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تأسیس شدهاند، مشکلات مدیریتی و مسائل خود را به گردن رژیم گذشته میاندازند و ندانمکاریهای خود را ناشی از مشکلات بهجامانده از رژیم طاغوت میدانند!
- ایضاً بعضیها همهی نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو، به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
- مشکلات و مسائل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
- آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟
- مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قیمت دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه میدارد، پس چه شد؟ چرا همهی مشکلات و نارساییها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم؟ آیا اختلاس از بیتالمال نیز به آمریکا مربوط میشود؟
علی لاریجانی در خاطرات پنجم مهرماه 73 در خصوص اظهارات سید احمد خمینی مینویسد: «در اخبار داخلی، موضعگیری و انتقاد شدیدالحن حجتالاسلام آقای حاج سید احمد خمینی خبر مهمی بود. سخنان ایشان در رسانههای داخلی و خارجی انعکاس گستردهای داشت... هرچند ظاهر این مطالب مخالفت با سیاستهای دولت آقای هاشمی است، ولی نه آنطور که در رسانههای خارجی بزرگ شد.»
لاریجانی همچنین در خاطرات روز ششم مهرماه 73 مینویسد: «آقای هاشمی قدری گرفته به نظر میرسید. احتمال میدهم به دلیل نوع موضعگیریهایی که این روزها برخی شخصیتها و روزنامهها دربارهی کارنامهی دولت داشتهاند، خوشحال نیست.»
شاید اکنون بهتر از قبل بتوان، محتوای وصیتنامه مرحوم سید احمد خمینی را بهتر درک کرد که گفته است: «من در جهت مصلحت امام، به هیچ فرد و گروهی رحم نکردهام و خیلیها را در این راستا رنجاندهام که هنوز هم از این جهت ناراحت نیستم.»
*آناج
روزنامهی آرمان نیز با انعکاس این مطلب در صفحهی نخست چاپ امروز خود نوشت: «فرزند امامخمینی(ره) که همگام با او در برهههای سخت انقلاب و پس از آن هیچ گاه جز به تحقق خواست مردم به موضوع دیگری نیندیشید و بارها در این مسیر در سیبل هجمهی بدخواهان امام خمینی و انقلاب قرار گرفت، اما مردانه ایستاد.»
این روزنامه در ادامه، فرازی از وصیتنامهی این مرد بزرگ را یادآوری کرده است: «بین خود و خدای خود رضایت کامل دارم که تمام تلاشم برای تقویت اسلام و نظام و امام بوده است و از این جهت در آرامش کامل به سر میبرم. من در جهت مصلحت امام، به هیچ فرد و گروهی رحم نکردهام و خیلیها را در این راستا رنجاندهام که هنوز هم از این جهت ناراحت نیستم.»
آرمان، پیش از این نیز بارها حسن خمینی را ادامهدهندهی راه پدر معرفی کرده و امروز نیز او را پرچمدار حقیقتگویی پدر توصیف نموده است. اما آیا واقعا اینگونه است یا آنکه سید حسن، راهی غیر از راه پدرش را برگزیده است؟ رجوع به مواضع حاج احمد خمینی، همهی شبهات را برطرف خواهد کرد.
حاج احمد که بنا به نقل خودش در نوزدهم دیماه سال 69، عهد کرده بود که پس از رحلت حضرت امام(ره)، کوچکترین قدمی را علیه رهبری، بر خلاف رهبری و حتی خلاف میل ایشان بر ندارد، در سالهای حیات خود پس از رحلت امام، دائما مسیر حرکت مسئولان را رصد مینمود و در مواقع نیاز، تذکرات لازم را میداد.
او طی سخنرانیهای خود که البته اکثر آنها در صداوسیمای آن زمان، که ریاست آن را محمد هاشمی (برادر اکبر هاشمی رفسنجانی) بر عهده داشت، پخش نشد، با جدیت و قاطعیت، خط فکری و انحرافی موجود در دولت وقت را شناسایی و معرفی نموده و ماهیت آن را برای مردم آشکار میساخت. یکی از آن انحرافها، حاکمشدن تفکر تکنوکراتی یا فنسالارانه در سطوح بالایی و میانی دولت سازندگی بود که اقتصاد را از سیاست و فرهنگ جدا میدانستند و با تفکرات لیبرالی، اقتصاد کشور را به اقتصادی سرمایهداری که طی آن فشارهای زیادی بر روی محرومان و مستضعفان وارد میشد، درآوردند.
سید احمد خمینی در 27اُم شهریورماه 70 در اینباره گفت: «ما هرگز اجازه نمیدهیم سرمایهداران زالو صفت که به خون حزبالله عزیز و محرومان و پابرهنگان تشنهاند، با در اختیار گرفتن مقدرات اقتصادی در بدنهی این نظام مقدس و الهی نفوذ کنند. امروز اردوگاه استکبار برای انحراف انقلاب اسلامی تلاش مضاعفی به کار گرفته است، همه باید هوشیار باشیم و بدانیم که اقتصاد از سیاست و فرهنگ جدایی ناپذیر است.»
یکی دیگر از مواضع قاطع حاج احمد، انتقادات او در زمینهی عدم انتقاد پذیری دولت وقت به ریاست هاشمی رفسنجانی بوده است که سخنرانی او در 23 آبان 70 این واقعیت را نشانه میگیرد: «بهجُز رعایت حریم رهبر معظم انقلاب اسلامی که وظیفهی همه است، مسئولیتها هر اندازه بزرگتر باشد مردم باید نسبت به طرح نقطه نظرات و انتقادات خود درباره آنها حساستر باشند... یکی از گرفتاریهایی که متأسفانه بعضیها به آن دچار شدهاند این است که نمیتوانند نظرات مخالف خود را تحمل کنند. این شیوهی عمل، منجر به دیکتاتوری میشود و با فرهنگ انقلاب و اصول بنیادین نظام اسلام ما مغایرت دارد.»
او همچنین در ششم خردادماه 72 میگوید: «دیدگاهی که بیان ضعفها را باعث تضعیف نظام میداند، دیدگاه اشتباهی است. نقدِ یک حرکت و سیاست بد دقیقاً عین حمایت از نظام است و رسانهها و دستگاههای خبری کشور باید در این زمینه به نحو احسن ایفای نقش نمایند. متأسفانه بعضیها به غلط معتقدند اگر از سیاستی و یا عملکرد مسئولی در یک گوشهای از کشور انتقاد شود، نظام تضعیف شده است. این تفکر غلط به تدریج کار را به جایی میرساند که مسئولی در منطقهای از کشور عمل خود را عین اسلام و حرف خود را حکم اسلامی دانسته و باورش میشود که اسلام و انقلاب همان است که منِ مسئول فکر میکنم. این باورهای غلطی است... اینگونه روحیات و نفوذ آن به جامعه مقدمهی دیکتاتوری است و رسالت رسانههای خبری و خبرگزاری جمهوری اسلامی این است که با آن مقابله کنند.»
وی در همین سخنرانی تصریح میکند: «میزان تشخیص حق و باطل و ملاک عمل برای ما رهنمودهای مقام رهبری به عنوان ولی و پایهی اساسی نظام و انقلاب است و حکم ایشان حرف نهایی در همهی صحنههاست.»
این سخنان در حالی مطرح میشد که سیاست انقباضی هاشمی، تمام دستگاههای اجرایی و حتی نماز جمعه را نیز در بر گرفته بود. قدیمیها به یاد دارند که یکی از عجیبترین شعارها، در زمان ریاستجمهوری هاشمی و خطبههای نماز جمعهی او در اوایل دههی هفتاد سر داده میشد: «مخالف هاشمی، دشمن پیغمبر است!»
هاشمی در آن سالها برای فرار از پاسخگویی و همچنین جهت سرکوب منتقدان، به نشر و پرورش عقیدهی بسیار خطرناکی روی آورد که تا کنون در تاریخ انقلاب اسلامی، دیده نشده است. او تلویحا و حتی تصریحا میگفت که انتقاد از رئیسجمهوری که توسط ولی فقیه تنفیذ شده، عین انتقاد از ولی فقیه است و چون ولایت فقیه همان ولایت رسولالله است، پس انتقاد از ولی فقیه نیز عین انتقاد از رسولالله است و کسی که از پیامبر خدا انتقاد میکند، عملا دشمن و مخالف اوست.
حاج احمد بدون اشاره به سخنان هاشمی، خط فکری او و کارگزاران را به شدت مورد انتقاد قرار میداد و آن را در تضاد با اندیشههای امام عنوان میکرد. وی هم معتقد بود که اقتصاد در دولت هاشمی اصالت یافته و فرهنگ تابعی از آن شده است و هم اینکه رابطه با آمریکا و کشورهای ارتجاعی عرب مانند مصر و عربستان - که دولت هاشمی در پی آن بود - را تابعی از اقتصادیزه کردن همه امور میدید. او تصریح داشت از همین تغییر است که «انحراف» از مسیر امام و انقلاب آغاز میشود.
مرحوم سید احمد خمینی در یک سخنرانی که سوم مهرماه 73، شش ماه قبل از وفاتش، در جمع کارمندان وزارت اطلاعات ایراد کرد، میگوید:
- متأسفانه امروز هم خون مستضعفین را سرمایهداران بزرگ و کوچک میمکند. بعضی خیال میکنند به بخش خصوصی بها دادن به معنای آزادی عمل سرمایهداران به شکلی است که هر اندازه خواستند خون مظلومین را در شیشه بکنند. این گونه نمیشود.
- امام راحل از اول گفتهاند که روحانیت به خون سرمایهداران زالو صفت تشنه است، زیرا آنها نمیگذارند مردم مستضعف زندگی عادی و سالمی داشته باشند.
- مشکل ما تنها این نیست که دولتهای غربی با ما مخالف هستند، اگر ما با سرمایهداران بزرگ به طور سنجیدهای برخورد میکردیم آنها نمیتوانستند در برابر دولت و ملت یک مسألهای را ایجاد کنند.
- از موقعی که سرمایهداران تحت لوای بخش خصوصی به تخریب اقتصادی مشغول هستند، هر روز سنگی در مقابل توان اقتصادی مردم مظلوم و مستضعف انداخته و هر روز سیاستهای اقتصادی دولت به بازی گرفته میشود.
- اگر ما با سرمایهداران همانند منافقین برخورد میکردیم اوضاع کشور به این صورت در نمیآمد.
عمدهی انتقادات حاج احمد خمینی در باقی عمرش پس از رحلت امام، به سیستم اقتصاد سرمایهداری حاکم بر کشور که زائیدهی دولت سازندگی بوده و همچنین مخالفت با سرکوب منتقدان دولت که توسط مسئولان دولتی صورت میگرفته و نیز تنبلی و سستی دولت در انجام پروژههای نیمهتمام و استقراضهای کلان از بانکهای خارجی معطوف میباشد که در نهایت نه آزادی بیان وجود داشت، نه مطبوعات و جراید میتوانستند نسبت به دولت انتقاد کنند، همچنین تورم به رقم 50 درصد رسید و نرخ دلار نیز به یکباره از 75 تومان به 1000 تومان افزایش یافت؛ یعنی افزایشی 1300 درصدی!
اما شاهبیت سخنان مرحوم حاج احمد خمینی درباره دولت رفسنجانی در هفته نامه امید بود که چهار روز قبل از وفات ایشان (21 اسفند 73) منتشر شد:
- الآن داخل شانزدهمین سال از عمر انقلاب اسلامی هستیم و هنوز بعضی از مسئولین، حتی مسئولین نهادهایی که پس از انقلاب تأسیس شدهاند، مشکلات مدیریتی و مسائل خود را به گردن رژیم گذشته میاندازند و ندانمکاریهای خود را ناشی از مشکلات بهجامانده از رژیم طاغوت میدانند!
- ایضاً بعضیها همهی نقاط ضعف و بیکفایتی خود را با هیاهو، به گردن استکبار جهانی و آمریکا انداخته و از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
- مشکلات و مسائل ما به کارشکنی آمریکا و ضدیت صهیونیستها برمیگردد شکی نیست، اما گسترش فساد اداری و رشوهخواری در ادارات و مؤسسات دولتی به خودمان برمیگردد. اتخاذ تصمیمات نابخردانه درباره ذخایر ارزی مملکت توسط خودمان بوده است.
- آیا آمریکا به ما گفت که دور دنیا راه بیفتیم و از هر کشور و دولتی که سر راهمان بود چند صد میلیون و چندین میلیارد دلار وام بگیریم و مملکت را زیر بار استقراض خارجی ببریم؟
- مگر رئیس کل بانک مرکزی قول نداده بود که قیمت دلار را در حدود 100 تومان ثابت نگه میدارد، پس چه شد؟ چرا همهی مشکلات و نارساییها را به گردن آمریکا و دیگران می اندازیم؟ آیا اختلاس از بیتالمال نیز به آمریکا مربوط میشود؟
علی لاریجانی در خاطرات پنجم مهرماه 73 در خصوص اظهارات سید احمد خمینی مینویسد: «در اخبار داخلی، موضعگیری و انتقاد شدیدالحن حجتالاسلام آقای حاج سید احمد خمینی خبر مهمی بود. سخنان ایشان در رسانههای داخلی و خارجی انعکاس گستردهای داشت... هرچند ظاهر این مطالب مخالفت با سیاستهای دولت آقای هاشمی است، ولی نه آنطور که در رسانههای خارجی بزرگ شد.»
لاریجانی همچنین در خاطرات روز ششم مهرماه 73 مینویسد: «آقای هاشمی قدری گرفته به نظر میرسید. احتمال میدهم به دلیل نوع موضعگیریهایی که این روزها برخی شخصیتها و روزنامهها دربارهی کارنامهی دولت داشتهاند، خوشحال نیست.»
شاید اکنون بهتر از قبل بتوان، محتوای وصیتنامه مرحوم سید احمد خمینی را بهتر درک کرد که گفته است: «من در جهت مصلحت امام، به هیچ فرد و گروهی رحم نکردهام و خیلیها را در این راستا رنجاندهام که هنوز هم از این جهت ناراحت نیستم.»
*آناج